شهدای ایران shohadayeiran.com

مروریی بر زندگی شهید سعید گلاب بخش (معروف به محسن چریک ) از فرماندهان نیروهای مردمی در جبهه غرب
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

 به گزارش پایگاه خبری شهدای ایران سعید گلاب بخش معروف به محسن چریك از اعضای اولیه سپاه پاسداران كه در آبان سال 1359 در ارتفاعات غرب كشور به شهادت رسید.

او متولد 1338 در اصفهان بود و زندگی بسیار پرماجرایی داشت. سعید پس از طی دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی كه با نمرات عالی پشت سر گذاشته شد، با شركت در مجالس دینی به مطالعه مباحث اسلامی با جدیت خاص روی می آورد. در 16سالگی درس و بحث را رها می كند و در راه مبارزه رهایی بخش با دشمنان جهانی اسلام راهی خارج از كشور می شود. در این رهگذر با شهید اندرزگو و استاد جلال الدین فارسی، امام موسی صدر و شهید چمران آشنا می گردد و با آنها ارتباط برقرار می كند و در لبنان و فلسطین آموزشهای سخت چریكی را پشت سر می گذارد.

هنگامیكه امام راحل در راستای ادامه مبارزه و تداوم انقلاب به نوفل لوشاتو عزیمت می كنند، سعید گلاب بخش هم با حضور خود خدمات بی شائبه ای را انجام می دهد. هنگام پرواز انقلاب او هم همراه امام(ره) به ایران مراجعت می كند. فعالیت های مبارزاتی آن شهید بزرگوار در دوران قبل و بعد از انقلاب واقعاً بی نظیر بود كه تاكنون ناشناخته مانده است.

سعید گلاب بخش پس از پیروزی انقلاب در راستای مبارزه با ضدانقلاب به عضویت سپاه پاسداران درمی آید. سعید باتوجه به آموزش هایی كه در خارج از كشور دیده بود شروع به تربیت مبارزین و جوانان پرانرژی انقلاب می كند. آنهایی كه در پادگان امام علی(ع) و ولی عصر(عج) زیر دست سعید آموزش دیدند، معنای واقعی تاكتیك و سرعت را می دانند.

سعید نیمه شب ها را زمان مناسب آموزش دانسته و اعتقاد داشت در وجود انسان تنبلی حاكم است و می بایست با آن مبارزه و آن را تبدیل به تحرك و پویایی كرد.

روزهای نخستین انقلاب آشوب، اغتشاش و ناآرامی ناشی از گروهك های ضد انقلاب در شهرهای متعدد جریان گرفته بود و هر یك كانون های بحرانی را بخصوص در استان های مرزی ایران بوجود آورده بودند كه در واقع یك جنگ داخلی و شهری بود. برای مقابله با این دسایس نقش سعید گلاب بخش در دو حوزه آموزشهای چریكی و خلع سلاح ضدانقلاب بسیار درخشان بود.

در آبان ماه سال 1358 عده ای از پاسداران پادگان ولیعصر(عج) تهران كه در شهر سقز مستقر بودند، و بدلیل حضور هیئت موسوم به «حسن نیت» اعزامی دولت موقت در محاصره سختی قرار گرفتند. بطوریكه تا مغازه خواربارفروشی مقابل محل استقرار نمی توانستند تردد كنند. دو نفر از پاسداران به نامهای «رجب» و «صدری» برای خرید به مغازه مقابل پادگان رفتند اما دیگر برنگشتند و هیچ وقت معلوم نشد چه سرنوشتی پیدا كردند.

در چنین فضایی یك شب محسن چریك با تجهیزات كامل در یك ماشین جیب جاسازی كرده بود وارد مقر شد و نسبت به عدم تحرك و فعالیت بچه ها و انعطاف به هیئت حسن نیت دولت موقت سخت معترض شد.
قرار شد صبح زود به بوكان برود.

از ناامنی شهر و جاده صحبت شد اما او اعتنایی نكرد و گفت باید بروم به بوكان. همینكه از درب مقر خارج می گردد و وارد شهر می شود هدف رگبار مسلسل قرار می گیرد. افراد حاضر در مقر آماده درگیری می شوند و گمان می كنند محسن شهید شده است.

در همین حین درب مقر باز و خودرو آبكش شده محسن چریك واردمی شود. محسن پس از تشریح نحوه درگیری و خلاص شدن از دست ضدانقلاب دوباره به سوی بوكان راه می افتد.
حجت الاسلام والمسلمین «حسن زاده» نماینده ولی فقیه در نیروی هوایی سپاه در گفتگویی به چگونگی تسخیر مركز فرماندهی گروهك «حزب خلق مسلمان» در تبریز اشاره می كند و خاطرات جالبی درمورد دوره فشرده آموزشی در آذربایجان در ذهن دارد. «حسن زاده» در رابطه با دوره فشرده آموزشی او می گوید: «شهید محسن چریك تا نیمه های شب آموزش می داد.

ساعت چهار صبح هم با شلیك گلوله بیدارباش می داد كه باید با اولین شلیك آماده و با دومین شلیك به خط می شدیم. كسانی كه دیرتر می آمدند با سینه خیز تنبیه می شدند. هنگامیكه به كوه نوردی می برد می بایست از بالای تپه یا كوه با قل خوردن در یك مسیر مشخص، پایین می آمدیم. هرگونه انحراف را با شلیك تیرهای جنگی در مسیر هدایت می كرد.

رد شدن گلوله از بالای سرمان را به وضوح حس می كردیم. اما به كسی آسیب نمی رسید. تنها كسی كه توانست پایش را جای پای او بگذارد شهید علی تجلایی بود كه بعدها از فرماندهان زبده جبهه و جنگ شد و مدتی فرمانده لشكر عاشورا هم بود. آقای حسن زاده به چگونگی تسخیر مقر حزب خلق مسلمان اشاره می كند و اظهار می دارد به گونه ای شهید گلاب بخش این عملیات را انجام داد كه تمامی اعضای این گروهك خلع سلاح شدند و این غائله بدون تلفات خاتمه یافت.

محسن چریك در قالب واحد نهضت های سپاه سفرهایی به خارج از كشور نیز داشت كه خود داستان های پرماجرایی دارد.

یكی از دوستان ایشان می گوید محسن بیشتر اوقات یك كلت كمری به همراه داشت و سخت ترین بازرسی ها حتی در كشورهای اروپایی هم قادر نبودند اسلحه همراه او را كشف كنند.

یا در بازدید از كشورهای لیبی و آلبانی همه جا مخفیانه عكس امام(ره) را به افراد هدیه می داد. خیابان های پایتخت ایتالیا هنوز فریاد شبانه «الله اكبر» محسن را در گوش دارند. فریادی كه پلیس بسیار به دنبال صاحب آن گشت اما هیچ وقت موفق به یافتن نشد.

هنگامی كه دشمن بعثی به میهن جمهوری اسلامی تجاوز كرد درهمان روزهای اولیه محسن چریك و دوستانش، گروهی 70نفره را تشكیل داده و جلوی نفوذ دشمن را در غرب كشور سد كردند. ارتفاعات غرب كشور شاهد دلاوری های محسن و یارانش است. چه بسیار تانك های دشمن كه در آتش رشادت و غیرت این گروه قلیل دردشت ذهاب سوختند.

بالاخره محسن و یارانش در هفت آبان 59 در عملیاتی كه برای آزادسازی منطقه «افشارآباد» انجام می دادند، در نبردی نابرابر به آرزوی خود رسیدند.

تنها چندنفر معدود از این عملیات زنده مانده و به اسارت دشمن درآمدند.

پیكر «محسن چریك» هیچ گاه پیدا نشد تا بر گمنامی ومظلومیت این مجاهد راه حق بیفزاید.

شهادت او و یارانش در آغازین روزهای جنگ باعث شد، شخصیت این رزمنده و فرمانده بزرگ نه تنها نزد مردم، بلكه نزد آشنایان به مسائل جنگ نیز مغفول بماند.

منابع:

روزنامه كیهان، (فرهنگ مقاومت)

کتاب شهدای گمنام

انتشار یافته: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۳
0
0
من خواهر یکی از شهدا گروه از محل دفن تعدادی از انها اطلاع دارم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۵:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۷
0
0
پيكرمطهرشهيدگلاب دهه هفتادپيداشد
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار