عدم ورود وی به قدرت اجرایی کشور و عدم حمایت مستمر از دولت توسط وی( برخلاف رویه سایر بزرگان اصلاح طلبی) موضوعی سئوال برانگیز است که تنها در صورت بازی خوانی خاتمی در فضای سیاسی قابل تبیین است. عارف به عنوان چهره ای شناخته شده با شناسنامه اصلاح طلبی به عنوان فردی برای گذار از شرایط حمایت گری به سمت استقلال طلبی اصلاح طلبان خواهد بود.
به گزارش شهدای ایران به نقل از پارس، محمدرضا یل در 598 نوشت: پیروزی روحانی در انتخابات 92 بدون شک بزرگ ترین فرصت در طول سال های اخیر برای جبهه اصلاح طلبی است. جبهه ای که پس از ناکامی در سال 88 و تلخ کامی عمومی و ایجاد هزینه اجتماعی برای نظام درصدد راهی برای بازگشت در عرصه کنش گری سیاسی بود. راهی که با پیروزی روحانی هموار شد.
جریان اصلاح طلبی پس از انتخابات در نقش حامی دولت امتیاز های غیر قابل تصوری بدست آورد. بازسازی سازمانی نخبگان و فعالین جریان های اصلاح طلبی و ازهمه مهم تر بازسازی اجتماعی وجه ی اصلاح طلبی البته با محوریت کامل شخص خاتمی به بزرگ ترین دستاورد این جبهه بود گویی جریان اصلاح طلبی از مرگ کامل(همچون سرگذشت نهضت آزادی) رها شده و حیاتی جدیدی پیدا کرده است.
شاید بتوان گذر زمان را بهترین مولفه برای جان گرفتن هرچه بیشتر این جریان دانست. روزی عکس خاتمی در صفحه هیچ روزنامه ای دیده نمی شود و امروز سالگرد اصلاحات قدر دانسته می شود. روند حمایتی اصلاحات از دولت یقینا موقتی خواهد بود و این جریان به محض رسیدن به مرز قابل قبولی از بازسازی مرز بندی های خود با دولت و اعتدال گرایان را روشن تر خواهد کرد.
گواه این ادعا نوع بازی عارف در فضای سیاسی کشور با محوریت انتخابات مجلس آتی نهفته است. عارف به عنوان سرباز گوش بفرمان خاتمی که در بحبوحه انتخابات 92 با یک اشاره خاتمی کنار کشید و موجبات پیروزی روحانی در این انتخابات را فراهم آورد.
عدم ورود وی به قدرت اجرایی کشور و عدم حمایت مستمر از دولت توسط وی( برخلاف رویه سایر بزرگان اصلاح طلبی) موضوعی سئوال برانگیز است که تنها در صورت بازی خوانی خاتمی در فضای سیاسی قابل تبیین است. عارف به عنوان چهره ای شناخته شده با شناسنامه اصلاح طلبی به عنوان فردی برای گذار از شرایط حمایت گری به سمت استقلال طلبی اصلاح طلبان خواهد بود.
هر نسبت از توفیق عارف در بدست آوردن کرسی های مجلس به همان نسبت توان جبهه اصلاح طلبی را جهت مرزبندی مستقل در فضای سیاسی مهیا می سازد. به نظر می رسد بهترین سیاست در واکنش به این بازی پیوند زدن هرچه بیشتر دولت و اصلاح طلبان به یکدیگر است چرا که تحکیم این پیوند هزینه های مخالفت اصلاح طلبان با دولت را افزایش می دهد و نتیجتا نارضایتی ناشی از ناکاآمدی دولت به کارنامه اصلاح طلبان نیز ثبت می شود و روند قدرت گیری این جبهه با چالش مواجه می گردد.
البته انتخابات خبرگان و حضور مجتهدان باصطلاح جوان نیز در دستور کار مشترک دولت و اصلاح طلبان قرار دارد ولی بعد اجتماعی این موضوع ظرفیت مانور زیادی برای اصلاح طلبی ایجاد نمی کند چرا که تایید صلاحیت این افراد بسیار تخصصی و تحت نظارت اساتید مقبول و جا افتاده روحانیت بررسی می شود و در فضای اجتماعی انعکاس خاصی پیدا نمی کند. لذا است که انتخابات مجلس بزنگاه بازی خاتمی با مهره عارف است.
جریان اصلاح طلبی پس از انتخابات در نقش حامی دولت امتیاز های غیر قابل تصوری بدست آورد. بازسازی سازمانی نخبگان و فعالین جریان های اصلاح طلبی و ازهمه مهم تر بازسازی اجتماعی وجه ی اصلاح طلبی البته با محوریت کامل شخص خاتمی به بزرگ ترین دستاورد این جبهه بود گویی جریان اصلاح طلبی از مرگ کامل(همچون سرگذشت نهضت آزادی) رها شده و حیاتی جدیدی پیدا کرده است.
شاید بتوان گذر زمان را بهترین مولفه برای جان گرفتن هرچه بیشتر این جریان دانست. روزی عکس خاتمی در صفحه هیچ روزنامه ای دیده نمی شود و امروز سالگرد اصلاحات قدر دانسته می شود. روند حمایتی اصلاحات از دولت یقینا موقتی خواهد بود و این جریان به محض رسیدن به مرز قابل قبولی از بازسازی مرز بندی های خود با دولت و اعتدال گرایان را روشن تر خواهد کرد.
گواه این ادعا نوع بازی عارف در فضای سیاسی کشور با محوریت انتخابات مجلس آتی نهفته است. عارف به عنوان سرباز گوش بفرمان خاتمی که در بحبوحه انتخابات 92 با یک اشاره خاتمی کنار کشید و موجبات پیروزی روحانی در این انتخابات را فراهم آورد.
عدم ورود وی به قدرت اجرایی کشور و عدم حمایت مستمر از دولت توسط وی( برخلاف رویه سایر بزرگان اصلاح طلبی) موضوعی سئوال برانگیز است که تنها در صورت بازی خوانی خاتمی در فضای سیاسی قابل تبیین است. عارف به عنوان چهره ای شناخته شده با شناسنامه اصلاح طلبی به عنوان فردی برای گذار از شرایط حمایت گری به سمت استقلال طلبی اصلاح طلبان خواهد بود.
هر نسبت از توفیق عارف در بدست آوردن کرسی های مجلس به همان نسبت توان جبهه اصلاح طلبی را جهت مرزبندی مستقل در فضای سیاسی مهیا می سازد. به نظر می رسد بهترین سیاست در واکنش به این بازی پیوند زدن هرچه بیشتر دولت و اصلاح طلبان به یکدیگر است چرا که تحکیم این پیوند هزینه های مخالفت اصلاح طلبان با دولت را افزایش می دهد و نتیجتا نارضایتی ناشی از ناکاآمدی دولت به کارنامه اصلاح طلبان نیز ثبت می شود و روند قدرت گیری این جبهه با چالش مواجه می گردد.
البته انتخابات خبرگان و حضور مجتهدان باصطلاح جوان نیز در دستور کار مشترک دولت و اصلاح طلبان قرار دارد ولی بعد اجتماعی این موضوع ظرفیت مانور زیادی برای اصلاح طلبی ایجاد نمی کند چرا که تایید صلاحیت این افراد بسیار تخصصی و تحت نظارت اساتید مقبول و جا افتاده روحانیت بررسی می شود و در فضای اجتماعی انعکاس خاصی پیدا نمی کند. لذا است که انتخابات مجلس بزنگاه بازی خاتمی با مهره عارف است.