شهدای ایران shohadayeiran.com

از آن بانوى پهلو شكسته نقل كرده‌‏اند كه در روزهاى آخر عمر خواب ديدم پدرم را و به او از دست امت شكايت كردم آن حضرت به من فرمود: انك قادمة على عن قريب (1) تو به زودى به سوى من مي‌آيى.
به گزارش شهدای ایران؛  از آن بانوى پهلو شكسته نقل كرده‌‏اند كه در روزهاى آخر عمر خواب ديدم پدرم را و به او از دست امت شكايت كردم آن حضرت به من فرمود: انك قادمة على عن قريب (1) تو به زودى به سوى من مي‌آيى.

بار ديگر خواب مي‌‏بيند ملائكه بسيارى به زمين فرود مي‌‏آيند و دو فرشته جليل‏‌القدر پيشاپيش آنها است كه او را به آسمانها بردند و قصرهاى عاليه بهشتى را به او نشان دادند و باغها و بستانهاى فردوس اعلا را به او نمودند... مي‌‏پرسد كه اين كاخ‏هاى عالى از آن كيست؟
 
مي‌گويند: اينجا فردوس اعلا است كه آخرين درجه بهشت است و اين همان نهر كوثر است كه متعلق به شما است. آن سيده بزرگوار مي‌‏پرسد: اين ابى؟ پدرم كجا است؟ گفتند: هم‏ اكنون وارد مي‌شود و همان لحظه مي‌‏فرمايد كه پدرم وارد شد و مرا در آغوش گرفت و پيشانى مرا بوسيد و فرمود: فرزند دلبندم ديدى آنچه خدا وعده فرموده بود؟ اين همان وعده الهى است اين كاخ منزل تو و شوهرت و فرزندان شما است و اين جايگاه متعلق به دوستان شما است از خواب بيدار شد و رؤياى شيرين خود را به حضرت اميرالمؤمنين عليه‏‌السلام نقل كرد، مولاى متقيان عليه‏‌السلام دانست كه به زودى همسرش از دستش خواهد رفت و به بهشت اعلا منتقل خواهد شد. پس از ديدن اين خواب بود كه مكرر اين دعا را مي‌خواند:
 
يا حى يا قيوم برحمتك استغيث فاغثنى اللهم زحزحنى عن النار و ادخلنى الجنة والحقنى بابى محمد صلى الله عليه و آله. (2)
 
اى خداوند زنده و پاينده به رحمت تو پناه مي‌‏برم پس به فريادم برس بار خدايا مرا از آتش جهنم دور گردان و به بهشت وارد كن و مرا به پدرم حضرت محمد صلى الله عليه و آله ملحق گردان.

وقتى در همان حال حضرت على عليه‏‌السلام به بالينش آمد و به وى فرمود عافاك الله و ابقاك. اى دختر پيامبر خداوند تعالى تو را به سلامت و باقى نگه دارد. گفت يا اباالحسن به زودى پدرم را ملاقات نموده و به او ملحق مي‌شوم.
 
دستور ساختن تابوت
 
روايت شده: فاطمه (س) به اسماء بنت عُمَيْس فرمود: من ناپسند مي‌دانم آنچه را كه با آن جنازه‏‌ى زنان را حمل مي‌‏كنند (3) كه پارچه‏‌اى روى جنازه‏‌ى آنها مي‌اندازند و جسم آنها از زير پارچه پيدا است، و هر كس آن را ديد تشخيص مي‌دهد كه مرد است يا زن، من ضعيف شده‏‌ام و گوشت بدنم گداخته شده، آيا چيزى نمي‌‏سازى كه مرا بپوشاند.

اسماء گفت: آن زمان كه در حبشه بودم (4) مردم حبشه براى حمل جنازه چيزى را كه پوشاننده بدن بود ساخته بودند، اگر مي‌خواهى مثل آن را بسازم.

فاطمه (س) فرمود: آن را بساز.

اسماء تختى طلبيد و آن را به رو انداخت، سپس چند چوب از شاخه‏‌ى خرما طلبيد و آن را بر پايه‏‌هاى آن تخت، استوار كرد و سپس پارچه‏‌اى روى آن كشيد (شبيه عِمارى درآمد) و به فاطمه (س) عرض كرد: تابوتهاى مردم حبشه، اين گونه است.

فاطمه (س) آنرا پسنديد و به اسماء فرمود: خدا تو را از آتش دوزخ محفوظ بدارد، مانند اين تابوت براى من بسازد و مرا با آن بپوشان.

و نقل شده وقتى كه حضرت زهرا (س) آن تابوت را ديد خنديد، با توجه به اينكه بعد از رحلت رسول خدا (ص) هيچگاه تبسّم (لبخند) نكرده بود و فرمود: اين تابوت، چقدر زيبا و نيكو است كه مانع مشخص شدن زن و مرد مي‌‏شود! (5)

پی نوشتها
 
1ـ الصديقة للعلامة المقرم/ 105
2ـ دلايل الامامه طبرى 46
3ـ گويا تابوت آن زمان همانند نردبانى بدون ديوار بوده، و جنازه را روى آن مى‏گذاشتند، و جنازه مشخّص مى‏شد.
4ـ اسماء همسر جعفر طيّار بود، و حدود پانزده سال همراه جعفر در حبشه به سر برد و بعد از شهادت جعفر، همسر ابوبكر شد، محمد بن ابوبكر پسر او است (مترجم).
5ـ كشف‏الغمّه ج 2 ص 67 به نقل از ابن‏عبّاس.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار