سايت آيتالله هاشميرفسنجاني گفتوگويي را از او منتشر كرده است كه به سال ۸۹ باز ميگردد.
شهدای ایران: بازنشر او با توجه به اين كه مهدي هاشمي فرزند رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام روز گذشته دومين جلسه دادگاهي خود را سپري كرد و از سوي ديگر مطلبي به نقل از يك فعال اصلاحطلب منتشر كرده و در آن به نقل از آقاي هاشمی نوشته است: «آیتالله روزی به خود من گفت: این سینه من از اسرار نظام جمهوری اسلامی زخم است، اما اگر کسی از چپ و راست فکر کند بر اثر فشارها و هجمههایی که به من وارد میکند، میتواند باعث شود تا من این اسرار را افشا کنم، اشتباه میکند.»
مطلب نخست كه به سال ۸۹ باز ميگردد و درباره نامهاي است كه آقاي هاشميرفسنجاني به محضر رهبر معظم انقلاب فرستاد و آن را رسانهاي كرد مربوط ميشود.
در سال ۸۸ و در بحبوحه التهاب فتنه ۸۸ آيتالله هاشميرفسنجاني نامهاي به حضرت آيتالله خامنهاي نوشت كه در آن مطالبي منتشر شده بود كه به نظر ميرسيد در زمان مناسبي منتشر نشده است.
پيش از آن كه رهبر معظم انقلاب آن را ببينند بخوانند نامه رسانهاي شد و همانطور كه پيشبيني ميشد فضاي التهاب و فتنه را افزايش هم داد.
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام همواره از آن نامه دفاع كرده است و باز نشر گفتوگويي درباره آن نامه در سايت آيتالله هاشميرفسنجاني نشاندهنده دفاع دوباره او از نامه بدون سلام و والسلام آيتالله هاشميرفسنجاني است.
اما از آن سال تاكنون پاسخ رهبر معظم انقلاب اسلامي به نامه آقاي هاشميرفسنجاني يا داده نشده است، يا بنا بر مصلحت منتشر نشده است.
نكتهاي كه در اين موضوع قابلتوجه است اين است كه با توجه به اظهارات آقاي هاشمي مبني بر روابط نزديك و ديرينه او با رهبر معظم انقلاب چه نيازي به نوشتن نامه به محضر ايشان و البته انتشار آن پيش از اين كه رهبر انقلاب آن را ببينند و بخوانند؟!
آقاي هاشميرفسنجاني نامهاي را كه براي مقام معظم رهبري نوشته بود منتشر كرد و البته اين انتشار بدون بازتاب هم نبود. اين نامه پيش از برگزاري انتخابات رياست جمهور منتشر شد اما با توجه به محتواي نامه، آيا تأثير خود را بر مردم براي چرخش در رأي گذاشت يا تأثير ديگري داشت؟
فتنه ۸۸، اتفاق تلخي بود كه كام همه را تلخ كرد چه آنها كه به رئيسجمهور منتخب رأي داده بودند و چه آنها كه به آقاي موسوي رأي دادند.
همه مردم و مسئولان نظام از آن اتفاق نامبارك دلچركين شده بودند و براي خروج از آن فضاي آلوده بايد تلاش ميشد كه آتش فتنه خاموش شود.
بسياري بر آن آتش بنزين هم ريختند تا بيشتر شعلهور شود اما اين فتنه با درايت رهبري و آگاهي مردم عليرغم برنامهريزيهاي گسترده دشمنان خارجي و دستنشاندگان داخلي آنها سرانجام خاموش شد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره نامه بدون سلام و والسلام خود به رهبری در سال ۸۸ گفت: رهبری گفتند اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر میکردم و من نیز گفتم خواست خدا بود که شما تا قبل از انتشار نامه را نبینید.
در جايي از اين مصاحبه باز نشر شده از آقاي هاشميرفسنجاني پرسيده ميشود كه تا الان نامهای نوشتهاید که از نوشتن آن پشیمان شده باشید؟ و آقاي هاشمیرفسنجانی پاسخ ميدهد؛ نه.
آيتالله هاشمي در پاسخ به اين پرسش كه انگیزه شما از نگارش آن نامه سرگشاده به مقام معظم رهبری چه بود؟ چه چیزی شما را مجبور به انتشار آن نامه کرده بود؟ چنين گفته است؛ دیدم کار بسیار زشتی انجام شد. همه میدانستند که نسبت به دیگر نامزدها بیطرف هستم کاری نداشتم که مردم به چه کسی رأی میدهند. ولی همه میدانستند که روحیه کاری من با این شیوه اداره جامعه سازگار نیست. متأسفانه در مناظره، آقای احمدینژاد حرفهایی را زده بود که غیرواقعی بود. تأسف بیشتر از این بود که همان حرفهای دروغ را پایه تبلیغات خویش قرار دادند و در اجتماعات از آنها سوءاستفاده میکردند. انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکسالعمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما نوعی ستیز با روحانیت را مشاهده کردید که به بهانه مخالفت با اشخاص همه دستاوردهای انقلاب را حراج گذاشت و اینگونه القا کرد که روحانیت در اداره جامعه کارایی ندارد. در سالگرد رحلت امام در مرقد به ایشان گفتم حرفهای ناقص گفتهاند. ترجیح میدهم خودشان اصلاح کنند وگرنه ناچارم توضیح بدهم. چند روز هم صبر کردم و جوابی ندیدم. پس از آن نامهای تهیه کردم. چون میبایست جواب آن حرفها داده میشد. میگویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سؤال دیگر سفسطه است چون مگر ایشان هدفی غیر از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟ نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سهشنبه بود، برای رهبری فرستادم. چون اگر سهشنبه میدادم، روزنامهها چهارشنبه مینوشتند و اگر چهارشنبه میدادم، پنجشنبه کسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت تبلیغات تمام میشد. میخواستم جواب آن حرفها را بدهم. در کنار آن کارها، در رفت و آمد و اخبار مؤثق شور و اشتیاق مردم را میدیدم. از برنامههای محافل مجریان انتخابات هم خبر داشتم. به هر حال در همان فرصت باقیمانده برای رهبری معظم فرستادم و متأسفانه در آن فاصله ۲ ساعته باقیمانده نامه را به ایشان نداده بودند. چون جوابی به من نرسیده بود. در آخرین لحظاتی که میخواستم خدمت ایشان بروم، منتشر کردم. وقتی رفتم، ایشان گفتند: داشتم نامه شما را از روی کامپیوتر میخواندم. یعنی پس از اینکه پخش شده بود هم، هنوز متن اصلی را به ایشان نداده بودند. پرسیدم از نظر شما چگونه بود؟ گفتند: از لحاظ محتوا هیچ ملاحظهای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدینژاد شخص شما را به فساد متهم نکرد و درباره بچههای شما گفت. گفتم: فضا بهگونهای بود که اگرچه از من اسم نبرد، اما همه چیز متوجه من شد. ایشان گفتند: واقعاً هیچ ملاحظهای روی نامه ندارم. ولی اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر میکردم. گفتم: خواست خدا بود که شما تا قبل از انتشار نبینید، چون اگر میخواندید و به من میگفتید، منتشر نمیکردم و این مناسب نبود. چون اگر بعد از انتخابات منتشر میکردم دو حالت داشت: اگر آقای احمدینژاد شکست بخورد که درست نیست با ایشان درگیر شوم. چون اخلاقاً کار درستی نیست. اگر هم پیروز شود که اصلاً درست نیست با منتخب مردم درگیر شوم و جشن انتخابات را در کام مردم تلخ کنم. ولی الان حق من است که جواب بدهم و دادم. ایشان هم در مقابل این منطق من اعتراض نکرد.
در پاسخي كه آقاي هاشميرفسنجاني به نقل از رهبر معظم انقلاب داده است، ايشان گفتهاند كه آقاي احمدينژاد شخص شما را به فساد متهم نكرد و درباره بچههاي شما بود.
اكنون پرونده آقاي مهدي هاشمي در قوه قضائيه در جريان است و دو جلسه دادگاه آن برگزار شده و براساس دريافتهايي از جريان دادگاه بيشتر اتهامات او اقتصادي است تا سياسي.
يك نكته ديگر در نامه آقاي هاشميرفسنجاني و مواضع ايشان در جريان فتنه ديده ميشود. ابتدا بايد به اين نكته اشاره كرد كه آقاي هاشمي در همين مصاحبه عنوان ميكند كه اگر احمدينژاد پيروز شود كه اصلا درست نيست با منتخب مردم درگير شوم و جشن انتخابات را در كام مردم تلخ كنم.
اين موضع درست و به حقي است كه او عنوان كرده است اما آيا ايشان كه خود را بيطرف در انتخابات رياست جمهوري ۸۸ معرفي كرده است، به رقيب آقاي احمدينژاد يعني آقاي ميرحسين موسوي، تذكري و توصيهاي درخواستي براي پايان لجبازيهاي سياسي خود نداده است؟
در اتفاقات انتخابات ۸۸ شايد بتوان گفت كه هر دو طرف مقصر بودند اما تقصير كار را تنها يك نفر دانستن دور از عدالت و انصاف است. هر دو طرف مقصر بودند اما درصد تقصير كدام بيشتر بود؟
آيا نبايد در آن نامه به اشتباهات طرف مقابل هم اشاره ميشد و حتي پس از آن كه انتخابات برگزار شد و احمدينژاد رئيسجمهور شد با رعايت بيطرفي به رقيب انتخاباتي رئيسجمهور منتخب توصيه جدي ميشد كه به اعتراضات پايان دهد؟
رهبر معظم انقلاب در خطبههاي نماز جمعه در همان سال هم به رئيسجمهور تذكر دادند، هم به نخستوزير دوران رياست جمهوري خودشان و هم پاسخي به آقاي هاشميرفسنجاني. همانگونه كه شخص آقاي هاشمي همواره به نزديكي و قرابت ديرينه خود با رهبر معظم انقلاب اشاره داشته است ايشان نيز به آن اشاره كردند و حتي عنوان كردند كه شخص آقاي هاشمي از فساد مالي مبراست و بر سرمايه شخصي او افزون نشده كه حتي براي نظام هم هزينه كرده است. ايشان در آن نماز جمعه باز هم تأكيد كردند شخص آقاي هاشمي رفسنجاني.
در هر صورت همانگونه كه آقاي هاشميرفسنجاني عنوان كرده است كه «این سینه من از اسرار نظام جمهوری اسلامی زخم است» افراد ديگر هم هستند كه اسراري از نظام را در سينه داشته باشند اما هيچگاه بر زبان نياوردهاند و سخني نگفتهاند كه شائبه افشاي اسرار نظام باشد.
پس از گذشت ۵ سال از انتخابات رياست سال ۸۸ و فتنهاي كه باعث شد عليرغم خسران، سره از ناسره هم روشن شود، نامه شما براي رهبر انقلاب تا زماني كه به دست ايشان نرسيده بود به صلاح بود كه منتشر نشود. همانگونه كه پاسخ ايشان به شما هنوز پس از گذشت ۵ سال رسانهاي نشده است و تنها شما اشارهاي كوچك به پاسخ لفظي ايشان داشتيد.
تأثير يك نامه چگونه بايد باشد؟ مثبت يا منفي؟!
منبع: سیاست روز
مطلب نخست كه به سال ۸۹ باز ميگردد و درباره نامهاي است كه آقاي هاشميرفسنجاني به محضر رهبر معظم انقلاب فرستاد و آن را رسانهاي كرد مربوط ميشود.
در سال ۸۸ و در بحبوحه التهاب فتنه ۸۸ آيتالله هاشميرفسنجاني نامهاي به حضرت آيتالله خامنهاي نوشت كه در آن مطالبي منتشر شده بود كه به نظر ميرسيد در زمان مناسبي منتشر نشده است.
پيش از آن كه رهبر معظم انقلاب آن را ببينند بخوانند نامه رسانهاي شد و همانطور كه پيشبيني ميشد فضاي التهاب و فتنه را افزايش هم داد.
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام همواره از آن نامه دفاع كرده است و باز نشر گفتوگويي درباره آن نامه در سايت آيتالله هاشميرفسنجاني نشاندهنده دفاع دوباره او از نامه بدون سلام و والسلام آيتالله هاشميرفسنجاني است.
اما از آن سال تاكنون پاسخ رهبر معظم انقلاب اسلامي به نامه آقاي هاشميرفسنجاني يا داده نشده است، يا بنا بر مصلحت منتشر نشده است.
نكتهاي كه در اين موضوع قابلتوجه است اين است كه با توجه به اظهارات آقاي هاشمي مبني بر روابط نزديك و ديرينه او با رهبر معظم انقلاب چه نيازي به نوشتن نامه به محضر ايشان و البته انتشار آن پيش از اين كه رهبر انقلاب آن را ببينند و بخوانند؟!
آقاي هاشميرفسنجاني نامهاي را كه براي مقام معظم رهبري نوشته بود منتشر كرد و البته اين انتشار بدون بازتاب هم نبود. اين نامه پيش از برگزاري انتخابات رياست جمهور منتشر شد اما با توجه به محتواي نامه، آيا تأثير خود را بر مردم براي چرخش در رأي گذاشت يا تأثير ديگري داشت؟
فتنه ۸۸، اتفاق تلخي بود كه كام همه را تلخ كرد چه آنها كه به رئيسجمهور منتخب رأي داده بودند و چه آنها كه به آقاي موسوي رأي دادند.
همه مردم و مسئولان نظام از آن اتفاق نامبارك دلچركين شده بودند و براي خروج از آن فضاي آلوده بايد تلاش ميشد كه آتش فتنه خاموش شود.
بسياري بر آن آتش بنزين هم ريختند تا بيشتر شعلهور شود اما اين فتنه با درايت رهبري و آگاهي مردم عليرغم برنامهريزيهاي گسترده دشمنان خارجي و دستنشاندگان داخلي آنها سرانجام خاموش شد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره نامه بدون سلام و والسلام خود به رهبری در سال ۸۸ گفت: رهبری گفتند اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر میکردم و من نیز گفتم خواست خدا بود که شما تا قبل از انتشار نامه را نبینید.
در جايي از اين مصاحبه باز نشر شده از آقاي هاشميرفسنجاني پرسيده ميشود كه تا الان نامهای نوشتهاید که از نوشتن آن پشیمان شده باشید؟ و آقاي هاشمیرفسنجانی پاسخ ميدهد؛ نه.
آيتالله هاشمي در پاسخ به اين پرسش كه انگیزه شما از نگارش آن نامه سرگشاده به مقام معظم رهبری چه بود؟ چه چیزی شما را مجبور به انتشار آن نامه کرده بود؟ چنين گفته است؛ دیدم کار بسیار زشتی انجام شد. همه میدانستند که نسبت به دیگر نامزدها بیطرف هستم کاری نداشتم که مردم به چه کسی رأی میدهند. ولی همه میدانستند که روحیه کاری من با این شیوه اداره جامعه سازگار نیست. متأسفانه در مناظره، آقای احمدینژاد حرفهایی را زده بود که غیرواقعی بود. تأسف بیشتر از این بود که همان حرفهای دروغ را پایه تبلیغات خویش قرار دادند و در اجتماعات از آنها سوءاستفاده میکردند. انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکسالعمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما نوعی ستیز با روحانیت را مشاهده کردید که به بهانه مخالفت با اشخاص همه دستاوردهای انقلاب را حراج گذاشت و اینگونه القا کرد که روحانیت در اداره جامعه کارایی ندارد. در سالگرد رحلت امام در مرقد به ایشان گفتم حرفهای ناقص گفتهاند. ترجیح میدهم خودشان اصلاح کنند وگرنه ناچارم توضیح بدهم. چند روز هم صبر کردم و جوابی ندیدم. پس از آن نامهای تهیه کردم. چون میبایست جواب آن حرفها داده میشد. میگویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سؤال دیگر سفسطه است چون مگر ایشان هدفی غیر از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟ نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سهشنبه بود، برای رهبری فرستادم. چون اگر سهشنبه میدادم، روزنامهها چهارشنبه مینوشتند و اگر چهارشنبه میدادم، پنجشنبه کسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت تبلیغات تمام میشد. میخواستم جواب آن حرفها را بدهم. در کنار آن کارها، در رفت و آمد و اخبار مؤثق شور و اشتیاق مردم را میدیدم. از برنامههای محافل مجریان انتخابات هم خبر داشتم. به هر حال در همان فرصت باقیمانده برای رهبری معظم فرستادم و متأسفانه در آن فاصله ۲ ساعته باقیمانده نامه را به ایشان نداده بودند. چون جوابی به من نرسیده بود. در آخرین لحظاتی که میخواستم خدمت ایشان بروم، منتشر کردم. وقتی رفتم، ایشان گفتند: داشتم نامه شما را از روی کامپیوتر میخواندم. یعنی پس از اینکه پخش شده بود هم، هنوز متن اصلی را به ایشان نداده بودند. پرسیدم از نظر شما چگونه بود؟ گفتند: از لحاظ محتوا هیچ ملاحظهای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدینژاد شخص شما را به فساد متهم نکرد و درباره بچههای شما گفت. گفتم: فضا بهگونهای بود که اگرچه از من اسم نبرد، اما همه چیز متوجه من شد. ایشان گفتند: واقعاً هیچ ملاحظهای روی نامه ندارم. ولی اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر میکردم. گفتم: خواست خدا بود که شما تا قبل از انتشار نبینید، چون اگر میخواندید و به من میگفتید، منتشر نمیکردم و این مناسب نبود. چون اگر بعد از انتخابات منتشر میکردم دو حالت داشت: اگر آقای احمدینژاد شکست بخورد که درست نیست با ایشان درگیر شوم. چون اخلاقاً کار درستی نیست. اگر هم پیروز شود که اصلاً درست نیست با منتخب مردم درگیر شوم و جشن انتخابات را در کام مردم تلخ کنم. ولی الان حق من است که جواب بدهم و دادم. ایشان هم در مقابل این منطق من اعتراض نکرد.
در پاسخي كه آقاي هاشميرفسنجاني به نقل از رهبر معظم انقلاب داده است، ايشان گفتهاند كه آقاي احمدينژاد شخص شما را به فساد متهم نكرد و درباره بچههاي شما بود.
اكنون پرونده آقاي مهدي هاشمي در قوه قضائيه در جريان است و دو جلسه دادگاه آن برگزار شده و براساس دريافتهايي از جريان دادگاه بيشتر اتهامات او اقتصادي است تا سياسي.
يك نكته ديگر در نامه آقاي هاشميرفسنجاني و مواضع ايشان در جريان فتنه ديده ميشود. ابتدا بايد به اين نكته اشاره كرد كه آقاي هاشمي در همين مصاحبه عنوان ميكند كه اگر احمدينژاد پيروز شود كه اصلا درست نيست با منتخب مردم درگير شوم و جشن انتخابات را در كام مردم تلخ كنم.
اين موضع درست و به حقي است كه او عنوان كرده است اما آيا ايشان كه خود را بيطرف در انتخابات رياست جمهوري ۸۸ معرفي كرده است، به رقيب آقاي احمدينژاد يعني آقاي ميرحسين موسوي، تذكري و توصيهاي درخواستي براي پايان لجبازيهاي سياسي خود نداده است؟
در اتفاقات انتخابات ۸۸ شايد بتوان گفت كه هر دو طرف مقصر بودند اما تقصير كار را تنها يك نفر دانستن دور از عدالت و انصاف است. هر دو طرف مقصر بودند اما درصد تقصير كدام بيشتر بود؟
آيا نبايد در آن نامه به اشتباهات طرف مقابل هم اشاره ميشد و حتي پس از آن كه انتخابات برگزار شد و احمدينژاد رئيسجمهور شد با رعايت بيطرفي به رقيب انتخاباتي رئيسجمهور منتخب توصيه جدي ميشد كه به اعتراضات پايان دهد؟
رهبر معظم انقلاب در خطبههاي نماز جمعه در همان سال هم به رئيسجمهور تذكر دادند، هم به نخستوزير دوران رياست جمهوري خودشان و هم پاسخي به آقاي هاشميرفسنجاني. همانگونه كه شخص آقاي هاشمي همواره به نزديكي و قرابت ديرينه خود با رهبر معظم انقلاب اشاره داشته است ايشان نيز به آن اشاره كردند و حتي عنوان كردند كه شخص آقاي هاشمي از فساد مالي مبراست و بر سرمايه شخصي او افزون نشده كه حتي براي نظام هم هزينه كرده است. ايشان در آن نماز جمعه باز هم تأكيد كردند شخص آقاي هاشمي رفسنجاني.
در هر صورت همانگونه كه آقاي هاشميرفسنجاني عنوان كرده است كه «این سینه من از اسرار نظام جمهوری اسلامی زخم است» افراد ديگر هم هستند كه اسراري از نظام را در سينه داشته باشند اما هيچگاه بر زبان نياوردهاند و سخني نگفتهاند كه شائبه افشاي اسرار نظام باشد.
پس از گذشت ۵ سال از انتخابات رياست سال ۸۸ و فتنهاي كه باعث شد عليرغم خسران، سره از ناسره هم روشن شود، نامه شما براي رهبر انقلاب تا زماني كه به دست ايشان نرسيده بود به صلاح بود كه منتشر نشود. همانگونه كه پاسخ ايشان به شما هنوز پس از گذشت ۵ سال رسانهاي نشده است و تنها شما اشارهاي كوچك به پاسخ لفظي ايشان داشتيد.
تأثير يك نامه چگونه بايد باشد؟ مثبت يا منفي؟!
منبع: سیاست روز