روزنامه پاکستانی دِ نیوز در واکنش به عدم تکمیل خط لوله صلح نوشت: آمریکا از نادیده گرفتن چیزی که پاکستان به آن نیاز مبرم دارد، هیچ ابایی ندارد حتی اگر به مختل شدن زندگی مردم این کشور منجر شود و این امر تنها چهرهای مغلوب از پاکستان که یک کاسه گدایی بزرگ به دست دارد را نشان خواهد داد.
به گزارش شهداي ايران به نقل از فارس، اظهارات دولتمردان پاکستانی مبنی بر عدم ادامه پروژه خط لوله انتقال گاز ایران به این کشور واکنشهایی در رسانههای پاکستانی به دنبال داشته است.
روزنامه دِ نیوز نشنال در این رابطه نوشت، خط لوله انتقال گاز ایران به عنوان پروژهای که نیازهای شدید گازی پاکستان از طریق مرزهای این کشور تامین میکند، به آخر خط رسیده است. حقیقت این است که قطع به یقین کار بر روی آن ادامه پیدا نخواهد کرد با وجود اینکه ساخت مربوط به طرف ایرانی تقریبا کامل شده است.
به گفته شاهد خاقان عباسی وزیر نفت و منابع طبیعی پاکستان، فعالیت بر روی این خط لوله به علت تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا ادامه نخواهد یافت. این تحریمها به این معناست که پاکستان توانایی تامین مالی برای احداث ۷۸۰ کیلومتر این خط لوله در خاک خود را ندارد.
پاکستان حتی برای تامین مالی این پروژه از ایران نیز کمک خواست اما سوالی که اینجا مطرح میشود این است که چرا پاکستان چین را به عنوان یکی از دوستان خود برای سرمایهگذاری در این پروژه متقاعد نمیکند؟ البته ما همیشه با این داستان روبرو هستیم که پایان خوشی ندارد و آن تسلط آمریکا به پاکستان است.
این روزنامه پاکستانی تاکید میکند، روابط پاکستان با آمریکا نابرابر است،آمریکا از نادیده گرفتن چیزی که اسلامآباد به آن نیاز مبرم داریم هیچ ابایی ندارد، چیزی که میتواند حرکت و فعالیت یا از کار افتادن صنایع پاکستان را تعیین کند. چیزی که میتواند سبب فراهم شدن سوخت برای مردم این کشور شود یا زندگی آنها را مختل کند.
در حال حاضر، واضح است که مردم پاکستان انرژیی (نیروی برق) برای روشن کردن منازل خود نخواهند داشت و از این تاریکیها حتی تصاویر زشتتری پدیدار خواهد شد، یک چهره تسلیم شده و مغلوب که یک کاسه گدایی بزرگ به دست دارد.
پاکستان با کمبود منابع کافی برای اتخاذ تصمیم روبرو است و باید برای هر پنی (واحد پول) مورد نیاز خود به دیگران متوسل شود. این وابستگی اسلامآباد را به تعظیم و اطاعت وادار کرده است. از این رو قادر نیست تا بهترین کار را برای مردمش انجام دهد و این امر نه چیز جدیدی است و نه محدود به یک حوزه است.
شاید این خط لوله بتواند یادآور این باشد که چقدر لازم است به خود به عنوان یک ملت نگاهی بیاندازیم، بدانیم کجا و چگونه قرار داریم، چگونه و به چه دلیل مجبوریم یک شیوه خاص را انجام دهیم و ببینیم برای نجات خود از این وضع اسفناک چه میتوانیم انجام دهیم، آن وقت میتوانیم در میان جامعه جهانی ملل، بلندتر، پرغرورتر و محکمتر بایستیم.
روزنامه دِ نیوز نشنال در این رابطه نوشت، خط لوله انتقال گاز ایران به عنوان پروژهای که نیازهای شدید گازی پاکستان از طریق مرزهای این کشور تامین میکند، به آخر خط رسیده است. حقیقت این است که قطع به یقین کار بر روی آن ادامه پیدا نخواهد کرد با وجود اینکه ساخت مربوط به طرف ایرانی تقریبا کامل شده است.
به گفته شاهد خاقان عباسی وزیر نفت و منابع طبیعی پاکستان، فعالیت بر روی این خط لوله به علت تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا ادامه نخواهد یافت. این تحریمها به این معناست که پاکستان توانایی تامین مالی برای احداث ۷۸۰ کیلومتر این خط لوله در خاک خود را ندارد.
پاکستان حتی برای تامین مالی این پروژه از ایران نیز کمک خواست اما سوالی که اینجا مطرح میشود این است که چرا پاکستان چین را به عنوان یکی از دوستان خود برای سرمایهگذاری در این پروژه متقاعد نمیکند؟ البته ما همیشه با این داستان روبرو هستیم که پایان خوشی ندارد و آن تسلط آمریکا به پاکستان است.
این روزنامه پاکستانی تاکید میکند، روابط پاکستان با آمریکا نابرابر است،آمریکا از نادیده گرفتن چیزی که اسلامآباد به آن نیاز مبرم داریم هیچ ابایی ندارد، چیزی که میتواند حرکت و فعالیت یا از کار افتادن صنایع پاکستان را تعیین کند. چیزی که میتواند سبب فراهم شدن سوخت برای مردم این کشور شود یا زندگی آنها را مختل کند.
در حال حاضر، واضح است که مردم پاکستان انرژیی (نیروی برق) برای روشن کردن منازل خود نخواهند داشت و از این تاریکیها حتی تصاویر زشتتری پدیدار خواهد شد، یک چهره تسلیم شده و مغلوب که یک کاسه گدایی بزرگ به دست دارد.
پاکستان با کمبود منابع کافی برای اتخاذ تصمیم روبرو است و باید برای هر پنی (واحد پول) مورد نیاز خود به دیگران متوسل شود. این وابستگی اسلامآباد را به تعظیم و اطاعت وادار کرده است. از این رو قادر نیست تا بهترین کار را برای مردمش انجام دهد و این امر نه چیز جدیدی است و نه محدود به یک حوزه است.
شاید این خط لوله بتواند یادآور این باشد که چقدر لازم است به خود به عنوان یک ملت نگاهی بیاندازیم، بدانیم کجا و چگونه قرار داریم، چگونه و به چه دلیل مجبوریم یک شیوه خاص را انجام دهیم و ببینیم برای نجات خود از این وضع اسفناک چه میتوانیم انجام دهیم، آن وقت میتوانیم در میان جامعه جهانی ملل، بلندتر، پرغرورتر و محکمتر بایستیم.