آقاي احمدينژاد با قدرتهای استكباری، باقدرت برخورد میكرد. آقای احمدینژاد و دولتش به مردم يارانه پرداخت ميكرد مشكلی هم ایجاد نمیشد. اقدامی که برای اجرای یارانهها انجام دادهایم، عادلانهترين راه بود كه وجود داشت، اگر كسی روشی عادلانهتر دارد بيايد اجراش كند.
شهدای ایران: مرتضی تمدن، استاندار تهران در دولت محمود احمدینژاد در گفت و گو با آرمان اظهار داشت: دولت احمدینژاد بدون هیچ تنشی و با حفظ شانیت مردم یارانهها را پرداخت کرده است و در حوزه تولید بالاترین و مهمترین کمکها را ارائه داده و اجازه نداده مردم شرایط سخت را احساس کنند.
متن گفتوگوی با آرمان را در ادامه میخوانید:
بهعنوان اولین سوال؛ در حال حاضر مشغول به چه فعالیتی هستید؟
كارمند رسمي صداوسيما هستم.
دلتان براي استانداري تنگ نشده است؟
طبیعی است افراد به محيطي كه كار میكنند، علاقهمند ميشوند و يك روزي بايد از اين علاقه دل بكنند. اگر قرار باشد به اين مسئوليتها علاقهمند شوید، نمیتوانید راحت زندگی كنيد. زمانی كه در استانداری بودم سعی كردم به ماموريتم فکر کنم، کارنامه خوبی را بهجا بگذارم و درحال حاضر هم برای استاندار جديد و مديران سختكوش آن مجموعه آرزوي موفقيت میكنم.
کسانی که در دولت یازدهم مسئولیتهایی به آنها واگذار شد، عنوان میکنند میراث دولت قبل، میراث خوبی برای آنها نبوده است، چه دفاعی دارید؟
آن زمان كه مدیریت اجرایی کشور به عهده ما بود، بعضی از آقایان از تریبون اعلام میکردند که 80 درصد مشكلات ناشی از سوءمديريت است و فقط 20 درصد مشكل تحريم است. مفهومش اين است که بعد از پايان كار دولت دهم، دولت جديد مديريت اجرایی را در دست گرفت، پس باید 80 درصد مشكلات حل میشد و میماند 20 درصد تحريمها كه معتقدیم تحريمها رو به پيشرفت است و مرتب مسئولان سياستخارجي صحبت از خبرهاي خوشی درباره مذاکرات 1+5 ميكنند. وقتي 80 درصد مشكل مدیریت اجرایی بود درحال حاضر که همه مدیران عوض شدهاند پس قاعدتا بايد مشکلات كمتر شده باشد. ما بايد باانصاف باشيم لذا منتظريم آثار 80 درصد تاثير مديريتی در روند فعاليتهای جاری را در اين دولت ببينيم. با توجه به اینکه تا به امروز کارهای اجرايی انجام دادهام، معتقدم بايد مقداری تحمل كنيم تا بتوانيم در اين زمينه اظهارنظر واقعبينانه داشته باشیم.
اجازه بدهيد اندکی درباره کارهای دولت يازدهم، عبور كنيم كه بعداً متهم به قضاوت شتابزده نشويم. اما درخصوص اينكه چه وضعي و چه مختصاتي در دولت دهم به دولت يازدهم منتقل شد، آنقدر آمار و ارقام شفاف و روشن است كه نياز به توضيح ندارد. آمار، ارقام و تودههای مردم بهترين نمره و ارزشيابی عاقلانه و واقعبينانه درباره عملكرد دولتها خواهند داشت. بايد منتظر باشیم و ببينيم مردم درباره دولت قبل و این دولت چگونه قضاوت میكنند. صحبتهایی که تا امروز از سوی دولت روحانی به دولت احمدینژاد شده، ازجمله «خزانه خالی تحويل گرفتهایم»، «مشكلات فراوان را بعهده گرفتیم» و.. اکنون با آمار و اتفاقاتي كه افتاده، مطابقت ندارد. اين افراد چه توضيحي درخصوص صحبتهایی که کردند، دارند؟ درآمدهاي سال 92 نسبت به سال 91، 48درصد افزايش داشته است؛ اين افزايش درآمدهاي دولت از كجا ناشي شد؟
درآمدهایی که اشاره کردید در چه زمينهاي است؟
درآمدهاي عمومي دولت. پس نهتنها آن درآمدها كاهش پيدا نكرده بلكه افزايش نیز داشته است. مبنای درآمدها در سال 92 حتما روند و نتايجش به پای دولت قبل نوشته میشود چون دولتی كه چند ماه بر سر کار آمده برای افزايش درآمدها كاری نمیتوانست انجام دهد. نتيجه و پايهگذاریاش در دولت قبل بوده كه محصولش به اين دولت رسيد. بايد ببينيم با اين افزايش درآمد، چرا دولت مدعی شد كه درآمدها كاهش پيدا كرده است؟ مسئولان امور مالياتي ادعا كردند نهتنها ميزان مالياتهاي دريافتي در سال 92 نسبت به سال 91 کم نشده بلكه افزايش و تحقق نیز پيدا كرده است.
با توجه به اینکه ميزان مالياتی كه در قانون و بودجه برنامهريزی شده است، مسئولان بر این باور هستند و میگویند که وضع فروش نفت بهبود پيدا كرد. نيمه دوم سال 92 وضع فروش نفت هم نسبت به سال قبل بهتر بوده است. در دولت دهم 800 تا 900 هزار بشكه نفت كاهش فروش داشتیم، در اين دولت به دليل اينكه درخصوص بحث تحريمها، درحوزه مشتريان نفت تسهيلاتی را قائل شدند، فروش نفت و درآمدهای مالياتی افزايش پيدا كرد، درآمدهای عمومی دولت كه ماليات هم جزء آن است نیز افزايش داشت، فضای عمومی جامعه چقدر از اين افزايش درآمدها توانست بهرهمند شود و چقدر رضايتمندی برای سطح عمومی جامعه فراهم شد؟ معتقدم اين اعداد، ارقام و شرايطی كه تا اين لحظه از روی كارآمدن دولت يازدهم آغاز شده، بايد در آينده براي قضاوت كردن مورد مبناي كاري ما قرار بگيرد. پرداخت يارانه در زمان آقای احمدینژاد بود ولی اگر دقت داشته باشید آنقدر تشویش و نگرانی در جامعه وجود نداشت.
یعنی شما بر این باور هستید که در دولت قبل احساس نگرانی بهوجود نیامد؟
در يك روندی اين اتفاق داشت، رخ میداد. بهگفته فرد شوخ طبعی، آقاي احمدينژاد با قدرتهای استكباری، باقدرت برخورد میكند. آقای احمدینژاد و دولتش به مردم يارانه پرداخت ميكرد مشكلی هم ایجاد نمیشد. اقدامی که برای اجرای یارانهها انجام دادهایم، عادلانهترين راه بود كه وجود داشت، اگر كسی روشی عادلانهتر دارد بيايد اجراش كند. يارانه در زمان آقای احمدینژاد با رعايت شأن و جايگاه و شخصيت مردم به آنها پرداخت میشد، اتفاقی هم نمیافتاد، خزانه هم خالی نبود، پروژههای عمرانی هم فعال بود و اينها در شرايطی بود كه تحريمها هم شديدتر درمورد ما اعمال میشد. درحال حاضر خيلی از اتفاقات وجود ندارد، طبعا بايد عملكرد دولت بهبود پيدا كند. میخواهند هدفمندی را پالايش كنند، بايد ببينيم چه میشود، عادلانه خواهد شد يا خير؟
نظر شما در این باره چیست؟
درحال حاضر نمیتوانم قاطع جواب بدهم. ولی انتظار بر این این است که عادلانه اجرا شود.
فكر ميكنيد دولت توانايی اجرای عادلانه فاز دوم را دارد؟
حالا بايد ببينيم اين اتفاق خواهد افتاد يا نه. معتقدم مدلی كه در زمان آقاي احمدینژاد در پرداخت يارانهها اعمال شد، عادلانهترين روش بود.
ولی بسیاری بر این باورند که روش آقای احمدینژاد عادلانه نبوده است بهخصوص در حوزه تولید؟
موضوعی که مطرح میکنید، انحرافی است كه از مسئولان وقت در دولت و خارج از دولت عنوان میشود. قرار نيست كه از اقشار متوسط و متوسط به پايين جامعه پول بگيريم و دودستی تقديم توليد بكنيم آن هم به اسم كمك به توليد. اگر بخواهيم به توليد كمك كنيم، منابع بانكها وجود دارد چرا يارانه از جيب مردم بگيريم، به توليد بدهیم! اين مبنايش عدالت است؟
ولی این قانون شده است؟
درست است که در قانون بودجه آمده و دولت احمدینژاد نیز به آن عمل كرد، آمار و ارقامش هم موجود است. 37 هزار ميليارد تومان در طول اجرای مرحله اول هدفمندی يارانهها به توليد ترزيق شد در قالب تسهيلات که به توليدكننده میگفتيم تسهيلات بياید بگيرید و بروید كار كنید و بعد بازگردانید. ولی حرف آقايان اين است كه بگيرند و پس ندهند. كسانی كه اين حرف را میزنند اين سوال را از آنها بپرسید كه شما وقتی میگوييد بخشی از درآمدهای يارانه كمك به توليد است اين را چگونه میخواهید بدهيد؟ منظورتان چيست؟ 37 هزار ميليارد تومان در حوزه پرداخت تسهيلاتی بوده كه در همين مقطع انجام شد. نزديك 107ميليارد تومان يارانه حاملهای انرژی به توليدكننده داده شد. پول برق كارخانهدار و كشاورزي از پول برق خانوار ارزانتر بود. پول گازوئيل و سوخت صنعت و كشاورزی از پول گازوئيل و صنعت و حملونقل خانوار ارزانتر بود. چرا میگويند كمك نشده؟
فکر میکنید حرف این دولت چیست؟
این دولت و آقایان میگویند که از جيب مردم بلاعوض به توليدكنندهها یارانه بدهید. آيا اين عدالت است؟ كسی كه به هر دليلی از دریافت یارانه انصراف داد يا حذفش كرديم را بگيريم دودستي به كارخانهدار آن هم بلاعوض بدهيم.
معتقدم برخی از افرادی كه از مرحله اول هدفمندی كه چرا به توليد پول داده نشد، ناراضی هستند، كسانی بودند كه انتظار داشتند ما اين پول را مجانی در اختيار افراد، اشخاص و شبكههايی بگذاريم كه بعضا متصل به اين آقايان بودند. آقای احمدینژاد اعتقاد به اين مساله نداشت، ایشان معتقد بود که باید به توليد سوخت كمك شود، در تعرفهها كمك میكنيم نه اينكه پول مردم را از جيب مردم دربياوريم به توليدكننده بدهیم و بگوييم برو به اميد خدا، آیا اين اسمش حمايت از توليد است؟ بیصبرانه منتظريم تا ببينيم مرحله دوم كه میخواهند به توليد از محل يارانه كمك شود، چگونه كمك خواهند كرد؟ قرار است چگونه به توليد كمك شود. خيلي مهم است و خيلي هم بايد مراقب بود؛ افكار عمومی منتظرند اگر قرار است جايی از پول يارانهها كه از عموم مردم و از توده مردم گرفته میشود را چطور به توليدكننده میدهند ضمن اينكه حامی توليد هستم و میگويم از منابع بانكها به توليدكنندهها بدهيد. چرا از جيب مردم محروم میخواهيد بيرون بكشيد و به توليدكننده بدهيد؟ چرا؟ اگر ميخواهيم یارانه بدهيم، آب را گران ميكنيم، اين پول آب از جيب چه كساني بيرون میآيد؟ پول آب را ميخواهيم 25 درصد گران كنيم به خاطر يارانهها يا به خاطر اجراي مرحله دوم هدفمندي يارانهها، به چه قشری بيشتر فشار میآيد؟ برق را میخواهيم 25 درصد گران كنيم به خاطر يارانهها يا به خاطر اجرای مرحله دوم هدفمندی يارانهها، به چه قشری بيشتر فشار میآيد؟ ما 45 هزار تومان به مردمی كه استحقاق داشتند، میداديم. شما جنجال كرديد، گفتيد اين باعث میشود اينها كار نكنند، بروند خانه بنشينند و از فعاليت و كارآفرينی فاصله بگيرند، پس چگونه ادعا میكنيد پول را از جيب مردم بيرون بكشيد و بهنام كمك به توليد بلاعوض دراختيار كارخانه و توليدكنندهها بدهيد، اين چه عدالتی است؟ اگر بگوييد نه در قالب تسهيلات بدهيد که الان نیز وجود دارد، منابع بانكياش كجاست؟
منظورتان به کدام افراد است؟
اين جواب كسانی است كه مرتب آقای احمدینژاد را متهم به این کردند که هدفمندی را بد اجرا كرد و از محل هدفمندی پول به توليد نداد. پولی كه ما به حساب مردم میريختيم، 45 هزار تومان به ازای هر نفر واریز میشد. بهنظرم، اين روشی كه در پرداخت يارانهها اعمال شد، عادلانهترين مدل بود. بعضي از افراد گفتند اين بيتالمال است، حديث، قانون و روايت داريم كه بيتالمال بايد به نسبت مساوي بين فقير و غني تقسيم بشود ولی اين پولی است كه از مردم میگيريد به مردم دوباره برمیگردانيد. معتقدم همين افرادی که میگویند ویرانهای را تحويل گرفتند اين ادعا را دارند، ما منتظریم از اين ويرانه برای مردم يك بهشت بسازند، منتظر آن بهشتيم كه قرار است برای ما ساخته شود. قضاوت نمیكنيم نه میگوييم میتوانند و نه میگوييم نميتوانند. اگر فرض كنيد يارانه را برداشتند يك مدل عادلانهتر جای آن بگذارند، حالا سبد كالا جايش بگذارند، منتظر مدل عادلانهتر و علمیتر هستيم.
بهتر نبود شما در زمانی که مدیریت اجرایی را بهعهده داشتید بهجای پرداخت یارانهها، تاميناجتماعي برای همه مردم رايگان میکردید؟
بهدليل اينكه زيرساختها و ساختارهای لازم را هنوز نداريم، نمیتوانست دربرگيرنده منافع همه تودههای مردم باشیم.
زمان استانداری شما شنیده شد که دو، سه اختلاس توسط معاونان يا كارمندان صورت گرفت. اين پرونده به كجا كشيده شد؟
چون اصل موضوع و فرآيندی كه مطرح شد در زمان بنده نبود خيلي در جریان جزئياتش نيستم. آنقدر ما مسائل عديدهای در استان تهران داشتيم كه فرصتی برای ورود به اين مسائل حاشيهاي نبود. هيچ ارتباطی بين پرونده بيمه ايران و پرونده استانداري وجود نداشت، افرادی که قبل از من سکاندار استانداری را بهعهده داشتند وجوهی در بخش شن و ماسه، دريافت میكردند كه شاكی مدعی بود اين وجوه مازاد بر وجوهی است كه در قانون تعيين شده، موضوع استانداري پرونده شن و ماسه بود. موضوع بيمه ايران پرونده اختلاس در بيمه ايران بود. اين دو پرونده از لحاظ زمانی در يك دادگاه و محکمه آمدند و اين برای افكار عمومی يك سوال بود كه بين استانداری و بين بيمه ايران چه ارتباطی وجود دارد؟ عاقبت در جلسات تجديدنظر معلوم شد اينها دو موضوع جدای از هم هستند و الان پروندهها در دو فرآيند كاملا جدا رسيدگی میشود. آن مقدار كه در جريان هستم اینکه آرايی كه برای پرسنل استانداری در زمانی كه بازجويی شدند، صادر شده، تجديدنظر يا ديوان دستور تجديدنظر صادر کرده و دادگاهش برگزار شد. احتمالا افرادی که آن زمان اتهاماتی به آنها مطرح شد، تبرئه شوند، ضمن اينكه خيلی در جزئيات نيستم و فرآيندی بود كه در تمام استانداریهای كشور وجود داشت.
شما سال 88 استاندار تهران بوديد، وقايع آن سال را چگونه ارزيابی میكنيد؟
خطر بزرگی از بيخ گوش جامعه عبور كرد. در وقايع سال 88 معتقدم كه نظام بهترين و معقولترين عملكرد را داشت.
حتی در جريان كهريزك؟
حادثهای كه به اين وسعت به ما تحميل میشود خيلی اتفاقات جزيی میتواند در بطنش بيفتد. كتمان نمیكنم که فردی در مجموعه دستگاههايی كه مسئول حفظ نظم بود، ممكن است مرتكب تخلفی شود، ربطي ندارد كه اصل مساله را ناديده بگيريم. آنچه مهم است اين حوادث در كشورهای غربی، شرقی و حتی در هر منطقهای از دنيا با اين وسعت صورت میگرفت، خسارتهای جانی و مالی فراوانی برای مردم آن كشور بهوجود میآورد که در همين وقايع تحولات انقلابهای مخملی میبينيد، در كشور ما به بهترين شكل ممكن، فتنه 88، مديريت شد آن هم با كمترين خسارت. در بخش وقايعی كه بهوجود آمد اول به وسعت برنامه و طرحهای برنامههای عملياتی طرف مقابل نگاه كنيد، ببينيد چقدر ريشهدار و گسترده بود. ريشه در اتاقهای فرمان و اتاقهای فكری داشت كه در آن سوی مرزها بود. در يك چنين وسعتی به شما هجمه وارد میشود، شرايط جامعه تحت شديدترين دسيسههای داخلی و خارجی قرار میگيرد، به منافع ملی و به مقدسات مردم حمله میشود،
اين وقايع قريب به هشت ماه در شهر تهران طول كشيد. هر روز اين افراد خيابانها را محل تاختوتاز و آتشزدن اتوبوسها، بانكها، مغازهها و خودروهای مردم كرده بودند. اين حجم گسترده از اتفاقات بهمنظور از بين بردن منابع ملی بود، برای توطئه مشروعيت يك كشور و يك نظام بود. در مساله كهريزك خود نظام پیگیر شد و در مقام رسيدگی برآمد که اگر كسی در اين فرآيند تخلفی كرده به مجازات برسد. حتی غير از بحث كهريزك در سایر مسائل، شهروندانی كه متعلق به پايگاه فكری جريان اصلاحات بودند نیز اگر شكايتی كردند در محاكم قضايی رسيدگی شد. در كنار كسانی كه به جرم توطئه عليه منافع ملی با آنها برخورد قانونی شد، برای آنهایی كه در بعضی از اتفاقات مقصر قلمداد شدند، محكمه و دادگاه تشكيل شد. خود نظام در رسيدگی به اين تخلفات، پيشگام شد اما حجم آن هجمه و خطری كه متوجه منافع ملی و منافع عمومی مردم شد در مقايسه با اتفاقاتی كه افتاده قابل مقايسه نيست. يك انتخابات كاملا مردمی و مبتنی بر شيوههای رايج دموكراسی در جهان صورت گرفت که نتيجهاش كاملا شفاف و روشن بود. اين را با مارك تقلب زير سوال بردند، يعني به شعور و شخصيت مردم توهين كردند. در همين كشور در همين شرايط در برگزاری انتخابات سال گذشته شاهد بوديد که در اينجا كسی معترض نشد.
شما بهعنوان مسئول امنيتی استان از قضيه كهريزك خبر داشتيد؟
معتقدم رسيدگي قضايي، فرآيند مسائلي كه در بحث كهريزك بهوجود آمد را شفاف میكند و بهترين مرجع براي رسيدگي هم دستگاه قضايی میباشد. ما الان نمیتوانيم قضاوتی داشته باشيم كه چه افرادی مقصر بودند.
دولتهای نهم و دهم كارش تمام شد اما افرادی كه اطراف اين دولت بودند، جلساتی را ظاهرا با هم تشكيل میدهند، كارگروهی تحتعنوان حاميان تشكيل ميشود؟
طبيعی است هر دولتی كه كارش تمام میشود مردان آن دولت برای هميشه باهم خداحافظی نمیكنند، طبيعتاً مردان دولت آقای احمدینژاد هم پس از پايان كار دولت مراودات دوستیشان با همديگر همچنان حفظ است و بالاخره هرازگاهی ممكن است كه در مناسبتها و در برنامههای مختلف در كنار همديگر حضور داشته باشند. اين افراد علاقهمند به ولايت ، كشور و مردم هستند و برايشان مهم نيست كه در مسئوليت باشند يا نباشند. كسانی كه با آقای احمدینژاد كار كردند، عمدتا تا آن حدی كه آنها را ميشناسم، نيروهای مخلص و وفادار به نظام، انقلاب و رهبر هستند و عشق به مردم و كشور دارند.
درحال حاضر این افراد مشغول به چه فعالیتی هستند؟
خيلي از این افراد استاد دانشگاه، مشغول به تدريس یا عضو هيات علمي دانشگاه هستند و برخی هم به كارهای تخصصی قبل از مسئوليت و وزارتشان برگشتند. هرچند وقت يكبار هم در مناسبتی در برنامهها و مناسبتها دور همديگر جمع میشوند و احوال هم را میپرسند و در خدمت كشور و مردم هستند.
خيليها بر این باور هستند که اين جلسات برای انتخابات مجلس هست؟
خير. اين جلسات اگر در چارچوب مسائل و منافع مردم و كشور باشد، طبيعتاً ميتواند دارای انگيزه برای خدمتگزاری باشد. اما اينكه بگوييم مختص انتخابات مجلس در آينده اين جلسات تشكيل میشود را قبول ندارم. آنقدر مسائل متعددی وجود دارد بهخصوص در راستای مسائل و منافع كشور كه فرصتی برای اينطور مسائل مثل مجلس و ... نمیماند.
فكر میكنيد خود آقای احمدینژاد برنامهای برای انتخابات مجلس داشته باشد؟
بنده از این مساله بیخبر هستم.
خود شما چه برنامهای برای انتخابات مجلس آينده داريد؟
تا روزی اين مسئوليت و ماموريت اجرايی بر دوشم بود كه در خدمت مردم و در خدمت استان تهران و مردم عزيز و بزرگوار استان تهران بودم، الان هم در صداوسيما استمرار دارم و ادامه كارم را انجام میدهم بهجز مسئوليتی كه فعلا دارم به چيزی فكر نمیكنم. بايد مواظب باشم تا مسئوليت و ماموريتی كه الان برعهدهام است را بتوانم به نحو شايسته انجام دهم.
رابطه دولت و مجلس را چگونه ارزيابی میكنيد؟
بهنظر میرسد آنطوری که ابتدا فكر میكردند در فرآيند رابطه دولت و مجلس ماهعسل وجود داشته باشد، اينطور نيست. يعنی ماهعسل دولت و مجلس به اتمام رسيده، هر دو طرف الان بهصورت جدی دارند با همديگر درمورد بعضی از مسائل و مباحث صحبت میكنند و بهنظرم فرآيند و زاويه بين دولت و بين مجلس درمورد موضوعات مختلف بهخصوص مباحث اقتصادی و فرهنگی روزبهروز اين زاويه دارد بيشتر میشود. الان در برخورد در مجلس، برخورد جناحی نمیبينيم بين مجلس و دولت، نوعا برخوردهای كاری است. يعنی از هر دو جريان فكری، میبينيم با دولت اختلافنظر دارند، يعنی سلايق سياسی متعددی كه در مجلس وجود دارد، وقتی نگاه میکنيد به سوال از وزرا و به موضوعات استيضاح میبینیم که از تمام جريانات فكری مجلس در آن وجود دارد. نمیتوانم بگويم در مجلس میخواهد برخورد جناحی با دولت شود. الان بهگونهای شده كه در خيلی از موضوعات، خيلی از نمايندگان با سلايق مختلف با دولت اختلافنظر دارند.
موضعگيری دولتمردان دولت يازدهم در راستای مباحث مطروحه در مجلس، نشان میدهد در خيلی از موضوعات اختلافنظر دارند. البته چون نماينده مجلس بودم، احساس میكنم اينطوری نيست كه هميشه دولت و مجلس اگر همخط شدند وضع بهتر میشود؛ برخلاف بعضیها كه الان تلاش میكنند و میگويند مجلس بعد بايد با دولت همسو شود، اين خيلي برداشت صحيحی نيست و تجربه پارلمانی نشان میدهد كه اينطور نبوده كه هر وقت از لحاظ فكر سياسی دولت و مجلس از يك اردوگاه فكری بودند همه چيز بهخوبی پيش برود. اميدوارم خيلی روی اين ايده پافشاری نكنند كه مجلس آينده دقيقا همانطوری شود و تابع همان اردوگاه و پايگاه فكری بشود كه دولت است چراکه به نفعشان نيست. اما يك مجلس معتدل با يك تركيب متوازن از همه اردوگاهها و جريانات فكری میتواند بهترين كمك و ياور برای دولت باشد؛ اما اينكه صحنه سياسی در آينده چه اتفاقاتی خواهد افتاد و مردم چگونه درمورد تركيب مجلس آينده تصميم خواهند گرفت، موضوعی است كه بهنظرم زمان بايد بگذرد تا نسبت به آن يك ارزيابی واقعبينانه داشته باشيم.
زمانی تمام فشاری كه به دولت احمدینژاد وارد میشد از سوی اصولگرايان بود که میگفتند اين دولت محصول فكری ما نبوده و محصول فكر احمدینژاد و حلقه اطرافش است؛ شما قبول داريد؟
معتقدم در واژه اصولگرايی بايد بازتعريفی صورت بگيرد؛ ما چه تعريفی از اصولگرايی داريم؟ اصولگرايی را نبايد در مباحث حزبی و جريانات حزبی، خلاصه كنيم. اصولگرايی مفهومی كيفی است و نبايد پارامترهای كمی شود و بعد بيايد در يك شخص، حزب يا يك گروه خلاصه شود، دوستانی كه اصرار داشتند مفهوم انتزاعی از اصولگرايی را به جامعه ارائه دهند، يك مقداری به نظرم دمانديشی بود. آقای احمدینژاد فراتر از اين چارچوبهای حزبی عمل كرد به نحوی كه هيچ حزبی در جامعه نیست كه بگوييد اين حزب آقای احمدینژاد است. هيچ تابلویی را نمیتوانيد بهعنوان تابلوی حزب و گروه و جناح نشان دهيد و بگوييد متعلق به احمدینژاد است. احمدینژاد سعی کرد فراتر از اين چارچوبهای حزبی و گروهی عمل كند و اصولاً دولت را به مردم، بیواسطه و مستقيم گره زد. فكر آقای احمدینژاد اين بود كه اگر رابطه بين دولت و مردم مستقيم و بیواسطه باشد، بهتر جواب میدهد. لذا روزی فردی عنوان کرد حزب آقای احمدینژاد كدام حزب است؟ من گفتم همه تودههای مردم حزب آقای احمدینژاد است. او همه جريانات مردمی را اصالت میداد، اصالت از صميم قلب و به جريانات حزبی اصالت نميداد.
علتش چه بود؟
به جريانات حزبی و گروهی بهعنوان تامينكننده منافع مردم اعتقادی نداشت. میگفت دولت و مردم بايد بیواسطه باهم حرف بزنند و بههم متصل باشند. لذا وقت خود را صرف اين حاشيهها نكرد.
فکر نمیکنید جامعه نياز به حزب دارد؟
معتقدم نياز جامعه است، تشكيلات اصولا منجر به نظم و به يك آرايش منطقی خاص در جامعه خواهد رسید. آقای احمدینژاد میگفت همه مردم را باید به يك چشم نگاه کنیم و اعتقادی به تحزب نداشت. اشكالی كه دوستان گرفتند از اين نگاه بود كه آقای احمدینژاد معطل هيچ جريان و گروهی نماند. راه را در پيش گرفت و جلو رفت. اميدواريم كه انتخابات اخیر تجربه خوبی شده باشد كه جريانات وزن خودشان را نزد افكار عمومی بهدست آوردند. بهنظرم اين رهتوشه خوبی است كه يك بازتعريف مجددی از بعضی واژهها صورت بگيرد. واژه اصولگرايی را يك واژه بسيط و وسيع و با يك نگاه و دريچه نو ببينيم و اين را مختصر و منحصر به يك جريان فكری خاص يا يك طيف خاصی ندانيم. آنوقت اگر چنين دايره وسيعی را برای اصولگرايی تعريف كنيم همه تصديق خواهند كرد كه آقای احمدینژاد هم يك اصولگرای واقعی بود.
تصديق میكنيد اصولگراها در برخوردی كه با آقای احمدینژاد داشتند، زير پای ايشان را خالی كردند؟
فرصتی اگر به آقای احمدینژاد در انتخابات يازدهم داده میشد، پاسخ اين سوال آن وقت به نظرم خيلی راحتتر بود.
منظورتان از فرصت چيست؟
فرصتی داده نشد كه ايده و فكری كه در انتخابات يازدهم داشت را عرضه كند.
منظورتان آقای مشایی است؟
مصداق فرد را نمیگويم. بالاخره اردوگاه آقای احمدینژاد طيف وسيعی از افراد و ايدههای مختلف در آن بود، تفكر و ايده آقای احمدی نژاد را عرض میكنم كه اگر فرصتی داده میشد و خودش را در انتخابات يازدهم عرض میكرد، آن زمان میتوانستيم قضاوت واقعبينانهای داشته باشيم. آقای احمدینژاد رقيب اين دولت نبود، رقيب هيچ جريان فكری نبود، حتی رقيب اصولگراها هم نبود. آقای احمدینژاد رقيب هيچكس نبود، نه رقيب اصلاحطلبان بود، نه رقيب اعتداليون. میزان مقبولیت مردمی اين جريان و اردوگاه فكری تا چه حد است؟ پس به اين دليل و به اين واسطه اکنون قضاوت بهنظرم خيلی بايد محتاطانهتر باشد. جمع جبری هشت سال دولت آقای احمدینژاد را در اين راستا میبينم كه منجر به تقويت نظام جمهوری اسلامی چه در داخل و خارج از كشور شد. در طول هشت سال مديريت آقای احمدینژاد در اقتدار داخلی و خارجی حرف اول را میزديم و با قدرت حرفمان را در مجامع بينالمللی مطرح میكرديم و با همه جای دنيا ارتباط داشتيم. برخلاف اينكه میگويند جامعه را منزوی و گوشهگير كردند، اصلا اين درست نيست. ضمن اينكه دشمن، دشمن بود، حالا چهره عوض میكند. در زمان آقای احمدینژاد يكطور دشمنی میكرد و الان يك طور ديگر. آن زمان دست چدنی بود و الان دستكش مخملی روی آن كشيده است. معتقدم 8 سال مديريت و عملكرد دولت آقای احمدینژاد جايگاه نظام را در بعد نگاه اعتقادی به ولايت ارتقا داد، چراکه در داخل اميد ايجاد كرد.
در دولتهاي قبل چنين نگاهی نبود؟
حاصل 8 سال كار دولت آقای احمدینژاد را عنوان میكنم. يعنی مردم فهميدند نظام ولايتفقيه، نظام كارآمدی است، نظام ولايتفقيه میتوانند به آن اميدوار باشند، نظام ولايتفقيه، نظام مبتنی بر عدالت است. در طول 8 سال دولت آقای احمدینژاد اين مفهوم و اين پيام به متن جامعه منتقل شد ضمن اينكه اشكالات و ايراداتی هم بهطور طبيعي در مسير اجرايی داشتيم. اينكه توطئه كنند هر جرياني چه اصولگرا و چه غير از اصولگرا، چيزی از ارزشهای 8 سال دولت، آن هم دولتی که تلاش، كار و عشقورزی به مردم بود را كم نمیكند. ما براي اين دولت آرزوی موفقيت میكنيم. به اين دليل كه ما نظام جمهوری اسلامی را میبينيم و در يك دولت خلاصه نمیکنیم. مجموعه نظام جمهوری اسلامی پيوندی است از مردم، قوای سهگانه و نظام ولايتفقيه كه نظام پيشرفته، مترقی و متكاملی است. بهنظرم فرصتهای بهتری در آينده داريم؛ ارزيابی بعد از شروع مرحله دوم هدفمندی يارانهها، ببينيم نظام پرداخت يارانه دولت احمدینژاد پيشرفته، علمیتر و عادلانهتر بود يا آن چيزی كه جايگزين خواهد شد؟ در حوزه سياست خارجی بايد ببينيم متد و روشی كه در زمان آقای احمدینژاد پايهگذاری شد، بهخصوص تقويت روابط با كشورهای آسيايی، كشورهای آمريكای لاتين، كشورهای آفريقايی، يا اينكه سياست خارجي را به سه، چهار كشور محدود كنيم و پيوند بزنيم، اين كدام بهتر جواب ميدهد؟ و نوع گفتمان آقای احمدینژاد در سياست خارجی جواب داد، يا گفتمانی كه اکنون وجود دارد؟ منتظريم نتايج اوليه مذاكرات روشن شود، بعد میتوانيم قضاوت كنيم كه چه بهدست آورديم. و موضوعات ديگری مثل مسكن مهر، كمك به توليد، سياستهای فرهنگی، كدام يك جواب ميدهد و منطبق بر واقعيتهاي موجود است.