چند وقتی است که در فضای مجازی، در پیامهای کوتاه و پیغامهای وایبری، متنهایی جابهجا میشود که مدعی هستند تحت تأثیر عربها، واژههای تحقیرآمیزی به زبان فارسی وارد شدهاند!
به گزارش شهدای ایران به نقل از ایسنا، برخی از نوشتههایی که در فضای مجازی منتشر میشوند، به واژههایی مانند «پارس سگ» اشاره میکنند و میگویند ما در گذشته صدای سگ را «واغ واغ» میگفتیم، اما الان میگوییم پارس، یعنی نام سرزمینمان! یا اینکه ما در گذشته به جای غذا میگفتیم «خوراک» اما اعراب ما را بر آن داشتند که بگوییم «غذا» در حالیکه در عربی «غذا» به معنای «ادرار شتر» است!
اینکه این متنها نوشته چه کسانی هستند و افراد چرا آنها را دست به دست میکنند، بحثی مفصل میطلبد، اما حسن انوشه - واژهشناس و استاد زبان فارسی، مترجم انگلیسی و عربی - به ایسنا میگوید: «پارس» در صدای سگ یک آواست و به سرزمین پارس هیچ ربطی ندارد. اشاره کردن به این شباهت درست نیست. این حرف را کسانی میزنند و تکرار میکنند که ضد زبان فارسی هستند و میخواهند بگویند زبان فارسی مانند پارس سگ است!
او درباره اینکه ممکن است «پارس کردن» از «پاس کردن» و پاسبانی سگ آمده باشد، میگوید: این احتمال وجود دارد. در قدیم شبها را به سه پاس تقسیم میکردند، وقتی هم میگوییم پاسی از شب گذشت به همین معناست، سپاسگزاری هم به این معناست که من میتوانم در پاس دادن شب به شما خدمت کنم، ممکن است «پارس کردن سگ» هم از همینجا ریشه گرفته باشد. البته من در این مورد صاحب فتوا نیستم، این موضوع محتمل است، اما هیچگونه ارتباطی میان «پارس سگ» و واژه «پارس» یا «فارس» وجود ندارد. «غذا» هم در عربی اصلا به معنای ادرار شتر نیست. این حرفها از جای دیگری آب میخورد.
انوشه همچنین توضیح میدهد: در زمان امویان، عربها ایرانیان را تحقیر میکردند و آنها را عجم یعنی کسانی که زبان عربی نمیدانند و «زباننفهم» هستند، مینامیدند، اما ایرانیان با اشاره به آیه قرآن به آنها یادآوری کردند که انسانها برابراند و برتری آنها به پرهیزگاری آنهاست. اینطور جنبش شعوبیه شکل گرفت. بعد از جنگ هشتساله ایران و عراق هم نوعی برتریجویی در بین برخی ایرانیان رواج پیدا کرد، تا آنجا که عراقیها به ایرانیها میگفتند «عنصری» یعنی نژادپرست. بعد از آن در ایران نوعی جنبش شعوبیه جدید ایجاد شده که نوعی نگاه افراطی به زبان دارد.
او در توضیح اینکه چرا این نگاه را افراطی میداند، تاکید میکند: اینکه بخواهیم زبان از واژههای بیگانه پالایش شود، افراطی است. زبانی که تحت تاثیر زبان دیگر قرار نگیرد، میمیرد. همانقدر که ما از عربی واژه گرفتیم، آنها هم از ما واژه وام گرفتهاند، شخصی به نام «محمد آلتونجی» ۲۰هزار واژه فارسی را استخراج کرده که در عربی کاربرد دارد، حتی در قرآن هم واژههای فارسی آمده است، «کنز» به معنای «گنج» و «جُنح» به معنای «گناه» فارسی است.
این استاد زبان فارسی در پاسخ به اینکه آیا این واکنش جامعه نوعی حساسیت در برابر زبان فارسی نیست، میگوید: بله، این نوعی حساسیت است و این خوب است که جامعه آماده محافظت از زبان فارسی شده، اما نباید افراط کرد، چه در استفاده افراطی از زبان عربی و چه حذف کامل آن. اما این نوع نگاه در مردم نسبت به زبان عربی به دلیل این هم هست که نگاه دولتی حساسیتی به این موضوع ندارد.
او درباره اینکه چرا فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژههای عربی را بیگانه نمیداند، اظهار میکند: فرهنگستان تنها واژههای اروپایی را بیگانه میداند و واژههای عربی را بیگانه نمیداند چون فکر میکند عربی در کشور ما تاریخ هزارساله دارد و سالها عربی زبان نگاشتن کتابهای ما بوده است. از سوی دیگر نوعی نگاه مقدس هم به زبان عربی هست و برخی فکر میکنند چون عربی زبان قرآن است، مقدس است، اما این غلط است و ما باید نوعی نگاه میانهرو را در پیش داشته باشیم.
اینکه این متنها نوشته چه کسانی هستند و افراد چرا آنها را دست به دست میکنند، بحثی مفصل میطلبد، اما حسن انوشه - واژهشناس و استاد زبان فارسی، مترجم انگلیسی و عربی - به ایسنا میگوید: «پارس» در صدای سگ یک آواست و به سرزمین پارس هیچ ربطی ندارد. اشاره کردن به این شباهت درست نیست. این حرف را کسانی میزنند و تکرار میکنند که ضد زبان فارسی هستند و میخواهند بگویند زبان فارسی مانند پارس سگ است!
او درباره اینکه ممکن است «پارس کردن» از «پاس کردن» و پاسبانی سگ آمده باشد، میگوید: این احتمال وجود دارد. در قدیم شبها را به سه پاس تقسیم میکردند، وقتی هم میگوییم پاسی از شب گذشت به همین معناست، سپاسگزاری هم به این معناست که من میتوانم در پاس دادن شب به شما خدمت کنم، ممکن است «پارس کردن سگ» هم از همینجا ریشه گرفته باشد. البته من در این مورد صاحب فتوا نیستم، این موضوع محتمل است، اما هیچگونه ارتباطی میان «پارس سگ» و واژه «پارس» یا «فارس» وجود ندارد. «غذا» هم در عربی اصلا به معنای ادرار شتر نیست. این حرفها از جای دیگری آب میخورد.
انوشه همچنین توضیح میدهد: در زمان امویان، عربها ایرانیان را تحقیر میکردند و آنها را عجم یعنی کسانی که زبان عربی نمیدانند و «زباننفهم» هستند، مینامیدند، اما ایرانیان با اشاره به آیه قرآن به آنها یادآوری کردند که انسانها برابراند و برتری آنها به پرهیزگاری آنهاست. اینطور جنبش شعوبیه شکل گرفت. بعد از جنگ هشتساله ایران و عراق هم نوعی برتریجویی در بین برخی ایرانیان رواج پیدا کرد، تا آنجا که عراقیها به ایرانیها میگفتند «عنصری» یعنی نژادپرست. بعد از آن در ایران نوعی جنبش شعوبیه جدید ایجاد شده که نوعی نگاه افراطی به زبان دارد.
او در توضیح اینکه چرا این نگاه را افراطی میداند، تاکید میکند: اینکه بخواهیم زبان از واژههای بیگانه پالایش شود، افراطی است. زبانی که تحت تاثیر زبان دیگر قرار نگیرد، میمیرد. همانقدر که ما از عربی واژه گرفتیم، آنها هم از ما واژه وام گرفتهاند، شخصی به نام «محمد آلتونجی» ۲۰هزار واژه فارسی را استخراج کرده که در عربی کاربرد دارد، حتی در قرآن هم واژههای فارسی آمده است، «کنز» به معنای «گنج» و «جُنح» به معنای «گناه» فارسی است.
این استاد زبان فارسی در پاسخ به اینکه آیا این واکنش جامعه نوعی حساسیت در برابر زبان فارسی نیست، میگوید: بله، این نوعی حساسیت است و این خوب است که جامعه آماده محافظت از زبان فارسی شده، اما نباید افراط کرد، چه در استفاده افراطی از زبان عربی و چه حذف کامل آن. اما این نوع نگاه در مردم نسبت به زبان عربی به دلیل این هم هست که نگاه دولتی حساسیتی به این موضوع ندارد.
او درباره اینکه چرا فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژههای عربی را بیگانه نمیداند، اظهار میکند: فرهنگستان تنها واژههای اروپایی را بیگانه میداند و واژههای عربی را بیگانه نمیداند چون فکر میکند عربی در کشور ما تاریخ هزارساله دارد و سالها عربی زبان نگاشتن کتابهای ما بوده است. از سوی دیگر نوعی نگاه مقدس هم به زبان عربی هست و برخی فکر میکنند چون عربی زبان قرآن است، مقدس است، اما این غلط است و ما باید نوعی نگاه میانهرو را در پیش داشته باشیم.