«نیمه اول دهه هفتاد، مثل بسیاری دیگر از ادوار، قطعهای از تاریخ معاصر است که در جای خود حاوی شکستها و پیروزیهایی است، اما نمیشود به اعتبار آن که سن و سال افراد بالا برود، تاریخ را به گونهای روایت کرد که گویی سالهای سازندگی، گل و بلبلترین دوره بوده است و هر چه بعد از آن رخ داده، عدول و انحراف از آسایش و آرامش ملی است»
به گزارش شهدای ایران به نقل از کیهان، سایت الف این مطلب را در نقد سخنان هاشمی رفسنجانی نوشت و افزود: تصور این است که رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت در هنگام ادای این جمله که «سانسورچیها بدانند، دل مردم با حقیقت است» یا دوره تصدی خود بر مناصب ارشد را فراموش کردهاند یا در حال نقد کردن، خودشان نیز هستند.
الف با اشاره به برخورد با برخی مطبوعات منتقد نظیر جهان اسلام در دوره هاشمی افزود: چه کسی قرار بود اولین رئیسجمهور مادامالعمر ایران شود؟ چند معاون رئیسجمهور و وزیر و مشاور عالیرتبه درباره این ضرورت، سخنرانی کردند؟ کدام روزنامهها که امروز «بِرّ» و «خبر»ی از خود و صاحبانشان هم نیست، هر روز در تجلیل از این ایده، تحلیل و تفسیر منتشر میکردند؟ چند ده همایش و مراسم تمجید از خدمات سردار سازندگی در ایران برگزار شد؟ هزینه سرودهای ساخته شده و پوسترها و بنرهایش را چه کسانی تامین کردند؟ آیا منتقدی میتوانست از در ورودی جام جمی که صدارتش با برادر رئيسجمهور وقت بود، عبور کند و حرفش را بزند؟
در ادامه این تحلیل سؤال شده است: طرفداران کدام گروه سیاسی در آن دوران و طی مدت زمان کوتاهی توانستند چندین روزنامه، هفتهنامه و ماهنامه راهاندازی کنند و با «بهمن»، «زن» و حتی «نگاه نو» به کارزارهای انتخابات مجلس پنجم و ریاستجمهوری هفتم وارد شوند؟ ناشر کتابی که بخشی از اهالی فرهنگ را بهایی و فراماسونر و... خوانده بود، اکنون در میهمانی افطاری چه کسی حضور دارد؟
الف میافزاید: واقعیت آن است که فقط در این دوره نبوده که «مردم نجیبانه و صبورانه انتخاباتی انجام دهند که دنیا را متحیر کرد و نگاه آنان را به مردم ایران تغییر داد» و پنج سال پیش هم که چنین اتفاقی افتاد، نه تنها مشمول چنین تعاریفی قرار نگرفت، بلکه برخی نخبگان آن را نپذیرفتند و متاسفانه رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در همان سَمت قرار داشت. این چه تصوری است که اگر رای انتخابات، تضمینکننده نظر ما بود، خوب و خوش و فرخنده است و مخالف سانسور و اگر برخلاف آن، نه!
الف، هاشمی را نفر اول برخی سانسورها معرفی کرد.
الف با اشاره به برخورد با برخی مطبوعات منتقد نظیر جهان اسلام در دوره هاشمی افزود: چه کسی قرار بود اولین رئیسجمهور مادامالعمر ایران شود؟ چند معاون رئیسجمهور و وزیر و مشاور عالیرتبه درباره این ضرورت، سخنرانی کردند؟ کدام روزنامهها که امروز «بِرّ» و «خبر»ی از خود و صاحبانشان هم نیست، هر روز در تجلیل از این ایده، تحلیل و تفسیر منتشر میکردند؟ چند ده همایش و مراسم تمجید از خدمات سردار سازندگی در ایران برگزار شد؟ هزینه سرودهای ساخته شده و پوسترها و بنرهایش را چه کسانی تامین کردند؟ آیا منتقدی میتوانست از در ورودی جام جمی که صدارتش با برادر رئيسجمهور وقت بود، عبور کند و حرفش را بزند؟
در ادامه این تحلیل سؤال شده است: طرفداران کدام گروه سیاسی در آن دوران و طی مدت زمان کوتاهی توانستند چندین روزنامه، هفتهنامه و ماهنامه راهاندازی کنند و با «بهمن»، «زن» و حتی «نگاه نو» به کارزارهای انتخابات مجلس پنجم و ریاستجمهوری هفتم وارد شوند؟ ناشر کتابی که بخشی از اهالی فرهنگ را بهایی و فراماسونر و... خوانده بود، اکنون در میهمانی افطاری چه کسی حضور دارد؟
الف میافزاید: واقعیت آن است که فقط در این دوره نبوده که «مردم نجیبانه و صبورانه انتخاباتی انجام دهند که دنیا را متحیر کرد و نگاه آنان را به مردم ایران تغییر داد» و پنج سال پیش هم که چنین اتفاقی افتاد، نه تنها مشمول چنین تعاریفی قرار نگرفت، بلکه برخی نخبگان آن را نپذیرفتند و متاسفانه رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در همان سَمت قرار داشت. این چه تصوری است که اگر رای انتخابات، تضمینکننده نظر ما بود، خوب و خوش و فرخنده است و مخالف سانسور و اگر برخلاف آن، نه!
الف، هاشمی را نفر اول برخی سانسورها معرفی کرد.