به گزارش شهدای ایران به نقل از بی باک، سایت «Lob Log» گفتوگویی با «الدار محمد اف» درباره چگونگی شکلگیری و تصویب این قطعنامه انجام داده و اینکه چرا پس از دیدار دو هیات اروپایی از ایران، چنین قطعنامهای صادر شده را با او به بحث گذارده است.
«محمد اف»، مشاور سیاسی گروه «سوسیال- دموکرات» در
«کمیته روابط خارجی» پارلمان اروپاست. او بهعنوان عضوی از هیات اعزامی
پارلمان اروپا در اکتبر 2013 از ایران دیدن کرده است. در این گفتوگو،
«محمد اف»، به تنوع گرایشهای سیاسی اعضا در پارلمان اروپا اشاره کرده و
مجادلات و بحثهایی که درون این نهاد، برای صدور قطعنامه صورت گرفته را به
تفصیل بیان میکند. او معتقد است که با وجود کوشش تندروها در پارلمان
اروپا، گروههای میانهرو، توانستند لحن معتدلی به قطعنامه بدهند و بسیاری
از خواستهها و پیشنهادهای تندروها را تعدیل یا حذف کنند. «محمد اف» تاکید
کرده است که دیدگاههای وی شخصی است و منعکسکننده مواضع پارلمان اروپا یا
گروه سوسیال _ دموکرات نیست. مشروح گفتوگوی «الدار محمد اف» را در زیر
میخوانید:
* قبل از اینکه به سیاست پارلمان اروپا و صدور
قطعنامه اخیر در مورد ایران بپردازیم، میتوانید درباره قدرت پارلمان و نیز
نقشی که در تصمیمگیری در حوزه سیاست خارجی دارد، توضیح دهید؟ آیا پارلمان
اروپا آنقدر قدرت دارد که روی جهتگیری سیاستهای اتحادیه اروپا تاثیر
بگذارد یا این قطعنامه صرفا بیان نظرات آنهاست؟
اتحادیه اروپا بهعنوان اتحادیهای متشکل از 28 کشور، ساختاری نهادی دارد و تمامی تصمیمات ضروری سیاست خارجی توسط شورای اتحادیه اروپا گرفته میشود، نهادی که کشورهای عضو اتحادیه اروپا را نمایندگی میکند. در واقع در این شوراست که وزرای همه کشورهای عضو با یکدیگر ملاقات کرده و درباره قوانین و سیاستها تصمیمگیری میکنند. بعد از اصلاحات اساسی در اتحادیه اروپا مطابق با پیمان لیسبون در سال 2009، پارلمان اروپا اختیارات جدیدی در مورد سیاست خارجی به دست آورد. علاوه بر اختیارات در مورد بودجه اتحادیه اروپا، حالا پارلمان اروپا میتواند با نام اتحادیه اروپا موافقتهای بینالمللی با سایر کشورها را رد یا تصویب کند. مثلا اگر اتحادیه اروپا توافقنامه تجاری با ایران امضا کند آن توافقنامه باید در پارلمان اروپا تصویب شود. اما پارلمان اروپا در سیاست خارجی هم جایگاه خیلی قدرتمندی دارد حتی اگر (مصوباتش) به لحاظ قانونی، الزامآور نباشد اما چون توسط تنها نهاد اتحادیه اروپا ابراز میشود که مستقیما توسط مردم انتخاب شدهاند، بنابراین بهمثابه پیامهای مهم سیاسی در نظر گرفته میشوند.
* از زمان انتخاب حسن روحانی به ریاستجمهوری، دو هیات از پارلمان اروپا از ایران دیدار کردند. همچنین کاترین اشتون، رییس سیاست خارجه اتحادیه اروپا در ماه مارس از تهران دیدن کرد. این دیدارها حاکی از تمایلی برای تنظیم مجدد روابط اروپا با ایران بود. حال، چهچیزی تصمیم پارلمان اروپا را برای پذیرش و تصویب چنین قطعنامهای در چنین زمانی توجیه میکند؟
این
اولین قطعنامه پارلمان اروپا درباره ایران نیست. قطعنامههای دیگری هم
تصویب شده است که ایران را به بهبود وضعیت حقوق بشر فراخوانده است. اما این
قطعنامه سعی کرده که لحن تازهای داشته باشد. گزارش قبلی اتحادیه اروپا در
مورد ایران که به گزارش «بلدر» معروف است، در سال 2011 تصویب شد؛ گزارشی
جنجالی که توسط فردی تنظیم شده بود که به نزدیکی و ارتباط با اسراییل معروف
بود. آن گزارش میگفت که باید تحریمها علیه ایران افزایش و ادامه یابد،
همچنین سیاستهای منطقهای ایران را محکوم میکرد و بهندرت زمینهای برای
همکاری ارایه میداد. البته حوادث سیاسی مانند ریاستجمهوری محمود
احمدینژاد و حوادثی که پس از انتخابات 2009، رخ داد، کار را برای طرفداران
نزدیکی با ایران در اروپا و تاکید بر مواضعشان سخت کرد. پس از انتخاب حسن
روحانی به ریاستجمهوری ایران و مخصوصا بعد از توافق هستهای موقت ژنو در
24 نوامبر 2013، چشمانداز برای عادیسازی روابط میان غرب و ایران بهبود
پیدا کرد، چنانکه احساس میشد، زمانش فرارسیده است تا با توجه به وضعیت
جدید، موضع پارلمان اروپا در مقابل ایران تعدیل شود و پارلمان اروپا در
تنظیم و شکلگیری سیاست اتحادیه اروپا در قبال ایران مشارکت سازندهای کند.
به هر ترتیب، پارلمان در موقعیت بهتری برای انجام این امر قرار دارد تا
بخش اقدامات خارجی اتحادیه اروپا که زیرنظر کاترین اشتون، نماینده عالی
سیاست خارجی عمل میکند و همچنین شورای وزرا که برداشتن گامهای شجاعانه در
آن نیازمند مذاکرات طولانی و نیز پیچیده است و کشورهایی مانند فرانسه و
بریتانیا که موضع سختی در قبال ایران دارند.
گروه سوسیالیستها و
دموکراتها که گروه مترقی در پارلمان هستند، اقداماتی را درباره پرونده
ایران آغاز کردند. در اکتبر 2013، حتی قبل از توافق ژنو، هیاتی از
دموکراتها و سوسیالیستها به ریاست «هانس اسبودا» از تهران دیدار و با
مقامات ایران از جمله رییسجمهوری سابق، اکبر هاشمیرفسنجانی و علی
لاریجانی، رییس مجلس دیدار و گفتوگو کردند. این اولین دیدار پارلمان اروپا
از ایران پس از ششسال بود. متعاقب آن، «ماریا مونیز» عضو اسپانیایی گروه
سوسیال- دموکرات مسوول تهیه گزارش درباره ایران شد و اولین پیشنویس را
برای رویت کمیته امور خارجی ارایه داد.
* آنگونه که شما
میگویید، بحث و جدلهای طولانی در مورد زبان و لحن قطعنامه وجود داشت و
قصد این بود که بهجای تکرار نگرانیهای پارلمان اروپا در مورد مسایل داخلی
ایران، برای بهبود روابط با ایران تلاش شود. چه فرآیندی موجب پذیرش و
تصویب چنین قطعنامهای شد؟
ابتدا، گزارشگر، پیشنویس خود را ارایه کرد. سپس پیشنویس برای اصلاحیههای احتمالی اعضای مختلف - که اهداف سیاسی گروههای خود را نمایندگی میکنند- ارایه شد. روش در پارلمان اروپا این است که روی سازگاری و توافق میان متن اصلی و اصلاحیهها کار کنند. آن اصلاحیههایی که نمیتوانند سازگار باشند، باید جداگانه رایگیری شود. وقتی اصلاحیهها روی میز قرار گرفتند، معلوم شد که دو نگاه یا رویکرد کاملا متفاوت وجود دارد: یک نگاه رو به جلو و سازنده که گزارش سوسیال- دموکراتها و سایر گروههای مترقی بود؛ شامل لیبرالها، سبزها و چپ متحد. رویکرد دوم که مواضع سختی در قبال ایران دارد، توسط گروههای محافظهکار مانند حزب مردم اروپا دنبال میشد. حزب مردم اروپا گروههای دموکرات- مسیحی و سایر گروههای اصلی راست را دربرمیگیرد. این بزرگترین گروه در پارلمان اروپاست. دیگرگروههای محافظهکار که در این فرآیند دخالت دارند، گروههای محافظهکار و رفرمیست، حزب «توری» بریتانیا و متحدان جناح راست و نیز سازمان دموکراسی و آزادی اروپا هستند که گروههای خیلی راست مانند لیگ شمالی ایتالیا یا حزب مستقل بریتانیاUKIP را در برمیگیرد.
محافظهکارها با دنبالکردن سه استراتژی سعی داشتند تا عناصر مثبت در قطعنامه را کم یا رد کنند: 1) بهبود آهسته در روابط و البته مشروط به توافق جامع و نهایی اتمی 2) در حالیکه از توافق ژنو استقبال میکنند، بر اینکه ایران هنوز چندین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد را نقض کرده، تاکید میکنند. 3) زیر سوالبردن مشروعیت روحانی بهعنوان رییسجمهوری ایران با اشاره به طبیعت غیردموکراتیک انتخابات ایران و مرتبطکردن او با افزایش اعدامها در ایران. در شکل بسیار افراطیاش، گرایش محافظهکار، توافق «ژنو» را برای اینکه به ایران حق فعالیت غنیسازی میداد، رد کرد و خواستار تداوم رژیم تحریمها بود (زبانی که توسط سازمان آزادی و دموکراسی اروپا استفاده میشد). این سازمان همچنین خواستار حفاظت و دفاع از کشورهای شورای همکاری خلیجفارس در مقابل تهدید ایران بود. جالب این است که اعضای گروه محافظهکار (که برخی از آنها به سازمان مجاهدین خلق نزدیک هستند)، مانند ویدال کوئدراس و استیونسون عضو بریتانیایی سازمان رفرمیستها و محافظهکاران اروپا درست مانند تندروهای ایران که ظاهرا دشمنانشان هستند، پیشنهاد میکردند که در اصلاحیهها موضوع تاسیس دفتر اتحادیه اروپا در تهران که در پیشنویس آمده بود، حذف شود. باید اشاره کنم که همه اعضای سازمان اصلاحطلبان و محافظهکاران اروپا چنین مواضع جنگطلبانه و جنجالی نداشتند اما تندروها بهتر توانستند نیروهایشان را برای تاکید روی مواضعشان بسیج کنند تا میانهروها. این روند به آنها اجازه داد که در بحثهای داخلی پارلمان اروپا برنده باشند.
برای گزارشگر و نیز مترقیها،
استراتژیهای محافظهکارانه به چندین دلیل قابل قبول نبود. یکی برای اینکه
عرصههایی برای گفتوگوی ضروری و فوری با ایران وجود دارد. مانند جنگ داخلی
در سوریه، ثبات افغانستان و عراق که نشان میدهد چرا اتحادیه اروپا
نمیتواند بحث در مورد بقیه مسایل غیر از مسایل اتمی را تا حصول توافق جامع
اتمی با ایران به تعویق بیندازد. علاوه بر این، همکاری در عرصههایی که در
آن منافع متقابل وجود دارد میتواند اعتماد و اراده مناسب و لازم را برای
موفقیت توافق نهایی هستهای فراهم کند. دوم اینکه پافشاری بر تخطی از
قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل وقتی اعضای شورای امنیت از جمله آلمان در
توافق ژنو در حال مذاکره با ایران بودند و در آن توافق به طور روشنی حق
ایران را برای غنیسازی محدود به رسمیت میشناختند، بیمعنی بود. بنابراین
پذیرش توافق ژنو و از طرفی تاکید بر قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تناقض
دارد. سوم، شک به اعتبار دموکراتیک انتخاب روحانی و نیز مرتبطکردن وی با
افزایش اعدام که زیر نظر قوه دیگری است، هم هیچ فایدهای جز اینکه مشروعیتش
را کاهش دهد، ندارد. از آنجا که قدرت دو بلوک محافظهکار و نیز مترقی در
پارلمان اروپا نسبتا برابر است، همواره نیاز به توافق روی مباحث برای تهیه
متن نهایی وجود دارد.
* میتوانید ماهیت توافقی که در متن نهایی آمده است را بیان کنید؟
متن
نهایی که مورد پذیرش قرار گرفته است، توافقی را منعکس میکند که بین
محافظهکاران و گروههای مترقی حاصل شده است، اما مترقیها بیشتر روی آن
نفوذ داشتند. مثالهایش هم عبارتند از:
متن نهایی بر اقدامات همزمان و
متقابل یا دوجانبه طرفین تاکید میکند برای اینکه توافق ژنو (طرح اقدام
مشترک) منجر به توافق نهایی شود.
متن نهایی برای درنظرگرفتن تمایل و نظر
محافظهکاران، میگوید که انتخابات ریاستجمهوری ایران براساس
استانداردهای دموکراتیک اروپایی برگزار نشده است. اما در جمله بعدی به
«پرزیدنت» حسن روحانی و آمادگی ایشان برای برقراری روابط سازندهتر و بیشتر
میان اتحادیه اروپا و ایران اشاره میکند که به این معناست که قطعنامه،
آقای روحانی را بهعنوان رییسجمهوری ایران به رسمیت میشناسد.
در متن آورده شده که فعالیتهای اتمی ایران را با قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متناقض میداند اما در عین حال اصلاحیه حزب مردم اروپا و گروه رفرمیستها و محافظهکاران اروپا، مبنی بر اینکه توافق ژنو این حقیقت را تغییر نمیدهد که ایران هنوز در حال نقض این قطعنامههاست، تصویب نشد.
متن نهایی، حمایت پارلمان اروپا از توافق ژنو را اعلام میکند و آن را برای توافق جامعی که قرار است در زمان توافقشده به دست آید، ضروری میداند. این قطعنامه همچنین از تداوم دیپلماسی حمایت میکند حتی با اینکه اصلاحیه سازمان آزادی و دموکراسی اروپا از توافق ژنو انتقاد میکند، خواستار تداوم تحریمهاست.
این متن تاکید میکند که نگرانیها و حساسیتهای امنیتی ایران باید در نظر گرفته شود و هیچ جایگزینی برای حل مسالمتآمیز مساله هستهای و مذاکره وجود ندارد. یک تفاوت کوچک اما مهم دیگر این است که عبارت «هیچ جایگزینی برای حل مسالمتآمیز» بسیار قدرتمندتر از این است که صرفا گفته شود «بهترین راهحل است». اینکه نگرانیهای امنیتی مشروع ایران هم به رسمیت شناخته شده است، بسیار اهمیت دارد.
متن از تصمیمات شورای وزرای اتحادیه اروپا که بخشی از تحریمها برداشته شود، استقبال کرده است، همچنین چشمانداز برداشتن همه تحریمهای مربوط به پرونده هستهای پس از دستیابی به توافق نهایی را نیز ترسیم میکند.
آرزوی محافظهکاران برای اینکه
هرگونه بهبود رابطه با ایران مشروط به توافق نهایی همساز با پیشرفت در
اجرای (طرح اقدام مشترک) باشد، رد شد.
تاسیس دفتر اتحادیه اروپا در تهران با مخالفت محافظهکاران مواجه شد اما در متن نهایی تصویب شد.
متن نهایی شورای اتحادیه اروپا را دعوت میکند تا زمینههای مهم همکاری با ایران مانند مبارزه مشترک علیه موادمخدر، حفاظت از محیطزیست و نیز انتقال تکنولوژی، توسعه زیرساختها و برنامهریزی، آموزش، فرهنگ و بهداشت را بررسی کنند.
این متن همچنین نگرانیهایی را درباره شیوع احتمالی برخی
بیماریهای مسری در اثر کمبود دارو که تحریمها باعث آن شده، ابراز میکند
که اعتراف به آن در قطعنامه اروپا یک کار شجاعانه است.
نگرانیهایی درباره شرایط محیطزیست ایران بیان شده است و متن خواستار همکاری با دانشمندان و نیز سازمان محیطزیست ایران شده است.
بر اهمیت تقویت تجارت با ایران تاکید شده است.
این
متن نهادهای اتحادیه اروپا را نهتنها به تبادل دانشجو و استاد دعوت
میکند بلکه میگوید برای کمک به این فرآیند باید تلاش جدی صورت گیرد. این
تاکید بسیار معنیدار است زیرا غالبا دو شاخه مختلف بوروکراسی اتحادیه
اروپا، کارهایشان را به طرز موثری با هم هماهنگ نمیکنند.
این متن
همچنین اتحادیه اروپا را به اتخاذ سیاست مستقلتری در قبال ایران
فرامیخواند. این بیانیه خیلی مهم است، به این معنا که نباید اروپا صرفا
دنبالهرو سیاستهای آمریکا باشد.
این متن میگوید که باید ایران در همه
بحثهای مربوط به خاتمهدادن به جنگ داخلی سوریه حضور داشته باشد. «همه
بحثها شامل حضور ایران در فرآیند ژنو 2 نیز میشود». این درحالی است که
اصلاحیههای محافظهکاران فقط ایران را بهدلیل حمایتش از رژیم اسد محکوم
میکردند.
این متن اتحادیه اروپا را تشویق میکند تا گفتوگو میان ایران
و کشورهای شورای همکاری خلیجفارس را تسهیل کند. درست برعکس یکی از
اصلاحیههای سازمان دموکراسی و آزادی اروپا که خواستار حمایت کشورهای عضو
این شورا در برابر تهدید ایران بود که البته رای نیاورد.
متن همچنین خواستار تلاشهای مشترک در افغانستان است، درحالیکه اصلاحیه حزب مردم اروپا سعی داشت تا این قسمت را حذف کند.
* به نظر میرسد در مورد حقوق بشر فقط انگشت روی ایران گذاشته میشود، اینطور نیست؟
خیر.
پارلمان اروپا قطعنامههای مهم در مورد دموکراسی و حقوق بشر برای اعضای
خودش هم صادر میکند، مجارستان یکی از این نمونههاست. همچنین است درباره
متحدان. در سال 2006-2005 کمیته ویژهای مامور تحقیق در مورد گوانتانامو و
پروازهای (انتقال) سری مظنونان به اسم مبارزه علیه ترور شد. در مارس امسال
نیز اتحادیه اروپا گزارش مهم و قوی در مورد عربستان سعودی منتشر کرد که
واقعا اساسیتر و مهمتر از قطعنامه اخیر در مورد ایران بود. در آن گزارش
از عربستان سعودی و نقشش در ترویج وهابیزم و سلفیسم در سراسر دنیا و حمایت
از نیروهای تندرو در خاورمیانه و جاهای دیگر انتقاد شده بود.
* اما گزارشها از قطعنامهها متفاوت هستند؟
تفاوت صرفا در رویه است. قطعنامهها زودتر تهیه میشوند اما جایگاه سیاسی آنها تفاوتی ندارد. میخواهم بگویم که متن نهایی قطعنامه نباید با آنچه ایدهآل است سنجیده شود بلکه باید براساس واقعیتهای سیاسی و نیز تنوع و ارتباط نیروها در پارلمان اروپا ارزیابی شود. از این زاویه این قطعنامهای بسیار رو به جلو درباره ایران است که پارلمان اروپا تاکنون منتشر کرده است.
*
با توجه به اینکه این اولین بار نیست که یک قطعنامه تصویب میشود فکر
میکنید چرا این قطعنامه چنین دلخوری در ایران تولید کرده است در حالیکه
قطعنامههای قبلی معمولا نادیده گرفته میشد؟ همچنین با توجه به لغو سفر
هیات پارلمانی ایران، فکر میکنید که تلاشهای پیشبرنده برای اینکه راه را
بر تعامل بیشتر با ایران هموار کند، ممکن است بدون نتیجه پایان یافته
باشد؟
واکنش تهران جای تعجب نداشت اما ما حالا امکان
گفتوگو داریم در حالیکه قبلا چنین چیزی وجود نداشت. وقتی با مردم صحبت
میکنید، واکنشها را میفهمید. بنابراین شاید حرفی که میزنم معقول به نظر
نیاید اما این واکنشها در عین حال میتواند به پیشرفتهایی که در ماههای
اخیر داشتیم نیز گواهی دهد. محافظهکارها از قطعنامه استفاده میکنند تا
میانهروها و اصلاحطلبانی که طرفدار روابط ایران با اروپا و آمریکا هستند
را شرمسار سازند. ما هم دقیقا چنین موقعیتی در اروپا داریم: تندروهای ما به
مترقیها حمله میکنند. تندروهای ایران و اروپا در یک نقطه به هم میرسند:
آنها نمیخواهند که روابط سازنده میان اروپا و ایران وجود داشته باشد. اما
محافظهکاران و تندروهای ایران تنها مخاطب این قطعنامه نبودند. گروههای
میانهرو به عناصر مثبت در این قطعنامه توجه کردند. شاید اگر قطعنامه به
فارسی ترجمه میشد مردم ایران میتوانستند خودشان نتیجهگیری کنند. به هر
ترتیب، حتی اگر برخی گروهها قویا با این قطعنامه مخالف باشند، لغو سفر
هیات پارلمانی ایران به اروپا ایده خوبی نبود. اگر شما میخواهید چیزی را
تغییر دهید باید درباره آن گفتوگو کنید.
عربستان سعودی با بشاراسد مخالف نیست و با دین و اسلام و مسلمانان مخالف است سایر کشورها که بشاراسد وجود ندارد
عربستان سعودی در سوریه مدت 37 ماه قتل 155 هزار نفر انسان های بی گناه است و همچنان نیزادامه دارد