4 پسر جوان که متهم هستند پس از ربودن دختر دانش آموز وی را در بیابانهای اطراف رباط کریم به آتش کشیدند در جلسه دادگاه منکر اتهام قتل عمدی شدند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از مشرق، چهارم دیماه سال 84 نگهبان یک کارخانه در حوالی رباط کریم با ماموران پلیس تماس گرفت و از آتش گرفتن پیکر دختر نوجوانی در بیابانهای اطراف این شهر خبر داد.
در ادامه تیمی از ماموران راهی محل حادثه شده و دختر نوجوان به بیمارستان انتقال یافت.
دختر 16 ساله که به شدت دچار سوختگی شده بود در تحقیقات مدعی شد 4 پسر جوان با یک دستگاه خودرو وی را ربوده و قصد تجاوز به او را داشته که پس از مقاومت در برابر متجاوزین آنها بر روی او بنزین ریخته و با آتش زدن قربانی خود از محل گریختند.
در حالی که تحقیقات در این زمینه ادامه داشت، دختر دانش آموز به نام فتانه بر اثر شدت سوختگی جان خود را از دست داد. ماموران پلیس نیز با تحقیقات گسترده 4 پسر جوان به نام های محمد، روح الله، شهرام و محمدرضا را در این رابطه دستگیر کردند.
متهمان در جریان تحقیقات در حالی که دچار تناقض گویی شده بودند منکر قتل فتانه شدند. بازپرس جنایی نیز با توجه به شواهد موجود در پرونده و اظهارات همکلاسی های فتانه و بررسی تماس های مقتول برای هر 4 متهم قرار مجرمیت صادر کرد.
نخستین جلسه رسیدگی به این پرونده 29 مرداد سال گذشته برگزار شد که در این جلسه اولیای دم مقتول نسبت به یکی از متهمان رضایت خود را اعلام کرده و برای سه متهم دیگر درخواست قصاص کردند.
صبح امروز ادامه رسیدگی به پرونده به ریاست قاضی عبداللهی برگزار شد که وکیل اولیای دم با درخواست قصاص برای متهمان اظهار داشت: محمد رابطه دوستی طولانی با مقتول داشت که این موضوع از سوی خانواده مقتول و همکلاسی هایش تایید شده است، این در حالی است که وی پس از دستگیری منکر آشنایی با فتانه شد. همچنین دوستان مقتول در تحقیقات مدعی شدند یک روز محمد در خیابان از روی سر فتانه چادرش را کشیده و او را به مرگ تهدید کرده بود.
وی ادامه داد: محمد در حالی که پدرش کارخانه دار است برای فرار از مجازات سناریویی را طراحی کرده و مدعی است روز حادثه مشغول مسافرکشی بوده است. از سوی دیگر پیکر سوخته فتانه در حوالی کارخانه پدر محمد کشف شده است. شهرام نیز روز حادثه بعد از تعطیلی مدرسه فتانه را از مقابل مدرسه سوار خودرو کرده که در بازجویی ها به این موضوع اقرار داشته است. محمدرضا نیز خواستگار سابق فتانه بوده است. حال با توجه به نوع قتل و ارتباط متهمان با هم درخواست رسیدگی به موضوع و شناسایی عامل اصلی قتل ر دارم.
در ادامه جلسه دادگاه محمد در جایگاه قرار گرفت که با رد اتهامش گفت: در این پرونده به من تهمت ناروا زده اند. من شاهد دارم که روز حادثه در محل آتش سوزی حضور نداشتم.
رئیس دادگاه: با مقتول آشنایی داشتی؟
متهم به قتل: فتانه با دختر سرایدار ما دوست بود و به من پیشنهاد دوستی داده بود که من این پیشنهاد را قبول نکردم.
در ادامه شهرام در جایگاه قرار گرفت که وی نیز با رد اتهامش گفت: زمان قتل من مسافرکشی می کردم، روز حادثه حوالی عصر مقتول خودروی مرا به صورت دربستی کرایه کرد و به پمپ بنزین رفتیم او در آنجا یک لیتر بنزین خرید و بعد وی را در یکی از خیابانهای اسلامشهر پیاده کردم.
سومین متهمی که در جایگاه قرار گرفت محمدرضا نام داشت که با انکار اتهامش گفت: در زمان حادثه من 17 سال داشتم و به خاطر علاقه ای که به فتانه داشتم وی را از مادرش خواستگاری کردم. در جلسه قبل دادگاه اولیای دم اعلام کردند هیچ شکایتی از من ندارند.
روح الله آخرین متهمی بود که در جایگاه قرار گرفت. وی نیز با رد اتهامش گفت: مقتول از تلفن همگانی به من زنگ می زد و سراغ فردی به نام محمد را می گرفت. همین تماسها باعث شد من به عنوان متهم به قتل دستگیر شوم.
پس از آخرین دفاعیات متهمان قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
در ادامه تیمی از ماموران راهی محل حادثه شده و دختر نوجوان به بیمارستان انتقال یافت.
دختر 16 ساله که به شدت دچار سوختگی شده بود در تحقیقات مدعی شد 4 پسر جوان با یک دستگاه خودرو وی را ربوده و قصد تجاوز به او را داشته که پس از مقاومت در برابر متجاوزین آنها بر روی او بنزین ریخته و با آتش زدن قربانی خود از محل گریختند.
در حالی که تحقیقات در این زمینه ادامه داشت، دختر دانش آموز به نام فتانه بر اثر شدت سوختگی جان خود را از دست داد. ماموران پلیس نیز با تحقیقات گسترده 4 پسر جوان به نام های محمد، روح الله، شهرام و محمدرضا را در این رابطه دستگیر کردند.
متهمان در جریان تحقیقات در حالی که دچار تناقض گویی شده بودند منکر قتل فتانه شدند. بازپرس جنایی نیز با توجه به شواهد موجود در پرونده و اظهارات همکلاسی های فتانه و بررسی تماس های مقتول برای هر 4 متهم قرار مجرمیت صادر کرد.
نخستین جلسه رسیدگی به این پرونده 29 مرداد سال گذشته برگزار شد که در این جلسه اولیای دم مقتول نسبت به یکی از متهمان رضایت خود را اعلام کرده و برای سه متهم دیگر درخواست قصاص کردند.
صبح امروز ادامه رسیدگی به پرونده به ریاست قاضی عبداللهی برگزار شد که وکیل اولیای دم با درخواست قصاص برای متهمان اظهار داشت: محمد رابطه دوستی طولانی با مقتول داشت که این موضوع از سوی خانواده مقتول و همکلاسی هایش تایید شده است، این در حالی است که وی پس از دستگیری منکر آشنایی با فتانه شد. همچنین دوستان مقتول در تحقیقات مدعی شدند یک روز محمد در خیابان از روی سر فتانه چادرش را کشیده و او را به مرگ تهدید کرده بود.
وی ادامه داد: محمد در حالی که پدرش کارخانه دار است برای فرار از مجازات سناریویی را طراحی کرده و مدعی است روز حادثه مشغول مسافرکشی بوده است. از سوی دیگر پیکر سوخته فتانه در حوالی کارخانه پدر محمد کشف شده است. شهرام نیز روز حادثه بعد از تعطیلی مدرسه فتانه را از مقابل مدرسه سوار خودرو کرده که در بازجویی ها به این موضوع اقرار داشته است. محمدرضا نیز خواستگار سابق فتانه بوده است. حال با توجه به نوع قتل و ارتباط متهمان با هم درخواست رسیدگی به موضوع و شناسایی عامل اصلی قتل ر دارم.
در ادامه جلسه دادگاه محمد در جایگاه قرار گرفت که با رد اتهامش گفت: در این پرونده به من تهمت ناروا زده اند. من شاهد دارم که روز حادثه در محل آتش سوزی حضور نداشتم.
رئیس دادگاه: با مقتول آشنایی داشتی؟
متهم به قتل: فتانه با دختر سرایدار ما دوست بود و به من پیشنهاد دوستی داده بود که من این پیشنهاد را قبول نکردم.
در ادامه شهرام در جایگاه قرار گرفت که وی نیز با رد اتهامش گفت: زمان قتل من مسافرکشی می کردم، روز حادثه حوالی عصر مقتول خودروی مرا به صورت دربستی کرایه کرد و به پمپ بنزین رفتیم او در آنجا یک لیتر بنزین خرید و بعد وی را در یکی از خیابانهای اسلامشهر پیاده کردم.
سومین متهمی که در جایگاه قرار گرفت محمدرضا نام داشت که با انکار اتهامش گفت: در زمان حادثه من 17 سال داشتم و به خاطر علاقه ای که به فتانه داشتم وی را از مادرش خواستگاری کردم. در جلسه قبل دادگاه اولیای دم اعلام کردند هیچ شکایتی از من ندارند.
روح الله آخرین متهمی بود که در جایگاه قرار گرفت. وی نیز با رد اتهامش گفت: مقتول از تلفن همگانی به من زنگ می زد و سراغ فردی به نام محمد را می گرفت. همین تماسها باعث شد من به عنوان متهم به قتل دستگیر شوم.
پس از آخرین دفاعیات متهمان قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.