يک نامه است با عبارات و جملاتي خيلي ساده و صميمي به امام رضا(ع)؛ صداقت اين واژه ها تو را ميخکوب مي کند مثل اين جمله: «پدرم گفت که بنويس اول امام رضا(ع) ما را به مشهد دعوت کند...»
شهدای ایران: ارتفاعات پرپيچ و خم شهرستان تالش مدرسه اي را در خود جاي داده که با ۲ دانش آموز، احتمالاً کوچک ترين مدرسه جهان به شمار مي آيد. "آزيتا" و "زاهد" تنها دانش آموزان مدرسه «صداقت» هستند که در ييلاق «چواژيه» در پايه اول و پنجم دبستان درس مي خوانند. راه رسيدن به روستاي ۸ خانواري "چواژيه" ناهموار و کوهستاني است.
اين روستا در 40 کيلومتري شهر تالش و در ارتفاعات کوهستاني بخش اسالم واقع شده است، جايي دور از هياهوي شهرهاي امروز و در دل کوه هاي صعب العبور "چواژيه"، به راستي زندگي و عشق به دانستن در دبستان صداقت جريان دارد.
آزيتاي 10 ساله که دانش آموز پنجم دبستان اين مدرسه است هر روز 30 دقيقه پياده روي مي کند تا از روستاي همجوار به دبستان برسد و همراه «زاهد» که دانش آموز اول دبستان است چراغ صداقت را با مهرشان روشن کنند.
«صداقت» معلمي عاشق و مهربان دارد که در کوچک ترين مدرسه جهان داشته هايش را به آزيتا و زاهد تقديم مي کند.
«امير پورجوزي» با ۴ سال سابقه کار و داشتن مدرک کارشناسي ارشد علوم تربيتي هر هفته مسير کوهستاني 35 کيلومتري تالش تا روستا را با موتور طي مي کند. معلم دبستان صداقت به دليل سختي راه و دشواري مسير، شنبه تا چهارشنبه را در کوهستان چواژيه و دور از خانواده مي ماند. مي گويد آنچه موجب شده تا سختي هاي تدريس در دبستان صداقت را بپذيرد عشق به معلمي است که رسالت انبياي الهي است.
او معلمي را شغل نمي داند و مي کوشد تا روش هاي جديد آموزشي و تربيتي را در کوچک ترين مدرسه جهان به ۲ دانش آموزش بياموزد.
پس از انعکاس خبر کوچک ترين مدرسه جهان در رسانه ها، روابط عمومي جشنواره «نامه اي به امام رضا(ع)» که به ميزباني مازندران برگزار مي شود پيگير شد تا ۲ دانش آموز دبستان صداقت هم به ساحت قدسي علي بن موسي الرضا(ع) نامه بنويسند.
ترديدي نبود که دل نوشته هاي آزيتا و زاهد با توجه به شرايطي که در آن زندگي مي کنند با ديگر نامه هاي ارسالي کودکان و نوجوانان تفاوت داشته باشد.
روابط عمومي آموزش و پرورش تالش هم وقتي اين جشنواره را مزين به نام مبارک علي بن موسي الرضا(ع) ديد، از پيشنهاد روابط عمومي جشنواره استقبال کرد و با همکاري و پيگيري، از معلم دبستان صداقت خواست تا آزيتا و زاهد هم در نهمين جشنواره سراسري نامه اي به امام رضا(ع) شرکت کنند.
وقتي اين پيشنهاد مطرح شد زمستان بود و بارش برف سنگين سال گذشته موجب شده بود تا راه ارتباطي با روستاي چواژيه چندين روز قطع باشد.
سرانجام يک ماه بعد نامه آزيتا به دبيرخانه نهمين جشنواره نامه اي به امام رضا(ع) رسيد، نامه اي سرشار از صداقت و سادگي از دبستان صداقت....
آزيتا در دل گويه اش به امام هشتم نوشته است:
به نام خداي بخشنده مهربان
«اي خداي مهربان يا امام هشتم حضرت امام رضا(ع) به من هوش و حافظه بده تا درس هايم را خوب بخوانم قبول شوم و به کلاس بالاتر بروم.
يا ضامن آهو مرا ياري کن تا به آرزوهايم برسم.
به دانشگاه بروم و دکتر بشوم بعد مريضي مادرم را که نمي تواند خوب حرف بزند درمان کنم و به مشهد بياورم.
اي خداي بزرگ، يا امام رضا(ع) پدر و مادر عزيز و دلسوزم را شفا بده به ما پول بده تا ما هم زندگي خوبي داشته باشيم.
اسم پدر من رضا حق پرست است و خيلي دوست دارد که ما را به مشهد ببرد ولي گوسفندها و گاوهاي مان را از ترس گرگ ها نمي توانيم تنها بگذاريم چون که خانه ما همسايه نزديک ندارد و بايد عموهايم از اسالم بيايند و در خانه بمانند.
يا ضامن آهو از آموزگار فداکار و دلسوزم بسيار سپاسگزارم که به من خواندن و نوشتن را ياد داده است.
به آقاي امير پورجوزي سلامتي بده و پشت و پناهش باش تا در روستاي بسيار کوچک و محروم ما به نام ييلاق چواژيه که ۲ نفر دانش آموز دارد بتواند به ما علم ياد بدهد.
وقتي آقاي معلم به ما گفت که براي شما نامه بنويسم من خيلي خوشحال شدم و به پدرم گفتم که به امام رضا(ع) چه بنويسم و او گفت بنويس که اول ما را به مشهد دعوت کند بعد هم گوسفندها و گاوهاي ما را زياد کند تا بتوانيم با پولش خوب زندگي کنيم.
يا امام رضا(ع) من شما را خيلي دوست دارم چون شما ياور بيچاره ها هستي و درد همه مريض ها را دوا مي کني.
در پايان از خداي بزرگ مي خواهم که به پدر و مادر و خواهرانم و آقاي پورجوزي و همه ايراني ها سلامتي و تندرستي عنايت کند تا بتوانيم بنده هاي خوبي براي او باشيم.
دوست دارم صدات کنم، تو هم منو نگا کني
من تورو نگات کنم، تو هم منو صدا کني
آزيتا حق پرست دانش آموز کلاس پنجم
دبستان صداقت چواژيه شهرستان تالش استان گيلان»
منبع: خراسان
اين روستا در 40 کيلومتري شهر تالش و در ارتفاعات کوهستاني بخش اسالم واقع شده است، جايي دور از هياهوي شهرهاي امروز و در دل کوه هاي صعب العبور "چواژيه"، به راستي زندگي و عشق به دانستن در دبستان صداقت جريان دارد.
آزيتاي 10 ساله که دانش آموز پنجم دبستان اين مدرسه است هر روز 30 دقيقه پياده روي مي کند تا از روستاي همجوار به دبستان برسد و همراه «زاهد» که دانش آموز اول دبستان است چراغ صداقت را با مهرشان روشن کنند.
«صداقت» معلمي عاشق و مهربان دارد که در کوچک ترين مدرسه جهان داشته هايش را به آزيتا و زاهد تقديم مي کند.
«امير پورجوزي» با ۴ سال سابقه کار و داشتن مدرک کارشناسي ارشد علوم تربيتي هر هفته مسير کوهستاني 35 کيلومتري تالش تا روستا را با موتور طي مي کند. معلم دبستان صداقت به دليل سختي راه و دشواري مسير، شنبه تا چهارشنبه را در کوهستان چواژيه و دور از خانواده مي ماند. مي گويد آنچه موجب شده تا سختي هاي تدريس در دبستان صداقت را بپذيرد عشق به معلمي است که رسالت انبياي الهي است.
او معلمي را شغل نمي داند و مي کوشد تا روش هاي جديد آموزشي و تربيتي را در کوچک ترين مدرسه جهان به ۲ دانش آموزش بياموزد.
پس از انعکاس خبر کوچک ترين مدرسه جهان در رسانه ها، روابط عمومي جشنواره «نامه اي به امام رضا(ع)» که به ميزباني مازندران برگزار مي شود پيگير شد تا ۲ دانش آموز دبستان صداقت هم به ساحت قدسي علي بن موسي الرضا(ع) نامه بنويسند.
ترديدي نبود که دل نوشته هاي آزيتا و زاهد با توجه به شرايطي که در آن زندگي مي کنند با ديگر نامه هاي ارسالي کودکان و نوجوانان تفاوت داشته باشد.
روابط عمومي آموزش و پرورش تالش هم وقتي اين جشنواره را مزين به نام مبارک علي بن موسي الرضا(ع) ديد، از پيشنهاد روابط عمومي جشنواره استقبال کرد و با همکاري و پيگيري، از معلم دبستان صداقت خواست تا آزيتا و زاهد هم در نهمين جشنواره سراسري نامه اي به امام رضا(ع) شرکت کنند.
وقتي اين پيشنهاد مطرح شد زمستان بود و بارش برف سنگين سال گذشته موجب شده بود تا راه ارتباطي با روستاي چواژيه چندين روز قطع باشد.
سرانجام يک ماه بعد نامه آزيتا به دبيرخانه نهمين جشنواره نامه اي به امام رضا(ع) رسيد، نامه اي سرشار از صداقت و سادگي از دبستان صداقت....
آزيتا در دل گويه اش به امام هشتم نوشته است:
به نام خداي بخشنده مهربان
«اي خداي مهربان يا امام هشتم حضرت امام رضا(ع) به من هوش و حافظه بده تا درس هايم را خوب بخوانم قبول شوم و به کلاس بالاتر بروم.
يا ضامن آهو مرا ياري کن تا به آرزوهايم برسم.
به دانشگاه بروم و دکتر بشوم بعد مريضي مادرم را که نمي تواند خوب حرف بزند درمان کنم و به مشهد بياورم.
اي خداي بزرگ، يا امام رضا(ع) پدر و مادر عزيز و دلسوزم را شفا بده به ما پول بده تا ما هم زندگي خوبي داشته باشيم.
اسم پدر من رضا حق پرست است و خيلي دوست دارد که ما را به مشهد ببرد ولي گوسفندها و گاوهاي مان را از ترس گرگ ها نمي توانيم تنها بگذاريم چون که خانه ما همسايه نزديک ندارد و بايد عموهايم از اسالم بيايند و در خانه بمانند.
يا ضامن آهو از آموزگار فداکار و دلسوزم بسيار سپاسگزارم که به من خواندن و نوشتن را ياد داده است.
به آقاي امير پورجوزي سلامتي بده و پشت و پناهش باش تا در روستاي بسيار کوچک و محروم ما به نام ييلاق چواژيه که ۲ نفر دانش آموز دارد بتواند به ما علم ياد بدهد.
وقتي آقاي معلم به ما گفت که براي شما نامه بنويسم من خيلي خوشحال شدم و به پدرم گفتم که به امام رضا(ع) چه بنويسم و او گفت بنويس که اول ما را به مشهد دعوت کند بعد هم گوسفندها و گاوهاي ما را زياد کند تا بتوانيم با پولش خوب زندگي کنيم.
يا امام رضا(ع) من شما را خيلي دوست دارم چون شما ياور بيچاره ها هستي و درد همه مريض ها را دوا مي کني.
در پايان از خداي بزرگ مي خواهم که به پدر و مادر و خواهرانم و آقاي پورجوزي و همه ايراني ها سلامتي و تندرستي عنايت کند تا بتوانيم بنده هاي خوبي براي او باشيم.
دوست دارم صدات کنم، تو هم منو نگا کني
من تورو نگات کنم، تو هم منو صدا کني
آزيتا حق پرست دانش آموز کلاس پنجم
دبستان صداقت چواژيه شهرستان تالش استان گيلان»
منبع: خراسان
یا امام رضا همه درها بروی من بسته شده یادم نمیاد خواسته از خدا داشته باشم بابش تلاش نکنم اما با همه اینا به بم بست خورده ام من از خوردن و خوابیدن سربار بودن بدم میاد الان دقیقا همینا هستم . اصلا نمیدونم برای چی زنده ام به چه هدفی زنده ام چرا خدا تموم نمی کنه زندگیمو
یا امام رضا همه درها بروی من بسته شده یادم نمیاد خواسته از خدا داشته باشم بابش تلاش نکنم اما با همه اینا به بم بست خورده ام من از خوردن و خوابیدن سربار بودن بدم میاد الان دقیقا همینا هستم . اصلا نمیدونم برای چی زنده ام به چه هدفی زنده ام چرا خدا تموم نمی کنه زندگیمو
سلا آقا دلم شکسته گفتی کارت با دل شکسته هات .گناه کارم گفتی گناهکار بیاد اومدم دم خونت آقاجان قسم وداع امام حسین و حضرت زینت مشکل مارو هل کن افچقا جان داره ۲۸صفر میرسه منو بطلب اوروخدا منو بطلب وگرنه دلم خیلی میشکن حرمت نباشم آقاجان مشکلمون حل کن بیام پاپوست قربونت برم امام رضا من منتظرت نگاه توام با هیچ کی کاری ندارم فقط نگاه تو همین واسم کافیه.
سلا آقا دلم شکسته گفتی کارت با دل شکسته هات .گناه کارم گفتی گناهکار بیاد اومدم دم خونت آقاجان قسم وداع امام حسین و حضرت زینت مشکل مارو هل کن افچقا جان داره ۲۸صفر میرسه منو بطلب اوروخدا منو بطلب وگرنه دلم خیلی میشکن حرمت نباشم آقاجان مشکلمون حل کن بیام پاپوست قربونت برم امام رضا من منتظرت نگاه توام با هیچ کی کاری ندارم فقط نگاه تو همین واسم کافیه.