با این حال صادق زیباکلام که برای جلب توجه حاضر به انجام هر اقدامی است، یک روز اسرائیل را به رسمیت می شناسد و روز دیگر جیش العدل را به پیروی از شیوه های مبارزه به سبک ماندلا دعوت می کند!
به گزارش شهداي ايران به نقل از سراج بيست و چهار ، صادق زیباکلام پس از آنکه در یک مناظره، رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت، اخیرا نیز با نگارش نامه ای خطاب به گروهک تروریستی جیش العدل، به طور تلویحی این گروهک تروریستی را به رسمیت شناخته است.
زیباکلام در بخشی از این نامه آورده است: «ایکاش میتوانستید و میدیدید که چند ماه پیش وقتی نلسون ماندلا فوت شد، چه تجلیل خودجوشی از وی در دانشگاهها توسط نسل جوان صورت گرفت. به نظر شما چه چیزِ ماندلا اینهمه برای نسلهای جوان و تحصیلنکرده ایران جذابیت پیدا کرده؟ یک آمار بگیرید ببینید چقدر مقاله، یادداشت، تحلیل و ویژهنامه توسط نخبگان فکری ایران بعد از فوت ماندلا در ایران چاپ شد. هیچ تردیدی به خودتان راه ندهید که شیوه مبارزه مسالمتآمیز، نفی خشونت و رادیکالیسم تنها دلیل محبوبیت و جذابیت ماندلا در میان نسل جدید ایرانیان شده. من در بسیاری از دانشگاههای ایران سخنرانی داشتهام و به شما اطمینان میدهم که نسل جدید جوانانِ سنی هم به ندای مبارزه قهرآمیز شما پاسخ نمیدهند.»
این نگاه زیباکلام به گروهک تروریستی جیش العدل در حالی است که یقینا ایشان بهتر از هر شخص دیگری بر این نکته واقف است که جیش العدل کوچکترین اهمیت و ارزشی برای این نامه قائل نخواهد بود. با این حال صادق زیباکلام که برای جلب توجه حاضر به انجام هر اقدامی است، یک روز اسرائیل را به رسمیت می شناسد و روز دیگر جیش العدل را به پیروی از شیوه های مبارزه به سبک ماندلا دعوت می کند!
در این مسیر با آنکه وی به عنوان استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران شناخته می شود، اما در اوج حیرت اهداف تروریستی جیش العدل را با نگاه ماندلا در مبارزه با تبعیض نژادی مقایسه می کند و در این قیاس غیرمنطقی خواه ناخواه، ایران را به ورطه مبارزه جیش العدل تبدیل کرده است. این در حالی است که چندی پیش هم هاشمی رفسنجانی طی یک مصاحبه، نگاه گاندی در مبارزات استقلال هند را ضرورت الگوبرداری عموم مردم در ایران برای نقد و نحوه کارآمد انتقاد دانسته بود.
این حرف ها در حالی به زبان می آید که هیچ یک از اصلاح طلبان موضع مخالفی در برابر آن نمی گیرند و طوری رفتار می کنند که انگار این مطالب را به عنوان یک واقعیت و «استراتژی پنهان و زیرپوستی» یا به عبارت دیگر «حرکت با چراغ خاموش» پذیرفته اند و به دنبال موقعیتی برای تجلی عینی صحنه مبارزه در ایران با الگوگیری از نگاه ماندلا و گاندی و ترغیب مردم به حرکت در این مسیر هستند! حال آنکه شرایط امروز ایران به هیچ وجه با عرصه مبارزه گاندی و ماندلا شباهت ندارد و این نکته را آنها به خوبی می دانند.
با این حال چرا بر این مدل سخنان و تکرارها تاکید دارند؟ به نظر می رسد، اهدافی که این طیف با بیان این مطالب و سابقه ای که در حمایت از فتنه 88 دارند، از این قرار است:
1ـ مدعیان اصلاحات، تندروترین گروه های تروریستی را تنها با الفاظی چون اشتباه و خطا تطهیر می کنند و این به منظور ایجاد همگرایی با تروریست ها در آینده می باشد. آنچنان که در گذشته، عبدالمالک ریگی سرکرده معدوم گروهک تروریستی جندالشیطان برای آموزش دادن به فتنه گران اعلام آمادگی کرده بود، بعید نیست که چنین تمایلاتی در آینده و در عرصه فتنه ای دیگر از سوی جیش العدل اعلام شود.البته پیش از این و در سال ها نه چندان دور گروهک منحله مجاهدین انقلاب که وظیفه تغذیه تئوریک جریان اصلاحات را داشت خواستار همکاری ایران با طالبان شده بود!
2ـ مطرح سازی و اعتباربخشی به تروریست ها برای ایجاد ابزار جایگزین جهت بحران سازی علیه نظام در صورت شکست افراط و تفریط به سبک اصلاحات.
3ـ هجمه آفرینی علیه نظام و برطرف کردن عقده های گذشته.
4ـ ارائه تعریفی فانتزی از جامعه مدنی و مبارزه برای آزادی.
5ـ پیگیری اهداف انتخاباتی و تبلیغاتی حزبی _ جناحی ولو با کسب حمایت افراطیون آدمکش.
6ـ ایجاد شکاف در اقشار جامعه و تحریک علیه حاکمیت برای تکمیل پازل فتنه 88.
این سبک رفتاری زیباکلام دقیقا مشابه رفتاری است که وی در دهه 60 در کردستان و در مقابل تجزیه طلبان کرد داشته است. مروری تاریخی بر رفتارهای وی نشان می دهد که زیباکلام با اتخاذ مشی تعارضی با نظام، به دنبال برخورد نهادهای حاکمیتی با خود است؛ آنچنان که از این دالان بیشتر بتواند خود را در رسانه ها مطرح کند و در ادامه به دنبال دعوت اصحاب هیاهو از وی، وجه بیشتری را از بابت اظهارات سخیف خود به جیب زند.
زیباکلام در بخشی از این نامه آورده است: «ایکاش میتوانستید و میدیدید که چند ماه پیش وقتی نلسون ماندلا فوت شد، چه تجلیل خودجوشی از وی در دانشگاهها توسط نسل جوان صورت گرفت. به نظر شما چه چیزِ ماندلا اینهمه برای نسلهای جوان و تحصیلنکرده ایران جذابیت پیدا کرده؟ یک آمار بگیرید ببینید چقدر مقاله، یادداشت، تحلیل و ویژهنامه توسط نخبگان فکری ایران بعد از فوت ماندلا در ایران چاپ شد. هیچ تردیدی به خودتان راه ندهید که شیوه مبارزه مسالمتآمیز، نفی خشونت و رادیکالیسم تنها دلیل محبوبیت و جذابیت ماندلا در میان نسل جدید ایرانیان شده. من در بسیاری از دانشگاههای ایران سخنرانی داشتهام و به شما اطمینان میدهم که نسل جدید جوانانِ سنی هم به ندای مبارزه قهرآمیز شما پاسخ نمیدهند.»
این نگاه زیباکلام به گروهک تروریستی جیش العدل در حالی است که یقینا ایشان بهتر از هر شخص دیگری بر این نکته واقف است که جیش العدل کوچکترین اهمیت و ارزشی برای این نامه قائل نخواهد بود. با این حال صادق زیباکلام که برای جلب توجه حاضر به انجام هر اقدامی است، یک روز اسرائیل را به رسمیت می شناسد و روز دیگر جیش العدل را به پیروی از شیوه های مبارزه به سبک ماندلا دعوت می کند!
در این مسیر با آنکه وی به عنوان استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران شناخته می شود، اما در اوج حیرت اهداف تروریستی جیش العدل را با نگاه ماندلا در مبارزه با تبعیض نژادی مقایسه می کند و در این قیاس غیرمنطقی خواه ناخواه، ایران را به ورطه مبارزه جیش العدل تبدیل کرده است. این در حالی است که چندی پیش هم هاشمی رفسنجانی طی یک مصاحبه، نگاه گاندی در مبارزات استقلال هند را ضرورت الگوبرداری عموم مردم در ایران برای نقد و نحوه کارآمد انتقاد دانسته بود.
این حرف ها در حالی به زبان می آید که هیچ یک از اصلاح طلبان موضع مخالفی در برابر آن نمی گیرند و طوری رفتار می کنند که انگار این مطالب را به عنوان یک واقعیت و «استراتژی پنهان و زیرپوستی» یا به عبارت دیگر «حرکت با چراغ خاموش» پذیرفته اند و به دنبال موقعیتی برای تجلی عینی صحنه مبارزه در ایران با الگوگیری از نگاه ماندلا و گاندی و ترغیب مردم به حرکت در این مسیر هستند! حال آنکه شرایط امروز ایران به هیچ وجه با عرصه مبارزه گاندی و ماندلا شباهت ندارد و این نکته را آنها به خوبی می دانند.
با این حال چرا بر این مدل سخنان و تکرارها تاکید دارند؟ به نظر می رسد، اهدافی که این طیف با بیان این مطالب و سابقه ای که در حمایت از فتنه 88 دارند، از این قرار است:
1ـ مدعیان اصلاحات، تندروترین گروه های تروریستی را تنها با الفاظی چون اشتباه و خطا تطهیر می کنند و این به منظور ایجاد همگرایی با تروریست ها در آینده می باشد. آنچنان که در گذشته، عبدالمالک ریگی سرکرده معدوم گروهک تروریستی جندالشیطان برای آموزش دادن به فتنه گران اعلام آمادگی کرده بود، بعید نیست که چنین تمایلاتی در آینده و در عرصه فتنه ای دیگر از سوی جیش العدل اعلام شود.البته پیش از این و در سال ها نه چندان دور گروهک منحله مجاهدین انقلاب که وظیفه تغذیه تئوریک جریان اصلاحات را داشت خواستار همکاری ایران با طالبان شده بود!
2ـ مطرح سازی و اعتباربخشی به تروریست ها برای ایجاد ابزار جایگزین جهت بحران سازی علیه نظام در صورت شکست افراط و تفریط به سبک اصلاحات.
3ـ هجمه آفرینی علیه نظام و برطرف کردن عقده های گذشته.
4ـ ارائه تعریفی فانتزی از جامعه مدنی و مبارزه برای آزادی.
5ـ پیگیری اهداف انتخاباتی و تبلیغاتی حزبی _ جناحی ولو با کسب حمایت افراطیون آدمکش.
6ـ ایجاد شکاف در اقشار جامعه و تحریک علیه حاکمیت برای تکمیل پازل فتنه 88.
این سبک رفتاری زیباکلام دقیقا مشابه رفتاری است که وی در دهه 60 در کردستان و در مقابل تجزیه طلبان کرد داشته است. مروری تاریخی بر رفتارهای وی نشان می دهد که زیباکلام با اتخاذ مشی تعارضی با نظام، به دنبال برخورد نهادهای حاکمیتی با خود است؛ آنچنان که از این دالان بیشتر بتواند خود را در رسانه ها مطرح کند و در ادامه به دنبال دعوت اصحاب هیاهو از وی، وجه بیشتری را از بابت اظهارات سخیف خود به جیب زند.