مردم می پرسند چگونه برخی از وزاری هر سه دولت پس از انقلاب میلیاردر شده اند؟ جالب اینکه همین مدیران خود را مستحق دریافت یارانه می دانستند! / این عده پس از جنگ و پس از مسئولیت پولدار شده اند یکی به امضای مقام عالی ریاست! یکی با امضای مقام عالی وزارت! و دیگری با امضای مقام عالی وکالت! / چه کسانی ابتدا به آن مردم مخلص پس از جنگ، دروغ گفتند؟چه کسانی بیت االمال را برای دوستان خود باز و به روی مردم بستند؟
شهدای ایران: «باید راستگویی را در جامعه رواج دهیم اما متاسفانه جامعه را به سمتی پیش بردهاند که مردم به خاطر مسائل اقتصادی دروغ بزرگ را به دولت میگویند». این بخشی از اظهارات غلامحسین کرباسچی از حزب کارگزاران سازندگی است.
وی همچنین گفته است در ثبتنام یارانه ها اعلام شده بود که 60 درصد مردم ایران بیخانه هستند و آیا این واقعا واقعیت دارد و این بهعنوان یک دروغ ملی محسوب میشود چرا که ما در حال حاضر 21 میلیون خانوار در کشور داریم که این کشور نیز دارای 20 میلیون واحد مسکونی نیز است.
صرف نظر از اینکه این ادعا درست است یا غلط،پرسش از آقای کرباسچی که مردم را متهم به دروغگویی کرده این است که :
این است که چه کسانی در این سالها مردم را تبدیل به دروغگویان ملی کرده اند.اینکه گناه را گردن دولت قبل بیاندازند و خیال خود را راحت کنند،چندان حلال مشکلات نیست.اگر مردم بر اساس گفته کرباسچی به دروغگویان ملی هم تبدیل شده اند؛ پس دروغگو نبوده اند؛تبدیل شده اند. پس چه کسی و چه چیزی مردم را به دروغگویانی ملی تبدیل کرده است؟
تقریبا می توان گفت تا پایان جنگ، مردمان ایرانی و عموم آنان که اکنون بدنه جامعه کنونی را هم تشکیل می دهند به تعبیر امام؛ از جامعه پیامبر در عصر حجاز هم سر آمد تر بودند که جان و مال و آبرویشان ،کف دست هایشان بود. اگر این را بپذیریم باید بپرسیم پس از جنگ چه بلایی سر مردم آورده اند؟
دروغگویی در بخشی از بی اعتمادی ناشی می شود،اگر فردی ضعیف تر به قول و وعده های طرف قدرتمند تر اعتماد نداشته باشد و اتفاقا از همان ناحیه هم مورد ظلم و ستم قرار بگیرد؛به صورت داوطلبانه اسرارش را فاش نمی کند.
فردای پس از جنگ،دولت هایی بر سر کار آمدند که از دید مردم مهم ترین ویژگی آنان در اختیار دادن رانت های ثروت و قدرت در دستان نزدیکانشان بود.در همه دولت های پس از جنگ عده ای چنان از رانت های قدرت و ثروت بهره گرفتند که برای مردمی که از جنگ برگشته بودند غیر قابل باور می نمود. مردم سختی کشیده دوران جنگ با چنان افزایش طبقاتی در جامعه مواجه گشتند که در بخشی فضای روانی آنان را به هم ریخت.دولت های لیبرال پس از جنگ که به اسم رفاه،مستضعفین را فراموش کرده بودند،سیاست هایی را پیگیری کردند که از دل آنان القابی همچون آقازاده ها، رانتخواران و.... در آمدند.
این سیاست مختص به یک دولت خاص نشد و در هر سه دولت پس از جنگ، ویژه خواران و آقا زاده منابع و ثروت مردم را با یک دستور یک مقام عالی ریاست و یا وزارت،به انبان شخصی خود افزودند و مردم بی نصیب همه چیز را در گوشه ای رها کردند.
در چنین شرایطی که وعده های عدالت و رفاه اجتماعی پوچ می نمود و شکاف بین فقیر و غنی روز به روز وسیع تر می شد و برخوردان از ثروت قدرت بدون اندک تلاشی جا را برای حضور مردم عادی تنگ کردند،مردم به شیوه های دفاعی و حتی نامطلوب روی آوردند.
در چنین شرایطی اگر بپذیریم که مردم دروغگو شده اند، باید بگوییم بی اعتمادی آنان را بدین سو برده است. مردم می پرسند چگونه برخی از وزاری هر سه دولت پس از انقلاب میلیاردر شده اند؟ چگونه برخی از وزرای هر سه دولت ده ها شرکت تجاری و اقتصادی دارند و در بیش از ده ها شرکت تجاری عضو هیات مدیره هستند؟جالب اینکه همین مدیران تا چندی پیش همه یارانه بگیر بودند یعنی خود را مستحق دریافت یارانه می دانستند! این مردم به چه و که اعتماد کنند و حقیقت زندگی شان را بگویند؟
مردم می پرسند مگر مسئولان در هر سه دولت پس از جنگ،مگر حقیقت زندگی شان را به مردم گفته اند؟ مگر با مردم صادق بوده اند؟ مگر به اموال بیت المال به چشم مال عموم نگاه کرده اند. اگر چنین این است چرا به این اندازه بین زندگی مردم و برخی از مسئولان دولت های پس از جنگ فاصله افتاده است؟
آقای کرباسچی نمی داند در حالی که عده ای به اندازه انگشتان دو دست و بلکه بیشتر واحد مسکونی دارند و عده ای در خانه های کپری زندگی می کنند؟ دروغگویی در کار نیست!ثروت ایران در دستان عده معدودی است! این عده پس از جنگ و پس از مسئولیت پولدار شده اند یکی به امضای مقام عالی ریاست! یکی با امضای مقام عالی وزارت! و دیگری با امضای مقام عالی وکالت!
چه کسانی ابتدا به آن مردم مخلص پس از جنگ، دروغ گفتند؟ چه کسانی بر منابع آنان نشستند و بار خود را بستند؟چه کسانی بیت االمال را برای دوستان خود باز و به روی مردم بستند؟ اول بگویند آنان چه دروغ و خیانتی به مردم کردند تا بعدا نوبت به مردم برسد.
منبع: تابناک
وی همچنین گفته است در ثبتنام یارانه ها اعلام شده بود که 60 درصد مردم ایران بیخانه هستند و آیا این واقعا واقعیت دارد و این بهعنوان یک دروغ ملی محسوب میشود چرا که ما در حال حاضر 21 میلیون خانوار در کشور داریم که این کشور نیز دارای 20 میلیون واحد مسکونی نیز است.
صرف نظر از اینکه این ادعا درست است یا غلط،پرسش از آقای کرباسچی که مردم را متهم به دروغگویی کرده این است که :
این است که چه کسانی در این سالها مردم را تبدیل به دروغگویان ملی کرده اند.اینکه گناه را گردن دولت قبل بیاندازند و خیال خود را راحت کنند،چندان حلال مشکلات نیست.اگر مردم بر اساس گفته کرباسچی به دروغگویان ملی هم تبدیل شده اند؛ پس دروغگو نبوده اند؛تبدیل شده اند. پس چه کسی و چه چیزی مردم را به دروغگویانی ملی تبدیل کرده است؟
تقریبا می توان گفت تا پایان جنگ، مردمان ایرانی و عموم آنان که اکنون بدنه جامعه کنونی را هم تشکیل می دهند به تعبیر امام؛ از جامعه پیامبر در عصر حجاز هم سر آمد تر بودند که جان و مال و آبرویشان ،کف دست هایشان بود. اگر این را بپذیریم باید بپرسیم پس از جنگ چه بلایی سر مردم آورده اند؟
دروغگویی در بخشی از بی اعتمادی ناشی می شود،اگر فردی ضعیف تر به قول و وعده های طرف قدرتمند تر اعتماد نداشته باشد و اتفاقا از همان ناحیه هم مورد ظلم و ستم قرار بگیرد؛به صورت داوطلبانه اسرارش را فاش نمی کند.
فردای پس از جنگ،دولت هایی بر سر کار آمدند که از دید مردم مهم ترین ویژگی آنان در اختیار دادن رانت های ثروت و قدرت در دستان نزدیکانشان بود.در همه دولت های پس از جنگ عده ای چنان از رانت های قدرت و ثروت بهره گرفتند که برای مردمی که از جنگ برگشته بودند غیر قابل باور می نمود. مردم سختی کشیده دوران جنگ با چنان افزایش طبقاتی در جامعه مواجه گشتند که در بخشی فضای روانی آنان را به هم ریخت.دولت های لیبرال پس از جنگ که به اسم رفاه،مستضعفین را فراموش کرده بودند،سیاست هایی را پیگیری کردند که از دل آنان القابی همچون آقازاده ها، رانتخواران و.... در آمدند.
این سیاست مختص به یک دولت خاص نشد و در هر سه دولت پس از جنگ، ویژه خواران و آقا زاده منابع و ثروت مردم را با یک دستور یک مقام عالی ریاست و یا وزارت،به انبان شخصی خود افزودند و مردم بی نصیب همه چیز را در گوشه ای رها کردند.
در چنین شرایطی که وعده های عدالت و رفاه اجتماعی پوچ می نمود و شکاف بین فقیر و غنی روز به روز وسیع تر می شد و برخوردان از ثروت قدرت بدون اندک تلاشی جا را برای حضور مردم عادی تنگ کردند،مردم به شیوه های دفاعی و حتی نامطلوب روی آوردند.
در چنین شرایطی اگر بپذیریم که مردم دروغگو شده اند، باید بگوییم بی اعتمادی آنان را بدین سو برده است. مردم می پرسند چگونه برخی از وزاری هر سه دولت پس از انقلاب میلیاردر شده اند؟ چگونه برخی از وزرای هر سه دولت ده ها شرکت تجاری و اقتصادی دارند و در بیش از ده ها شرکت تجاری عضو هیات مدیره هستند؟جالب اینکه همین مدیران تا چندی پیش همه یارانه بگیر بودند یعنی خود را مستحق دریافت یارانه می دانستند! این مردم به چه و که اعتماد کنند و حقیقت زندگی شان را بگویند؟
مردم می پرسند مگر مسئولان در هر سه دولت پس از جنگ،مگر حقیقت زندگی شان را به مردم گفته اند؟ مگر با مردم صادق بوده اند؟ مگر به اموال بیت المال به چشم مال عموم نگاه کرده اند. اگر چنین این است چرا به این اندازه بین زندگی مردم و برخی از مسئولان دولت های پس از جنگ فاصله افتاده است؟
آقای کرباسچی نمی داند در حالی که عده ای به اندازه انگشتان دو دست و بلکه بیشتر واحد مسکونی دارند و عده ای در خانه های کپری زندگی می کنند؟ دروغگویی در کار نیست!ثروت ایران در دستان عده معدودی است! این عده پس از جنگ و پس از مسئولیت پولدار شده اند یکی به امضای مقام عالی ریاست! یکی با امضای مقام عالی وزارت! و دیگری با امضای مقام عالی وکالت!
چه کسانی ابتدا به آن مردم مخلص پس از جنگ، دروغ گفتند؟ چه کسانی بر منابع آنان نشستند و بار خود را بستند؟چه کسانی بیت االمال را برای دوستان خود باز و به روی مردم بستند؟ اول بگویند آنان چه دروغ و خیانتی به مردم کردند تا بعدا نوبت به مردم برسد.
منبع: تابناک