نویسنده سرمقاله روزنامه رسالت در جوابیه خود خطاب به علی مطهری می نویسد: مطهری در مورد اصالت نامه امام در مورد نهضت آزادی تردید کرده است! یک بار این تردید از سوی نهضت آزادی مطرح شد، دفتر نشر آثار حضرت امام(ره) پاسخ آن را داد و در صحیفه امام(ره) هم این نامه بهآدرس مشخص آمده است.
به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، علی مطهری در واکنش به سرمقاله محمدکاظم انبارلویی در روزنامه رسالت، در ضمن جوابیه ای در اصالت نامه امام خمینی(ره) درباره نهضت آزادی ایجاد تردید کرد. نویسنده سرمقاله روزنامه رسالت نیز به این جوابیه پاسخ داد. متن این دو نامه به شرح زیر است:
مدیر مسئول محترم روزنامه رسالت
با اهداء سلام، در سرمقاله روز دهم تیر ماه آن روزنامه مطلبی در ارتباط با اینجانب درج شده بود که لازم است نکات ذیل به اطلاع خوانندگان محترم آن روزنامه برسد. مستدعی است طبق قانون مطبوعات در اولین شماره و در همان محل عیناً درج شود:
۱. این که بخواهیم اصرار بر ریزشهای انقلاب داشته باشیم و همه منتقدان را ریزش انقلاب به حساب آوریم حاکی از بیمهری و تعلق خاطر نداشتن و بیتفاوتی نسبت به آینده انقلاب اسلامی و انحصار طلبی در قدرت است. فقط کسانی و گروههایی که بر ضد انقلاب اسلامی قیام مسلحانه کردهاند ریزش انقلاب محسوب میشوند.
گروهی مانند گروه سید مهدی هاشمی که قبل از انقلاب مرحوم شمسآبادی را به قتل رساند، از ابتدا در دایره انقلاب نبودند که بخواهند بعداً ریزش پیدا کنند.
نهضت آزادی هم اگر پاسخ منسوب به امام خمینی به نامه وزیر کشور وقت درباره این گروه اصالت داشته باشد، این نامه حداکثر میرساند که پستهای کلیدی نباید به دست این گروه سپرده شود و الّا خارج از دایره انقلاب نیستند و ریزش محسوب نمیشوند. همینطور معترضان به انتخابات سال ۸۸ ریزش انقلاب محسوب نمیشوند بلکه صرفاً منتقد شمرده میشوند چنانکه هر نظام سیاسی و هر حکومتی منتقدانی دارد. به هر حال ملاک ریزش فقط قیام مسلحانه است.
۲. اگر آیتالله منتظری برای تصدی مسئولیت رهبری مناسب نبوده و انتقاداتی نیز به نظام داشته است آیا این امر میتواند مجوزی برای رفتارهای خشنی باشد که در حق او انجام شد و مثلاً همه اموال و تجهیزات حسینیه او به غارت رفت. آیا این توصیه امام(ره) که آیتالله منتظری گرمیبخش حوزه علمیه باشد و از فقاهت ایشان استفاده شود عمل شد؟ مشکل سرمقالهنویس روزنامه رسالت این است که فکر میکند اگر کسی انتقادی به نظام داشت باید بهنحوی حذف شود، به این معنی که یا ساکت بماند یا با حصر خانگی دچار مرگ زودرس تدریجی شود و یا بهنحوی به دنیای دیگر رخت بربندد، بهعبارت دیگر مردم باید سه دسته باشند، یا متملق و چاپلوس و مجیزگو یا ساکت و یا منتقدانی که تحت نظر بوده و حق اظهار نظر ندارند و خلاصه همه باید یک حرف بزنند، در غیر این صورت ریزش انقلاب محسوب میشوند. این طرز فکر با بیان رهبر انقلاب که در ۱۴ خرداد ۹۲ به رعایت احترام مخالفان توصیه کردند سازگار نیست.
۳. مغالطه سرمقالهنویس رسالت جالب است که حصر خانگی فعلی را به محافظت از عایشه پس از جنگ جمل ــ که برای حفظ احترام همسر پیامبر بود ــ تشبیه میکند، یعنی اولاً اعتراضات سال ۸۸ به انتخابات را نظیر جنگ جمل یعنی یک قیام مسلحانه میداند و ثانیاً حصر فعلی را نظیر آن محافظت احترام آمیز معرفی میکند. سستی این استدلال و بغض و کینه سرمقالهنویس نسبت به محصوران کاملاً هویداست.
۴. جالبتر این است که سرمقالهنویس ما قبل از آنکه دفاعیات متهمان مورد نظر را بشنود و نقش و تأثیر طرف دیگر فتنه را نیز در نظر بگیرد، در حالی که صلاحیت قضاوت نیز ندارد حکم قضائی صادر میکند که آنها محارب و باغی هستند و حکمشان اعدام است، کاری که حتی پیامبر خدا هم خود را مجاز به انجام آن نمیداند. اما این که وی چه لذتی از اعدام منتقد و معترض میبرد شاید نیاز به یک روانکاوی داشته باشد.
سخن آخر این که تا زمانی که مانند سرمقالهنویس رسالت نخواهیم انصاف را رعایت کنیم و تعصب و کوردلی ما را از دیدن حقیقت محروم کرده باشد و تا زمانی که نخواهیم به ریشههای حوادث سال ۸۸ و اتهامات طرف مقابل بپردازیم و در واقع تا زمانی که نخواهیم به اشتباهات خود در آن ماجرا اعتراف کنیم و از روشن شدن حقایق برای مردم در هراس باشیم و به همین جهت از محاکمه متهمان وحشت داشته باشیم، این ماجرا به نقطه پایان خود نخواهد رسید و برای انقلاب اسلامی هزینه خواهد داشت.
۹۳.۴.۱۱
علی مطهری
پاسخ رسالت به جوابیه مطهری
با تشکر از جناب آقای علی مطهری در خصوص نقدی که به سرمقاله رسالت داشتند، نکات زیر را از باب خیرخواهی به ایشان میآوریم.
۱ ــ در هیچجای مقاله نیامده است: "اصرار بر ریزشهای انقلاب داریم"، "منتقد" هیچگاه ریزش انقلاب نیست بلکه کمک کننده و حامی انقلاب است. معلوم نیست این پاسخ ناظر به کدام قسمت سرمقاله رسالت است.
۲ ــ این حکم که فقط کسانی که بر ضد انقلاب اسلامی قیام مسلحانه کردهاند ریزش انقلاب محسوب میشوند مبتنی بر چه حکم قرآن و سیره ائمه معصومین و سیره امام خمینی(ره) است؟ معلوم نیست در ذهن مبارک ایشان چه معنی از ریزشهای انقلاب وجود دارد.
آقای مطهری میفرمایند: "گروه مهدی هاشمی از ابتدا در دایره انقلاب نبودند که بعداً بخواهند ریزش پیدا کنند." ممکن است ایشان بگویند اگر این جماعت از اول در دایره انقلاب نبودند اطراف آقای منتظری چه میکردند که امام مجبور شدند با دلی پرخون و قلبی شکسته حاصل عمر خود را کنار بگذارند؟ بیتردید هرطور پاسخ بفرمایند با این گفته ایشان جمع نمیشود که فرمودند: "رویهای که منتقدان (بخوانید مخالفان نظام) از سیستم حکومتی حذف شدند چه در زمان امام و چه پس از آن اشتباه بوده است".
۳ ــ آقای مطهری در مورد اصالت نامه امام در مورد نهضت آزادی تردید کرده است! یک بار این تردید از سوی نهضت آزادی مطرح شد، دفتر نشر آثار حضرت امام(ره) پاسخ آن را داد و در صحیفه امام(ره) هم این نامه بهآدرس مشخص آمده است، معلوم نیست تردید ایشان برای چیست؟
آقای مطهری میگوید: "این نامه حداکثر میرساند که پستهای کلیدی نباید به این گروه سپرده شود والّا خارج از دایره انقلاب نیستند".
اگر آقای مطهری قبول دارد منافقین جزو ریزشهای انقلاب هستند باید بپذیرد کسانی که بهتعبیر امام(ره) ضرر آنها (نهضت آزادی) حتی از منافقین بیشتر و بالاتر است هم جزو ریزشهای انقلاب هستند مگر اینکه بگوید شهادت امام(ره) در مورد نهضت آزادی را قبول ندارم.
۴ ــ در بند ۲ جوابیه آقای مطهری مطالبی ذکر شده که در سرمقاله رسالت نیست. ملاک داوری در مورد آقای منتظری اگر نامه ۶۸.۱.۶ باشد، یک چیز است. اگر نامه ۶۸.۱.۸ باشد، چیز دیگری است. هر دو در صحیفه امام(ره) آمده است. عملکرد آقای منتظری بعد از وفات امام نشان داد که نامه ۶۸.۱.۶ بیشتر میتواند ملاک باشد چون وی به توصیههای امام(ره) عمل نکرد.
۵ ــ آقای مطهری در جوابیه خود آورده است: "سرمقالهنویس رسالت فکر میکند اگر کسی انتقادی به نظام داشت باید بهنحوی حذف شود به این معنی که یا ساکت بماند یا بهحصر خانگی دچار مرگ زودرس تدریجی شود." این بیان میتواند مصداق نشر اکاذیب، ایراد تهمت و تشویش اذهان و اهانت به نویسنده باشد چون در هیچجای سرمقاله چنین بیانی وجود ندارد.
۶ ــ در پاسخ به بند ۳ جوابیه آقای مطهری باید گفت؛ اعتراضات سال ۸۸ به انتخابات نبوده است. هیچیک از شعارهای مخالفان (بخوانید از قول آقای مطهری منتقدان نظام) ناظر به نتیجه انتخابات و یا ناظر به نامزد پیروز نبوده است. آقای مطهری شعور مردم را نادیده میگیرد و شعارهای ۱۳ آبان، ۱۶ آذر، روز قدس و از همه مهمتر روز عاشورای مخالفان نظام را در داوری خود سانسور میکند تا بر نظر خود که مخالفان همان منتقدان هستند، باقی بماند!
شعار "مرگ بر اصل ولایت فقیه" در روز عاشورای ۸۸ ناظر بر نتایج انتخابات بود یا ناظر به طرح یک دیدگاه انتقادی! کدامیک؟ آیا شعار یادشده بهعلاوه خشونتهای آن علیه عزاداران حسینی ناظر بر اقدام براندازی از طریق ایجاد رعب و آشوب و اغتشاش در امالقرای جهان اسلام نبود؟ این تحرکات ضدانقلابی و ضداسلامی از هر فقیهی و قاضی بیطرفی سؤال کنید، مصداق براندازی و "محاربه" است!! نه انتقاد به نتایج انتخابات! آقای مطهری مشابهت فتنه ۸۸ با فتنه جمل را برنمیتابد و در این فتنه دنبال شمشیر و سپر اهل جمل میگردد، باید به این درک سیاسی و فهم تاریخی ایشان تبریک گفت!
۷ ــ آقای مطهری در جوابیه خود آورده است: "سرمقالهنویس قبل از آنکه دفاعیات متهمان مورد نظر را بشنود ... در حالی که صلاحیت قضائی ندارد حکم قضائی صادر میکند." به نظر میرسد دفاعیات متهمان مورد نظر را میشود در بیانیههای دعوت به آشوب و اغتشاش سران فتنه بهخوبی شنید. جرم حضرات، جرم مشهود است و در به خطر انداختن اقتدار و امنیت ملی پای در وادی محاربه گذاشتهاند. این حکم نویسنده مقاله نیست. داوری ملت ایران در قیام تاریخی ۹ دی است. خوب است آقای مطهری قطعنامه ۹ دی سال ۸۸ را که از سوی ملت ایران علیه فتنهگران صادر شده است یک بار دیگر بازخوانی کنند.
۸ ــ آقای مطهری در پایان جوابیه سخن از انصاف و پرهیز از تعصب و کوردلی به میان آورده است که مانع از دیدن حقیقت است. این حرف خوبی است و این نصیحت را میپذیریم، اما سؤال این است که این انصاف است که مخالفان نظام و محاربان را منتقد بنامیم و نظر امام(ره) در مورد باند مهدی هاشمی و منتظری و نهضت آزادی را تخطئه کنیم و بگوییم امام یک نظر، من هم یک نظر! آیا این نوعی خودشیفتگی در قضاوت و نادیده گرفتن قضاوت دیگران نیست. آیا این عین انصاف و پرهیز از تعصب و کوردلی است؟!
دوستی و علاقهمندی آقای مطهری به سران فتنه نباید چشم او را به حقایق تاریخی و جرایم و جنایتها و خیانتهای آنان ببندد. آقای مطهری بالاخره نگفتند پاسخ خونهای بهناحق ریخته ۲۲ شهید فتنه را چهکسی باید بدهد.
توصیه میکنیم آقای مطهری یک بار دیگر سرمقاله رسالت را بخواند، جوابیه ایشان ناظر به اصل مطالب سرمقاله رسالت نیست.
به آقای مطهری توصیه میکنیم بههنگام غضب و عصبانیت سخن نگویند و دست به قلم نبرند. درباره مکتوب آقای مطهری گفتنیهاست که به بعد موکول میکنیم.
منبع: جهان
مدیر مسئول محترم روزنامه رسالت
با اهداء سلام، در سرمقاله روز دهم تیر ماه آن روزنامه مطلبی در ارتباط با اینجانب درج شده بود که لازم است نکات ذیل به اطلاع خوانندگان محترم آن روزنامه برسد. مستدعی است طبق قانون مطبوعات در اولین شماره و در همان محل عیناً درج شود:
۱. این که بخواهیم اصرار بر ریزشهای انقلاب داشته باشیم و همه منتقدان را ریزش انقلاب به حساب آوریم حاکی از بیمهری و تعلق خاطر نداشتن و بیتفاوتی نسبت به آینده انقلاب اسلامی و انحصار طلبی در قدرت است. فقط کسانی و گروههایی که بر ضد انقلاب اسلامی قیام مسلحانه کردهاند ریزش انقلاب محسوب میشوند.
گروهی مانند گروه سید مهدی هاشمی که قبل از انقلاب مرحوم شمسآبادی را به قتل رساند، از ابتدا در دایره انقلاب نبودند که بخواهند بعداً ریزش پیدا کنند.
نهضت آزادی هم اگر پاسخ منسوب به امام خمینی به نامه وزیر کشور وقت درباره این گروه اصالت داشته باشد، این نامه حداکثر میرساند که پستهای کلیدی نباید به دست این گروه سپرده شود و الّا خارج از دایره انقلاب نیستند و ریزش محسوب نمیشوند. همینطور معترضان به انتخابات سال ۸۸ ریزش انقلاب محسوب نمیشوند بلکه صرفاً منتقد شمرده میشوند چنانکه هر نظام سیاسی و هر حکومتی منتقدانی دارد. به هر حال ملاک ریزش فقط قیام مسلحانه است.
۲. اگر آیتالله منتظری برای تصدی مسئولیت رهبری مناسب نبوده و انتقاداتی نیز به نظام داشته است آیا این امر میتواند مجوزی برای رفتارهای خشنی باشد که در حق او انجام شد و مثلاً همه اموال و تجهیزات حسینیه او به غارت رفت. آیا این توصیه امام(ره) که آیتالله منتظری گرمیبخش حوزه علمیه باشد و از فقاهت ایشان استفاده شود عمل شد؟ مشکل سرمقالهنویس روزنامه رسالت این است که فکر میکند اگر کسی انتقادی به نظام داشت باید بهنحوی حذف شود، به این معنی که یا ساکت بماند یا با حصر خانگی دچار مرگ زودرس تدریجی شود و یا بهنحوی به دنیای دیگر رخت بربندد، بهعبارت دیگر مردم باید سه دسته باشند، یا متملق و چاپلوس و مجیزگو یا ساکت و یا منتقدانی که تحت نظر بوده و حق اظهار نظر ندارند و خلاصه همه باید یک حرف بزنند، در غیر این صورت ریزش انقلاب محسوب میشوند. این طرز فکر با بیان رهبر انقلاب که در ۱۴ خرداد ۹۲ به رعایت احترام مخالفان توصیه کردند سازگار نیست.
۳. مغالطه سرمقالهنویس رسالت جالب است که حصر خانگی فعلی را به محافظت از عایشه پس از جنگ جمل ــ که برای حفظ احترام همسر پیامبر بود ــ تشبیه میکند، یعنی اولاً اعتراضات سال ۸۸ به انتخابات را نظیر جنگ جمل یعنی یک قیام مسلحانه میداند و ثانیاً حصر فعلی را نظیر آن محافظت احترام آمیز معرفی میکند. سستی این استدلال و بغض و کینه سرمقالهنویس نسبت به محصوران کاملاً هویداست.
۴. جالبتر این است که سرمقالهنویس ما قبل از آنکه دفاعیات متهمان مورد نظر را بشنود و نقش و تأثیر طرف دیگر فتنه را نیز در نظر بگیرد، در حالی که صلاحیت قضاوت نیز ندارد حکم قضائی صادر میکند که آنها محارب و باغی هستند و حکمشان اعدام است، کاری که حتی پیامبر خدا هم خود را مجاز به انجام آن نمیداند. اما این که وی چه لذتی از اعدام منتقد و معترض میبرد شاید نیاز به یک روانکاوی داشته باشد.
سخن آخر این که تا زمانی که مانند سرمقالهنویس رسالت نخواهیم انصاف را رعایت کنیم و تعصب و کوردلی ما را از دیدن حقیقت محروم کرده باشد و تا زمانی که نخواهیم به ریشههای حوادث سال ۸۸ و اتهامات طرف مقابل بپردازیم و در واقع تا زمانی که نخواهیم به اشتباهات خود در آن ماجرا اعتراف کنیم و از روشن شدن حقایق برای مردم در هراس باشیم و به همین جهت از محاکمه متهمان وحشت داشته باشیم، این ماجرا به نقطه پایان خود نخواهد رسید و برای انقلاب اسلامی هزینه خواهد داشت.
۹۳.۴.۱۱
علی مطهری
پاسخ رسالت به جوابیه مطهری
با تشکر از جناب آقای علی مطهری در خصوص نقدی که به سرمقاله رسالت داشتند، نکات زیر را از باب خیرخواهی به ایشان میآوریم.
۱ ــ در هیچجای مقاله نیامده است: "اصرار بر ریزشهای انقلاب داریم"، "منتقد" هیچگاه ریزش انقلاب نیست بلکه کمک کننده و حامی انقلاب است. معلوم نیست این پاسخ ناظر به کدام قسمت سرمقاله رسالت است.
۲ ــ این حکم که فقط کسانی که بر ضد انقلاب اسلامی قیام مسلحانه کردهاند ریزش انقلاب محسوب میشوند مبتنی بر چه حکم قرآن و سیره ائمه معصومین و سیره امام خمینی(ره) است؟ معلوم نیست در ذهن مبارک ایشان چه معنی از ریزشهای انقلاب وجود دارد.
آقای مطهری میفرمایند: "گروه مهدی هاشمی از ابتدا در دایره انقلاب نبودند که بعداً بخواهند ریزش پیدا کنند." ممکن است ایشان بگویند اگر این جماعت از اول در دایره انقلاب نبودند اطراف آقای منتظری چه میکردند که امام مجبور شدند با دلی پرخون و قلبی شکسته حاصل عمر خود را کنار بگذارند؟ بیتردید هرطور پاسخ بفرمایند با این گفته ایشان جمع نمیشود که فرمودند: "رویهای که منتقدان (بخوانید مخالفان نظام) از سیستم حکومتی حذف شدند چه در زمان امام و چه پس از آن اشتباه بوده است".
۳ ــ آقای مطهری در مورد اصالت نامه امام در مورد نهضت آزادی تردید کرده است! یک بار این تردید از سوی نهضت آزادی مطرح شد، دفتر نشر آثار حضرت امام(ره) پاسخ آن را داد و در صحیفه امام(ره) هم این نامه بهآدرس مشخص آمده است، معلوم نیست تردید ایشان برای چیست؟
آقای مطهری میگوید: "این نامه حداکثر میرساند که پستهای کلیدی نباید به این گروه سپرده شود والّا خارج از دایره انقلاب نیستند".
اگر آقای مطهری قبول دارد منافقین جزو ریزشهای انقلاب هستند باید بپذیرد کسانی که بهتعبیر امام(ره) ضرر آنها (نهضت آزادی) حتی از منافقین بیشتر و بالاتر است هم جزو ریزشهای انقلاب هستند مگر اینکه بگوید شهادت امام(ره) در مورد نهضت آزادی را قبول ندارم.
۴ ــ در بند ۲ جوابیه آقای مطهری مطالبی ذکر شده که در سرمقاله رسالت نیست. ملاک داوری در مورد آقای منتظری اگر نامه ۶۸.۱.۶ باشد، یک چیز است. اگر نامه ۶۸.۱.۸ باشد، چیز دیگری است. هر دو در صحیفه امام(ره) آمده است. عملکرد آقای منتظری بعد از وفات امام نشان داد که نامه ۶۸.۱.۶ بیشتر میتواند ملاک باشد چون وی به توصیههای امام(ره) عمل نکرد.
۵ ــ آقای مطهری در جوابیه خود آورده است: "سرمقالهنویس رسالت فکر میکند اگر کسی انتقادی به نظام داشت باید بهنحوی حذف شود به این معنی که یا ساکت بماند یا بهحصر خانگی دچار مرگ زودرس تدریجی شود." این بیان میتواند مصداق نشر اکاذیب، ایراد تهمت و تشویش اذهان و اهانت به نویسنده باشد چون در هیچجای سرمقاله چنین بیانی وجود ندارد.
۶ ــ در پاسخ به بند ۳ جوابیه آقای مطهری باید گفت؛ اعتراضات سال ۸۸ به انتخابات نبوده است. هیچیک از شعارهای مخالفان (بخوانید از قول آقای مطهری منتقدان نظام) ناظر به نتیجه انتخابات و یا ناظر به نامزد پیروز نبوده است. آقای مطهری شعور مردم را نادیده میگیرد و شعارهای ۱۳ آبان، ۱۶ آذر، روز قدس و از همه مهمتر روز عاشورای مخالفان نظام را در داوری خود سانسور میکند تا بر نظر خود که مخالفان همان منتقدان هستند، باقی بماند!
شعار "مرگ بر اصل ولایت فقیه" در روز عاشورای ۸۸ ناظر بر نتایج انتخابات بود یا ناظر به طرح یک دیدگاه انتقادی! کدامیک؟ آیا شعار یادشده بهعلاوه خشونتهای آن علیه عزاداران حسینی ناظر بر اقدام براندازی از طریق ایجاد رعب و آشوب و اغتشاش در امالقرای جهان اسلام نبود؟ این تحرکات ضدانقلابی و ضداسلامی از هر فقیهی و قاضی بیطرفی سؤال کنید، مصداق براندازی و "محاربه" است!! نه انتقاد به نتایج انتخابات! آقای مطهری مشابهت فتنه ۸۸ با فتنه جمل را برنمیتابد و در این فتنه دنبال شمشیر و سپر اهل جمل میگردد، باید به این درک سیاسی و فهم تاریخی ایشان تبریک گفت!
۷ ــ آقای مطهری در جوابیه خود آورده است: "سرمقالهنویس قبل از آنکه دفاعیات متهمان مورد نظر را بشنود ... در حالی که صلاحیت قضائی ندارد حکم قضائی صادر میکند." به نظر میرسد دفاعیات متهمان مورد نظر را میشود در بیانیههای دعوت به آشوب و اغتشاش سران فتنه بهخوبی شنید. جرم حضرات، جرم مشهود است و در به خطر انداختن اقتدار و امنیت ملی پای در وادی محاربه گذاشتهاند. این حکم نویسنده مقاله نیست. داوری ملت ایران در قیام تاریخی ۹ دی است. خوب است آقای مطهری قطعنامه ۹ دی سال ۸۸ را که از سوی ملت ایران علیه فتنهگران صادر شده است یک بار دیگر بازخوانی کنند.
۸ ــ آقای مطهری در پایان جوابیه سخن از انصاف و پرهیز از تعصب و کوردلی به میان آورده است که مانع از دیدن حقیقت است. این حرف خوبی است و این نصیحت را میپذیریم، اما سؤال این است که این انصاف است که مخالفان نظام و محاربان را منتقد بنامیم و نظر امام(ره) در مورد باند مهدی هاشمی و منتظری و نهضت آزادی را تخطئه کنیم و بگوییم امام یک نظر، من هم یک نظر! آیا این نوعی خودشیفتگی در قضاوت و نادیده گرفتن قضاوت دیگران نیست. آیا این عین انصاف و پرهیز از تعصب و کوردلی است؟!
دوستی و علاقهمندی آقای مطهری به سران فتنه نباید چشم او را به حقایق تاریخی و جرایم و جنایتها و خیانتهای آنان ببندد. آقای مطهری بالاخره نگفتند پاسخ خونهای بهناحق ریخته ۲۲ شهید فتنه را چهکسی باید بدهد.
توصیه میکنیم آقای مطهری یک بار دیگر سرمقاله رسالت را بخواند، جوابیه ایشان ناظر به اصل مطالب سرمقاله رسالت نیست.
به آقای مطهری توصیه میکنیم بههنگام غضب و عصبانیت سخن نگویند و دست به قلم نبرند. درباره مکتوب آقای مطهری گفتنیهاست که به بعد موکول میکنیم.
منبع: جهان