رویدادهای پیاپی، جنجالها و بحرانسازیهای زنجیرهای، آینده کشور را در غباری از تیرگی و هالهای از تشویش و بد گمانی فرو برده است.
به گزارش شهدای ایران، سایت انتخاب در این زمینه نوشت:اقدامات عجیب و موضعگیریهای نه حتی ملی پارهای عناصر، روندی را طی میکند که در صورت تداوم، و عدم بازنگری در آن، مصالح و منافع ملی را دستخوش آسیبهای جدی کرده، اصول و چارچوبهای استوار انقلاب اسلامی، اندیشه امام خمینی و رهبری و همچنین اعتقادات راسخ و برنامه های پراهمیت رییس جمهور مظلوم کشورمان را دچار مشکل و لرزش و لغزش میکند.
این روزها، سخنان بی سابقه ی حجت الاسلام والمسلمین یونسی که قطعاً مورد تایید رییس جمهور محترم نخواهد بود - نقل محافل سیاسی و فرهنگی کشور است و حتی به بحث های جدی شبکه های اجتماعی نیز تبدبل شده است. این سخنان، گو آنکه بی اندازه عجیب و نامفهوم جلوه میکند، بهانه ای استثنایی به دست جریان هایی می سپارد که از هر بهانه ای برای سنگ پرانی به دولت استفاده می کنند.
حمله تند سایت بنفش به مشاور سبز روحانی
عامل بحران این یکی دو روز اخیر، جناب آقای یونسی هستند. ایشان در مورد شیر و خورشید گفته اند : «عدهای خیال میکردند نماد شیر و خورشید در میان پرچم ایران یک نماد سلطنتی است اما اینگونه نیست. شیر نماد حضرت علی(ع) و خورشید نماد حضرت محمد(ص) است و تنها تاجش مربوط به شاه بود. وزیر سابق اطلاعات اضافه کرد که «اگر به من باشد، هلال احمر را تغییر میدهم و شیر و خورشید را جایگزین آن میکنم؛ البته برای هلال احمر هم احترام قائلم.»
آقای یونسی در بخش دیگری از سخنان مشعشع خود که احتمالاً حکایت از مطالعه یک کتاب جدید یا شنیدن یک سخن متفاوت از اطرافیان ایشان است، چنین افاضه فرموده اند که «فرهنگ ایران عرفانطلب است و بیشتر روح دین و مذهب را طلب میکند تا ظواهر مناسک را اما میبینیم که گاه سینهزنی را تا پاسی از شب انجام میدهد اما زمان اندکی برای نماز اختصاص میدهد....البته من در این مقام نیستم که مناسک را رد کنم؛ من روحانی هستم و مناسکگرا، اما روح ایرانیان اینگونه است»
در این مورد، ذکر چند نکته ضروری است:
یک. فارغ از انگیزه های جناب یونسی و مراد ایشان از «فرهنگ ایران» ؛ سئوال اساسی اینجاست که این ادعاهای عجیب و بی پروا، کجای دغدغه ی مردم ایران و کجای دل مشغولیهای نخبگان و اندیشمندان است؟
خواستههای همگانی ملت امروزه در چنبره مشکلات معیشتی گرفتار شده و اختلال در نظم اجتماعی و نقصان در امنیت عمومی جامعه، کرامت انسانی را به خطر انداخته و ملت را با بحران هویتی مواجه نموده است که گذار از آن، خردورزی سیاسی و دوری از خواستههای جناحی و غوغاسالاری را طلب میکند؛ این مسائل تحقق آزادیهای سیاسی و گستره فرهنگی را به تعلیق درآورده و فضا را برای مهیا سازی برنامه های رییس جمهور، بسیار سخت خواهد کرد.
طرحکنندگان چنین اظهارات شاذی، نباید بیش از این با وضعیت اجتماعی و فرهنگی ـ اقتصادی اصلی بیگانه باشند و به جای طرح معضلات معیشتی و رفع محرومیت از مناطقی که مشکلاتی نظیر آب آشامیدنی و بیکاری را پیش روی خود دارند، به دعوای بیفرجام سیاسی بپردازند.
دوم. اگر نظریه «9 روز یک بحران» دولت اصلاحات را بپذیریم - که حقیقتاً بخش زیادی از آن عین واقعیت بود - سئوال اساسی تر اینجاست که عوامل این بحران زایی چه کسانی بودند و چه عناصری درصدد بودند خود بهانه به دست افراطیون دهند؟
حقیقت ماجرا آن است که در آن ایام، برخی عناصر تندرو و فرصت طلب جریان اصلاحات ، با طرح مباحث و مسائل غیرضرور و گاه کیلومتر ها خارج از خطوط قرمز ، زمینه را برای ایجاد بحران مهیا ساخته و خود - عامدانه یا از سر جهل - سوژه به دست ستاد جنگ روانی جریان مقابل می دادند.
اما عاقبت این نظریه شد؟ در میانه ی آن همه بحران های سیاسی، دغدغه های معیشتی ملت مظلوم ایران در چنبره بحثها و جنجالهای گروهی به فراموشی سپرده شد ، و فردی به نام محمود احمدی نژاد با سوءاستفاده از دلمشغولی های به حق ، بازی را از هر دو جریان سیاسی ربود و شد، آنچه شد!
حال جناب آقای یونسی! حضرتعالی که اتفاقاً وزیر اطلاعات بخشی از ایام اصلاحات بودید و از ریز اتفاقات آن روزها اطلاع کافی دارید، چگونه به خود اجازه می دهید تئوری منکوب و شکست خورده آن ایام را به نام دولت اعتدال پیاده کنید؟! سرانجام آن همه تندرویها ، اقدامات خشن ، ترویج مواضع رادیکال ، تندخویی و گاه هتک انقلاب چه شد؟ مگر نه آنکه فضا را برای انتخاب و گزینش مردم تیره، غبارآلود و وهم انگیز کرد و معجزه ی هزاره را نثار ملت ایران کرد؟!
چه خوب است که حضرات، به جای دست یازیدن به حرکات خام و نارس، گذشته و پیشینه ایران و ایرانی را بازخوانی کنند و از حوادث گذشته تاریخ درس عبرت بیاموزند.
سوم. اگر هم جناب یونسی، خیرخواهانه و بی اعتقاد به آنچه افاضه فرمودند، تنها قصد کرده اند باز هم براساس همان بازی سوخته ، با طرح یک بحث ویژه و مسئله ساز، افکار عمومی و ذهن گروه های سیاسی را از موضوعات روز - مثل ماجراهای مرتبط با میهمانی همسر رییس جمهور ، مذاکرات هسته ای و ... - به موضوعات دیگر گرایش دهد ، باز هم به خطا رفته اند و مصیبت را "دو" کرده اند! چرا که نه تنها مانع توضیحات و روشنگری های دولت در مورد این مسائل شدند، بلکه جریان مقابل، از طرح انتقادات بی اساس و بی اصول خود در مورد مسائل مذکور، عقب ننشست و تواماً یک اظهارنظر بی ربط را برای کوفتن دولت ، پیراهن عثمان کرد! ... و این تئوری عقب مانده نیز راه به دیهی نبرد . بهوش باشید جناب آقای یونسی که از این زین پس نیز ، نخواهد برد!
چهارم. به نظر می رسد بیش از هر چیز، وظیفه و رسالت برخی مقامات من جمله جناب آقای یونسی عزیز، بازنگری در گذشته و نگاه در ساز و کار آینده است. ایشان، خود بایستی بر این درد و مشکل علاجی چاره کنند و ضمن مطالعه بیشتر و مقابله با پذیرش هر سخن غیرمستند و لااقل بیان نکردن آن موضوع در فضای عمومی، به تحلیل درست از رویدادها و پدیدهها برسند. چنانکه فضاهای سهمگین سیاسی و تزریق دادههای خبری هدفدار از واقع دورمان نکند و چنان نشود که به جای خدمت به مردم، ناخواسته منافع و مصالح آنان را در دالان های تاریک سیاست بازیهای غیر ملی گم کنیم.