والله در کربلا جز نیکی و زیبایی ندیدم، آنها با شجاعت به قتلگاه خویش شتافتند ولی به زودی خداوند تو و آنان را در یک جا گرد میآورد تا در پیشگاهش محاکمه شوید.
شهدای ایران: امام حسین علیه السلام قبل از شهادت، سفارشهای لازم را به زینب(س) کرده و پرستاری نهضت را به ایشان واگذار کرد، او را به صبر و بردباری امر و با قلبی محکم و بیهراس از آینده نهضت، به سوی میدان حرکت داد.
زینب علیهالسلام پرچم پرافتخار امام زمانش، حسین علیهالسلام را بر دوش گرفت و مانع افتادن پرچم الهی بر زمین شد و با اقتدار و شهامتی که تاریخ نظیرش را ندیده، در برابر ظلم و ستم ایستادگی کرد. ابن زیاد که آن همه بی اعتنایی را از یک زن رنج کشیده و ماتم زده میبیند، انگشت حیرت به دهان میگیرد و میخواهد او را کوچک شمارد، با تکبری انتقام جویانه رو به حضرت زینب کرده و میگوید: خدای را شکر که شما را رسوا ساخت، مردانتان را کشت و سخنانتان را دروغ ساخت. زینب علیهالسلام با عظمت، نگاهی تحقیرآمیز به آن سرکش بی نام و نسب میکند و فریاد بر میآورد که: سپاس خدای را که ما را با انتصاب به پیامبرش، گرامی داشت و از آلودگی و ناپاکی دور و شخص تبه کاری چون تو را رسوا کرد.
ابن زیاد که منتظر چنین جواب تندی نبود، از حضرت میپرسد: کار خدایت را درباره خاندانت چگونه دیدی؟ حضرت با سربلندی و مناعت میفرماید: و الله ما رایت الاّ جمیلا... به خدا قسم جز نیکی و زیبایی ندیدم، آنان قومی بودند که خداوند کشته شدن در راهش را بر آنها نوشته بود و لذا با شجاعت به قتلگاه خویش شتافتند، ولی به زودی خداوند تو و آنان را در یک جا گرد آورد تا در پیشگاهش محاکمه شوید.
این سخن حضرت زینب علیهالسلام چقدر تکان دهنده است و انسان را وا میدارد که در برابر آن همه عظمت و بزرگواری، احساس شرمساری و حقارت کند که این زینب پس از آن همه مصیبت، چون برای رضای خداست، همه را زیبا میبیند و حال آن که عموم انسانها را در برابر کوچکترین اذیت و آزاری، کوچک و زبون میشوند. چقدر فاصله است میان آسمان عظمت زینب و دنیای پست دنیاخواهان!
*حضرت زینب (س) از دیدگاه اهل تسنن
نیشابوری در شرح حال و بیان عظمت و مقام حضرت زینب میگوید: زینب در فصاحت و بلاغت و در پارسایی و عبادت مانند پدرش علی علیهالسلام و مادرش زهرا (س) بود.
ابن حجر عسقلانی مینویسد: او (حضرت زینب)مجسمه شجاعت و شهامت بود. روحی قوی و همتی بلند داشت، او دارای روحی عظیم، منطقی پایدار، قوت بیانی فوق العاده بود، آن چنان که حیرت مورخان را برانگیخته است.
فریشلر نویسنده غربی میگوید: ایراد آن نطق در کوفه ثابت میکند که آن همه مصائب و سختیها نتوانسته بودند روحیه آن زن را متزلزل کنند. در صورتی که این خطر وجود داشت که در همان حال سخنرانی او را به قتل برسانند.
جلال الدین سیوطی در رساله «زینبیه» مینویسد: زینب در زمان جدش رسول خدا پا به عرصه جهانی گشود و در دامن وی پرورش یافت. او هوشمندی توانا و دوراندیش و دارای قلبی پرقوت و پرصلابت بود. او 5 سال از عمر خویش را در کنار پیامبر خدا گذرانده و تربیت یافته است
زینب علیهالسلام پرچم پرافتخار امام زمانش، حسین علیهالسلام را بر دوش گرفت و مانع افتادن پرچم الهی بر زمین شد و با اقتدار و شهامتی که تاریخ نظیرش را ندیده، در برابر ظلم و ستم ایستادگی کرد. ابن زیاد که آن همه بی اعتنایی را از یک زن رنج کشیده و ماتم زده میبیند، انگشت حیرت به دهان میگیرد و میخواهد او را کوچک شمارد، با تکبری انتقام جویانه رو به حضرت زینب کرده و میگوید: خدای را شکر که شما را رسوا ساخت، مردانتان را کشت و سخنانتان را دروغ ساخت. زینب علیهالسلام با عظمت، نگاهی تحقیرآمیز به آن سرکش بی نام و نسب میکند و فریاد بر میآورد که: سپاس خدای را که ما را با انتصاب به پیامبرش، گرامی داشت و از آلودگی و ناپاکی دور و شخص تبه کاری چون تو را رسوا کرد.
ابن زیاد که منتظر چنین جواب تندی نبود، از حضرت میپرسد: کار خدایت را درباره خاندانت چگونه دیدی؟ حضرت با سربلندی و مناعت میفرماید: و الله ما رایت الاّ جمیلا... به خدا قسم جز نیکی و زیبایی ندیدم، آنان قومی بودند که خداوند کشته شدن در راهش را بر آنها نوشته بود و لذا با شجاعت به قتلگاه خویش شتافتند، ولی به زودی خداوند تو و آنان را در یک جا گرد آورد تا در پیشگاهش محاکمه شوید.
این سخن حضرت زینب علیهالسلام چقدر تکان دهنده است و انسان را وا میدارد که در برابر آن همه عظمت و بزرگواری، احساس شرمساری و حقارت کند که این زینب پس از آن همه مصیبت، چون برای رضای خداست، همه را زیبا میبیند و حال آن که عموم انسانها را در برابر کوچکترین اذیت و آزاری، کوچک و زبون میشوند. چقدر فاصله است میان آسمان عظمت زینب و دنیای پست دنیاخواهان!
*حضرت زینب (س) از دیدگاه اهل تسنن
نیشابوری در شرح حال و بیان عظمت و مقام حضرت زینب میگوید: زینب در فصاحت و بلاغت و در پارسایی و عبادت مانند پدرش علی علیهالسلام و مادرش زهرا (س) بود.
ابن حجر عسقلانی مینویسد: او (حضرت زینب)مجسمه شجاعت و شهامت بود. روحی قوی و همتی بلند داشت، او دارای روحی عظیم، منطقی پایدار، قوت بیانی فوق العاده بود، آن چنان که حیرت مورخان را برانگیخته است.
فریشلر نویسنده غربی میگوید: ایراد آن نطق در کوفه ثابت میکند که آن همه مصائب و سختیها نتوانسته بودند روحیه آن زن را متزلزل کنند. در صورتی که این خطر وجود داشت که در همان حال سخنرانی او را به قتل برسانند.
جلال الدین سیوطی در رساله «زینبیه» مینویسد: زینب در زمان جدش رسول خدا پا به عرصه جهانی گشود و در دامن وی پرورش یافت. او هوشمندی توانا و دوراندیش و دارای قلبی پرقوت و پرصلابت بود. او 5 سال از عمر خویش را در کنار پیامبر خدا گذرانده و تربیت یافته است