شهدای ایران؛ محسن فرجیان: ابراهیم حاتمی کیا که این روزها برخلاف عادت همیشگیاش ترجیح داده که بیشتر در مجامع حاضر شود و بیشتر حرف بزند مورد نقد آشکار و پنهان مدیران دولتی و برخی رسانه ها قرار گرفته است. او بعد از اکران «شیار 143» در کاخ جشنواره در جمع خبرنگاران حاضر شد و انتقاداتی را متوجه مدیران جشنواره کرد که این فیلم را از نظر دور داشته اند. انتقاد وی به این دلیل بود که دومین فیلم نرگس آبیار که روایت یک مادر شهید است برای حضور در جشنواره دچار مشکلاتی شده بود.
انتقادات کارگردان آژانس شیشه ای عمدتا به جشنواره زدگی و آثار مخرب آن بر سینمای ایران، نقد مدیریت فرهنگی و لزوم حرکت سینما در راستای منافع کشور و اصول انقلاب بود؛ مواردی را که قبلا هم بیش و کم درباره آن گفته بود.
با افزایش چشمگیر سخنرانی های حاتمی کیا که طبعا با بیان صریح مواضعاش همراه بود سیل انتقادات هم به او سرازیر شد تا جایی که رییس سازمان سینمایی در جواب این انتقاد حاتمی کیا که این جشنواره انقلاب نیست گفت که این حرف هایی که برخی ها می زنند ضد انقلابی است. اگرچه حاتمی کیا پاسخ این سخنان را داد و ایوبی هم گفت که منظورش فقط حاتمی کیا نبوده و بعدا صورت او را هم بوسید اما این ماجرا نشان داد که انتقاد مصلحانه از یک سازمان آنهم با جهت گیری انقلاب اسلامی تا چه حد خواهان دارد.
بعدها البته شایعات دیگری هم درباره حاتمی کیا مطرح شد که عمده ترین آن، علت سخنان منتقدانه حاتمی کیا را غضبناکیاش از عدم اهدای سیمرغ بهترین فیلم به «چ» عنوان کرند یا شایعه وعده میلیاردی برخی ارگانها برای انتقاد کردن از دولت و جشنواره شکل سخیف تخریب او را عیان تر کرد.
استقبال سخنان حاتمی کیا از سوی رسانه های اصولگرا مورد دیگری بود که واکنش هایی را در این مورد بوجود آورد. برخی با بیان اینکه رسانه های اصولگرا از سخنان حاتمی کیا «ذوقزده» شده اند ارجاعاتی را به برخی نوشته ها و موضع گیری های وی در مقاطع مختلف دادند و عنوان کردند که این حمایت ها دیری نخواهد پایید و به زودی با یک فیلم یا یک موضع گیری متفاوت او همین رسانه ها نوک پیکان نقدشان را به سمت او خواهند گرفت.
اما این حرف تا چه حد پایه و اساس دارد؟
مروری بر سخنان حاتمی کیا در این چند وقت نشان می دهد که او یک کارگردان «دغدغه مند» است. دغدغه اش هم از جنس دغدغه های رایج در سینما نیست چه اینکه همان دغدغه ها هم اگر صادقانه باشد در جای خود قابل احترام است. حاتمی کیا خود را یک «مذهبی آرمانگرا» می داند، امام خمینی را مراد خود می داند، به نظام اسلامی و رهبری معتقد است، با لائیک ها کاری ندارد، شهید آوینی را حامی خود می داند، از بچه های جنگ است و هنوز جای دست آن بسیجی زخمی را روی پوتین هایش حس می کند ولی با این حال سلیقه خود را در بیان حرف هایش دارد.
امروز کسی از حرف های حاتمی کیا «ذوق زده» نشده چه اینکه این حرف ها، حقیقتی است که بارها با زبان های مختلف و توسط افراد مختلف بیان شده است.
حاتمیکیا الان 50 ساله است و «دغدغه» نسلی را دارد که همسن و سال فرزندانش هستند. او می خواهد این نسل را با آرمان هایش پیوند دهد و اگر فیلمی می سازد می خواهد این معنا را منتقل کند. حال یک بار با آژانس شیشه ای، یک بار با گزارش یک جشن. حاتمی کیا کسی است که با دغدغه اش زندگی می کند و فیلم می سازد و این نکته ارزشمند است. حتما سلایق مختلف در جبهه انقلاب وجود دارند که طیف وسیعی از آدمها را در بر می گیرد اما مهم این است که همه دلشان برای یک جبهه می تپد.
خود حاتمی کیا می گوید که «دعوت» جنگی ترین کار اوست چون آن موقع احساس کرده که باید آن فیلم را بسازد. مهم این است که او از ساخت «دعوت» و یا «گزارش یک جشن» در پی نام و نان و بازی های روشنفکرانه نیست چه اینکه هم خود او می داند که کیست و چه می کند و هم جبهه روشنفکری جنس او را می شناسد و او را درون حلقه خود نمی بیند.
امروز خبری منتشر شد که قرار است سازمان سینمایی در ادامه اکران فیلم های توقیفی برای اهالی رسانه، «گزارش یک جشن» حاتمی کیا را نیز نمایش دهد. این اکران درست بعد از انتقادهای حاتمی کیا و انعکاس گسترده آن در رسانه های اصولگرا یک معنای خاص می دهد. کسانی که با فرمانآرا که سیمرغ هایش را به جشنواره پس می دهد عکس یادگاری می گیرند و از او برای ساخت فیلم «خواهش» می کنند همین ها حالا می خواهند به این شکل حاتمی کیا را به اصطلاح سرجایش بنشانند. حال به سازمان سینمایی که گمان می کند با اکران «گزارش یک جشن» مثلا به چیزی دست پیدا می کند باید گفت که فرزندان انقلاب با سلایق مختلف و حرف های گوناگون فرزندان انقلاباند. چپ و راست و میانه هم ندارد. حاتمی کیا هرچه بگوید و هرچه بسازد در همین دایره است.
انتقادات کارگردان آژانس شیشه ای عمدتا به جشنواره زدگی و آثار مخرب آن بر سینمای ایران، نقد مدیریت فرهنگی و لزوم حرکت سینما در راستای منافع کشور و اصول انقلاب بود؛ مواردی را که قبلا هم بیش و کم درباره آن گفته بود.
با افزایش چشمگیر سخنرانی های حاتمی کیا که طبعا با بیان صریح مواضعاش همراه بود سیل انتقادات هم به او سرازیر شد تا جایی که رییس سازمان سینمایی در جواب این انتقاد حاتمی کیا که این جشنواره انقلاب نیست گفت که این حرف هایی که برخی ها می زنند ضد انقلابی است. اگرچه حاتمی کیا پاسخ این سخنان را داد و ایوبی هم گفت که منظورش فقط حاتمی کیا نبوده و بعدا صورت او را هم بوسید اما این ماجرا نشان داد که انتقاد مصلحانه از یک سازمان آنهم با جهت گیری انقلاب اسلامی تا چه حد خواهان دارد.
بعدها البته شایعات دیگری هم درباره حاتمی کیا مطرح شد که عمده ترین آن، علت سخنان منتقدانه حاتمی کیا را غضبناکیاش از عدم اهدای سیمرغ بهترین فیلم به «چ» عنوان کرند یا شایعه وعده میلیاردی برخی ارگانها برای انتقاد کردن از دولت و جشنواره شکل سخیف تخریب او را عیان تر کرد.
استقبال سخنان حاتمی کیا از سوی رسانه های اصولگرا مورد دیگری بود که واکنش هایی را در این مورد بوجود آورد. برخی با بیان اینکه رسانه های اصولگرا از سخنان حاتمی کیا «ذوقزده» شده اند ارجاعاتی را به برخی نوشته ها و موضع گیری های وی در مقاطع مختلف دادند و عنوان کردند که این حمایت ها دیری نخواهد پایید و به زودی با یک فیلم یا یک موضع گیری متفاوت او همین رسانه ها نوک پیکان نقدشان را به سمت او خواهند گرفت.
اما این حرف تا چه حد پایه و اساس دارد؟
مروری بر سخنان حاتمی کیا در این چند وقت نشان می دهد که او یک کارگردان «دغدغه مند» است. دغدغه اش هم از جنس دغدغه های رایج در سینما نیست چه اینکه همان دغدغه ها هم اگر صادقانه باشد در جای خود قابل احترام است. حاتمی کیا خود را یک «مذهبی آرمانگرا» می داند، امام خمینی را مراد خود می داند، به نظام اسلامی و رهبری معتقد است، با لائیک ها کاری ندارد، شهید آوینی را حامی خود می داند، از بچه های جنگ است و هنوز جای دست آن بسیجی زخمی را روی پوتین هایش حس می کند ولی با این حال سلیقه خود را در بیان حرف هایش دارد.
امروز کسی از حرف های حاتمی کیا «ذوق زده» نشده چه اینکه این حرف ها، حقیقتی است که بارها با زبان های مختلف و توسط افراد مختلف بیان شده است.
حاتمیکیا الان 50 ساله است و «دغدغه» نسلی را دارد که همسن و سال فرزندانش هستند. او می خواهد این نسل را با آرمان هایش پیوند دهد و اگر فیلمی می سازد می خواهد این معنا را منتقل کند. حال یک بار با آژانس شیشه ای، یک بار با گزارش یک جشن. حاتمی کیا کسی است که با دغدغه اش زندگی می کند و فیلم می سازد و این نکته ارزشمند است. حتما سلایق مختلف در جبهه انقلاب وجود دارند که طیف وسیعی از آدمها را در بر می گیرد اما مهم این است که همه دلشان برای یک جبهه می تپد.
خود حاتمی کیا می گوید که «دعوت» جنگی ترین کار اوست چون آن موقع احساس کرده که باید آن فیلم را بسازد. مهم این است که او از ساخت «دعوت» و یا «گزارش یک جشن» در پی نام و نان و بازی های روشنفکرانه نیست چه اینکه هم خود او می داند که کیست و چه می کند و هم جبهه روشنفکری جنس او را می شناسد و او را درون حلقه خود نمی بیند.
امروز خبری منتشر شد که قرار است سازمان سینمایی در ادامه اکران فیلم های توقیفی برای اهالی رسانه، «گزارش یک جشن» حاتمی کیا را نیز نمایش دهد. این اکران درست بعد از انتقادهای حاتمی کیا و انعکاس گسترده آن در رسانه های اصولگرا یک معنای خاص می دهد. کسانی که با فرمانآرا که سیمرغ هایش را به جشنواره پس می دهد عکس یادگاری می گیرند و از او برای ساخت فیلم «خواهش» می کنند همین ها حالا می خواهند به این شکل حاتمی کیا را به اصطلاح سرجایش بنشانند. حال به سازمان سینمایی که گمان می کند با اکران «گزارش یک جشن» مثلا به چیزی دست پیدا می کند باید گفت که فرزندان انقلاب با سلایق مختلف و حرف های گوناگون فرزندان انقلاباند. چپ و راست و میانه هم ندارد. حاتمی کیا هرچه بگوید و هرچه بسازد در همین دایره است.