مصطفی ملکیان با بیان این مطلب که «قرآن رساله پیامبر بود مرا رساله خود باید!» مدعی میشود: قرآن کتاب پیامبر بوده است و ما باید با تفکر نقادانه و انتقادی کتاب خود را داشته باشیم.
به گزارش شهداي ايران به نقل از جهاننیوز، مصطفی ملکیان، از تئوریسین های فکری اصلاحات، که پیش از این گاه و بیگاه در هر تریبونی، به غیرعقلانی بودن و حتی ضد عقلانی بودن دین، تعبدی بودن آن مبادرت کرده است، این بار نیز در اظهاراتی جدید، اسلام، پیامبر اعظم(ص) و قرآن را هدف ساختارشکنی و قداستزدایی قرار داده است.
وی چند روز پیش (15 اسفند ماه) در سخنرانی خود با موضوع «اهمیت روش شناسی علوم انسانی» (که فایل صوتی آن نیز بر روی فضای مجازی قرار گرفته است) به صراحت قرآن را ساخته پیامبر(ص) دانسته و وجود دروسی مانند معارف اسلامی در دبیرستانها و دانشگاه های کشور را مورد ریشخند قرار می دهد. او در بخشی از افاضات خویش می گوید:
«در دانشگاه های اروپا مثل این درسهای عمومی که ما داریم، مثل درسهای معارف ما که خیلی ضرورت دارد (می خندد و حضار نیز می خندند)، آنها به دانشجویان خود تفکر انتقادی می آموزند.»
ملکیان در جایی دیگر با بیان این مطلب که «قرآن رساله پیامبر بود مرا رساله خود باید!» افاضه! می کند: قرآن کتاب پیامبر بوده است و ما باید با تفکر نقادانه و انتقادی کتاب خود را داشته باشیم!
وی می افزاید:«کسی که این گونه می اندیشد نباید جاسوس اینتلیجنت سرویس و... خطاب شود.» این اظهار وی نیز با خنده شاگردانش مواجه می شود.
وی در این بیان، همان حرفهای سروش و مجتهد شبستری درباره نزولی نبودن قرآن و زاییده ذهن پیامبر(ص) بودن آن را، تکرار و با وحیانی بودن قرآن می ستیزد.
او پس از توهین به اسلام، اتهام زدن به پیامبر اسلام(ص) با خالق قرآن دانستن ایشان، تحقیر دروس معارف اسلامی -به عنوان حداقل آشنایی که یک دانشجوی مسلمان ایرانی با علوم اسلامی باید داشته باشد- همچون دیگر روشنفکران هم پیاله خویش؛ فرهنگ ایرانی را نیز مورد تخطئه قرار داده و با انکار فرهنگ سلحشوری و شجاعت و اعتراض در ایران که حتی انگشت مستشرقین را به حیرت گزیده است (که شاهد آن دو انقلاب بزرگ مشروطه و انقلاب اسلامی است) آن را فرهنگ تسلیم می خواند! فرهنگی که به ادعای وی با انتقاد و نقد کردن، بیگانه است و از آن تحت عنوان «حافظه و تسلیم» سخن می گوید.
ملکیان سخنان شاذ خود را به اوج رسانده و می گوید که چیزی به نام اسلام وجود ندارد، آن چه هست مسلمین است! «غیر از مسلمانان چیزی به نام اسلام وجود ندارد. اسلام یک شبه واقعیت است.» او با این بیان خواسته است تا عمل کردن به اسلام را ناممکن جلوه داده و سپس راه را برای معنویت مسؤولیتگریز و تن پرورانه خود یا همان پروژه موسوم به «عقلانیت و معنویت» بگشاید. پروژه ای که اساس آن تقابل با دین و دینورزی به عنوان امری مانع عقلانیت -به زعم باطل ملکیان- است.
قبلا بزرگانی ماند علامه جعفری و دیگران به خوبی پاسخ شبهاتی مانند تقابل تعبد و تعقل را داده اند و حتی اثبات نموده اند که آن چه تعبدی است، تعقلی هم هست. پاسخ به سایر شبهاتی که امثال ملکیان هر روز صادر می کنند نیز پیش از این داده شده است.
توهین به اسلام، مردم و فرهنگ ایرانی در طول شش ماه گذشته و پس از روی کار آمدن دولت جدید بارها و بارها توسط اشخاصی با گرایش های ملی ـ مذهبی و اصلاح طلبانه در تریبون ها و رسانه ها نزدیک به اصلاح طلبان مطرح شده است. زیر سؤال بردن ولایت حضرت علی(ع)، رد نص صریح قرآن درباره ارث بردن زنان، غیر انسانی خواندن حکم اسلامی قصاص نمونه های بارزی از هجمه به اصطلاح روشنفکران در طول این مدت بوده است. این موضوع در کنار سهل انگاری های نهادهای فرهنگی دولتی و غیردولتی، موجب بروز واکنش های متعدد از سوی علما و مردم شده است تا آنجا که رهبر معظم انقلاب در دیدار با نمایندگان مردم در مجلس خبرگان فرمودند:«بنده هم در این نگرانى [از مسائل فرهنگی] با شما سهیم هستم و امیدوارم که مسئولین فرهنگى توجه داشته باشند که چه می کنند. با مسائل فرهنگى شوخى نمی شود کرد، بىملاحظگى نمی شود کرد؛ اگر چنانچه یک رخنهى فرهنگى بهوجود آمد، مثل رخنههاى اقتصادى نیست که بشود [آن را] جمع کرد».
وی چند روز پیش (15 اسفند ماه) در سخنرانی خود با موضوع «اهمیت روش شناسی علوم انسانی» (که فایل صوتی آن نیز بر روی فضای مجازی قرار گرفته است) به صراحت قرآن را ساخته پیامبر(ص) دانسته و وجود دروسی مانند معارف اسلامی در دبیرستانها و دانشگاه های کشور را مورد ریشخند قرار می دهد. او در بخشی از افاضات خویش می گوید:
«در دانشگاه های اروپا مثل این درسهای عمومی که ما داریم، مثل درسهای معارف ما که خیلی ضرورت دارد (می خندد و حضار نیز می خندند)، آنها به دانشجویان خود تفکر انتقادی می آموزند.»
ملکیان در جایی دیگر با بیان این مطلب که «قرآن رساله پیامبر بود مرا رساله خود باید!» افاضه! می کند: قرآن کتاب پیامبر بوده است و ما باید با تفکر نقادانه و انتقادی کتاب خود را داشته باشیم!
وی می افزاید:«کسی که این گونه می اندیشد نباید جاسوس اینتلیجنت سرویس و... خطاب شود.» این اظهار وی نیز با خنده شاگردانش مواجه می شود.
وی در این بیان، همان حرفهای سروش و مجتهد شبستری درباره نزولی نبودن قرآن و زاییده ذهن پیامبر(ص) بودن آن را، تکرار و با وحیانی بودن قرآن می ستیزد.
او پس از توهین به اسلام، اتهام زدن به پیامبر اسلام(ص) با خالق قرآن دانستن ایشان، تحقیر دروس معارف اسلامی -به عنوان حداقل آشنایی که یک دانشجوی مسلمان ایرانی با علوم اسلامی باید داشته باشد- همچون دیگر روشنفکران هم پیاله خویش؛ فرهنگ ایرانی را نیز مورد تخطئه قرار داده و با انکار فرهنگ سلحشوری و شجاعت و اعتراض در ایران که حتی انگشت مستشرقین را به حیرت گزیده است (که شاهد آن دو انقلاب بزرگ مشروطه و انقلاب اسلامی است) آن را فرهنگ تسلیم می خواند! فرهنگی که به ادعای وی با انتقاد و نقد کردن، بیگانه است و از آن تحت عنوان «حافظه و تسلیم» سخن می گوید.
ملکیان سخنان شاذ خود را به اوج رسانده و می گوید که چیزی به نام اسلام وجود ندارد، آن چه هست مسلمین است! «غیر از مسلمانان چیزی به نام اسلام وجود ندارد. اسلام یک شبه واقعیت است.» او با این بیان خواسته است تا عمل کردن به اسلام را ناممکن جلوه داده و سپس راه را برای معنویت مسؤولیتگریز و تن پرورانه خود یا همان پروژه موسوم به «عقلانیت و معنویت» بگشاید. پروژه ای که اساس آن تقابل با دین و دینورزی به عنوان امری مانع عقلانیت -به زعم باطل ملکیان- است.
قبلا بزرگانی ماند علامه جعفری و دیگران به خوبی پاسخ شبهاتی مانند تقابل تعبد و تعقل را داده اند و حتی اثبات نموده اند که آن چه تعبدی است، تعقلی هم هست. پاسخ به سایر شبهاتی که امثال ملکیان هر روز صادر می کنند نیز پیش از این داده شده است.
توهین به اسلام، مردم و فرهنگ ایرانی در طول شش ماه گذشته و پس از روی کار آمدن دولت جدید بارها و بارها توسط اشخاصی با گرایش های ملی ـ مذهبی و اصلاح طلبانه در تریبون ها و رسانه ها نزدیک به اصلاح طلبان مطرح شده است. زیر سؤال بردن ولایت حضرت علی(ع)، رد نص صریح قرآن درباره ارث بردن زنان، غیر انسانی خواندن حکم اسلامی قصاص نمونه های بارزی از هجمه به اصطلاح روشنفکران در طول این مدت بوده است. این موضوع در کنار سهل انگاری های نهادهای فرهنگی دولتی و غیردولتی، موجب بروز واکنش های متعدد از سوی علما و مردم شده است تا آنجا که رهبر معظم انقلاب در دیدار با نمایندگان مردم در مجلس خبرگان فرمودند:«بنده هم در این نگرانى [از مسائل فرهنگی] با شما سهیم هستم و امیدوارم که مسئولین فرهنگى توجه داشته باشند که چه می کنند. با مسائل فرهنگى شوخى نمی شود کرد، بىملاحظگى نمی شود کرد؛ اگر چنانچه یک رخنهى فرهنگى بهوجود آمد، مثل رخنههاى اقتصادى نیست که بشود [آن را] جمع کرد».