شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۳۶۷۹۸
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۳
شهدای ایران: «نقد حق مردم و همه گروههاست، چه اقلیت و چه اکثریت. اما آنچه پسندیده نیست این است که با پول و بیت‌المال مردم کسی بخواهد دولتی را که منتخب مردم است و با رأی مردم شروع به کار کرده، به جای نقد، تخریب کند و این چیزی است که دولت نمی‌پسندد. بنابراین ما از همه می‌خواهیم با شناسنامه حرف بزنند و بگویند از کجا و وابسته به کدام جناح هستند. با نام خود سخن بگویند نه با نام ملت ایران. راه ملت ایران روشن است».

مطلب فوق، بخشی از سخنان آقای روحانی رئیس‌جمهور محترم کشورمان است که روز سه‌شنبه هفته گذشته در مراسم افتتاح نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ایراد شده بود و طی چند روز اخیر با واکنش‌های مثبت و منفی فراوانی روبرو شده است و از آنجا که موضوع این بخش از سخنان ایشان، «انتقاد و چگونگی آن» است و این، یکی از اصلی‌ترین مسائل مورد بحث و مناقشه این روزها - بخوانید همه روزها - است اشاره به نکاتی درباره آن ضروری به نظر می‌رسد؛

1- تاکید آقای دکتر روحانی بر این نکته که منتقدان «با شناسنامه حرف بزنند» و «با نام خود سخن بگویند، نه با نام ملت» اگر چه سخن عالمانه و قابل قبولی است ولی در مواردی نیز به شدت مورد مناقشه است. با این توضیح که بسیار دیده شده افرادی از یک حزب و گروه سیاسی بی‌آن که به جایگاه و هویت واقعی خود اشاره کنند، نقش خودخوانده! سخنگوی ملت را بر عهده می‌گیرند و به گونه‌ای درباره مسائل جاری کشور اظهارنظر و یا انتقاد می‌کنند که انگار از جانب همه مردم سخن می‌گویند و خواسته و نظر توده‌های ملت را بازتاب می‌دهند! رئیس‌جمهور محترم حق دارد از این افراد بخواهد «با شناسنامه حرف بزنند» و دیدگاه و نظر حزبی و گروهی خود را به حساب ملت ننویسند.

شواهد موجود اما، به وضوح نشان می‌دهد جناب دکتر روحانی به این فرمول که خود بر آن تأکید ورزیده‌اند، چندان وفادار نبوده‌اند، بلکه

- با عرض پوزش- عملکرد ایشان در برخی از موارد با فرمول یاد شده تفاوت یکصد و هشتاد درجه‌ای نیز داشته است.

به عنوان مثال، فلان و فلان شخصیت سیاسی که به جرم آشکار و غیرقابل‌انکار وطن‌فروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 به وضوح از سوی مردم طرد شده‌اند، بی‌آن که به شناسنامه سیاسی باطل شده خود کمترین اشاره‌ای داشته باشند، زبان ملت را به کام می‌گیرند و به نمایندگی از آنان برای نظام و دولت محترم نسخه می‌پیچند. بدیهی است آقای دکتر روحانی حق دارد از آنان بخواهد که «بدون شناسنامه حرف نزنند» و ابتداء برای مردم توضیح بدهند و بگویند همان کسانی هستند که با ادعای تقلب در انتخابات 88 جمهوریت نظام را به نفع مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس زیر سوال کشیده و سپس با شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم، دروغگو بودن خود را به اثبات رسانده بودند. به مردم بگویند که یکی از آنها حداقل دو بار با جرج سوروس، سرمایه‌دار صهیونیست آمریکایی ملاقات پنهان داشته و بعد از این ملاقات‌ها بود که سوروس در مصاحبه با CNN قول داده بود «جمهوری اسلامی تا یکسال دیگر برچیده خواهد شد»! برای مردم توضیح بدهند چرا در مقابل ادعای نتانیاهو که فتنه‌گران را «سرمایه بزرگ اسرائیل در ایران» نامیده بود

- و البته متأسفانه حق با او بود و راست می‌گفت - مهر سکوت بر لب زده بودند؟! چرا همصدا با دیگر سران فتنه، اهانت‌کنندگان به ساحت مقدس امام حسین علیه‌السلام در عاشورای 88 را مردمان خداجوی! نامیده بودند؟! تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره و لگدمال کرده بودند! شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه»! و «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» سر داده بودند! و...

باید به جناب آقای دکتر روحانی عرض کرد؛ این واقعیات که قابل انکار نیست! هست؟! و آیا همین آقایان که تاکنون اصرار داشتند آراء جنابعالی را به حمایت اصلاح‌طلبان و کارگزاران از شما نسبت دهند، امروزه زبان به انتقاد از دولت محترم نگشوده‌اند؟! انتظار از ریاست‌ محترم جمهوری آن بوده و هست که با تکیه بر فرمول یاد شده، از آنان بخواهند «بدون شناسنامه حرف نزنند» و ابتداء شناسنامه خود را روی دست بگیرند - البته اگر جرأت داشته باشند که ندارند - و سپس اظهارنظر کنند!

2- رئیس‌جمهور محترم بعد از تاکید بر این نکته که «منتقدان با شناسنامه حرف بزنند» منظور خود از شناسنامه را اینگونه توضیح می‌دهند که منتقدان «بگویند از کجا و وابسته به کدام جناح هستند»؟! که باید از ایشان پرسید؛

الف: آیا منظور حضرتعالی از «شناسنامه»، شناسنامه حزبی منتقدان است؟ اگر چنین باشد- که ظاهرا اینگونه به نظر می‌رسد - پرسش بعدی آن است که آیا از نگاه و نظر جناب دکتر روحانی، فقط کسانی حق انتقاد دارند که عضو یکی از احزاب و یا گروههای سیاسی موجود باشند و آنانی که عضو هیچ حزب و گروهی نیستند - یعنی توده‌های عظیم مردم - حق انتقاد از دولت را ندارند! این برداشت ضمن آن که بی‌احترامی به مردم و نادیده گرفتن حق آنان برای انتقاد است، با مبانی تعریف شده جمهوری اسلامی ایران نیز سازگاری ندارد، چرا که نظام برپایه و محور مردم‌سالاری استوار است و نه حزب و گروه سالاری.

ب: ممکن است رئیس‌جمهور محترم بر این باور باشند که فقط گروهها و احزابی که در انتخابات ریاست‌جمهوری نامزدهای دیگری داشته‌اند، نسبت به مواردی از مواضع و عملکرد دولت ایشان انتقاد دارند که دراین‌باره باید گفت؛ اگرچه بعید نیست برخی از انتقادها از همین زاویه و برخاسته از نگاه حزبی و گروهی باشد ولی نمی‌توان و نباید انکار کرد تمامی انتقادها از این دست نبوده و نیست، و مردم وقتی نشانه‌هایی از فاصله‌دار بودن مواضع و عملکرد دولت محترم با آموزه‌های اسلامی و انقلابی را مشاهده می‌کنند، انتقاد از این دست مواضع زاویه‌دار را با نگاهی دلسوزانه و به منظور اصلاح آن، وظیفه دینی و ملی خود می‌دانند. گفتنی است این روزها بسیاری از گروه‌ها و احزابی که نام خود را در فهرست حامیان دولت ثبت و اعلام کرده‌اند نیز نسبت به شماری از مواضع و عملکرد دولت بیشترین انتقادها را دارند. انتقاداتی که برخی از آنها از نوع باج‌خواهی و سهم‌طلبی است و اتفاقا جا دارد آقای دکتر روحانی مطابق فرمول یاد شده از آنان - اصلاح‌طلبان و کارگزاران - بخواهد که شناسنامه خود را ارائه کنند و مثلا توضیح بدهند در حالی که به اعتراف خودشان در مجموع فقط 13درصد رأی داشته‌اند و به همین علت هر دو گروه نامزدهای رسمی خود را مجبور به استعفاء کرده بودند، اکنون با کدام جایگاه و پایگاه، از دولت به خاطر نادیده گرفتن خواسته‌های حزبی و گروهی خود انتقاد می‌کنند؟!

3- آقای دکتر روحانی یک شخصیت دانش‌آموخته دینی است و حقوقدان نیز هست. بنابراین به خوبی می‌دانند که برای ارزیابی انتقاد، فرمول علمی تعریف شده‌ای وجود دارد و آن، اولا؛ توجه به موضوع مورد انتقاد و ثانیا؛ میزان انطباق آن با آموزه‌هایی است که عدول از آنها مورد انتقاد قرار گرفته است. در این فرمول؛ شخص انتقادکننده جایگاه و تأثیر چندانی ندارد. در کلام خدا آمده است؛

«فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه... ای پیامبر(ص)! به آن عده از بندگان من بشارت ده که سخنان - گوناگون- را می‌شنوند و از بهترین آنها پیروی می‌کنند» (17 و 18 زمر) به بیان دیگر، وقتی از یک موضع یا عملکرد انتقاد می‌شود، انتقاد‌کننده میان آنچه اتفاق افتاده است با آنچه باید باشد - یعنی آموزه‌های تعریف شده و پذیرفته شده - فاصله می‌بیند، بنابراین با مقایسه میان این دو گزاره - آنچه هست و آنچه باید باشد - می‌توان انتقاد را «به‌جا» یا «نا به‌جا» دانست بی‌آن که نیازی به کنکاش در انگیزه انتقاد‌کننده باشد.

4- رئیس‌جمهور محترم کشورمان در سخنان یاد شده و پیش از آن نیز در فرصت‌های دیگر به انتخاب خویش از سوی مردم تکیه کرده و با استناد به آن، انتقادها را بی‌اساس و در مخالفت با اکثریت مردمی دانسته‌اند که به ایشان رأی داده‌اند.

درباره این بخش از سخنان رئیس‌جمهور محترم که هر از چند گاه نیز تکرار می‌شود باید گفت تردیدی نیست که اکثریت مردم به ایشان رأی داده و جناب روحانی را از بقیه نامزدها برای تصدی ریاست‌جمهوری اسلامی ایران شایسته‌تر دانسته‌اند و آقای دکتر روحانی نیز در اولین کنفرانس خبری و سپس در موارد متعدد دیگر تاکید ورزیده‌اند که رئیس‌جمهور همه ملت ایران هستند، چه آنها که به ایشان رأی داده‌اند و چه آنهایی که نظر دیگری داشته‌اند. اما بدیهی است که رأی مردم «چک سفید امضاء»! نیست و نمی‌توان با استناد به آن، همه مواضع و عملکردهای دولت محترم را برخاسته از خواست و نظر کسانی دانست که در انتخابات یازدهم به رئیس‌جمهور محترم رأی داده‌اند، بلکه دوام اعتبار رأی مردم در همخوانی مواضع و عملکرد دولت محترم با آموزه‌ها و معیارهایی است که در قانون اساسی و سایر قوانین نظام تعریف شده و رئیس‌جمهور محترم در جریان انتخابات بر پایبندی خویش به این موازین تاکید ورزیده‌اند.

5- و بالاخره و با عرض پوزش باید گفت؛ اظهارات روز سه‌شنبه آقای دکترروحانی در مراسم افتتاح نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بی‌آن که بخواهند و یا در پی آن بوده باشند، به گونه‌ای بوده است - و یا اینگونه تلقی می‌شود - که انگار هیچکس حق ندارد بدون کوپن از مواضع و عملکرد دولت محترم انتقاد کند! و این در حالی است که همه دلسوزان و دلدادگان انقلاب اسلامی خواستار موفقیت دولت هستند چرا که موفقیت دولت را موفقیت خود و نظام می‌دانند از این روی انتقاد آنان نه فقط نباید برای رئیس‌جمهور محترم دغدغه‌آور باشد بلکه می‌تواند همراهی با ایشان در ارائه خدمت بهتر تلقی شود.

حسین شریعتمداری
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار