شهدای ایران shohadayeiran.com

یک بار وقتی حاج جوشن مشغول پذیرایی از رزمندها بود، متوجه دو نفر شد که با قیافه‌ای شبیه بچه‌های خودمان اما با لهجه‌ای خاص از او تقاضای شربت می‌کنند؛ ‌جالب اینجا بود که بعد از خوردن شربت، پول آن را با حاجی حساب کردند!
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

 به گزارش پایگاه خبری شهدای ایران از فارس، حاج جوشن، پیرمرد بسیجی باصفایی بود که حضور او همیشه محفل رزمنده‌ها را گرم می‌کرد. وقتی پای حاجی به فاو باز شد، گوشه‌ای را انتخاب کرد و ایستگاه صلواتی به راه انداخت و با رویی گشاده و برخوردی صمیمی به دست بچه‌های رزمنده شربت و شیرینی می‌داد.

یک بار وقتی حاج جوشن مشغول پذیرایی از رزمندها بود، متوجه دو نفر می‌شود که با قیافه‌ای شبیه بچه‌های خودمان اما با لهجه‌ای خاص از او تقاضای شربت می‌کنند. حاجی به هر دو شربت داد و زیر چشمی آنها را زیر نظر گرفت. او وقتی دید این دو نفر بعد از خوردن شربت دست در جیب برده و پولی را بابت آن به حاجی پرداختند، شکش به یقین تبدیل شد.

زود بچه‌ها را خبر کرد و بعد از باز بازرسی معلوم شد هر دوی آنها از نیروهای دشمن هستند که برای کسب اطلاعات به فاو آمده‌اند. بعضی بچه‌ها می‌گفتند: تنها اشتباهشان این بود که ایستگاه صلواتی ما را با کافه تریا بغداد اشتباه گرفتند!

 

راوی: علیمردان محمدزاده

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار