شهدای ایران shohadayeiran.com

حسین قرائی نویسنده کتاب «کوچ لبخند»، گفت: جاذبه شهید «علی قمی کردی» در کردستان باعث جذب افراد ضد انقلابی به انقلاب اسلامی شده است.
به گزارش شهداي ايران به نقل از فارس، کتاب «کوچ لبخند» زندگینامه و خاطرات شهید «علی قمی کردی» است که در اسفند سال 90 از سوی نشر امینان منتشر شد اکنون به چاپ ششم رسیده است.
 
این کتاب دارای بیش از یکصد و بیست خاطره از شهید «علی قمی کردی» است که افرادی نظیر «حسین فاضلی دوست»، «غلامرضا علاماتی»، «هوشنگ بزرگی»، «احمد قمی»، «حمید عسگری»، «مجید ایافت»، «اکبر سلیمانی» و مادر شهید به روایت خاطراتی از این شهید بزرگوار پرداخته‌اند.
 
حسین قرائی،‌ نویسنده و استاد زبان و ادبیات فارسی درباره کتاب «کوچ لبخند» و شهید قمی، می‌گوید: جاذبه شهید «علی قمی کردی» در کردستان باعث جذب افراد ضد انقلابی به انقلاب اسلامی شده است.
 
وی می‌افزاید: کتاب «کوچ لبخند» انعکاس بسیار خوبی در میان مردم شهر‌های مختلف نظیر مشهد، همدان، ورامین، پیشوا و دوستان این شهید، داشته است به گونه‌ای که از چاپ این کتاب احساس رضایت می‌کنند حتی چاپ آن منجر به خشنودی مادر شهید «علی قمی کردی» گشته است.
 
قرائی ادامه می‌دهد: شهید قمی کردی از سن 7 سالگی تا شهادت به کارهای فرهنگی نیز مشغول بود، همچنین خاطره محافظ قمی، برای افرادی که می‌خواهند کارهای فرهنگی در فضای انقلاب اسلامی انجام دهند، خاطره‌ای مثال‌زدنی است.
 
 
 
بر اساس این گزارش، در پایان کتاب «کوچ لبخند»، وصیت‌نامه شهید «علی قمی کردی» به همراه تصاویری آمده است که در ذیل خاطره «محافظ قمی» را که توسط «علی جعفرخواه» روایت شده است، را می‌خوانید:
 
روستای قم قلعه یکی از پایگاه‌های مهم ضدانقلاب بود که با فرماندهی قمی آزاد شد. رویه قمی برای جذب افراد به انقلاب این بود که ابتدا در مسجد روستا سخنرانی می‌کرد و پس از آن به کوچه پس‌کوچه‌ها می‌رفت و با مردم خوش و بش می‌کرد.
 
وقتی سخنرانی قمی در قم قلعه تمام شد، با من و عطاران در کوچه‌های روستا قدم می‌زد تا درباره ضدانقلاب، اطلاعات به دست اورد. در یکی از کوچه‌ها به زنی برخوردیم که خیلی جسور بود. قمی از او پرسید: «این‌ها کجا رفتند؟»
 
_ کیا؟
 
_ ضدانقلاب.
 
_ ضدانقلاب کیه؟!
 
_ کومله و دمکرات را می‌گویم.
 
به بچه‌اش اشاره کرد و گفت: یکی در کنارم است و به شکمش اشاره کرد و ادامه داد یکی هم در شکمم است.
 
تبلیغات منفی علیه نیروهای انقلاب زیاد بود و اثرش را بر ذهن زن گذاشته بود. قمی بدون این که تحت تأثیر صحبت‌های زن قرار گیرد یا این که عصبانی شود، به من گفت: «جعفرخواه! خوراکی چی داری؟» گفتم: «خوراکی ندارم، فقط دو بسته جیره خشک»،‌ گفت: «یکی بده به این خانم». دستی به سر پسرش کشید و گفت: «و یکی هم به این آقا پسر گل».
 
امر فرمانده را اطاعت کردم. بعد خود قمی دو تا پنجاه تومانی از جیبش درآورد و با عطوفت تمام به زن گفت: «یک پنجاه تومانی هدیه آن بچه که به دنیا خواهد آمد و یکی هم برای آقا پسر». قمی با زن حرف می‌زد تا نگاه او را نسبت به انقلاب برگرداند.
 
حوصله‌ام سر رفت. من، قمی و عطاران را رها کردم کردم و رفتم. فکر کنم رفت و برگشت من حدود نیم ساعت طول کشید. برگشتم نزد قمی، امام وقتی برگشتم با صحنه‌ای مواجه شدم که باورکردنی نبود! دیدم زن روستایی‌ای که تحت تأثیر افکار ضدانقلاب قرار گرفته بود، رفت و برادرش را آورد و با صدای بلند خطاب به او گفت: «من تو را به عنوان محافظ قمی تعیین می‌کنم، برادرم از جان قمی محافظت کن». چند ماه بعد برادرش در پاکسازی گردنه مهاباد به سردشت شهید شد و قمی در فراقش خیلی اشک ریخت.
 
نشر امینان چاپ ششم کتاب «کوچ لبخند» نوشته «حسین قرائی» را در 82 صفحه و با قیمت 4500 تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است.
 
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار