دختر بچه شش ساله که به دست نامادری بی رحم آزار و اذیت شده بود، از شکنجه گاه خانگی به یکی از خوابگاه های بهزیستی مشهد، انتقال یافت.
به گزارش شهدای ایران به نقل از باشگاه خبرنگاران، در پی تماس فرد ناشناسی با اورژانس از شکنجه گاه دختر بچه ای شش ساله به نام «نازنین» از سوی نامادری اش در منطقه توس مشهد خبر داد.
اکیپ سیار اورژانس اجتماعی همان روز برای بررسی موضوع به محل مراجعه کردند.
مددکاران با حضور در منزل پدر 32 ساله نازنین کوچولو تحقیقات خود را آغاز کردند. نازنین از شدت ترس و وحشت به اتاق خودش پناه برده بود و جرات حضور در جمع را نداشت.
نامادری 22 ساله نازنین کوچولو به صراحت به ضرب و شتم دختر شش ساله اعتراف کرد و به مددکاران بهزیستی گفت: نازنین از همسر اول شوهرم است و خودم نیز دو فرزند دارم، گاهی که نازنین شیطنت می کند، عصبانی شدم و او را کتک می زنم.
پدر نازنین هم گفت: از همسر اول به علت اینکه با هم تفاهم نداشتیم جدا شدم. نازنین ثمره ازدواج اول است و با خودم زندگی می کند. می دانم که وقتی سرکار هستم همسر دوم با بی رحمی دخترم را کتک می زد و بارها به او هشدار دادم که دست از کارهاش بر دارد اما بی فایده بود و او همچنان دخترم را آزار و شکنجه می کند.
حدود یک ساعت از حضور مددکاران و اکیپ اورژانس در منزل مرد جوان و دختر آسیب دیده گذشت تا اینکه زنگ خانه به صدا در آمد.
عموی نازنین کوچولو با دیدن مددکاران اظهار خوشحالی کرد و سپس آنان را به اتاق برادرزاده اش راهنمایی کرد. ترس و وحشت در چهره کودکانه نازنین سایه افکنده بود.
نازنین حتی از عمویش نیز ترس و وحشت داشت و سر دختر به طور نامتوازن تراشیده شده بود. چهره اش به دختران شش ساله شباهتی نداشت. زخم و خراش هایی که معلوم بود با ناخن و جسم تیز ایجاد شده بود چهره زیبایش را زشت کرده بود. لباس پاره اش و لب های خشک و هیکل لاغرش نشان از سوء تغذیه دختر بود. کبودی و کوفتگی چشم چپش بیش از همه به چشم می آمد، اینطور به نظر می رسید که زیر مشت و لگد به این حال و روز افتاده است.
عموی نازنین کوچولو، پشت سر دختر بچه شش ساله را با دست نشان داد، تا دست به سر دختر زد آه و ناله ای از سوی نازنین بلند شد.
عموی جوان نازنین گفت: ببینید این زن بی رحم چه حال و اوضاعی برای دختر برادرم به وجود آورده است. آنقدر محکم کتکش زده که پشت سرش ورم کرده است.
عمو سمت چپ بدن دختر را نیز نشان داد که آثار سوختگی با آب جوش بر روی بدنش مشهود بود. در حالی که از این وضعیت شاکی بود، گفت: تا حرفی می زنم به من می گویند در این مسئله دخالت نکن. اما دلم برای نازنین می سوزد. خواهش می کنم فریادرس نازنین باشید. او به کمک شما نیاز دارد. اگر می تواستم و قانون به من این اجازه را می داد حتما او را از این خانه نجات می دادم.
عموی نازنین افزود: بارها با زن برادرم صحبت کردم که دست از این رفتار وحشیانه بردارد اما بی فایده بوده بود. او بیمار روحی روانی است و فقط این دختر را کتک می زند و دو دختر خودش را در آرامش و آسایش کامل نگهداری می کند.
نازنین از ترس غریبه ها به گوشه اتاق پناه برد، غریبه هایی که آمده بودند پناهگاهی برای او باشند، با این حال با همان لحن کودکانه اش گفت: مادرم مرا یکسره با کمربند و سایر اجسام سخت کتک می زند، گاهی مرا در سرویس بهداشتی زندانی می کند و با کوچکترین اشتباهی سرم را به زمین می کوبد.
با توجه به شواهد موجود مشکل روحی و روانی مادر بررسی شد و اما سلامت جسمی و روحی زن جوان فرضیه ای مشکل روحی و روانی اش را رد کرد.
تحقیقات از این مادر کودک آزار همچنان ادامه دارد و پس از بررسی ها با هماهنگی قاضی کشیک صلاحیت نداشتن والدین نازنین برای نگهداری از او محرز شد.
دختر شش ساله تا تعیین و تکلیف نهایی به یکی از خوابگاه های بهزیستی مشهد منتقل شد.
منبع: جام جم
اکیپ سیار اورژانس اجتماعی همان روز برای بررسی موضوع به محل مراجعه کردند.
مددکاران با حضور در منزل پدر 32 ساله نازنین کوچولو تحقیقات خود را آغاز کردند. نازنین از شدت ترس و وحشت به اتاق خودش پناه برده بود و جرات حضور در جمع را نداشت.
نامادری 22 ساله نازنین کوچولو به صراحت به ضرب و شتم دختر شش ساله اعتراف کرد و به مددکاران بهزیستی گفت: نازنین از همسر اول شوهرم است و خودم نیز دو فرزند دارم، گاهی که نازنین شیطنت می کند، عصبانی شدم و او را کتک می زنم.
پدر نازنین هم گفت: از همسر اول به علت اینکه با هم تفاهم نداشتیم جدا شدم. نازنین ثمره ازدواج اول است و با خودم زندگی می کند. می دانم که وقتی سرکار هستم همسر دوم با بی رحمی دخترم را کتک می زد و بارها به او هشدار دادم که دست از کارهاش بر دارد اما بی فایده بود و او همچنان دخترم را آزار و شکنجه می کند.
حدود یک ساعت از حضور مددکاران و اکیپ اورژانس در منزل مرد جوان و دختر آسیب دیده گذشت تا اینکه زنگ خانه به صدا در آمد.
عموی نازنین کوچولو با دیدن مددکاران اظهار خوشحالی کرد و سپس آنان را به اتاق برادرزاده اش راهنمایی کرد. ترس و وحشت در چهره کودکانه نازنین سایه افکنده بود.
نازنین حتی از عمویش نیز ترس و وحشت داشت و سر دختر به طور نامتوازن تراشیده شده بود. چهره اش به دختران شش ساله شباهتی نداشت. زخم و خراش هایی که معلوم بود با ناخن و جسم تیز ایجاد شده بود چهره زیبایش را زشت کرده بود. لباس پاره اش و لب های خشک و هیکل لاغرش نشان از سوء تغذیه دختر بود. کبودی و کوفتگی چشم چپش بیش از همه به چشم می آمد، اینطور به نظر می رسید که زیر مشت و لگد به این حال و روز افتاده است.
عموی نازنین کوچولو، پشت سر دختر بچه شش ساله را با دست نشان داد، تا دست به سر دختر زد آه و ناله ای از سوی نازنین بلند شد.
عموی جوان نازنین گفت: ببینید این زن بی رحم چه حال و اوضاعی برای دختر برادرم به وجود آورده است. آنقدر محکم کتکش زده که پشت سرش ورم کرده است.
عمو سمت چپ بدن دختر را نیز نشان داد که آثار سوختگی با آب جوش بر روی بدنش مشهود بود. در حالی که از این وضعیت شاکی بود، گفت: تا حرفی می زنم به من می گویند در این مسئله دخالت نکن. اما دلم برای نازنین می سوزد. خواهش می کنم فریادرس نازنین باشید. او به کمک شما نیاز دارد. اگر می تواستم و قانون به من این اجازه را می داد حتما او را از این خانه نجات می دادم.
عموی نازنین افزود: بارها با زن برادرم صحبت کردم که دست از این رفتار وحشیانه بردارد اما بی فایده بوده بود. او بیمار روحی روانی است و فقط این دختر را کتک می زند و دو دختر خودش را در آرامش و آسایش کامل نگهداری می کند.
نازنین از ترس غریبه ها به گوشه اتاق پناه برد، غریبه هایی که آمده بودند پناهگاهی برای او باشند، با این حال با همان لحن کودکانه اش گفت: مادرم مرا یکسره با کمربند و سایر اجسام سخت کتک می زند، گاهی مرا در سرویس بهداشتی زندانی می کند و با کوچکترین اشتباهی سرم را به زمین می کوبد.
با توجه به شواهد موجود مشکل روحی و روانی مادر بررسی شد و اما سلامت جسمی و روحی زن جوان فرضیه ای مشکل روحی و روانی اش را رد کرد.
تحقیقات از این مادر کودک آزار همچنان ادامه دارد و پس از بررسی ها با هماهنگی قاضی کشیک صلاحیت نداشتن والدین نازنین برای نگهداری از او محرز شد.
دختر شش ساله تا تعیین و تکلیف نهایی به یکی از خوابگاه های بهزیستی مشهد منتقل شد.
منبع: جام جم