چرا آقای نماینده مستقل اصرار دارد که مسئله دو عامل فتنه را حل و فصل کند و ادامه حصر را به نفع نظام و انقلاب نمی داند و نهایت راضی شده تا آنان محاکمه شوند. اگر نگوییم حب و بغض شخصی، قطعاً می توان انگشت خود را به سوی اشتباهات محاسباتی و تحلیل های غلط آقای علی مطهری نشانه رویم.
به گزارش شهدای ایران به نقل از دیدبان، این روزها علی مطهری با جدیت پیگیر رفع حصر عوامل فتنه ۸۸ است و از حداکثر ظرفیت خود برای آزادی این دو فتنه گر استفاده می کند؛ وی افرادی را که بر مجرمیت و گناهکار بودن آقایان موسوی و کروبی تأکید دارند، تخطئه کرده و افراطی و تندرو میخواند. مطهری حتی در دیدار با مقام معظم رهبری نیز بر این خواسته خود اصرار میورزد و تقاضای خود را در قالب تحلیلی از آیندهی ماجرا چنین طرح میکند: «گفتم از نظر من و بسیاری از افراد، ادامه حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی به نفع کشور و انقلاب نیست و ضرورتی ندارد. اگر یکی از این دو در این حال از دنیا برود، مسئله به صورت یک غده چرکین برای جمهوری اسلامی باقی میماند. از جناب عالی درخواست میکنم که به قوه قضائیه دستور بدهید که این موضوع را تمام کنند. اگر لازم است محاکمه شوند، همراه سایر اطراف ماجرا محاکمه شوند و به قضیه خاتمه داده شود».
اما مقام معظم رهبری ضمن رد این خواسته، دلایل خود را برای استمرار حصر فتنه گران مجدداً به آقای مطهری گوش زده کرده و فرمودند: «من قبلا درباره بصیرت صحبت کردهام و اینکه نباید راه شهدا و راه انقلاب را گم کنیم. جرم اینها بزرگ است و اگر امام (ره) بودند شدیدتر برخورد میکردند. اگر اینها محاکمه شوند حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعاً شما راضی نخواهید بود. ما اکنون به اینها ملاطفت کردهایم.»[i]
البته این اولین باری نیست که این نماینده شهر تهران تلاش دارد تا با ارائه تحلیلی خاص نظر رهبر انقلاب را نسبت به موضوعی تغییر داده و یا تصویری کاریکاتوری از تحولات جاری کشور ارائه دهند؛ چنانکه وی پس از رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، طی نامهای به مقام معظم رهبری از عواقب و پیامدهای منفی این رد صلاحیت سخن به میان آورده و نوشت: «این رد صلاحیت که با دو دلیل ناموجه ناتوانی جسمی و نقش داشتن در فتنه سال ۸۸ انجام شده است آسیب جدی به انتخابات آینده وارد خواهد کرد و حماسه سیاسی مورد نظر جناب عالی را محقق نخواهد ساخت. حدس قوی دارم که اگر امام خمینی (ره) هم، به فرض حیات، با نام مستعار در انتخابات شرکت میکردند صلاحیت شان رد میشد چون ایشان هم گاهی انتقاداتی داشتند. مستحضر هستید که با ورود جناب آقای هاشمی به صحنه انتخابات چه شور و شوقی در میان مردم و چه امیدی در دل آنان به اصلاح امور و پیشرفت سریعتر کشور پیدا شد و با رد صلاحیت ایشان طبعاً آن شور وشوق و آن امید از بین رفت». در همان نامه جناب مطهری به رهبر انقلاب پیشنهاد میکند تا ایشان با حکم حکومتی آقای رفسنجانی را برای نامزدی در انتخابات تأیید کرده و زمینه را برای تحقق حماسه سیاسی فراهم آورند.[ii]
رهبر انقلاب که بر انجام امور بر روال قانونی و معمول تأکید داشتند بدون ورود به ماجرای بررسی صلاحیت ها، عملاً خواسته جناب مطهری را نادیده انگاشتند. پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ نتایج هم نشان داد که در غیبت آقای رفسنجانی نه تنها خبری از ناامیدی نشد بلکه ملت ایران حماسه سیاسی دیگری را در دفتر انقلاب اسلامی به ثبت رساند.
مشخص نیست آقای مطهری در دوران انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با چه سنجه ای به این درک رسیده بودند که رد صلاحیت آقای هاشمی مساوی با سردی تنور انتخابات و بیمیلی عمومی به این رویداد مهم است؛ همان گونه که امروز مشخص نیست که چرا آقای نماینده مستقل اصرار دارد که مسئله دو عامل فتنه را حل و فصل کند و ادامه حصر را به نفع نظام و انقلاب نمیداند و نهایت راضی شده تا آنان محاکمه شوند. اگر نگوییم حب و بغض شخصی، قطعاً میتوان انگشت خود را به سوی اشتباهات محاسباتی و تحلیل های غلط آقای علی مطهری نشانه رویم.
به طور مثال در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ آقای مطهری، تنها راه برون رفت کشور از مشکلات را حضور هاشمی رفسنجانی در انتخابات و اجرای سیاستهای او میدانست و از همین رو برای تایید صلاحیت هاشمی تلاش وافر کرد. مطهری در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: هاشمی بیاید از مشکلات عبور میکنیم. از همین رو بدترین روز سال گذشته را روز رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی میداند.[iii]
در عین حال باید تغییر چندباره نگاه و رویه آقای مطهری را نیز به مشکل سوء تحلیلهای ایشان افزود؛ چنانکه وی سال ۱۳۸۳ در نامهای سرگشاده خطاب به هاشمی رفسنجانی نوشت: «از قرار معلوم، تصمیم گرفتهاید که در صورت لزوم پا به عرصه انتخابات ریاست جمهوری بگذارید و کاندیدا شوید. اینجانب به دلایلی که برخی از آنها ذیلاً ذکر میشود، پیشنهاد میکنم که پا به این عرصه نگذارید... اکثر فرزندان و برخی نزدیکان شما در کارهای اقتصادی وارد شدهاند و این امر در صورتی که جنابعالی رئیس جمهور شوید موجب افزایش شایعات خواهد شد. همچنین تحمل جنابعالی در مقابل انتقاد آشکار و مطرح در رسانهها اندک است گرچه انتقادات خصوصی را راحتتر میپذیرید، و این امر یک نقطه منفی برای یک رئیس جمهور است و باعث پیدایش گروههای سیاسی نیمه مخفی میشود.»[iv] مطهری با تأکید بر تحمل اندک و نقدناپذیری هاشمی و مشکلات اقتصاد فرزندانش از وی میخواهد تا به عرصه انتخابات ریاست جمهوری ورود پیدا نکند.
این نماینده مردم تهران، چهارم دیماه ۱۳۷۹ در مصاحبه با روزنامه کیهان نیز با عنوان «بالا کشیدن رای مردم، مسئله این است» مخالفت خود با اقدامات هاشمی رفسنجانی اعلان کرده و میگوید: «بعد از جنگ و در دوران سازندگی واقعاً اشکالات غیرقابل توجیهی به وجود آمد که البته همه آنها را نمیتوان متوجه آقای هاشمی دانست. به عقیده من در دوره سازندگی آزادی بیان به اندازه کافی وجود نداشت و در نتیجه بسیاری از تخلفات مکتوم میماند مثل قتلهای سیاسی که بعدها معلوم شد کسی از آن خبر نداشت. اگر مطبوعات تا حدی آزاد بودند اینها برملا میشد و افرادی که این کارها را میکردند یک ترسی داشتند. خوب این واقعاً یک خطا بود که در آن دوران اتفاق افتاد، کسی هم از مسوولان بلندپایه راضی به این اعمال نبوده است ولی این کارها شد؛ یا مثلاً ورود و دخالت اقوام رئیس جمهور در تمام شئون سیاسی و اقتصادی واقعاً درست نبود. اینکه اینها بیایند در اکثر مراکز حساس اقتصادی مسلط شوند، این چه دلیل موجهی دارد؟ مثلاً در وزارت نفت آنجایی که باید معاملات مهم انجام شود حتماً باید از نزدیکان ایشان باشد.» [v]
مطهری در جمع بندی این بخش از سخنانش میگوید: «خب، وقتی یک خانوادهای اینقدر دستشان در امور اقتصادی و قدرت سیاسی باز باشد، کمکم جسارت پیدا میکنند و متعرض امور مقدس هم میشوند. مثلاً دختر ایشان به چه مجوزی باید آزاد باشد که احکام اسلام را به راحتی زیر سوال ببرد؟ خب این خانم در آن روزنامهای که داشت خیلی راحت نوشت چرا باید دیه مرد دو برابر زن باشد یا چرا حکم اثر چنین و چنان است؟ اصلاً باب حمله به مقدسات از آن موقع باز شد و اینها فسادهایی بود که از آن وقت جان گرفت و در جامعه گسترش پیدا کرد.» وی افزود: «کسانی که این شبههافکنیها را میکنند هدفشان ساقط کردن اصل و اساس نظام است. اینها با جایگاه رفیع ولایت فقیه مساله دارند، با آرمانهای بلند حضرت امام(ره) مشکل دارند و حرفهایی که مثلاً درباره جنگ میزنند، عوامفریبی است. من فکر نمیکنم اینها بتوانند در یک بحث منطقی و عالمانه حتی یک انحراف اساسی از دوران حیات مبارک حضرت امام نشان بدهند. البته خود ما الان که گذشته را ارزیابی میکنیم، ممکن است انتقاداتی به بعضی از روشها یا تصمیمات خودمان داشته باشیم ولی اینها انحرافات اساسی نیست. اشکالات واقعی در دوران سازندگی پیدا شد.»[vi]
آقای مطهری خود مدعی است که تغییر نگاهی رخ نداشته و علت حمایتش از هاشمی را چنین عنوان میکند: «در هشت سال اخیر آقای هاشمی زودتر از همه درباره به انحراف کشیده شدن انقلاب اعلام خطر کردند. ایشان مظلوم واقع شدند و حملات بسیار ناجوانمردانهای علیهشان صورت گرفت و لازم بود که از ایشان دفاع شود. راهی که پیشنهاد میکردند راه درست و راه نجات کشور بود؛ بنابراین از ایشان حمایت کردم».[vii]
نتیجه گیری
هر چند مطهری، تغییر مواضعش در قبال هاشمی رفسنجانی را به اعلام خطر و مظلومیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نسبت داده و انتقادات گذشته خود را به بادی فراموشی سپرده اما آن چه واضح و مبرهن به نظر می رسد آنست که نگاه جناب مطهری بیش از حد معمول به دهان عناصر سیاسی گره خورده، غافل از اینکه سابقه این بازیگران سیاسی چیست و نسبت میان حرف و عمل آنان تا چه حدی است. همین امر موجب شده تا وی گرفتار سوءتحلیل شده و در مسیر فعالیتهای سیاسی خود دائماً ریل عوض کند و بعضاً مواضعی متناقض اتخاذ کند.
دیدبان معتقد است که شاید به همین علت رهبر انقلاب نیز در پاسخ به درخواست مطهری برای تعجیل در محاکمه فتنهگران به این نکته اذعان داشتند که «اگر اینها محاکمه شوند حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعاً شما راضی نخواهید بود». چرا ممکن است جناب مطهری با احکام صادره برای فتنه گران با تصور مظلومیتشان مخالفت کرده و باز هم با احساس وظیفه خود را تنها تربیون آنان فرض کند.
[i] http://isna.ir/fa/news/۹۳۰۴۰۸۰۴۸۶۴/
[ii] http://alimotahari.com/?p=۱۱۹۴
[iii] http://www.tabnak.ir/fa/news/۳۸۹۷۱۲/
[iv] http://www.rajanews.com/detail.asp?id=۱۴۳۱۴۵
[v] http://www.namayande.com/news/۴۸۹۶۶/
[vi] http://www.namayande.com/news/۴۸۹۶۶/
[vii] http://www.tabnak.ir/fa/news/۳۸۹۷۱۲/
منبع: جهان
اما مقام معظم رهبری ضمن رد این خواسته، دلایل خود را برای استمرار حصر فتنه گران مجدداً به آقای مطهری گوش زده کرده و فرمودند: «من قبلا درباره بصیرت صحبت کردهام و اینکه نباید راه شهدا و راه انقلاب را گم کنیم. جرم اینها بزرگ است و اگر امام (ره) بودند شدیدتر برخورد میکردند. اگر اینها محاکمه شوند حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعاً شما راضی نخواهید بود. ما اکنون به اینها ملاطفت کردهایم.»[i]
البته این اولین باری نیست که این نماینده شهر تهران تلاش دارد تا با ارائه تحلیلی خاص نظر رهبر انقلاب را نسبت به موضوعی تغییر داده و یا تصویری کاریکاتوری از تحولات جاری کشور ارائه دهند؛ چنانکه وی پس از رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، طی نامهای به مقام معظم رهبری از عواقب و پیامدهای منفی این رد صلاحیت سخن به میان آورده و نوشت: «این رد صلاحیت که با دو دلیل ناموجه ناتوانی جسمی و نقش داشتن در فتنه سال ۸۸ انجام شده است آسیب جدی به انتخابات آینده وارد خواهد کرد و حماسه سیاسی مورد نظر جناب عالی را محقق نخواهد ساخت. حدس قوی دارم که اگر امام خمینی (ره) هم، به فرض حیات، با نام مستعار در انتخابات شرکت میکردند صلاحیت شان رد میشد چون ایشان هم گاهی انتقاداتی داشتند. مستحضر هستید که با ورود جناب آقای هاشمی به صحنه انتخابات چه شور و شوقی در میان مردم و چه امیدی در دل آنان به اصلاح امور و پیشرفت سریعتر کشور پیدا شد و با رد صلاحیت ایشان طبعاً آن شور وشوق و آن امید از بین رفت». در همان نامه جناب مطهری به رهبر انقلاب پیشنهاد میکند تا ایشان با حکم حکومتی آقای رفسنجانی را برای نامزدی در انتخابات تأیید کرده و زمینه را برای تحقق حماسه سیاسی فراهم آورند.[ii]
رهبر انقلاب که بر انجام امور بر روال قانونی و معمول تأکید داشتند بدون ورود به ماجرای بررسی صلاحیت ها، عملاً خواسته جناب مطهری را نادیده انگاشتند. پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ نتایج هم نشان داد که در غیبت آقای رفسنجانی نه تنها خبری از ناامیدی نشد بلکه ملت ایران حماسه سیاسی دیگری را در دفتر انقلاب اسلامی به ثبت رساند.
مشخص نیست آقای مطهری در دوران انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با چه سنجه ای به این درک رسیده بودند که رد صلاحیت آقای هاشمی مساوی با سردی تنور انتخابات و بیمیلی عمومی به این رویداد مهم است؛ همان گونه که امروز مشخص نیست که چرا آقای نماینده مستقل اصرار دارد که مسئله دو عامل فتنه را حل و فصل کند و ادامه حصر را به نفع نظام و انقلاب نمیداند و نهایت راضی شده تا آنان محاکمه شوند. اگر نگوییم حب و بغض شخصی، قطعاً میتوان انگشت خود را به سوی اشتباهات محاسباتی و تحلیل های غلط آقای علی مطهری نشانه رویم.
به طور مثال در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ آقای مطهری، تنها راه برون رفت کشور از مشکلات را حضور هاشمی رفسنجانی در انتخابات و اجرای سیاستهای او میدانست و از همین رو برای تایید صلاحیت هاشمی تلاش وافر کرد. مطهری در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: هاشمی بیاید از مشکلات عبور میکنیم. از همین رو بدترین روز سال گذشته را روز رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی میداند.[iii]
در عین حال باید تغییر چندباره نگاه و رویه آقای مطهری را نیز به مشکل سوء تحلیلهای ایشان افزود؛ چنانکه وی سال ۱۳۸۳ در نامهای سرگشاده خطاب به هاشمی رفسنجانی نوشت: «از قرار معلوم، تصمیم گرفتهاید که در صورت لزوم پا به عرصه انتخابات ریاست جمهوری بگذارید و کاندیدا شوید. اینجانب به دلایلی که برخی از آنها ذیلاً ذکر میشود، پیشنهاد میکنم که پا به این عرصه نگذارید... اکثر فرزندان و برخی نزدیکان شما در کارهای اقتصادی وارد شدهاند و این امر در صورتی که جنابعالی رئیس جمهور شوید موجب افزایش شایعات خواهد شد. همچنین تحمل جنابعالی در مقابل انتقاد آشکار و مطرح در رسانهها اندک است گرچه انتقادات خصوصی را راحتتر میپذیرید، و این امر یک نقطه منفی برای یک رئیس جمهور است و باعث پیدایش گروههای سیاسی نیمه مخفی میشود.»[iv] مطهری با تأکید بر تحمل اندک و نقدناپذیری هاشمی و مشکلات اقتصاد فرزندانش از وی میخواهد تا به عرصه انتخابات ریاست جمهوری ورود پیدا نکند.
این نماینده مردم تهران، چهارم دیماه ۱۳۷۹ در مصاحبه با روزنامه کیهان نیز با عنوان «بالا کشیدن رای مردم، مسئله این است» مخالفت خود با اقدامات هاشمی رفسنجانی اعلان کرده و میگوید: «بعد از جنگ و در دوران سازندگی واقعاً اشکالات غیرقابل توجیهی به وجود آمد که البته همه آنها را نمیتوان متوجه آقای هاشمی دانست. به عقیده من در دوره سازندگی آزادی بیان به اندازه کافی وجود نداشت و در نتیجه بسیاری از تخلفات مکتوم میماند مثل قتلهای سیاسی که بعدها معلوم شد کسی از آن خبر نداشت. اگر مطبوعات تا حدی آزاد بودند اینها برملا میشد و افرادی که این کارها را میکردند یک ترسی داشتند. خوب این واقعاً یک خطا بود که در آن دوران اتفاق افتاد، کسی هم از مسوولان بلندپایه راضی به این اعمال نبوده است ولی این کارها شد؛ یا مثلاً ورود و دخالت اقوام رئیس جمهور در تمام شئون سیاسی و اقتصادی واقعاً درست نبود. اینکه اینها بیایند در اکثر مراکز حساس اقتصادی مسلط شوند، این چه دلیل موجهی دارد؟ مثلاً در وزارت نفت آنجایی که باید معاملات مهم انجام شود حتماً باید از نزدیکان ایشان باشد.» [v]
مطهری در جمع بندی این بخش از سخنانش میگوید: «خب، وقتی یک خانوادهای اینقدر دستشان در امور اقتصادی و قدرت سیاسی باز باشد، کمکم جسارت پیدا میکنند و متعرض امور مقدس هم میشوند. مثلاً دختر ایشان به چه مجوزی باید آزاد باشد که احکام اسلام را به راحتی زیر سوال ببرد؟ خب این خانم در آن روزنامهای که داشت خیلی راحت نوشت چرا باید دیه مرد دو برابر زن باشد یا چرا حکم اثر چنین و چنان است؟ اصلاً باب حمله به مقدسات از آن موقع باز شد و اینها فسادهایی بود که از آن وقت جان گرفت و در جامعه گسترش پیدا کرد.» وی افزود: «کسانی که این شبههافکنیها را میکنند هدفشان ساقط کردن اصل و اساس نظام است. اینها با جایگاه رفیع ولایت فقیه مساله دارند، با آرمانهای بلند حضرت امام(ره) مشکل دارند و حرفهایی که مثلاً درباره جنگ میزنند، عوامفریبی است. من فکر نمیکنم اینها بتوانند در یک بحث منطقی و عالمانه حتی یک انحراف اساسی از دوران حیات مبارک حضرت امام نشان بدهند. البته خود ما الان که گذشته را ارزیابی میکنیم، ممکن است انتقاداتی به بعضی از روشها یا تصمیمات خودمان داشته باشیم ولی اینها انحرافات اساسی نیست. اشکالات واقعی در دوران سازندگی پیدا شد.»[vi]
آقای مطهری خود مدعی است که تغییر نگاهی رخ نداشته و علت حمایتش از هاشمی را چنین عنوان میکند: «در هشت سال اخیر آقای هاشمی زودتر از همه درباره به انحراف کشیده شدن انقلاب اعلام خطر کردند. ایشان مظلوم واقع شدند و حملات بسیار ناجوانمردانهای علیهشان صورت گرفت و لازم بود که از ایشان دفاع شود. راهی که پیشنهاد میکردند راه درست و راه نجات کشور بود؛ بنابراین از ایشان حمایت کردم».[vii]
نتیجه گیری
هر چند مطهری، تغییر مواضعش در قبال هاشمی رفسنجانی را به اعلام خطر و مظلومیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نسبت داده و انتقادات گذشته خود را به بادی فراموشی سپرده اما آن چه واضح و مبرهن به نظر می رسد آنست که نگاه جناب مطهری بیش از حد معمول به دهان عناصر سیاسی گره خورده، غافل از اینکه سابقه این بازیگران سیاسی چیست و نسبت میان حرف و عمل آنان تا چه حدی است. همین امر موجب شده تا وی گرفتار سوءتحلیل شده و در مسیر فعالیتهای سیاسی خود دائماً ریل عوض کند و بعضاً مواضعی متناقض اتخاذ کند.
دیدبان معتقد است که شاید به همین علت رهبر انقلاب نیز در پاسخ به درخواست مطهری برای تعجیل در محاکمه فتنهگران به این نکته اذعان داشتند که «اگر اینها محاکمه شوند حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعاً شما راضی نخواهید بود». چرا ممکن است جناب مطهری با احکام صادره برای فتنه گران با تصور مظلومیتشان مخالفت کرده و باز هم با احساس وظیفه خود را تنها تربیون آنان فرض کند.
[i] http://isna.ir/fa/news/۹۳۰۴۰۸۰۴۸۶۴/
[ii] http://alimotahari.com/?p=۱۱۹۴
[iii] http://www.tabnak.ir/fa/news/۳۸۹۷۱۲/
[iv] http://www.rajanews.com/detail.asp?id=۱۴۳۱۴۵
[v] http://www.namayande.com/news/۴۸۹۶۶/
[vi] http://www.namayande.com/news/۴۸۹۶۶/
[vii] http://www.tabnak.ir/fa/news/۳۸۹۷۱۲/
منبع: جهان