کسانی بودند که آن وقت در زمان جوانی ما، جزو اساتید و برجستههای شعر نو بودند و به اعتقاد من اینها از خود «نیما یوشیج» بهتر شعر نو میگفتند. البته صفای «نیما یوشیج» را هیچ کدامشان نداشتند.
شهدای ایران: یکی از عادات و برنامه های رهبر معظم انقلاب طی سالیان مختلف ارتباط ایشان
با جوانان بوده است. ایشان از اول انقلاب با جوانان رابطه بسیار خوبی داشته
اند تا جایی که حضرت امام پس از شهادت شهید مطهری، ایشان را به عنوان
«فردی فهیم و سخنور معرفی کردند که می تواند مرجع رسیدگی به مسائل فکری و
اعتقادی دانشجویان و مقابله با تبلیغات احزاب و گروههای مخالف نظام جمهوری
اسلامی، به ویژه مارکسیستها در محیط دانشگاهی باشند» طی این سال ها
ارتباط ایشان با جوانان ادامه داشته و در دوره رهبری ایشان نیز در مقاطع
ثابت در هر سال، مثل روز 13 آبان یا در ماه مبارک هر سال دیدارهای جوانان
با ایشان به صورت منظم پیگیری می شود. در دیدار صمیمانۀ ایشان در سال 77 با
جوانان سؤالات جالبی مطرح شده است که یکی از آنها درباره بهترین شعرای
معاصر از نگاه رهبر معظم انقلاب است. این سؤال و جواب با هم مرور می کنیم.
با توجّه به علاقه شما به هنر و ادبیات، از شعرای معاصر، آثار کدامیک را بیشتر مطالعه کردهاید و به کدامیک بیشتر علاقه دارید؟
من شعرای معاصر را تقسیم میکنم به شعرایی که غزلسرا بودند، شعرایی که قصیدهسرا بودند و شعرایی که نوسرا بودند. هر کدام چند نفری هستند که من به ایشان علاقه داشتم. در غزل، مرحوم «امیری فیروزکوهی» است که من با ایشان دوست هم بودم و ایشان به من هم خیلی علاقه داشتند و سالها تا بعد از انقلاب، با یکدیگر رفت و آمد داشتیم. در زمان ریاست جمهوری من، ایشان از دنیا رفتند.
البته غیر از «امیری» هم یکی، دو نفر شاعر غزلسرا بودند که شعرهایشان را دوست میداشتم؛ یکی مرحوم «رهی معیّری» بود که او را از نزدیک ندیده بودم، یکی مرحوم «شهریار» بود که از شعرش خیلی خوشم میآمد. با ایشان هم آشنا بودم. البته من بعد از انقلاب با ایشان آشنا شدم؛ قبل از انقلاب، هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشتیم.
با توجّه به علاقه شما به هنر و ادبیات، از شعرای معاصر، آثار کدامیک را بیشتر مطالعه کردهاید و به کدامیک بیشتر علاقه دارید؟
من شعرای معاصر را تقسیم میکنم به شعرایی که غزلسرا بودند، شعرایی که قصیدهسرا بودند و شعرایی که نوسرا بودند. هر کدام چند نفری هستند که من به ایشان علاقه داشتم. در غزل، مرحوم «امیری فیروزکوهی» است که من با ایشان دوست هم بودم و ایشان به من هم خیلی علاقه داشتند و سالها تا بعد از انقلاب، با یکدیگر رفت و آمد داشتیم. در زمان ریاست جمهوری من، ایشان از دنیا رفتند.
البته غیر از «امیری» هم یکی، دو نفر شاعر غزلسرا بودند که شعرهایشان را دوست میداشتم؛ یکی مرحوم «رهی معیّری» بود که او را از نزدیک ندیده بودم، یکی مرحوم «شهریار» بود که از شعرش خیلی خوشم میآمد. با ایشان هم آشنا بودم. البته من بعد از انقلاب با ایشان آشنا شدم؛ قبل از انقلاب، هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشتیم.
در
درجه اوّل، قصیدهسرا «ملکالشّعرای بهار» بود که قصیدههایش مرا خیلی به
خودش جلب میکرد. مرحوم «امیری فیروزکوهی» هم یک نوع قصیده سبک خاقانی
میگفت که آن هم در نوع خودش قصیده بسیار فخیم و برجستهای بود؛ از آن هم
من خیلی خوشم میآمد.
در شعر نو، دو، سه نفر بودند که شعرهایشان را خیلی میپسندیدم. یکی از آنها «اخوان» بود. ما با «اخوان» آشنا بودیم و شعرش، شعر بسیار برجستهای بود. یکی دو نفر دیگر هم هستند که دوست ندارم از آنها اسم بیاورم. کسانی بودند که آن وقت در زمان جوانی ما، جزو اساتید و برجستههای شعر نو بودند و به اعتقاد من اینها از خود «نیما یوشیج» بهتر شعر نو میگفتند. اگر چه او شروع کننده این راه بود؛ اما به نظر من اینها از او بهتر و پختهتر و برجستهتر شعر میگفتند. البته صفای «نیما یوشیج» را هیچکدامشان نداشتند؛ نه اخوان داشت، و نه آن یکی، دو نفر دیگری که من از ایشان اسم نیاوردم.
نیما یوشیج - برخلاف آن چیزی که میگفتند - مردی متدیّن بود. مرحوم «امیری» با «نیما یوشیج» از نزدیک دوست بود. او برای من نقل میکرد و میگفت «نیما یوشیج» آدم متدیّنی است. او به شعر سنّتی هم علاقهمند بود؛ منتها این سبک را هم میپسندید. البته میدانید که ایشان این سبک را هم از اروپاییها گرفته بود. اصلاً سبک شعر نوِ ما، سبک ابتکاری به معنای حقیقی نیست؛ سبک شعر اروپایی است، با خیلی از خصوصیاتی که آن شعرها دارد. حتّی سبک جملهبندی انگلیسی، در شعر نوِ فارسی ما گرتهبرداری شده است.
در بین شعرایی که الان هستند، چند نفر شاعر خوب داریم. هم شعر غزلی خوب داریم و کسانی که میگویند، انصافاً خوبند؛ هم شعر نو داریم. در میان شعرای انقلاب، بعضیها واقعاً خوب و برجستهاند. به من اجازه بدهید که از شعرای معاصر و زنده اسم نیاورم.
در شعر نو، دو، سه نفر بودند که شعرهایشان را خیلی میپسندیدم. یکی از آنها «اخوان» بود. ما با «اخوان» آشنا بودیم و شعرش، شعر بسیار برجستهای بود. یکی دو نفر دیگر هم هستند که دوست ندارم از آنها اسم بیاورم. کسانی بودند که آن وقت در زمان جوانی ما، جزو اساتید و برجستههای شعر نو بودند و به اعتقاد من اینها از خود «نیما یوشیج» بهتر شعر نو میگفتند. اگر چه او شروع کننده این راه بود؛ اما به نظر من اینها از او بهتر و پختهتر و برجستهتر شعر میگفتند. البته صفای «نیما یوشیج» را هیچکدامشان نداشتند؛ نه اخوان داشت، و نه آن یکی، دو نفر دیگری که من از ایشان اسم نیاوردم.
نیما یوشیج - برخلاف آن چیزی که میگفتند - مردی متدیّن بود. مرحوم «امیری» با «نیما یوشیج» از نزدیک دوست بود. او برای من نقل میکرد و میگفت «نیما یوشیج» آدم متدیّنی است. او به شعر سنّتی هم علاقهمند بود؛ منتها این سبک را هم میپسندید. البته میدانید که ایشان این سبک را هم از اروپاییها گرفته بود. اصلاً سبک شعر نوِ ما، سبک ابتکاری به معنای حقیقی نیست؛ سبک شعر اروپایی است، با خیلی از خصوصیاتی که آن شعرها دارد. حتّی سبک جملهبندی انگلیسی، در شعر نوِ فارسی ما گرتهبرداری شده است.
در بین شعرایی که الان هستند، چند نفر شاعر خوب داریم. هم شعر غزلی خوب داریم و کسانی که میگویند، انصافاً خوبند؛ هم شعر نو داریم. در میان شعرای انقلاب، بعضیها واقعاً خوب و برجستهاند. به من اجازه بدهید که از شعرای معاصر و زنده اسم نیاورم.