مقایسه آقای روحانی و آقای احمدینژاد، مقایسه منصفانهای نیست، چرا که اگر احمدینژاد ادبیات خاص خود را داشت، روی سخن او در بیشتر مواقع به شخصیتها و کشورهای خارجی بود که علیه جمهوری اسلامی ایران دست به کار بودند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس محمد صفری نوشت: از صراحت تا عصبانیت چقدر فاصله است؟ مرز این دو رفتار کجاست؟ تشخیص این که گفتار و رفتار شخصی صراحت دارد یا عصبانی است، کار مشکلی است یا میتوان به آسانی آن دو را از هم تفکیک داد؟
حضرت امیر(ع) درباره خشم و عصبانیت حدیثی دارند که به خوبی آن را تشریح کرده است، ایشان میفرمایند؛ «خشم همنشین بسیار بدی است. عیبها را آشکار، بدیها را نزدیک و خوبیها را دور میکند.»
خشم و عصبانیت چند جنبه دارد. اگر برای دشمن خشمگین شدی و عصبانی جز این نباید کرد که البته به صلاح است. اما برای منتقد و دوست خود خشمگین شدن حتی در پاسخ به انتقادات کار به جایی نخواهد بود.
حضرت امام جعفر صادق(ع) هم درباره خشمگین شدن حدیثی دارند که فرمودهاند؛ «هرکس سه بار بر تو خشم گرفت ولی به تو بد نگفت، او را برای خود به دوستی انتخاب کن.»
روایاتی که از این بزرگواران گفته شد، با توجه به این روایات، میتوان نتیجه گرفت که مرز میان خشم و صراحت به بد گفتن است. خشم و عصبانیت اگر به حق باشد، همنشین بدی به حساب نخواهد آمد، بلکه به توصیه امام صادق(ع) فردی که خشمگین شده اما بد نگفته است باید به عنوان دوست نگه داشت.
آقای رئیسجمهور روز دوشنبه در جریان همایش سفرا و نمایندگیهای کشورمان در خارج، سخنانی گفتند که به اعتقاد همگان یا اکثریت، دور از شأن و جایگاه ریاست جمهوری بود.
اگر ایشان در مسند ریاست جمهوری نبود، شاید چنین واکنشهایی را هم به همراه نداشت، اما جناب آقای روحانی رئیسجمهور اسلامی ایران است. شخصیت حقوقی و سیاسی ایشان در جایگاه ریاست جمهوری اسلامی باید مانع از بیان چنین سخنانی شود.
پس تفاوت بسیار است میان صراحت لهجه و رکگویی با خشم و عصبانیت.
«عدهای در داخل شعار سیاسی میدهند، اما بزدل سیاسی هستند، هر وقت مذاکره میشود، میگویند میلرزیم، به جهنم، بروید جای گرم که نلرزید، خدا شما را ترسو و لرزان آفریده است.»
این سخن رئیسجمهور در رسانههای روز گذشته چه اصلاحطلب و به ظاهر حامی دولت و چه اصولگرا و منتقد دولت بازتاب داشت و همراه با انتقاد بود.
هر کدام از این رسانهها انتقاد خاص خود را داشتند، برخی از آنها ادبیات آقای احمدینژاد رئیسجمهور سابق را مثال زدند و حتی عنوان کردند که «آقای روحانی همان یک احمدینژاد برایمان کافی است!» و برخی هم در روزنامههای خود نوشتند که «واقعبینانه باید پذیرفت؛ هجمه بیمحابا و مانعتراشیهای تندرویهای منتقد دولت، میتواند فشار طاقتفرسایی به هر فعال سیاسی وارد کند و آرامش و تمرکز را از آنان سلب کند...»
برخی روزنامههای اصلاحطلب هم از این ادبیات انتقاد داشتند و آن را درخور شأن رئیسجمهور و اینگونه پاسخ دادن به منتقدان نمیدانستند اما برخی تلویحاً از چنین ادبیاتی حمایت کردند و چنین رفتاری را بازخورد رفتار منتقدان دانستند.
ابتدا، باید نوشت که مقایسه آقای روحانی و آقای احمدینژاد، مقایسه منصفانهای نیست، چرا که اگر احمدینژاد ادبیات خاص خود را داشت، روی سخن او در بیشتر مواقع به شخصیتها و کشورهای خارجی بود که علیه جمهوری اسلامی ایران دست به کار بودند.
اما روی سخن آقای روحانی به منتقدان داخلی بود که البته آنها نه دشمن هستند و نه عوامل خارجی که آنگونه مورد خطاب و بی مهری قرار میگیرند.
ضمن این که همان رسانههای اصلاحطلب، همواره رئیسجمهور و دولت نهم و دهم را با انتقادات تند و تیز خود نوازش میکردند!
حتی سخن آقای احمدینژاد درباره «خس و خاشاک» را هم تحریف کردند و آن را تبدیل به پتکی نمودند که چهار سال بر سر دولت کوبیدند. عین سخنان احمدینژاد را بخوانید؛
«ملت ایران یک ملت متحد است، امروز خبرنگاری سؤال کرد و گفت؛ بعضیها گوشه و کنار کارهایی را انجام میدهند، اغتشاش است، شورش است اعتراض است، واژههای تندی را به کار برد. من یک مثالی زدم، نتیجهگیری کردم، برای شما عرض میکنم، گفتم شما اشتباه میکنید، ملت ایران یکپارچه است. در یک مسابقه فوتبال، 50 هزار 70 هزار تماشاچی میروند، آن کسی که تیمش باخته وقتی میآید بیرون عصبانی است و به هر دری میزند. در ایران در انتخابات، 40 میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیینکننده اصلی بودند، حالا چهار تا خش و خاشاک یک کارهایی میکنند، بدانید این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنها نخواهد گذاشت.»
این سخن رئیسجمهور سابق، شد بهانهای برای اغتشاشات و فتنههای بیشتر، خس و خاشاک احمدینژاد در رسانهها و گفتار اصلاح طلبان تحریف شد و اینگونه تعبیر شد که احمدی نژاد کسانی را که به فردی غیر از وی رأی دادهاند خس و خاشاک خوانده است، در حالی که او در سخنان خود اشاره دقیق میکند «بیش از 40 میلیون رأی دهنده» یعنی با حساب آراء دیگر نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری.
هر چند به خاطر شرایط خاص آن زمان این سخن هم نباید از زبان رئیسجمهور وقت جاری میشد، اما همین سخن سوءاستفاده آشوبطلبان و فتنهگران را به همراه داشت و باعث ایجاد مشکلات امنیتی شد.
میدانیم شرایط دشوار است. تحولاتی که در صحنه بینالملل و منطقه در حال وقوع است، حساسیتی افزون دارد. آمریکاییها بر سر موضوع هستهای بازی را به هم زدهاند و آن گونه که پیشبینی میشد، اتفاق نیفتاده است.
چنین فریاد و خشمی مستحق آمریکا است نه منتقدان دولت که اگر انتقادی هم داشته و دارند، به خاطر ماهیت پلید آمریکاست که همچنان در راه یک توافق عادلانه و منصفانه کارشکنی میکنند.
حضرت امیر(ع) درباره خشم و عصبانیت حدیثی دارند که به خوبی آن را تشریح کرده است، ایشان میفرمایند؛ «خشم همنشین بسیار بدی است. عیبها را آشکار، بدیها را نزدیک و خوبیها را دور میکند.»
خشم و عصبانیت چند جنبه دارد. اگر برای دشمن خشمگین شدی و عصبانی جز این نباید کرد که البته به صلاح است. اما برای منتقد و دوست خود خشمگین شدن حتی در پاسخ به انتقادات کار به جایی نخواهد بود.
حضرت امام جعفر صادق(ع) هم درباره خشمگین شدن حدیثی دارند که فرمودهاند؛ «هرکس سه بار بر تو خشم گرفت ولی به تو بد نگفت، او را برای خود به دوستی انتخاب کن.»
روایاتی که از این بزرگواران گفته شد، با توجه به این روایات، میتوان نتیجه گرفت که مرز میان خشم و صراحت به بد گفتن است. خشم و عصبانیت اگر به حق باشد، همنشین بدی به حساب نخواهد آمد، بلکه به توصیه امام صادق(ع) فردی که خشمگین شده اما بد نگفته است باید به عنوان دوست نگه داشت.
آقای رئیسجمهور روز دوشنبه در جریان همایش سفرا و نمایندگیهای کشورمان در خارج، سخنانی گفتند که به اعتقاد همگان یا اکثریت، دور از شأن و جایگاه ریاست جمهوری بود.
اگر ایشان در مسند ریاست جمهوری نبود، شاید چنین واکنشهایی را هم به همراه نداشت، اما جناب آقای روحانی رئیسجمهور اسلامی ایران است. شخصیت حقوقی و سیاسی ایشان در جایگاه ریاست جمهوری اسلامی باید مانع از بیان چنین سخنانی شود.
پس تفاوت بسیار است میان صراحت لهجه و رکگویی با خشم و عصبانیت.
«عدهای در داخل شعار سیاسی میدهند، اما بزدل سیاسی هستند، هر وقت مذاکره میشود، میگویند میلرزیم، به جهنم، بروید جای گرم که نلرزید، خدا شما را ترسو و لرزان آفریده است.»
این سخن رئیسجمهور در رسانههای روز گذشته چه اصلاحطلب و به ظاهر حامی دولت و چه اصولگرا و منتقد دولت بازتاب داشت و همراه با انتقاد بود.
هر کدام از این رسانهها انتقاد خاص خود را داشتند، برخی از آنها ادبیات آقای احمدینژاد رئیسجمهور سابق را مثال زدند و حتی عنوان کردند که «آقای روحانی همان یک احمدینژاد برایمان کافی است!» و برخی هم در روزنامههای خود نوشتند که «واقعبینانه باید پذیرفت؛ هجمه بیمحابا و مانعتراشیهای تندرویهای منتقد دولت، میتواند فشار طاقتفرسایی به هر فعال سیاسی وارد کند و آرامش و تمرکز را از آنان سلب کند...»
برخی روزنامههای اصلاحطلب هم از این ادبیات انتقاد داشتند و آن را درخور شأن رئیسجمهور و اینگونه پاسخ دادن به منتقدان نمیدانستند اما برخی تلویحاً از چنین ادبیاتی حمایت کردند و چنین رفتاری را بازخورد رفتار منتقدان دانستند.
ابتدا، باید نوشت که مقایسه آقای روحانی و آقای احمدینژاد، مقایسه منصفانهای نیست، چرا که اگر احمدینژاد ادبیات خاص خود را داشت، روی سخن او در بیشتر مواقع به شخصیتها و کشورهای خارجی بود که علیه جمهوری اسلامی ایران دست به کار بودند.
اما روی سخن آقای روحانی به منتقدان داخلی بود که البته آنها نه دشمن هستند و نه عوامل خارجی که آنگونه مورد خطاب و بی مهری قرار میگیرند.
ضمن این که همان رسانههای اصلاحطلب، همواره رئیسجمهور و دولت نهم و دهم را با انتقادات تند و تیز خود نوازش میکردند!
حتی سخن آقای احمدینژاد درباره «خس و خاشاک» را هم تحریف کردند و آن را تبدیل به پتکی نمودند که چهار سال بر سر دولت کوبیدند. عین سخنان احمدینژاد را بخوانید؛
«ملت ایران یک ملت متحد است، امروز خبرنگاری سؤال کرد و گفت؛ بعضیها گوشه و کنار کارهایی را انجام میدهند، اغتشاش است، شورش است اعتراض است، واژههای تندی را به کار برد. من یک مثالی زدم، نتیجهگیری کردم، برای شما عرض میکنم، گفتم شما اشتباه میکنید، ملت ایران یکپارچه است. در یک مسابقه فوتبال، 50 هزار 70 هزار تماشاچی میروند، آن کسی که تیمش باخته وقتی میآید بیرون عصبانی است و به هر دری میزند. در ایران در انتخابات، 40 میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیینکننده اصلی بودند، حالا چهار تا خش و خاشاک یک کارهایی میکنند، بدانید این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنها نخواهد گذاشت.»
این سخن رئیسجمهور سابق، شد بهانهای برای اغتشاشات و فتنههای بیشتر، خس و خاشاک احمدینژاد در رسانهها و گفتار اصلاح طلبان تحریف شد و اینگونه تعبیر شد که احمدی نژاد کسانی را که به فردی غیر از وی رأی دادهاند خس و خاشاک خوانده است، در حالی که او در سخنان خود اشاره دقیق میکند «بیش از 40 میلیون رأی دهنده» یعنی با حساب آراء دیگر نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری.
هر چند به خاطر شرایط خاص آن زمان این سخن هم نباید از زبان رئیسجمهور وقت جاری میشد، اما همین سخن سوءاستفاده آشوبطلبان و فتنهگران را به همراه داشت و باعث ایجاد مشکلات امنیتی شد.
میدانیم شرایط دشوار است. تحولاتی که در صحنه بینالملل و منطقه در حال وقوع است، حساسیتی افزون دارد. آمریکاییها بر سر موضوع هستهای بازی را به هم زدهاند و آن گونه که پیشبینی میشد، اتفاق نیفتاده است.
چنین فریاد و خشمی مستحق آمریکا است نه منتقدان دولت که اگر انتقادی هم داشته و دارند، به خاطر ماهیت پلید آمریکاست که همچنان در راه یک توافق عادلانه و منصفانه کارشکنی میکنند.