حالا دیگر وقت گمانه زنی درمورد اینکه ساپورت از آکادمی گوگوش آمده است و بازارهای تهران را اشغال کرده، نیست. یا صحبت در مورد اینکه یک موسسه اسراییلی سالها تحقیق کرده است و به ساپورت رسیده است، هیچ کمکی به وضعیت امروز ما نمیکند.
شهدای ایران: روز گذشته وقتی تصاویر زنان و دختران ساپورت پوش از مانیتورهای مجلس پخش می شد، عده ای از نمایندگان نسبت به این کار اعتراض کردند و سر و مجلس برای لحظه ای شلوغ شد که علی مطهری در پاسخ از تریبون مجلس به مزاح گفت: ظاهرا دوستان از این تصاویر به وجد آمدند!
مباحث مربوط به بدحجابی، بدپوششی و به طور خاص صحبت از ساپورت، این روزها در مجموعه های فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی رواج پیدا کرده است. پدیده «ساپورت» که از حیث سرعت اشاعه و جامعیت، با اختلاف از بسیاری از پدیده های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیشی گرفته است، بعد از گذشت ماهها از حضور مخربش در جامعه ایران، متاسفانه به تازگی منشا دغدغه مسئولین و غیر مسئولین شده است. البته برخی نیز در تلاشند تا بازهم بیمار گونه از این پدیده یک بمب خبری برای پرکردن چند روزه صفحات خبرگزاری ها و روزنامه هایشان درست کنند.
از انجاییکه همیشه نهاد های فرهنگی ذیربط بسیارند و نهاد های فرهنگی مسئول بسیار کم، نوع مواجهه با پدیده های فرهنگی نیز بیشتر واکنشی و رویکردها سلبی بوده است.
بیش از سی نهاد و سازمان و مجموعه، جدای از موسسات فرهنگی بخش خصوصی که تعدادی از آنها نیز از محل منابع بیت المال پشتیبانی می شوند، با بودجه های کلان نتوانسته اند فعالیتی ملموس و قابل مشاهده را برای ترویج و توضیح امر حجاب، پوشش و سبک زندگی درست و صحیح ارائه کنند.
گسترش این نهادهای حاکمیتی و دولتی از آنجایی دردآور تر می شود که به خاطر خرج بودجه های کلان، دست و پای مجموعه های مردمی نیز بسته می شود و دایره فعالیتشان محدودتر. اینجاست که امر به معروف و نهی از منکر می شود «واجب فراموش شده».
یعنی یک مجموعه مردمی و محله ای که دایره فعالیتش به خاطر وسعت کم جغرافیایی سهل تر و اثرش قابل مشاهده تر است، از هیچ طریقی مورد حمایت قرار نمی گیرد و از طرفی دولت که باید مجری قانون اساسی باشد، نسبت به اصل هشتم آن یعنی امر به معروف و نهی از منکرکوتاهی می کند.
گاهی اوقات البته در تضاد با این اصل بدیهی، مسئولان مملکتی خود را مبری از دخالت در امور دینی مردم می دانند و دین مردم را خارج از دایره فعالیتهای دولت تعبیر می کنند.
حادثه تلخ شهادت طلبه ناهی از منکر، توسط ارازل و اوباش یعنی دولت به خاطر ضعف در اجرا و مجلس به خاطر ضعف در قانون گذاری و قوه قضاییه به خاطر ضعف در برخورد، نتوانسته اند به اصل هشتم قانون اساسی جامه عمل بپوشانند.
چیزی که خود مسئولان نیز بدان معترف اند. علی لاریجانی رییس مجلس، در همایش قوه قضاییه گفت: اینکه یک نفر نهی از منکر می کند چه بلایی سرش می آورند؛ من فکر می کنم اگر لازم است قانون را در این زمینه تشدید کنیم سریعتر پیشنهادش را بدهید و اگر قانون فعلی کفایت می کند باید سازوکار داخلی قوه قضاییه برای آن پیدا کرد تا با این گونه موارد با سرعت و قاطعیت برخورد شود.
با همه این تفاسیر، اما نمی توان نظرات شخصی برخی ا ز مسئولان رده بالای کشور را در نظر نگرفت. تاثیر مستقیم اظهارات رییس جمهور در مورد عدم دخالت در دین مردم، بهشت و جهنم زوری، آزادی پوشش، عدم تفاوت میان هنر ارزشی و غیر ارزشی بسیار بیشتر از هزاران بخشنامه و طرح فرهنگی است.
نمی شود این اظهارات را نادیده گرفت، وقتی روزنامه هافینگتن پست در گزارشی از وضع پوشش در ایران اینطور می نویسد:« رئیس جمهور جدید ایران، حسن روحانی در جریان تبلیغات انتخاباتیاش وعدههای خوبی را با هدف عادی سازی مسئله تعیین لباسهای زنان از سوی نیروهای بسیج یا پلیس لباس شخصی ارائه کرد: روحانی در سخنانی پیش از انتخابات ریاست جمهوری ماه جولای گذشته گفت: بسیاری از زنان در جامعه ما که قوانین حجاب را قبول ندارند زنان پاکدامنی هستند. تاکید ما باید بر نجابت باشد و نه صرفا بر ظاهر.»
نمی شود از سویی برخی شخصیتهای ضد فرهنگی را تکریم کرد و آنان را به عنوان الگو معرفی کرد و از طرفی امیدوار بود با طرح ها و بخشنامه های بالا به پایین یک اتفاق فرهنگی خوب رخ دهد. نمی شود از تکخوانی زنان دفاع کرد و به بسط عفاف در جامعه امیدوار بود.
موضوع ساپورت هم در میان این همه پدیده فرهنگی و آسیب اجتماعی البته با سرعتی بیشتر در حال گسترش است. حالا دیگر وقت گمانه زنی درمورد اینکه ساپورت از آکادمی گوگوش آمده است و بازارهای تهران را اشغال کرده، نیست. یا صحبت در مورد اینکه یک موسسه اسراییلی سالها تحقیق کرده است و به ساپورت رسیده است، هیچ کمکی به وضعیت امروز ما نمیکند. به فرض درست بودن این بافته ها، باز آنهایی که پول دستشان بوده متهمند. در روزهایی که آکادمی گوگوش پخش می شد، شما چه می کردید یا در سالهایی که اسراییلی ها به فکر طراحی لباس برای مردم ما بودند، کدام سازمانی در کشور به این فکر بود که لباسی که با آموزهای عرفی ما همخوانی دارد چطور طراحی می شود؟ و آیا همین حالا در بازار پیدا می شود؟
حالا شاید همه آنهایی که «نقص ظاهر» دچار شده اند، حق داشته باشند، سوال کنند: «پدر و مادر ما متهمیم؟»
منبع: خبرنامه دانشجویان
مباحث مربوط به بدحجابی، بدپوششی و به طور خاص صحبت از ساپورت، این روزها در مجموعه های فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی رواج پیدا کرده است. پدیده «ساپورت» که از حیث سرعت اشاعه و جامعیت، با اختلاف از بسیاری از پدیده های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیشی گرفته است، بعد از گذشت ماهها از حضور مخربش در جامعه ایران، متاسفانه به تازگی منشا دغدغه مسئولین و غیر مسئولین شده است. البته برخی نیز در تلاشند تا بازهم بیمار گونه از این پدیده یک بمب خبری برای پرکردن چند روزه صفحات خبرگزاری ها و روزنامه هایشان درست کنند.
از انجاییکه همیشه نهاد های فرهنگی ذیربط بسیارند و نهاد های فرهنگی مسئول بسیار کم، نوع مواجهه با پدیده های فرهنگی نیز بیشتر واکنشی و رویکردها سلبی بوده است.
بیش از سی نهاد و سازمان و مجموعه، جدای از موسسات فرهنگی بخش خصوصی که تعدادی از آنها نیز از محل منابع بیت المال پشتیبانی می شوند، با بودجه های کلان نتوانسته اند فعالیتی ملموس و قابل مشاهده را برای ترویج و توضیح امر حجاب، پوشش و سبک زندگی درست و صحیح ارائه کنند.
گسترش این نهادهای حاکمیتی و دولتی از آنجایی دردآور تر می شود که به خاطر خرج بودجه های کلان، دست و پای مجموعه های مردمی نیز بسته می شود و دایره فعالیتشان محدودتر. اینجاست که امر به معروف و نهی از منکر می شود «واجب فراموش شده».
یعنی یک مجموعه مردمی و محله ای که دایره فعالیتش به خاطر وسعت کم جغرافیایی سهل تر و اثرش قابل مشاهده تر است، از هیچ طریقی مورد حمایت قرار نمی گیرد و از طرفی دولت که باید مجری قانون اساسی باشد، نسبت به اصل هشتم آن یعنی امر به معروف و نهی از منکرکوتاهی می کند.
گاهی اوقات البته در تضاد با این اصل بدیهی، مسئولان مملکتی خود را مبری از دخالت در امور دینی مردم می دانند و دین مردم را خارج از دایره فعالیتهای دولت تعبیر می کنند.
حادثه تلخ شهادت طلبه ناهی از منکر، توسط ارازل و اوباش یعنی دولت به خاطر ضعف در اجرا و مجلس به خاطر ضعف در قانون گذاری و قوه قضاییه به خاطر ضعف در برخورد، نتوانسته اند به اصل هشتم قانون اساسی جامه عمل بپوشانند.
چیزی که خود مسئولان نیز بدان معترف اند. علی لاریجانی رییس مجلس، در همایش قوه قضاییه گفت: اینکه یک نفر نهی از منکر می کند چه بلایی سرش می آورند؛ من فکر می کنم اگر لازم است قانون را در این زمینه تشدید کنیم سریعتر پیشنهادش را بدهید و اگر قانون فعلی کفایت می کند باید سازوکار داخلی قوه قضاییه برای آن پیدا کرد تا با این گونه موارد با سرعت و قاطعیت برخورد شود.
با همه این تفاسیر، اما نمی توان نظرات شخصی برخی ا ز مسئولان رده بالای کشور را در نظر نگرفت. تاثیر مستقیم اظهارات رییس جمهور در مورد عدم دخالت در دین مردم، بهشت و جهنم زوری، آزادی پوشش، عدم تفاوت میان هنر ارزشی و غیر ارزشی بسیار بیشتر از هزاران بخشنامه و طرح فرهنگی است.
نمی شود این اظهارات را نادیده گرفت، وقتی روزنامه هافینگتن پست در گزارشی از وضع پوشش در ایران اینطور می نویسد:« رئیس جمهور جدید ایران، حسن روحانی در جریان تبلیغات انتخاباتیاش وعدههای خوبی را با هدف عادی سازی مسئله تعیین لباسهای زنان از سوی نیروهای بسیج یا پلیس لباس شخصی ارائه کرد: روحانی در سخنانی پیش از انتخابات ریاست جمهوری ماه جولای گذشته گفت: بسیاری از زنان در جامعه ما که قوانین حجاب را قبول ندارند زنان پاکدامنی هستند. تاکید ما باید بر نجابت باشد و نه صرفا بر ظاهر.»
نمی شود از سویی برخی شخصیتهای ضد فرهنگی را تکریم کرد و آنان را به عنوان الگو معرفی کرد و از طرفی امیدوار بود با طرح ها و بخشنامه های بالا به پایین یک اتفاق فرهنگی خوب رخ دهد. نمی شود از تکخوانی زنان دفاع کرد و به بسط عفاف در جامعه امیدوار بود.
موضوع ساپورت هم در میان این همه پدیده فرهنگی و آسیب اجتماعی البته با سرعتی بیشتر در حال گسترش است. حالا دیگر وقت گمانه زنی درمورد اینکه ساپورت از آکادمی گوگوش آمده است و بازارهای تهران را اشغال کرده، نیست. یا صحبت در مورد اینکه یک موسسه اسراییلی سالها تحقیق کرده است و به ساپورت رسیده است، هیچ کمکی به وضعیت امروز ما نمیکند. به فرض درست بودن این بافته ها، باز آنهایی که پول دستشان بوده متهمند. در روزهایی که آکادمی گوگوش پخش می شد، شما چه می کردید یا در سالهایی که اسراییلی ها به فکر طراحی لباس برای مردم ما بودند، کدام سازمانی در کشور به این فکر بود که لباسی که با آموزهای عرفی ما همخوانی دارد چطور طراحی می شود؟ و آیا همین حالا در بازار پیدا می شود؟
حالا شاید همه آنهایی که «نقص ظاهر» دچار شده اند، حق داشته باشند، سوال کنند: «پدر و مادر ما متهمیم؟»
منبع: خبرنامه دانشجویان