جریان سیاسی اصلاحات که در تمامی حوزهها، از جمله فرهنگ، خود را وامدار مبانی فکری لیبرالیسم میداند، در خصوص موضوع جایگاه زنان در اجتماع، نوع پوشش و حجاب اسلامی حرفهایی دارد که بهتر است از زبان کارشناسی شناختهشده چون استاد شهید مطهری به برخی انتقادات آنها در این خصوص پاسخ داده شود.
به گزارش شهدای ایران به نقل از برهان، حکایت حجاب اسلامی در جامعهی ما بهخاطر حساسیتهای خاصی که بین قشرهای مختلف وجود داشته، همیشه بحثبرانگیز بوده است؛ بهویژه آنکه برخی مواقع شاهد آن بودهایم که موضوعات مربوط به حجاب رنگولعاب سیاسی به خود گرفته است.
نوع پوشش و نحوهی حجاب از زمانی حساسیتهای خاص خود را ایجاد کرد که رضاخان پیشرفت کشور را در کشف حجاب زنان مسلمان خلاصه کرد. همچنین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جریان روشنفکری با شعارهای فریبنده همچون آزادی و برابری حقوق زنان، حجاب اسلامی را زیر سؤال برد و مورد تعرض قرار داد.
این در حالی است که در یک دههی اخیر، موضوع حجاب علاوه بر اینکه به ابزاری برای برخی جریانهای سیاسی تبدیل شده است تا بهواسطهی فضای هیجانی که در جامعه ایجاد میکنند بتوانند آرای بیشتری را جذب کنند، با مطرح کردن مسائلی چون موضوع گشت ارشاد، تفکیک جنسیتی در دانشگاهها و... صرفاً سطح مباحث مربوط به حجاب را پایین آوردهاند.
در این میان، جریان سیاسی اصلاحات که در تمامی حوزهها، از جمله فرهنگ، خود را وامدار مبانی فکری لیبرالیسم میداند، در خصوص موضوع جایگاه زنان در اجتماع، نوع پوشش و حجاب اسلامی حرفهایی دارد که بهتر است از زبان کارشناسی شناختهشده چون استاد شهید مطهری به برخی انتقادات آنها در این خصوص پاسخ داده شود.
سیمای حجاب از دیدگاه استاد مطهری
حجاب اسلامی از جایگاه ویژهای در میان دستورات اسلامی برخوردار است. به بیان دیگر، در مسئلهی حجاب، علاوه بر اینکه به سلامت تکتک افراد جامعه توجه شده است، پاکیزگی فضای عمومی جامعه نیز در نظر گرفته شده است.
حجاب از نظر لغوی، به مفهوم مانع و حائل میان دو چیز است و در فقه در معناى لغوى خود، که همان پردهی حائل میان دو چیز باشد، به کار رفته و معناى جدیدى براى آن ایجاد نشده بود. در دوران متأخر، این واژه معناى اصطلاحى خاصى پیدا کرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است.
شهید مطهری در مورد واژهی حجاب، با تأکید بر مفهوم پوشش، بیان میکنند: «کلمهی حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب. بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده وسیلهی پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت، هر پوششی حجاب نیست، آن پوششی حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. قرآن کریم، در داستان سلیمان، غروب خورشید را اینطور توصیف میکند: «حَتّی تَورات بالحجاب» (ص: 32) «تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد.»1
از همین رو، اساسیترین نکته از دیدگاه اسلام برای حضور زنان در جامعه، حذف نیست، بلکه ارائهی راهکارهای پیشگیری در قالب دستورات دینی است و این در حالی است که بهصورت عملی و هدفمند روشهای اجرای آن را نیز در قالب میزان ارتباط زنان با مردان نامحرم و همچنین ارائهی مشخصات نوع پوشش، بیان میکند.
از همین روی، استاد مطهری با نگاهی به موضوع حجاب در جامعه و بهدور از افراط و تفریط در مورد فلسفهی حجاب میگوید: «فلسفهی پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است، بعضی از آنها جنبهی روانی دارد و بعضی جنبهی خانه و خانوادگی و بعضی دیگر جنبهی اجتماعی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او.»2
و نیز در ادامه تأکید میکند: «حجاب در اسلام از یک مسئلهی کلیتر ریشه میگیرد و آن این است که اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاصی یابد و اجتماع منحصراً برای کار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوییهای جنسی به هم میآمیزد. اسلام میخواهد این دو محیط را کاملاً از هم تفکیک کند.»3
این در حالی است که جریان اصلاحات در خصوص مسئلهی حجاب و حقوق زنان در جامعه، دارای نظرات مختلفی است و دلیل آن نیز از آنجا نشئت میگیرد که طیفهای گوناگونی مثل احزاب سیاسی در داخل نظام، فعالان زنان و نیز گروههای فمینیستی افراطی که پیگیر این موضوع هستند، دیدگاههای مختلفی دارند.
اما آنچه مسلم است همهی این گروهها در یک اصل نقطهی اشتراک دارند و آن نگاهشان به حوزهی زنان برگرفته از مبانی فکری لیبرالیسم است.
بخشی از جریان اصلاحات که در داخل کشور مشغول به فعالیت است، با تأکید بر مفاهیمی همچون آزادی، قانون و توسعهی سیاسی مدعی است با رویکرد نواندیشی دینی، درصدد ارائهی قرائتی دموکراتیک از اسلام و سازگار کردن آموزههای اسلامی با نظریات غربی است. تأکید این رویکرد در توجه به مسائل زنان، اهمیت دادن به نقش مستقل زن در جامعه و خانواده بوده و اینکه اهمیت خانواده نباید منجر به حاشیهنشینی زنان از عرصههای اجتماعی شود.
این در حالی است که نیروهای اصلاحطلب تاکنون بهصراحت موضعی مخالف مسئلهی حجاب نگرفتهاند. البته این به معنای تأیید برنامهها و سیاستهای فرهنگی در حوزهی حجاب نبوده است و آنها بهصورت نرم با رویکردی مدرن، سیاستهای فرهنگی در حوزهی حجاب را مورد انتقاد قرار دادهاند. البته لازم به ذکر است که در طول هشت سال دولت اصلاحات، برخی از افراد و جریانات سیاسی حملات شدیدی را نسبت به آموزههای دینی از جمله نحوهی پوشش و حجاب اسلامی مطرح کردند.
در همین ارتباط، فائزه هاشمی رفسنجانی با رویکرد تفکرات فمینیستی در سال1377 اقدام به انتشار روزنامهی «زن» میکند که پس از مدتی به دلیل درج اخبار سیاسی و نقد حجاب اسلامی توقیف میشود و این در حالی است که وی در برنامهی صبحگاهی شبکهی دوم سیما بهعنوان رئیس فدراسیون ورزش زنان شرکت کرده و میگوید: «همیشه سعی میکنم از کلیشهها فرار کنم، نمیخواهم تابع کلیشهها باشم. متأسفانه بعد از انقلاب ما، یکسری رفتارها برای خانمها ارزش شد، رنگ مشکی ارزش شد، چادر مشکی، مانتو مشکی، مقنعه مشکی، روسری مشکی و رنگهای تیره و مرده ارزش شد. این ارزشها خوب نبود؛ از هر لحاظ، بهداشتی، پزشکی و روانشناسی، عمل مثبتی نیست. حتی رنگ مشکی از نظر اسلامی کراهت دارد. یکسری سنتهایی باب شده که البته در حال حاضر خیلی متفاوت شده است.»4
صحبتهای فائزه هاشمی مبنی بر تأسف خوردن بر چادر مشکی که حجاب برتر است، چیز تازهای نیست، بهویژه آنکه با عطف به مواضع گذشتهی ایشان، بهراحتی میتوان منظور ایشان را از چنین سخنانی دریافت.
این در حالی است که استاد مطهری در جواب کسانی که به بهانهی استفاده از طرحها و مدلهای رنگی پوشش، حجاب چادر بهعنوان حجاب برتر را زیر سؤال میبرند میگوید: «میل به خودنمایی، مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها مرد شکار است و زن شکارچی؛ همچنانکه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل به خودآرایی در زن از این نوع حس شکارچیگری او ناشی میشود و لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است.»5
در همین ارتباط، ماکس لوشر در کتاب «روانشناسی رنگها» دربارهی رنگ سیاه میگوید: «رنگ سیاه نمایانگر مرز مطلق است.» خانمی که از حجاب مشکی استفاده میکند با این کار، مرز کاملی بین خود و افراد نامحرم ایجاد مینماید. او میخواهد نشان دهد که نامحرم حق ندارد به این حریم نزدیک شود؛ زیرا این حریم، حریم حیا و عفت است، نه جای بیحیایی و هوسبازی. همچنین در همین کتاب آمده است که «سیاه به معنای نه بوده و نقطهی مقابل آن بله، یعنی رنگ سفید است.»
بنابراین وقتی بانوان در مقابل نامحرم از حجاب مشکی استفاده میکنند، در واقع میخواهند به او «نه» بگویند و در مقابل، آنهایی که لباس سفید و روشن میپوشند، در واقع راه نگاهها را بهسوی خود باز میگذارند.
از نظر روانی نیز وقتی انسان پارچهی مشکی را میبیند، دیگر چندان رغبتی برای نگاه کردن ندارد و خودبهخود نظر را برمیگرداند و در مقابل، نگاه به رنگهای روشن، چشم را باز میکند و برای دیدن و استمرار آن رغبت ایجاد میکند.
این در حالی است که در دوران اصلاحات، فعالان حوزهی زنان، نشریهای به نام «ماهنامهی زنان» به مدیرمسئولی شهلا شرکت چاپ میکردند. نشریهی مذکور در آن سالها در حوزهی زنان، در کنار نشریاتی چون «کیان»، «آدینه» و «پیام امروز»، از نشریات جریان روشنفکری با رویکردی فمینیستی محسوب میشد.
این نشریه به بهانهی دفاع از حقوق زنان، احکام اسلامی مربوط به حوزهی زنان را زیر سؤال میبرد و به دنبال ترویج مطالبات فمینیسمهای سکولار بود. عبدالکریم سروش تحت عنوان روشنفکر دینی، در دوران اوج دولت اصلاحات، در گفتوگو با ماهنامهی «زنان» میگوید: «به نظر من، گفتار فاطمه که "بهترین زنان کسانیاند که لایرین احداً و لایراهنّ [و] رفتار او [فاطمه] در پنهان شدن از مقابل فرد نابینا" نمیتواند الگوی رفتاری زنان ما باشد.»6
جریان سکولار در اواسط دههی هفتاد به بهانهی مطرح کردن مباحث روشنفکری، به دنبال ترویج اندیشههای لیبرالیستی در فضای فرهنگی کشور بودند و در اولین مرحله، به دنبال از بین بردن و ناکارآمد نشان دادن الگوهای اسلامی بودند و به همین منظور، عبدالکریم سروش به رفتار حضرت زهرا در مواجهه با مرد نامحرم انتقاد میکند و واضح است هدف از اینگونه جسارتهای روشنفکرمآبانه به جایگاه حضرت زهرا بهعنوان الگوی برتر زنان مسلمان، آن است تا در ادامه بتوانند اندیشههای سکولار خود در این حوزه را ترویج کنند.
از همین روی، استاد شهید مطهری با تأکید بر اینکه حضرت زهرا عالیترین مدل انسانیت است، در خصوص جایگاه معنوی آن حضرت میگوید: «امام علی (ع) یعنی یک انسان نمونه، یک انسان کامل. زهرا (س) یعنی یک انسان نمونه، یک انسان کامل. علی (ع) انسانی است که سخن او، رفتار و کردار او، نمونه و درس است و زهرا (س) همچنین.»7
و در ادامه، استاد شهید مطهری در جواب کسانی که به رفتار حضرت زهرا در مورد مرد نابینا انتقاد میکنند، میگوید: «وظیفهی پوششی که اسلام برای زنان مقرر کرده است، به این معنی نیست که آنها از خانه بیرون نروند، زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست... پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن و موی خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذکر می کند و فتوای فقها هم مؤید همین مطلب است.»8
البته این دست اظهارنظرها به فعالان زن جریان اصلاحات ختم نمیشود و زهرا اشراقی، همسر سید رضا خاتمی، عضو شاخهی زنان حزب مشارکت، به بهانهی اینکه زنان باید در موضوع حجاب تنوعطلب باشند، با مطرح کردن انقلاب رنگها در این خصوص، در مصاحبه با روزنامهی شرق، از طرز پوشش خانم افخم، سخنگوی وزارت امور خارجه، انتقاد کرده و مخالفت خود را با چادر بهعنوان حجاب کامل اعلام میکند.
جریان فمینیست: عامل عقبماندگی زنان حجاب است!؟
با این حال، مواضع جریان اصلاحات در داخل کشور در خصوص حجاب و پوشش اسلامی در همین حد خلاصه میشود، اما شاخهی جریان فمینیستی خارج از کشور، که از برخی اصلاحطلبان و گروههای اپوزیسیون ضدانقلاب تشکیل شدهاند، رسماً از مخالفان حجاب در ایران محسوب میشوند.
آنچه فمینیستهای افراطی در مورد حجاب مطرح میکنند ادعاهایی است که زنان مسلمان در طول 35 سال از آغاز انقلاب اسلامی تاکنون، با حضور در جامعه، بر ادعاهای آنها خط بطلان کشیدهاند.
فمینیستها به بهانهی دفاع از حقوق زنان و نیز اینکه حجاب اسلامی نشانهای از بردگی زنان در دین است، تلاش کردهاند تا در نزد افکار عمومی نشان دهند که زنان ایرانی بهواسطهی استفاده از حجاب اسلامی محدود شدهاند و آزادیهای اجتماعی آنها به خطر افتاده است.
از همین روی، فمینیستی چون فریبا داوودی مهاجر، از مشاوران دوران اصلاحات، ضدانقلاب فعلی ساکن آمریکا که با کشف حجاب تدریجی خود و با حضور در کنفرانسهای بهاصطلاح حمایت از حقوق زنان و حمایت از همجنسبازها، به باورهای دینی ملت ایران اهانت کرده و بیاخلاقی را ترویج میدهد، کار را به جایی میرساند که با حضور در برنامهی زنده، تبلیغات ضددینی خود را علنی میکند و میگوید به مذهب اعتقادی ندارد.9
همچنین فاطمه حقیقتجو، نمایندهی اصلاحطلب دورهی ششم مجلس شورای اسلامی، که در فتنهی 88 از فعالان این جریان در خارج از کشور بود، اخیراً در مصاحبهای با «صدای آمریکا» به تشریح نظرات سکولار خود دربارهی حجاب پرداخته و با بیارتباط دانستن حجاب با عفت گفته است: «این تصور غلطی است که برخی فکر میکنند اگر زنی حجاب نداشت، از دایرهی پاکدامنی و عفت خارج شده است. من زنان بسیاری را میشناسم که حجاب ندارند، اما عفیف هستند.»10
در پاسخ به ادعاهای جریان فمینیستی که انتخاب حجاب اسلامی از سوی زنان مسلمان را اسارت زن در جامعه دینی قلمداد میکنند، استاد مطهری با اشاره به اینکه حجاب اسلامی موجب هدر رفتن نیروی زن و ضایع ساختن استعدادهای فطری او نیست، میگوید: « حجاب اسلام نمیگوید که باید زن را در خانه محبوس کرد و جلوی بروز استعدادهای او را گرفت. مبنای حجاب در اسلام چنانچه که گفتیم، این است که التذاذات جنسی باید به محیط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع خالص برای فعالیت باشد. به همین جهت، به زن اجازه نمیدهد که وقتی از خانه بیرون میرود، موجبات تحریک مردان را فراهم کند و به مرد هم اجازه نمیدهد که چشمچرانی کند. چنین حجابی نه تنها نیروی کار زن را فلج نمیکند، موجب تقویت نیروی کار اجتماع نیز میباشد.»11
در واقع اسلام با مطرح کردن موضوع حجاب در میان زنان تأکیدی بر نقش سازندهی زن در جامعه دارد؛ برخلاف آنچه این روزها از زن در غرب شاهد آن هستیم. نظام سرمایهداری غرب جایگاه زن را به بهانهی آزادی زن در اجتماع، در حد یک کالای مصرفی خلاصه کرده است.
در همین راستا، استاد مطهری در خصوص نقش سازندهی زن در جامعه میگوید: «اسلام نمیخواهد که زن بهصورت موجود مُهملی درآید که کارش فقط استهلاک ثروت و فاسد کردن اخلاق اجتماع [و] خراب کردن بنیان خانواده باشد. اسلام با فعالیت واقعی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زن هرگز مخالف نیست. متون اسلام و تاریخ اسلام گواه این مطلب است.»12
در ادامه استاد مطهری در جواب گروهی که معتقد هستند نباید حریمی بین زن و مرد نامحرم باشد میگوید: «درست است که ناکامی، بالخصوص ناکامی جنسی، عوارض وخیمی دارد و مبارزه با غرایز در حدودی که مورد نیاز طبیعت است غلط است، ولی برداشتن قیود اجتماعی مشکل را حل نمیکند، بلکه به مشکلات آن میافزاید.»13
همچنین شهید مطهری در این خصوص تأکید میکند: «در مورد غریزهی جنسی و برخی غرایز دیگر، برداشتن قیود، عشق به مفهوم واقعی را میمیراند، ولی طبیعت را بیبندوبار میکند. در این مورد، هرچه عرصه بیشتر گردد، میل و هوس به تنوع افزایش مییابد. آزادی در مسائل جنسی سبب شعلهور شدن شهوات بصورت حرص و آز میگردد.»14
این عده البته علاوه بر اینکه منکر ضرورت وجوب حجاب هستند، در ادامه نظام اسلامی را در راستای اهداف ناتوی فرهنگی غرب، متهم به این مسئله میکنند که حجاب زنان مسلمان نتیجهی فشار و اجباری است که نظام اسلامی بر زنان تحمیل کرده است.
این ادعاهای نخنماشده در حالی است که زنان در جمهوری اسلامی معتقد به حجاب هستند و اکثریت آنها براساس اعتقادات خود حجاب را انتخاب کردهاند، نه به جهت اجباری که از سوی نظام اسلامی به آنها وارد شده است و البته برخی نیز بهخاطر قوانین جمهوری اسلامی از ظاهر شدن بهصورت بیحجاب منع میشوند.
اما دینی بودن و مسلمان بودن جامعهی ایرانی موجب گردیده است تا اکثریت زنان جمهوری اسلامی، با انتخاب و اختیار خود، حجاب را بپذیرند و البته زنان مسلمان ایرانی همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودهاند، به فلسفهی حجاب آشنا هستند و میدانند که عفت زن مهمترین عنصر برای شخصیت زن است.
مهدی تیماجی
منابع:
1. استاد شهید مطهری، مسئلهی حجاب، ص 63.
2. همان، ص 68.
3. همان، ص 68.
4. پایگاه خبری رجانیوز.
5. استاد شهید مطهری، مسئلهی حجاب، ص 73.
6. عبدالکریم سروش، ماهنامهی زنان، ش 59، دیماه 78.
7. استاد شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج 7، ص 56.
8. استاد شهید مطهری، مسئلهی حجاب، ص 79.
9. باشگاه خبرنگاران جوان.
10. پایگاه خبری بولتننیوز.
11. استاد شهید مطهری، مسئلهی حجاب، ص 90.
12. همان، ص 92.
13. همان، ص 97.همان، ص 98.
منبع: جام