غرب با فرهنگ مهاجم و غیرانسانى خویش در مسأله زنان نه تنها به بشریت صدمه وارد کرده است بلکه این صدمات خویش را در لفافى از زر پیچیده و بهعنوان الگویى براى همه جهانیان ارائه مىکند.
شهدای ایران: زنان نه تنها نیمى از جامعه را تشکیل مىدهند بلکه بهعلت بر عهده داشتن نقش مرکزى در خانواده و تربیت نسل آینده و به علل مختلف دیگر، از اهمیتى حیاتى در سلامت جامعه و خانواده برخوردارند. به تعبیر امام راحل عظیمالشأن ملت ایران: اگر زنان شجاع و انسانساز از ملتها گرفته شوند، ملتها به شکست و انحطاط کشیده خواهند شد. از اینروست که هر طرحى براى پایهریزى یک تمدن نوین اسلامى بدون توجه به نقش و جایگاه زنان در جامعه، طرحى شکستخورده و ناتمام خواهد ماند. در این میان آنچه طرح اسلامى براى تمدن نوین را تهدید مىکند، این است که غرب با فرهنگ مهاجم و غیرانسانى خویش در مسأله زنان نه تنها به بشریت صدمه وارد کرده است بلکه این صدمات خویش را در لفافى از زر پیچیده و بهعنوان الگویى براى همه جهانیان ارائه مىکند. غرب امروزین در مسأله زنان جنایت کرده است و صدماتى به بشریت وارد کرده است که جبران آن به این سادگى ممکن نیست اما همین جنایتها و همین صدمات را به اسم حقوق بشر و حقوق زنان مزین کرده است و با این تدلیس و تلبیس مىکوشد که ملتها را به پیروى از خویش ترغیب کند. از اینروست که هر عمل خلاف عفت و منافى اخلاقى به اسم حقوق زنان مورد حمایت قرار مىگیرد و هر امر مقدس و مورد تأیید دینى که یافت شود، مورد حمله قرار مىگیرد. آنچه بیشتر باعث تأسف است این است که عدهاى مىکوشند تا به بهانههاى مختلف، فقه اسلامى و ارزشهاى رصین و مسلم دینى را بهگونهاى بازیچه خویش سازند تا با خواستههاى غرب در باب زنان هماهنگ شود و به تعبیر رهبر معظم انقلاب: «واقعاً فقه ما فقه مترقّى و برجستهاى است. یک چیزهایى از آن را بعضى مىگیرند، یک چیزهایى از آن را فراموش مىکنند، یک چیزهایى را هم بهخاطر هماهنگى با این افکار هوچىگرانهى غربى از این رو به آن رو مىکنند؛ این را هم دیدهایم ما.» در چنین فضایى است که انقلاب اسلامى ایران به لطف خداى متعال و با اتکاى به ایمان یک ملت کوشا و پرتلاش توانسته است در عرصه مسائل زنان نیز موفقیتهاى فراوانى را کسب کند و اگر بتوانیم دستورات و راهنمایىهایى رهبر معظم انقلاب را ملاک عمل خویش قرار دهیم، انشاءالله موفقیتهاى بزرگ دیگرى نیز کسب خواهیم کرد. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار جمعى از بانوان برگزیده کشور در آستانهى میلاد با سعادت حضرت فاطمهى زهرا (سلام الله علیها) از جمله سخنرانىهاى مهم معظم له در این زمینه است که محورهاى اصلى این بیانات موضوع مطلب حاضر است.
اهمیت مسأله زنان
در مهم بودن مسأله زنان و وابسته بودن بسیارى از مسائل جامعه به این مسأله شکى نیست. زنان نه تنها بهلحاظ جمعیتى و عددى، تقریباً نیمى از جمعیت هر جامعهاى را تشکیل مىدهند بلکه بهواسطه نقش و جایگاه خاصى که در تداوم نسلها چه بهلحاظ مادى و چه بهلحاظ فرهنگى و اجتماعى دارند و نیز بهعلت بر عهده داشتن نقش مرکزى در خانواده و تربیت نسل آینده و به علل مختلف دیگر، از اهمیتى حیاتى در حفظ اصل جامعه و نیز سلامت جامعه و خانواده برخوردارند.
نظام جمهورى اسلامى ایران از ابتدا توجه خاصى به زنان و لزوم نگاه اسلامى به این مسأله داشته و دارد. از همان ابتداى آغاز حرکت انقلاب اسلامى، رهبران این انقلاب به زنان بها دادند و براى زنان نقش قائل شدند. به تعبیر امام راحل عظیمالشأن ملت ایران: اگر زنان شجاع و انسانساز از ملتها گرفته شوند، ملتها به شکست و انحطاط کشیده خواهند شد.
بر این اساس باید توجه داشت که تمدنسازى بدون توجه به نقش زنان و خانواده کاملاً ناقص و ناشدنى است و هر طرحى براى پایهریزى یک تمدن نوین اسلامى بدون توجه به نقش و جایگاه زنان در جامعه، طرحى شکستخورده و ناتمام خواهد ماند. رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با برخى از بانوان برگزیده کشور در همینباره خاطرنشان ساختند: «مسألهى زن در دنیاى امروز و ازجمله در کشور ما، یکى از مسائلى است که به جهات مختلف همچنان درخور پیگیرى و تأمّل و کار و فکر است. اولاً نیمى از جمعیّت کشورها زنان هستند؛ چگونه مىتوان به شکل سالمى از این امکان و استعداد عظیم به نفع هر کشورى، ازجمله کشور ما استفاده کرد؟ ثانیاً مسألهى جنسیّت که یکى از حسّاسترین و ظریفترین مسائل آفرینش است، چگونه مىتواند در خدمت تعالى انسان قرار بگیرد، نه در خدمت انحطاط بشر و انحطاط اخلاقى؟ ثالثاً بهخاطر تفاوتهاى طبیعىاى که بین جنس زن و جنس مرد وجود دارد، چگونه مىتوان - چه در محیط اجتماعى، چه در محیط خانواده - رفتارى را نهادینه و غیرقابل اجتناب کرد که به زن ظلم نشود؟ اینها مسائل خیلى مهمّى است. اگر ما همین دو سه مسأله را محور فکر و تأمّل و بحث و کار قرار بدهیم، یک مجموعهى تلاش و کار مطالعاتى و تحقیقى و عملى را بهدنبال خود خواهد آورد. این مسألهى ظلم به زنان را کسى خیال نکند که مخصوص جوامع عقبافتاده یا جوامع مثلاً فرض کنید وحشى است نه، در جوامع بهاصطلاح متمدّن امروز، این ظلم به جامعهى زنان اگر بیشتر از جوامع دیگر نباشد، قطعاً کمتر نیست. خب اینها مسائل مهمّى است؛ اینها باید رسیدگى بشود، به اینها باید پرداخته بشود.»
لزوم پرهیز از الگوگیرى از غرب
مسأله زن و زنان مسألهاى محدود به امروز بشر نیست. مسائل زنان و خانواده خاص یک جامعه خاص نیز نیستند. جوامع بشرى همیشه و همهجا با این مسأله مهم دست به گریبان بودهاند. آنچه جدید است این است که غرب امروزى مدعى است که براى این مسأله مهم راهحلى یافته است و با تبلیغات فراوان خود نیز براى بسیارى چنین جلوه داده است که مسأله زنان در غرب را حل کرده است. غرب و سردمداران تمدنى آن در دوره کنونى، الگوى زن مطلوب را به شیوه و سبک زندگى کنونى غربى متصل نموده و چنین جلوه مىدهند که براى رسیدن به راهحل مطلوب در مسائل زنان باید از آنها پیروى کرد.
در این میان آنچه طرح اسلامى براى تمدن نوین را تهدید مىکند، این است که غرب با فرهنگ مهاجم و غیرانسانى خویش در مسأله زنان نه تنها به بشریت صدمه وارد کرده است بلکه این صدمات خویش را در لفافى از زر پیچیده و بهعنوان الگویى براى همه جهانیان ارائه مىکند. غرب امروزین در مسأله زنان جنایت کرده است و صدماتى به بشریت وارد کرده است که جبران آن به این سادگى ممکن نیست. اما همین جنایتها و همین صدمات را به اسم حقوق بشر و حقوق زنان مزین کرده است و با این تدلیس و تلبیس مىکوشد که ملتها را به پیروى از خویش ترغیب کند. از اینروست که هر عمل خلاف عفت و منافى اخلاقى به اسم حقوق زنان مورد حمایت قرار مىگیرد و هر امر مقدس و مورد تأیید دینى که یافت شود، مورد حمله قرار مىگیرد. رهبر معظم انقلاب در بیانات خویش در همین زمینه خاطرنشان ساختند: «اگر ما مىخواهیم - چه در همین مرکزى که اشاره شد، چه در هر نقطه و دستگاه دیگرى - دربارهى مسألهى زن درست فکر کنیم و درست حرکت کنیم و دچار خطا نشویم، باید ذهنمان را از حرفهاى کلیشهاى فراوردهى غربىها بهکلّى خالى کنیم. غربىها نسبت به مسألهى زن بد فهمیدند، بد عمل کردند و همان فهم بد و غلط و عمل گمراهکننده و مهلک خودشان را بهصورت سکّهى رایج در دنیا مطرح کردند. علیه هر کسى هم که بر ضدّ نظر آنها حرف بزند، دستگاه تبلیغاتى وسیع آنها هوچىگرى مىکند، مجال حرفزدن هم به کسى نمىدهد. اگر مىخواهید دربارهى مسألهى زن راهبرد درست را پیدا کنید و این راهبرد را با اجرائیّات و الزامات اساسى آن همراه کنید و در بلندمدّت پیش بروید و به نتیجه برسید، باید ذهنتان را از تفکّرات غربى در مورد زن تخلیه کنید. نمىگویم بىاطّلاع بمانیم، نه؛ ما طرفدار بىاطّلاعى نیستیم، بنده طرفدار آگاهى و آشنایى هستم، امّا مرجعیّت آن افکار را بهکلّى رد کنیم. افکار غربىها، نظرات غربىها، در زمینهى مسألهى زن مطلقا نمىتواند مایهى سعادت و هدایت جامعهى بشرى باشد. اولاً تفکّرات آنها، تفکّراتى است مبتنى بر معرفتشناسى مادّى و غیرالهى، که این خودش یک غلطى است. هر دستگاه علمى و فکرى که بر پایهى معرفت مادّى و اعتقاد مادّى باشد، طبعاً غلط است. نگاه به حقایق آفرینش را بایستى با نگاه معرفتشناسى الهى، با اعتقاد به وجود خدا، با اعتقاد به قدرت خدا و حضور الهى و ربوبیّت الهى شناخت و فهمید و دنبال کرد. پس پایه و ریشه و اساس تفکّرات غربىها چون مادّى است، غلط است. این یک. دوّم اینکه در رویکرد غربى به مسألهى زن - همچنانکه در تاریخ انقلاب صنعتى، انسان بهروشنى مىبیند - یک نگاه کاسبگرانه و مادّى و اقتصادى دخالت داشته است. یعنى در اروپایى که زن حقّ مالکیّت نداشت و مایملک زن متعلّق به مرد و شوهرش بود و حقّ تصرّف در مایملک خود نداشت یا از وقتىکه دموکراسى در غرب راه افتاده بود، زن حقّ رأىدادن نداشت، در یک چنین دنیایى ناگهان مسألهى انقلاب صنعتى و کارخانجات و حضور مؤثّر شاغل زن در کارخانجات با خرج کمتر براى سرمایهدارها مطرح شد. آنوقت آمدند براى زن حقّ مالکیّت قائل شدند، براى اینکه بتوانند او را به کارخانه بکشانند، به او مزد کمترى بدهند و طبعاً آمدن او به میدان اشتغال الزامات خودش را داشت و دنبالههاى خودش را تا امروز داشت. بنابراین علاوه بر اینکه نگاه به زن یک نگاه غیرالهى و مادّى است، اساساً سیاستهایى که بر اساس آنها، وضعیّت کنونى در اروپا عمدتاً و در دنیاى غرب پیش آمده است، با یک نگاه کاسبکارانه و مادّى و اقتصادى همراه بوده. یک جهت دیگر در اینکه ما بایستى از نگاه غربى در مسألهى زن پرهیز کنیم، این است: در نگاه غربى، زن وسیلهاى براى اطفاى شهوت است؛ این غیر قابل کتمان است. اینرا اگر کسى ادّعا بکند ممکن است کسانى جنجال کنند که نه آقا اینجور نیست؛ لیکن زندگى آنها را که انسان نگاه مىکند، اساساً این نگاه حاکم است.»
برخى براى خوشخدمتى به غرب، به اسلام خیانت و در حق زنان نیز جنایت مىکنند
مسأله غربزدگى و شرقزدگى متأسفانه بیمارىاى مزمن در فرهنگ روشنفکرى کشور ماست. این روشنفکرى که امروزه به شیوه غالب غربزدگى بروز مىکند، منحصر در یک قشر خاص نیز نیست. تلاش براى همسانسازى و همگونکردن اسلام با غرب و تمدن و تفکر غربى از مشکلات این جریانهاى غربزده است که در مسأله زنان نیز این بیمارى بهشدت حضور و بروز دارد.
چنین جریانهایى تصور مىکنند که غرب در حل مسائل زنان موفق بوده است و توانسته است مشکلات بشر در این زمینه را کاهش دهد. این در حالى است که مشکلات بشر در غرب امروز خصوصاً در زمینه زنان و خانواده افزایش نیز یافته است. آنچه بیشتر باعث تأسف است این است که عدهاى مىکوشند تا به بهانههاى مختلف، فقه اسلامى و ارزشهاى رصین و مسلم دینى را بهگونهاى بازیچه خویش سازند تا با خواستههاى غرب در باب زنان هماهنگ شود و به تعبیر رهبر معظم انقلاب: «واقعاً فقه ما فقه مترقّى و برجستهاى است. یک چیزهایى از آن را بعضى مىگیرند، یک چیزهایى از آن را فراموش مىکنند، یک چیزهایى را هم بهخاطر هماهنگى با این افکار هوچىگرانهى غربى از این رو به آن رو مىکنند؛ این را هم دیدهایم ما... بنده اهل بریده پیدا کردن از روزنامهها نیستم، امّا دیروز، پریروز بود، یک چیزى در روزنامه دیدم؛ دیدم خیلى چیز مهمّى است؛ اینجا آوردم براى شما بخوانم. کتابى از «جیمى کارتر» رئیس جمهور پیشین آمریکا، منتشر شده به اسم «تقاضایى براى اقدام» که به موضوع نقض حقوق بشر و تجاوزات وحشتناک علیه زنان پرداخته. جیمى کارتر در این کتاب مىگوید: هر ساله صدهزار دختر بهعنوان برده در آمریکا فروخته مىشود. جایىکه صاحب یک روسپىخانه مىتواند دخترى را که معمولاً اهل آمریکاى لاتین یا آفریقا است، با قیمتى برابر هزار دلار خریدارى کند. وى همچنین به تجاوزات جنسى که در محوّطههاى کالجها رخ مىدهد اشاره دارد؛ به جایىکه از هر بیستوپنج مورد تنها یک مورد گزارش مىشود. کارتر همچنین عنوان مىکند که تنها یک درصد از متجاوزان جنسى در ارتش محاکمه مىشود. انسان گریه اش مىگیرد! از این قبیل در روزنامهها زیاد مىبینید، بنده هم زیاد مىبینم؛ من هیچوقت هم به اینها استناد نمىکنم، لکن خب اینها واقعیّتى است. جیمى کارتر هم بالاخره یک شخصیّت معروفى است و این هم کتاب او است. این چه وضعى است در دنیا؟ این چهجور تکریم زن است؟ نویسندهى نامدار و معروف غربى، کتاب رُمان مىنویسد براى شرافتمندانه نشان دادنِ شغل روسپىگرى! که البتّه به فارسى هم ترجمه شده است. البتّه در این کتاب اشاره به این است که چگونه دلالان جنسى، مىآیند از کشورهاى آمریکاى لاتین دخترها را با وعده و وعید و فلان برمىدارند مىبرند و مىفروشند به این مراکز؛ که البتّه این مربوط به اروپا است، مربوط به آمریکا نیست. البتّه سعى مىشود در این کتاب و این رُمان، که شغل روسپىگرى یک شغل شرافتمندانهاى وانمود بشود. این است فرهنگ غرب نسبت به زن؛ این است احترام اینها نسبت به زن. اگر مىخواهیم نگاه ما نسبت به مسألهى زن، نگاه سالم و منطقى و دقیقى باشد، شرط اوّل آن این است که ذهنمان را از این حرفهایى که غربىها در مورد زن مىزنند - در مورد اشتغال، در مورد مدیریّت، در مورد برابرى جنسى - باید بهکلّى تخلیه کنیم. یکى از بزرگترین خطاهاى تفکّر غربى در مورد مسألهى زن، همین عنوان «برابرى جنسى» است. عدالت یک حق است؛ برابرى گاهى حق است، گاهى باطل است؛ چرا باید انسانى را که از لحاظ ساخت طبیعى - چه از لحاظ جسمى، چه از لحاظ عاطفى - براى یک منطقهى ویژهاى از زندگى بشر ساخته شده، از آن منطقهى ویژه جدا کنیم، به منطقهى ویژهى دیگرى که براى یک ساخت دیگر، براى یک ترکیب دیگرى خداى متعال آماده کرده بکشانیم؟ چرا؟ این چه منطق عقلایى دارد، چه دلسوزىاى در این هست؟ چرا باید کارى که مردانه است به زن داده بشود؟ این چه افتخارى است براى زن، که کارى را انجام بدهد که مردانه است؟ من متأسّفم که گاهى خود خانمها، خود بانوان، روى این مسأله حسّاسیّت نشان مىدهند که ما با مردها چه فرقى داریم؟»
براى پیداکردن الگوى اسلامى به متون دینى مراجعه شود
یک توصیه اصلى و مهم رهبر معظم انقلاب در حل مسائل زنان، این است که باید براى یافتن الگوى مناسب زن اسلامى به متون دینى مراجعه کرد: «الزام دوّم اینکه به متون اسلامى مراجعه کنید. واقعاً از قرآن و از سنّت و از حدیث و از دعا و از متون اسلامى و از کلمات ائمّه و رفتار ائمّه، آن اصول و پایههاى اصلى را اتّخاذ کنید. وحى است دیگر، وحى مال خدا است؛ خدا آفرینندهى من و شماست. من نمىگویم هرچه به نام دین در دهانها مىافتد آدم قبول کند؛ نه، از همان دین صحیح، که با شیوهى درستِ استنباط و بهوسیلهى اهل و شایستگان اینکار انجام مىگیرد، استفاده شود؛ واقعاً از کتاب خدا، از سنّت پیغمبر، از روش ائمّهى معصومین و از کلمات اینها استفاده بشود، که ما در زمینهى مسائل زنان باید چه راهبردى را اتّخاذ کنیم و خطوط اساسى را از آنجا باید اتّخاذ کنیم.»
مسائل را اولویتبندى کنید؛ اشتغال زنان از مسائل اصلى نیست
از جمله مهمترین توصیههاى رهبر معظم انقلاب در باب مسائل زنان این بود که مسائل زنان را باید اولویتبندى کرد و به مسائل اصلى پرداخت، به تعبیر معظم له: «در احصاى مسائل اصلىِ زنان، حقیقتاً به مسائل اصلى بپردازیم، نه به مسائل درجهى دو. پرداختن به مسألهى خانواده و بهخصوص مسألهى سلامت و امنیّت و آرامش و تکریم زن در محیط خانواده، یکى از مسائل اصلى است. ما چند مسألهى اصلى داریم، یکى از آنها این است. نگاه کنید ببینید عوامل سَلب آرامش و سکینهى روحى زن در خانواده چه چیزهایى است؟ دنبال این باشید که با قانون، با روشهاى تبلیغى، با روشها و شیوههاى گوناگون، اینها را برطرف کنید. این، اساس قضیّه است... فکر اسلامى را باید پیدا کرد، دنبال آن باید رفت، ولو حالا یک عدّهاى بد بگویند. این هم یک مسأله است؛ بنابراین مسألهى اصلى را باید پیدا کرد. به نظر من مسألهى اصلى، یعنى یکى از مسائل اصلى، مسألهى خانه و خانواده است: امنیّت زن در محیط خانواده؛ فرصت زن در محیط خانواده و خانهدارى براى بُروز استعدادها؛ چیزى مانع درسخواندن او، مانع مطالعهکردن او، مانع فهمیدن او، مانع نوشتن او نشود - براى کسىکه اهل این چیزها است - میدان براى این کارها فراهم باشد؛ این اساس قضیّه است. مسألهى اشتغال بانوان، جزو مسائل اصلى نیست. البتّه ما با اشتغال بانوان مخالف نیستیم؛ بنده خودم نه با اشتغالشان، نه با مدیریّتهاشان مخالفتى ندارم، مادامىکه با آن مسائل اصلى معارضه و تنافى پیدا نکند؛ اگر معارضه پیدا کرد، آن مقدّم است. یکى از کارهایى که در این زمینهى سوّم که عرض کردیم باید انجام بگیرد، طبعاً این است که نگاه کنند ببینند آن مشاغلى که متناسب با این خصوصیّت زن است چیست؟ بعضى از مشاغل هست متناسب با ساخت زن نیست، خب اینها را دنبال نکنند.»
خدمات انقلاب اسلامى به زنان در ایران چشمگیر است
انقلاب اسلامى ایران به لطف خداى متعال و با اتکاى به ایمان یک ملت کوشا و پرتلاش توانسته است در عرصه مسائل زنان نیز موفقیتهاى فراوانى را کسب کند و اگر بتوانیم دستورات و راهنمایىهایى رهبر معظم انقلاب را ملاک عمل خویش قرار دهیم، انشاءالله موفقیتهاى بزرگ دیگرى نیز کسب خواهیم کرد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب: «هنگامىکه به همین مناسبت غالباً بنده مواجه مىشوم با بانوان مسلمان، زنان مؤمن و تحصیلکرده، خدا را عمیقاً شکر مىکنم؛ واقعاً این یکى از بزرگترین افتخارات نظام اسلامى است که در سایهى نظام اسلامى اینهمه زن فرزانه و تحصیلکرده و خوشفکر و ممتاز از لحاظ فکرى و عملى در جامعهى ما وجود دارند؛ خیلى نعمت بزرگى است و مایهى افتخار است. حالا امروز که فقط این خانم محترم صحبت کردند، لکن جلسات متعدّدى ما داشتیم که خانمها متعدّد صحبت کردند؛ هر کدام که بیاناتى را ابراز کردند، یک دریچهاى از نگاه نو، فکر نو به روى ذهن انسان گشوده مىشد. تربیت اینهمه انسان والا، برجسته و خوشفکر یکى از بزرگترین افتخارات نظام اسلامى است. امروز وقتى ما نگاه مىکنیم، نام زنان ما بر تارک کتابهاى متعدّدى - کتابهاى علمى، کتابهاى پژوهشى، کتابهاى تاریخى، کتابهاى ادبى، کتابهاى سیاسى، کتابهاى هنرى - گذاشته شده؛ جزو برترین نوشتهها و آثار مکتوب امروز نظام اسلامى - چه مقالات و چه کتابها - نوشتههاى بانوان ما است، که این واقعاً مایهى افتخار است. در تاریخ ما بىسابقه است؛ ما دورههاى گوناگون را دیدیم، آشنا هم بودیم با فضاى فرهنگى کشور؛ ما هرگز اینهمه انسان برجستهى در زمینههاى مختلف - چه در مسائل حوزوى، چه در مسائل دانشگاهى - نداشتیم. در کنار اینها، بُروز و ظهور کاملاً برجستهى هویّت و شخصیّت مستقلّ زن ایرانى، در عرصهى مجاهدتها، از جمله در دفاع مقدّس و دنبالههاى آن تا امروز؛ این همه همسران شهدا، همسران جانبازان، مادران شهیدان، بازماندگان برجستهى کسانىکه رفتند جانشان را در راه خدا دادند و اینها با ارادهى محکم، عزم راسخ و با صبر، هر انسانى را در مقابل خودشان خاشع و خاضع مىکنند. بنده که حقیقتاً هروقت با این زنان برجسته مواجه مىشوم، در مقابل آنها احساس خضوع مىکنم. بنده زیاد برخورد مىکنم با مادران شهیدان، با همسران شهیدان، با همسران جانبازان: این بانوى فداکارى که یک عمر زندگى خودش را مىگذارد براى مدیریّتکردن و بهبودبخشیدن به زندگى یک معلول و جانباز، براى خاطر خدا؛ این چیز کوچکى نیست، اینها به زبان آسان است. آن مادرى که دو فرزند، سه فرزند، چهار فرزند را در راه خدا داده و همچنان محکم ایستاده، به ما سفارش مىکند که بایستید؛ محکم باشید! انسان واقعاً در مقابل اینهمه عظمت احساس خشوع مىکند. اینها واقعیّتهاى زنانهى جامعهى ما است که بسیار افتخارآمیز و مهم است. خب بحمدالله این، آن بخش روشن و درخشان مسألهى زن در کشور است.»
اهمیت مسأله زنان
در مهم بودن مسأله زنان و وابسته بودن بسیارى از مسائل جامعه به این مسأله شکى نیست. زنان نه تنها بهلحاظ جمعیتى و عددى، تقریباً نیمى از جمعیت هر جامعهاى را تشکیل مىدهند بلکه بهواسطه نقش و جایگاه خاصى که در تداوم نسلها چه بهلحاظ مادى و چه بهلحاظ فرهنگى و اجتماعى دارند و نیز بهعلت بر عهده داشتن نقش مرکزى در خانواده و تربیت نسل آینده و به علل مختلف دیگر، از اهمیتى حیاتى در حفظ اصل جامعه و نیز سلامت جامعه و خانواده برخوردارند.
نظام جمهورى اسلامى ایران از ابتدا توجه خاصى به زنان و لزوم نگاه اسلامى به این مسأله داشته و دارد. از همان ابتداى آغاز حرکت انقلاب اسلامى، رهبران این انقلاب به زنان بها دادند و براى زنان نقش قائل شدند. به تعبیر امام راحل عظیمالشأن ملت ایران: اگر زنان شجاع و انسانساز از ملتها گرفته شوند، ملتها به شکست و انحطاط کشیده خواهند شد.
بر این اساس باید توجه داشت که تمدنسازى بدون توجه به نقش زنان و خانواده کاملاً ناقص و ناشدنى است و هر طرحى براى پایهریزى یک تمدن نوین اسلامى بدون توجه به نقش و جایگاه زنان در جامعه، طرحى شکستخورده و ناتمام خواهد ماند. رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با برخى از بانوان برگزیده کشور در همینباره خاطرنشان ساختند: «مسألهى زن در دنیاى امروز و ازجمله در کشور ما، یکى از مسائلى است که به جهات مختلف همچنان درخور پیگیرى و تأمّل و کار و فکر است. اولاً نیمى از جمعیّت کشورها زنان هستند؛ چگونه مىتوان به شکل سالمى از این امکان و استعداد عظیم به نفع هر کشورى، ازجمله کشور ما استفاده کرد؟ ثانیاً مسألهى جنسیّت که یکى از حسّاسترین و ظریفترین مسائل آفرینش است، چگونه مىتواند در خدمت تعالى انسان قرار بگیرد، نه در خدمت انحطاط بشر و انحطاط اخلاقى؟ ثالثاً بهخاطر تفاوتهاى طبیعىاى که بین جنس زن و جنس مرد وجود دارد، چگونه مىتوان - چه در محیط اجتماعى، چه در محیط خانواده - رفتارى را نهادینه و غیرقابل اجتناب کرد که به زن ظلم نشود؟ اینها مسائل خیلى مهمّى است. اگر ما همین دو سه مسأله را محور فکر و تأمّل و بحث و کار قرار بدهیم، یک مجموعهى تلاش و کار مطالعاتى و تحقیقى و عملى را بهدنبال خود خواهد آورد. این مسألهى ظلم به زنان را کسى خیال نکند که مخصوص جوامع عقبافتاده یا جوامع مثلاً فرض کنید وحشى است نه، در جوامع بهاصطلاح متمدّن امروز، این ظلم به جامعهى زنان اگر بیشتر از جوامع دیگر نباشد، قطعاً کمتر نیست. خب اینها مسائل مهمّى است؛ اینها باید رسیدگى بشود، به اینها باید پرداخته بشود.»
لزوم پرهیز از الگوگیرى از غرب
مسأله زن و زنان مسألهاى محدود به امروز بشر نیست. مسائل زنان و خانواده خاص یک جامعه خاص نیز نیستند. جوامع بشرى همیشه و همهجا با این مسأله مهم دست به گریبان بودهاند. آنچه جدید است این است که غرب امروزى مدعى است که براى این مسأله مهم راهحلى یافته است و با تبلیغات فراوان خود نیز براى بسیارى چنین جلوه داده است که مسأله زنان در غرب را حل کرده است. غرب و سردمداران تمدنى آن در دوره کنونى، الگوى زن مطلوب را به شیوه و سبک زندگى کنونى غربى متصل نموده و چنین جلوه مىدهند که براى رسیدن به راهحل مطلوب در مسائل زنان باید از آنها پیروى کرد.
در این میان آنچه طرح اسلامى براى تمدن نوین را تهدید مىکند، این است که غرب با فرهنگ مهاجم و غیرانسانى خویش در مسأله زنان نه تنها به بشریت صدمه وارد کرده است بلکه این صدمات خویش را در لفافى از زر پیچیده و بهعنوان الگویى براى همه جهانیان ارائه مىکند. غرب امروزین در مسأله زنان جنایت کرده است و صدماتى به بشریت وارد کرده است که جبران آن به این سادگى ممکن نیست. اما همین جنایتها و همین صدمات را به اسم حقوق بشر و حقوق زنان مزین کرده است و با این تدلیس و تلبیس مىکوشد که ملتها را به پیروى از خویش ترغیب کند. از اینروست که هر عمل خلاف عفت و منافى اخلاقى به اسم حقوق زنان مورد حمایت قرار مىگیرد و هر امر مقدس و مورد تأیید دینى که یافت شود، مورد حمله قرار مىگیرد. رهبر معظم انقلاب در بیانات خویش در همین زمینه خاطرنشان ساختند: «اگر ما مىخواهیم - چه در همین مرکزى که اشاره شد، چه در هر نقطه و دستگاه دیگرى - دربارهى مسألهى زن درست فکر کنیم و درست حرکت کنیم و دچار خطا نشویم، باید ذهنمان را از حرفهاى کلیشهاى فراوردهى غربىها بهکلّى خالى کنیم. غربىها نسبت به مسألهى زن بد فهمیدند، بد عمل کردند و همان فهم بد و غلط و عمل گمراهکننده و مهلک خودشان را بهصورت سکّهى رایج در دنیا مطرح کردند. علیه هر کسى هم که بر ضدّ نظر آنها حرف بزند، دستگاه تبلیغاتى وسیع آنها هوچىگرى مىکند، مجال حرفزدن هم به کسى نمىدهد. اگر مىخواهید دربارهى مسألهى زن راهبرد درست را پیدا کنید و این راهبرد را با اجرائیّات و الزامات اساسى آن همراه کنید و در بلندمدّت پیش بروید و به نتیجه برسید، باید ذهنتان را از تفکّرات غربى در مورد زن تخلیه کنید. نمىگویم بىاطّلاع بمانیم، نه؛ ما طرفدار بىاطّلاعى نیستیم، بنده طرفدار آگاهى و آشنایى هستم، امّا مرجعیّت آن افکار را بهکلّى رد کنیم. افکار غربىها، نظرات غربىها، در زمینهى مسألهى زن مطلقا نمىتواند مایهى سعادت و هدایت جامعهى بشرى باشد. اولاً تفکّرات آنها، تفکّراتى است مبتنى بر معرفتشناسى مادّى و غیرالهى، که این خودش یک غلطى است. هر دستگاه علمى و فکرى که بر پایهى معرفت مادّى و اعتقاد مادّى باشد، طبعاً غلط است. نگاه به حقایق آفرینش را بایستى با نگاه معرفتشناسى الهى، با اعتقاد به وجود خدا، با اعتقاد به قدرت خدا و حضور الهى و ربوبیّت الهى شناخت و فهمید و دنبال کرد. پس پایه و ریشه و اساس تفکّرات غربىها چون مادّى است، غلط است. این یک. دوّم اینکه در رویکرد غربى به مسألهى زن - همچنانکه در تاریخ انقلاب صنعتى، انسان بهروشنى مىبیند - یک نگاه کاسبگرانه و مادّى و اقتصادى دخالت داشته است. یعنى در اروپایى که زن حقّ مالکیّت نداشت و مایملک زن متعلّق به مرد و شوهرش بود و حقّ تصرّف در مایملک خود نداشت یا از وقتىکه دموکراسى در غرب راه افتاده بود، زن حقّ رأىدادن نداشت، در یک چنین دنیایى ناگهان مسألهى انقلاب صنعتى و کارخانجات و حضور مؤثّر شاغل زن در کارخانجات با خرج کمتر براى سرمایهدارها مطرح شد. آنوقت آمدند براى زن حقّ مالکیّت قائل شدند، براى اینکه بتوانند او را به کارخانه بکشانند، به او مزد کمترى بدهند و طبعاً آمدن او به میدان اشتغال الزامات خودش را داشت و دنبالههاى خودش را تا امروز داشت. بنابراین علاوه بر اینکه نگاه به زن یک نگاه غیرالهى و مادّى است، اساساً سیاستهایى که بر اساس آنها، وضعیّت کنونى در اروپا عمدتاً و در دنیاى غرب پیش آمده است، با یک نگاه کاسبکارانه و مادّى و اقتصادى همراه بوده. یک جهت دیگر در اینکه ما بایستى از نگاه غربى در مسألهى زن پرهیز کنیم، این است: در نگاه غربى، زن وسیلهاى براى اطفاى شهوت است؛ این غیر قابل کتمان است. اینرا اگر کسى ادّعا بکند ممکن است کسانى جنجال کنند که نه آقا اینجور نیست؛ لیکن زندگى آنها را که انسان نگاه مىکند، اساساً این نگاه حاکم است.»
برخى براى خوشخدمتى به غرب، به اسلام خیانت و در حق زنان نیز جنایت مىکنند
مسأله غربزدگى و شرقزدگى متأسفانه بیمارىاى مزمن در فرهنگ روشنفکرى کشور ماست. این روشنفکرى که امروزه به شیوه غالب غربزدگى بروز مىکند، منحصر در یک قشر خاص نیز نیست. تلاش براى همسانسازى و همگونکردن اسلام با غرب و تمدن و تفکر غربى از مشکلات این جریانهاى غربزده است که در مسأله زنان نیز این بیمارى بهشدت حضور و بروز دارد.
چنین جریانهایى تصور مىکنند که غرب در حل مسائل زنان موفق بوده است و توانسته است مشکلات بشر در این زمینه را کاهش دهد. این در حالى است که مشکلات بشر در غرب امروز خصوصاً در زمینه زنان و خانواده افزایش نیز یافته است. آنچه بیشتر باعث تأسف است این است که عدهاى مىکوشند تا به بهانههاى مختلف، فقه اسلامى و ارزشهاى رصین و مسلم دینى را بهگونهاى بازیچه خویش سازند تا با خواستههاى غرب در باب زنان هماهنگ شود و به تعبیر رهبر معظم انقلاب: «واقعاً فقه ما فقه مترقّى و برجستهاى است. یک چیزهایى از آن را بعضى مىگیرند، یک چیزهایى از آن را فراموش مىکنند، یک چیزهایى را هم بهخاطر هماهنگى با این افکار هوچىگرانهى غربى از این رو به آن رو مىکنند؛ این را هم دیدهایم ما... بنده اهل بریده پیدا کردن از روزنامهها نیستم، امّا دیروز، پریروز بود، یک چیزى در روزنامه دیدم؛ دیدم خیلى چیز مهمّى است؛ اینجا آوردم براى شما بخوانم. کتابى از «جیمى کارتر» رئیس جمهور پیشین آمریکا، منتشر شده به اسم «تقاضایى براى اقدام» که به موضوع نقض حقوق بشر و تجاوزات وحشتناک علیه زنان پرداخته. جیمى کارتر در این کتاب مىگوید: هر ساله صدهزار دختر بهعنوان برده در آمریکا فروخته مىشود. جایىکه صاحب یک روسپىخانه مىتواند دخترى را که معمولاً اهل آمریکاى لاتین یا آفریقا است، با قیمتى برابر هزار دلار خریدارى کند. وى همچنین به تجاوزات جنسى که در محوّطههاى کالجها رخ مىدهد اشاره دارد؛ به جایىکه از هر بیستوپنج مورد تنها یک مورد گزارش مىشود. کارتر همچنین عنوان مىکند که تنها یک درصد از متجاوزان جنسى در ارتش محاکمه مىشود. انسان گریه اش مىگیرد! از این قبیل در روزنامهها زیاد مىبینید، بنده هم زیاد مىبینم؛ من هیچوقت هم به اینها استناد نمىکنم، لکن خب اینها واقعیّتى است. جیمى کارتر هم بالاخره یک شخصیّت معروفى است و این هم کتاب او است. این چه وضعى است در دنیا؟ این چهجور تکریم زن است؟ نویسندهى نامدار و معروف غربى، کتاب رُمان مىنویسد براى شرافتمندانه نشان دادنِ شغل روسپىگرى! که البتّه به فارسى هم ترجمه شده است. البتّه در این کتاب اشاره به این است که چگونه دلالان جنسى، مىآیند از کشورهاى آمریکاى لاتین دخترها را با وعده و وعید و فلان برمىدارند مىبرند و مىفروشند به این مراکز؛ که البتّه این مربوط به اروپا است، مربوط به آمریکا نیست. البتّه سعى مىشود در این کتاب و این رُمان، که شغل روسپىگرى یک شغل شرافتمندانهاى وانمود بشود. این است فرهنگ غرب نسبت به زن؛ این است احترام اینها نسبت به زن. اگر مىخواهیم نگاه ما نسبت به مسألهى زن، نگاه سالم و منطقى و دقیقى باشد، شرط اوّل آن این است که ذهنمان را از این حرفهایى که غربىها در مورد زن مىزنند - در مورد اشتغال، در مورد مدیریّت، در مورد برابرى جنسى - باید بهکلّى تخلیه کنیم. یکى از بزرگترین خطاهاى تفکّر غربى در مورد مسألهى زن، همین عنوان «برابرى جنسى» است. عدالت یک حق است؛ برابرى گاهى حق است، گاهى باطل است؛ چرا باید انسانى را که از لحاظ ساخت طبیعى - چه از لحاظ جسمى، چه از لحاظ عاطفى - براى یک منطقهى ویژهاى از زندگى بشر ساخته شده، از آن منطقهى ویژه جدا کنیم، به منطقهى ویژهى دیگرى که براى یک ساخت دیگر، براى یک ترکیب دیگرى خداى متعال آماده کرده بکشانیم؟ چرا؟ این چه منطق عقلایى دارد، چه دلسوزىاى در این هست؟ چرا باید کارى که مردانه است به زن داده بشود؟ این چه افتخارى است براى زن، که کارى را انجام بدهد که مردانه است؟ من متأسّفم که گاهى خود خانمها، خود بانوان، روى این مسأله حسّاسیّت نشان مىدهند که ما با مردها چه فرقى داریم؟»
براى پیداکردن الگوى اسلامى به متون دینى مراجعه شود
یک توصیه اصلى و مهم رهبر معظم انقلاب در حل مسائل زنان، این است که باید براى یافتن الگوى مناسب زن اسلامى به متون دینى مراجعه کرد: «الزام دوّم اینکه به متون اسلامى مراجعه کنید. واقعاً از قرآن و از سنّت و از حدیث و از دعا و از متون اسلامى و از کلمات ائمّه و رفتار ائمّه، آن اصول و پایههاى اصلى را اتّخاذ کنید. وحى است دیگر، وحى مال خدا است؛ خدا آفرینندهى من و شماست. من نمىگویم هرچه به نام دین در دهانها مىافتد آدم قبول کند؛ نه، از همان دین صحیح، که با شیوهى درستِ استنباط و بهوسیلهى اهل و شایستگان اینکار انجام مىگیرد، استفاده شود؛ واقعاً از کتاب خدا، از سنّت پیغمبر، از روش ائمّهى معصومین و از کلمات اینها استفاده بشود، که ما در زمینهى مسائل زنان باید چه راهبردى را اتّخاذ کنیم و خطوط اساسى را از آنجا باید اتّخاذ کنیم.»
مسائل را اولویتبندى کنید؛ اشتغال زنان از مسائل اصلى نیست
از جمله مهمترین توصیههاى رهبر معظم انقلاب در باب مسائل زنان این بود که مسائل زنان را باید اولویتبندى کرد و به مسائل اصلى پرداخت، به تعبیر معظم له: «در احصاى مسائل اصلىِ زنان، حقیقتاً به مسائل اصلى بپردازیم، نه به مسائل درجهى دو. پرداختن به مسألهى خانواده و بهخصوص مسألهى سلامت و امنیّت و آرامش و تکریم زن در محیط خانواده، یکى از مسائل اصلى است. ما چند مسألهى اصلى داریم، یکى از آنها این است. نگاه کنید ببینید عوامل سَلب آرامش و سکینهى روحى زن در خانواده چه چیزهایى است؟ دنبال این باشید که با قانون، با روشهاى تبلیغى، با روشها و شیوههاى گوناگون، اینها را برطرف کنید. این، اساس قضیّه است... فکر اسلامى را باید پیدا کرد، دنبال آن باید رفت، ولو حالا یک عدّهاى بد بگویند. این هم یک مسأله است؛ بنابراین مسألهى اصلى را باید پیدا کرد. به نظر من مسألهى اصلى، یعنى یکى از مسائل اصلى، مسألهى خانه و خانواده است: امنیّت زن در محیط خانواده؛ فرصت زن در محیط خانواده و خانهدارى براى بُروز استعدادها؛ چیزى مانع درسخواندن او، مانع مطالعهکردن او، مانع فهمیدن او، مانع نوشتن او نشود - براى کسىکه اهل این چیزها است - میدان براى این کارها فراهم باشد؛ این اساس قضیّه است. مسألهى اشتغال بانوان، جزو مسائل اصلى نیست. البتّه ما با اشتغال بانوان مخالف نیستیم؛ بنده خودم نه با اشتغالشان، نه با مدیریّتهاشان مخالفتى ندارم، مادامىکه با آن مسائل اصلى معارضه و تنافى پیدا نکند؛ اگر معارضه پیدا کرد، آن مقدّم است. یکى از کارهایى که در این زمینهى سوّم که عرض کردیم باید انجام بگیرد، طبعاً این است که نگاه کنند ببینند آن مشاغلى که متناسب با این خصوصیّت زن است چیست؟ بعضى از مشاغل هست متناسب با ساخت زن نیست، خب اینها را دنبال نکنند.»
خدمات انقلاب اسلامى به زنان در ایران چشمگیر است
انقلاب اسلامى ایران به لطف خداى متعال و با اتکاى به ایمان یک ملت کوشا و پرتلاش توانسته است در عرصه مسائل زنان نیز موفقیتهاى فراوانى را کسب کند و اگر بتوانیم دستورات و راهنمایىهایى رهبر معظم انقلاب را ملاک عمل خویش قرار دهیم، انشاءالله موفقیتهاى بزرگ دیگرى نیز کسب خواهیم کرد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب: «هنگامىکه به همین مناسبت غالباً بنده مواجه مىشوم با بانوان مسلمان، زنان مؤمن و تحصیلکرده، خدا را عمیقاً شکر مىکنم؛ واقعاً این یکى از بزرگترین افتخارات نظام اسلامى است که در سایهى نظام اسلامى اینهمه زن فرزانه و تحصیلکرده و خوشفکر و ممتاز از لحاظ فکرى و عملى در جامعهى ما وجود دارند؛ خیلى نعمت بزرگى است و مایهى افتخار است. حالا امروز که فقط این خانم محترم صحبت کردند، لکن جلسات متعدّدى ما داشتیم که خانمها متعدّد صحبت کردند؛ هر کدام که بیاناتى را ابراز کردند، یک دریچهاى از نگاه نو، فکر نو به روى ذهن انسان گشوده مىشد. تربیت اینهمه انسان والا، برجسته و خوشفکر یکى از بزرگترین افتخارات نظام اسلامى است. امروز وقتى ما نگاه مىکنیم، نام زنان ما بر تارک کتابهاى متعدّدى - کتابهاى علمى، کتابهاى پژوهشى، کتابهاى تاریخى، کتابهاى ادبى، کتابهاى سیاسى، کتابهاى هنرى - گذاشته شده؛ جزو برترین نوشتهها و آثار مکتوب امروز نظام اسلامى - چه مقالات و چه کتابها - نوشتههاى بانوان ما است، که این واقعاً مایهى افتخار است. در تاریخ ما بىسابقه است؛ ما دورههاى گوناگون را دیدیم، آشنا هم بودیم با فضاى فرهنگى کشور؛ ما هرگز اینهمه انسان برجستهى در زمینههاى مختلف - چه در مسائل حوزوى، چه در مسائل دانشگاهى - نداشتیم. در کنار اینها، بُروز و ظهور کاملاً برجستهى هویّت و شخصیّت مستقلّ زن ایرانى، در عرصهى مجاهدتها، از جمله در دفاع مقدّس و دنبالههاى آن تا امروز؛ این همه همسران شهدا، همسران جانبازان، مادران شهیدان، بازماندگان برجستهى کسانىکه رفتند جانشان را در راه خدا دادند و اینها با ارادهى محکم، عزم راسخ و با صبر، هر انسانى را در مقابل خودشان خاشع و خاضع مىکنند. بنده که حقیقتاً هروقت با این زنان برجسته مواجه مىشوم، در مقابل آنها احساس خضوع مىکنم. بنده زیاد برخورد مىکنم با مادران شهیدان، با همسران شهیدان، با همسران جانبازان: این بانوى فداکارى که یک عمر زندگى خودش را مىگذارد براى مدیریّتکردن و بهبودبخشیدن به زندگى یک معلول و جانباز، براى خاطر خدا؛ این چیز کوچکى نیست، اینها به زبان آسان است. آن مادرى که دو فرزند، سه فرزند، چهار فرزند را در راه خدا داده و همچنان محکم ایستاده، به ما سفارش مىکند که بایستید؛ محکم باشید! انسان واقعاً در مقابل اینهمه عظمت احساس خشوع مىکند. اینها واقعیّتهاى زنانهى جامعهى ما است که بسیار افتخارآمیز و مهم است. خب بحمدالله این، آن بخش روشن و درخشان مسألهى زن در کشور است.»