شخصی را حکایت کردهاند که همه جا از ارادت خود به شهیدان کربلا سخن میگفت و دست حسرت بر پیشانی میزد که کاش روز عاشورا در آوردگاه کربلا حضور داشتم و به یاری امام مظلوم حضرت سیدالشهداء(ع) میشتافتم. روزی اهل روستا را دعوت کرد و گفت؛ دیشب خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم عصر عاشوراست و حضرت اباعبدالله علیهالسلام برای نبرد آماده میشوند. از ایشان اجازه میدان خواستم و حضرت اجازه فرمودند و اسب و شمشیری هم در اختیارم گذاشتند، بر زین نشستم و به میدان تاختم اما، انبوه لشکر دشمنان را که دیدم، بر خود لرزیدم و راه کج کرده و از صحنه نبرد گریختم و...
کدخدای روستا که در جمع حاضران بود به وی گفت؛ اینکه از میدان جنگ گریختهای به خودت مربوط است و باید به توبه «نصوح» از خدای خویش طلب آمرزش کنی، اما، اسب و شمشیری که از حضرت گرفته بودی، بیتالمال مسلمین بوده است و باید آن را باز پس بدهی و یا بهای آن را محاسبه کرده و بپردازی!...
جمعه شب گذشته - 12 اردیبهشت ماه - آقای علی یونسی دستیار ارشد رئیسجمهور در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی که به شیراز سفر کرده بود، با حضور در کنیسه یهودیان این شهر، سخنانی ایراد کرد که نه فقط با آموزههای اسلامی، بلکه با بسیاری از آموزههای پذیرفته شده در میان سایر ادیان الهی نیز مغایرت داشت. اظهارات آقای یونسی تا آنجا که به شخص ایشان مربوط میشود، اهمیت چندانی ندارد ولی آقای یونسی با عنوان و تابلوی «دستیار ارشد رئیسجمهور در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی» در این سوی و آن سوی کشور و از جمله در جلسه جمعه شب کنیسه یهودیان شیراز حضور یافته و به ایراد سخن میپردازند و اظهارات ایشان به حساب نظام و مواضع و نظرات جمهوری اسلامی ایران نوشته میشود. این «عنوان» و «تابلو» دقیقا همان امانتی است که متأسفانه در جایگاه مناسب خود قرار نگرفته و بازپسگیری آن ضروری به نظر میرسد.
باید به این نکته نیز اشاره کرد حضور ایشان در کنیسه یهودیان شیراز و گفتوگو با هموطنان یهودی کشورمان که مانند سایر اقلیتهای دینی در سایه جمهوری اسلامی ایران از آزادی عمل مذهبی برخوردارند و در بسیاری از امور ملی حضور و مشارکت دارند، و حتی در جریان جنگ تحمیلی شهدایی تقدیم داشتهاند، اقدام شایستهای بوده است و ضرورت رسیدگی به مسائل مورد توجه آنان در چارچوب نظام اسلامی را نمیتوان و نباید نادیده گرفت. ولی درباره اظهارات آقای یونسی در این نشست، صرفنظر از مخاطبان حاضر در جلسه یاد شده، گفتنیهایی هست که فقط به چند نمونه از آن اشاره میکنیم؛
1- آقای یونسی میگوید «فرهنگ ایران عرفانطلب است و بیشتر روح دین و مذهب را طلب میکند تا ظواهر مناسک را، اما میبینیم که گاه سینهزنی را تا پاسی از شب انجام میدهند ولی زمان اندکی برای نماز اختصاص میدهند.»! که باید از آقای یونسی پرسید؛
الف؛ این اظهارات چه ارتباط و ضرورتی برای هموطنان یهودی دارد؟ مگر مسئله آنها، «سینهزنی» یا دغدغه برای نماز است؟! که دستیار ارشد(!) رئیسجمهور نگران است مبادا سینهزنی آنها زیاد طول بکشد و خدای نخواسته نماز صبحشان قضا شود؟!
ب: اساسا چه نیازی بود که آقای یونسی مسائل اختصاصی اسلام و تشیع را در جمع هموطنان یهودی مطرح کنند؟! اگر ایشان نسبت به مسائل یاد شده درباره سینهزنی و عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام توصیهای دارند، به حکم عقل و شرع باید در جمع عالمان دینی مطرح فرمایند تا در صورت لزوم پاسخ روشنی نیز دریافت کنند.
ج: دستیار ارشد میگوید «فرهنگ ایران، عرفانطلب است و بیشتر روح دین و مذهب را طلب میکند» و سپس به موضوع سینهزنی و نماز میپردازد و توضیح نمیدهد که کدام عرفان مورد نظر ایشان بوده است؟! عرفان تقلبی برخی از منحرفان - مشهور به درویشهای هندی - که به بهانه «طریقت» یا به قول آقای یونسی «روح دین»، از انجام تکالیف دینی با عنوان «شریعت» طفره میرفتند. همانها که وقتی گفته میشد چرا روزه نمیگیرید میگفتند؛ همه ما مسافر آن دنیا هستیم و روزه بر مسافر واجب نیست! و هنگامی که به آنان اعتراض میشد که چرا نماز نمیخوانید؟ به بخش اول آیه شریفه «لاتقربوا الصلوه - به نماز نزدیک نشوید» استناد میکردند و بقیه آیه شریفه «و انتم سکاری» یعنی در حال مستی نماز نخوانید را نادیده میگرفتند؟!... و یا عارفان وارسته و به حق پیوستهای نظیر حضرت امام(ره)، آیتالله میرزا حسینقلی همدانی، آیتالله قاضی تبریزی، آیتالله شاهآبادی، آیتالله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی و صدها عارف وارسته دیگر که عارفان فقیهاند و بیرون از انجام تکالیف شرعی و پایبندی به آداب شریعت، به هیچ طریقتی قائل نبوده و نیستند و... به عنوان نمونه - و فقط نمونه- همه آن بزرگواران بر اقامه عزای سالار شهیدان(ع) و سینهزنی و سوگواری برای حضرت اباعبدالله(ع) و یاران شهید آن حضرت توصیه اکید دارند تا آنجا که حضرت امام راحل ما (ره) میفرمایند محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است و آیتالله قاضیتبریزی تاکید میکنند «محال است انسان به جز از راه سیدالشهداء علیهالسلام و اقامه عزا برای ایشان به مقام توحید برسد» و در همان حال تمامی این بزرگواران- از سابق و لاحق- بر انجام تکالیف شرعی و آنچه در رسالههای عملیه آمده و آوردهاند اصرار اکید دارند. بنابراین باید از آقای یونسی پرسید که اولا؛ از کدام عرفان سخن میگوئید؟ و ثانیا؛ چرا اینگونه مسائل را که متأسفانه در آن ورود ندارید، مطرح میفرمائید و ثالثا؛ این موضوع با جمع هموطنان یهودی که مخاطب شما بودهاند چه نسبتی داشته و دارد؟!
2- دستیار ارشد رئیسجمهور فرمودهاند «امروز حکومت بنیاسرائیل هم در نسل جدید به آنچه نسل جوان ایران درخصوص همزیستی و اصلاحطلبی میگوید نزدیک شده است»!
الف: باید از ایشان پرسید که منظورشان از «حکومت امروز بنیاسرائیل» کدام حکومت است؟! آیا بنیاسرائیل در صحرای آریزونا! قطبشمال! جنگلهای استرالیا! و یا نقطه دیگری از کرهزمین حکومتی تشکیل دادهاند که غیر از آقای یونسی هیچ دیارالبشر دیگری از آن خبر ندارد؟!
به یقین اینگونه نیست و منظور از «حکومت امروز بنیاسرائیل»، همان رژیم جعلی و کودککش اسرائیل است که جناب دستیار ارشد رئیسجمهور با گشادهدستی موجودیت آن را - احتمالا بیآن که بخواهند و قطعا بدون آن که بتوانند - به رسمیت شمردهاند!
ب: آقای یونسی در این بخش از اظهارات خود-شاید بدون آن که متوجه باشد- زلف رژیم صهیونیستی را با بخشی از اصلاحطلبان گره زده است! که اگر منظور ایشان از جوانان اصلاحطلب، کسانی است که دارای یک سلیقه سیاسی خاص در چارچوب نظام هستند، باید گفت؛ روح و روان آنها نیز مانند سایر مردم این مرز و بوم از صهیونیستهای کودککش و جنایتکار بیزار است و فلسطین را متعلق به مردم فلسطین میدانند و نه جرثومههای فسادی که این سرزمین مقدس را اشغال کردهاند و اما، چنانچه منظور ایشان، همان گروه اندک و کمشماری است که در جریان فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 و در پوشش ادعای اصلاحطلبی دست به وطنفروشی زدند، باید گفت؛ این بخش از اظهارات آقای یونسی- بیآن که متوجه باشند- قابل انکار نیست و نتانیاهو نیز از آنان با عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در داخل ایران»! یاد کرده بود.
3- آقای یونسی در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: «اگر من آخوند و آن خاخام بگذاریم، همه مردم خوب با هم زندگی میکنند.»
این بخش از اظهارات ایشان نیز عجیب و تأسفآور است و باید پرسید؛
الف: کدام شخصیت روحانی در داخل کشور علیه هموطنان یهودی سخن گفته و یا در گذران زندگی و انجام تکالیف و آداب دینی آنان مشکلی ایجاد کرده است؟ همانگونه که خاخامهای ایرانی هم علیه هموطنان مسلمان خود رویهای مشابه داشتهاند. بنابراین نگاه دستیار ارشد نباید به داخل کشور باشد و اگر باشد، خطای بزرگ دیگری در کنار سایر خطاهای خویش مرتکب شدهاند.
ب: و اما، اگر منظور ایشان «از من آخوند» و «آن خاخام» مواضع و عملکرد شخصیتهای روحانی ایران و خاخامهای ساکن رژیم صهیونیستی است که باید پرسید، کدام شخصیت روحانی در ایران غیر از تاکید بر حق مردم مظلوم فلسطین و ضرورت پایان دادن به رژیم جعلی و کودککش اسرائیل سخنی بر زبان چرخانده و یا بر قلم رانده است؟! آیا جناب یونسی، جنایات رژیم صهیونیستی را انکار میکنند؟ و سرزمین فلسطین را متعلق به مردم مظلوم و آواره فلسطین نمیدانند؟ و اما، از سوی دیگر، کدام خاخام مخالف رژیم جعلی اسرائیل را میتوان یافت که فرصت و اجازه حضور در فلسطین اشغالی داشته باشد؟ آیا جناب یونسی نمیدانند که خاخامهای یهودی مخالف رژیم صهیونیستی حق حضور در فلسطین اشغالی را ندارند؟! بنابراین آیا از نظر دستیار ارشد، اعتراض شخصیتهای متعهد و حقطلب روحانی و همچنین اعتراض مشابه برخی از خاخامهای یهودی به اشغال فلسطین و جنایات بیشرمانه صهیونیستها جرم بزرگی است که نباید مرتکب شوند! و به اعتقاد آقای یونسی، همین اعتراضهای حقطلبانه از سوی به قول ایشان «من آخوند و آن خاخام» مانع زندگی آرام مردم است؟
4- آقای یونسی درباره کوروش، تاریخ باستان ایران و سرگذشت قوم یهود و... نیز اظهارات غیرواقعی دیگری داشته است که میگذاریم و میگذریم.