شهدای ایران shohadayeiran.com

دیدن مجاهدی که نتواند چند قدم برای تخلیه و فراموشی دردش راه برود سخت است؛ خوشا به حال آنانکه با شهادت رفتند؛ بخاطر ما درد کشیدند ولی برای خود غصه نخوردند.
به گزارش شهدای ایران؛ وبلاگ خط مقدم نوشت: واقعاً در این دنیایی که این مردان مرد 30سال روی تختند و درد دارند ما چه کردیم؟ همراهی؟ دل تنگی؟ کمک؟ چه ...

 

قبل از آنکه بیمارستان خبر شهادتش را اعلام کند از «مهدی» خواستم این عکس را به من هدیه دهد تا از خود بپرسم چطور به فکر او بودی و توانستی راحت بخوابی؟ یعنی غفلت کرده‌ام؟! آیا از تو یاد نگرفتم که شب برای زهد است نه خواب؛ امتی بیدار باید بود نه خواب.

مگر نه اینکه با پهلوی سوراخ شده در شب‌های فاطمیه بالشت را بقل می‌کردی تا کسی در اتاق با صدایت بیدار نشود؛ و هم برایم دیدن مجاهدی که نتواند چند قدم برای تخلیه و فراموشی دردش راه رود چه سخت است.

مثل اینکه درباره ویلچرنشینان آلزایمر دارم؛ انگار نه انگار که روزی با شما در یک لشگر و در یک جبهه بودیم و با دشمن جنگیدم؛ امام هی گفت نگذارید به فراموشی سپرده شوند ولی کَر شدم دیگر نمی‌شنوم؛ کورم دیگر آنها را نمی‌بینم.

آه... راستی یادم آمد یک روز به جای اینکه کمکت کنم گفتم: التماس دعا!


نمی دانم چرا مثل «پریا» به یادت نبودم؛ غصه‌ات را نخوردم؛ مانند این پرنده دلم هوایت را نکرد تا به دیدارت بیایم تا دست نوازش بر سرم بکشی.

 

به راستی خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند؛ بخاطر ما درد کشیدند ولی برای خود غصه نخوردند... و برای ابد قهقهه مستانه سر دهند؛ برای شادی روح او که جسمش در ایام فاطمیه با پهلوی سوراخ شده با درد ذکر گفت تا به وصال برسد؛ «صوات‌».

جانباز فرهاد صابر معروف به حاج محسن صابر متولد سال 1342 در سال 1362 بر اثر انفجار تله‌های انفجاری نیروهای ضد انقلاب و جریان کومله پای راست خود را از دست داد و در سال 67 از ناحیه نخاع مجروح و یکشنبه 17فروردین93 به درجه رفیع شهادت نائل شد.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار