شهدای ایران به نقل از رجا:
«دوازدهم» در زمان غیبت نوشته شده، اما سرتاسر حضور است. نویسنده از ابتدا بنا را بر این گذاشته که مستقیم با شخصی حاضر و در حضورش بنویسد. به همین دلیل به زمانهای مختلف میرود؛ از گذشته دور یا گذشتهی پیش از واقعه گرفته تا زمان حال استمراری را میکاود. مکان قصه مدام تغییر میکند و زاویه دیدش متحرک است؛ شخصیت داستانی همهجا و همواره حاضر است.
نویسنده پس از اعتراف به این حضور و اساساً برای اعتراف، فرمهای گوناگون را به کار میگیرد: سیناپس، حکایت، خاطره، نامه، اصلاحیه، رمان، نقد و... انگار بخواهد همه فضاها، فرمها و همه زوایا را بسیج کند تا کمر خدمت به امام(عج) ببندند. «دوازدهم» بیش از هر چیز محملی برای خشوع فرم و فرمهای بکار رفته در آستان معصوم است. نشان توفیق در این فروتنی همین است که خواندن اثری تا این حد فرمگرا، دشوار نیست.
زبان روان و صمیمی مؤذنی، مرور فصلهای پیچیده و درهم را آسان کرده؛ نثری که گاه جانب طنز را میگیرد و وقتی طنین شورانگیزی دارد، خواننده را با شخصیتهای متعددی همراه میکند. در این قصه هر فرد فارغ از جنبههای گوناگون انسانی در ارتباط با ولی عصر(عج) در نظر گرفته میشود و چون در این ارتباط ولیِ حاضر، در پرده غیبت بهسر میبرد، اشخاص به میزان مودتی که با امام دارند در صحنه میمانند.
کافی نیست بگوییم موضوع این رمان، امام زمان(عج) است و بحث را در محدوده محتوا نگاه داریم. «دوازدهم» در ساختار نیز نسبتش را با آن چه روایت میکند، حفظ کرده است. «روایت حضور» در این رمان برشی است از تصویر نوازش دستان امام عصر(عج) بر سر جسم و جان زندگی امروزمان.
روایتی که موذنی از تلاشهای عموی امام زمان برای غصب امامت ارائه میکند و از سرداب خانه امام تا اندرونی قصر حاکم سرک میکشد یکی از بخشهای جذاب کتاب است. همنشینی این روایت تاریخی در کنار روایتهای معاصری از چند شخصیت متفاوت میتواند جذابیت کتاب را دو چندان کند.