شیخالاسلام، معاون امور بینالملل مجلس شورای اسلامی گفت: آقای مروی از دوستان سیدعباس موسوی میگوید، از همسر سید سوال کردم که شما نمیترسید که سید همیشه در جبهه است؟ ایشان جواب داد نه، چون دعا کردهام یا شهید نشود و یا با هم شهید شویم
به گزارش شهدای ایران؛ مراسم یادبود شهدای حزبالله، بهویژه شهید سیدعباس موسوی و شهید عماد مغنیه (حاجرضوان) در مسجد فائق برگزار شد. در این مراسم که عدهای از سران لشکری و کشوری حضور داشتند، شیخالاسلام معاون امور بینالملل مجلس شورای اسلامی و سپس اللهکرم، مسئول شورای هماهنگی نیروهای حزبالله سخنرانی کردند.
در ابتدا شیخالاسلام با گرامیداشت یاد شهید راغب و شهید عماد مغنیه و سیدعباس موسوی به بیان وضعیت لبنان قبل از انقلاب پرداخت و گفت: انقلاب اسلامی در لبنان تاثیر بسزایی داشته است. در لبنان قبل از انقلاب هرچند شیعه از نظر مذهبی غالب بود اما از نظر اجتماعی و اقتصادی و قدرتی، در ضعیفترین جایگاه قرار داشت. رتبه جایگاهی در لبنان به ترتیب متعلق به مسیحیت بود که در عالیترین رتبه قرار داشت و بعد از آن اهل سنت و سپس شیعه. در چنین بحبوحهای امام موسی صدر فعالیتهای خود را آغاز کرد و شهید چمران هم به او پیوست. در چنین فضایی است که شیخ راغب حرب پرورش پیدا میکند و از آنجایی که با ظلم و جور کاملا مخالف بوده و فرد ظلمستیزی بود، یک سری گروهکهایی را برای ظلمستیزی تشکیل داد و پایهگذار این گروهکها بود.
وی ادامه داد: زمانی که شیخ راغب عازم نجف میشود همراه با سیدعباس موسوی شاگرد سیدمحمدباقر صدر میشوند. در سال 1980 شیخ راغب حرب با تفکرات امام خمینی آشنا میشود. با پیروزی انقلاب اسلامی نوعی خط فکری در منطقه مابین خیر و شر کشیده میشود. اسرائیل وقتی احساس میکند که این انقلاب در لبنان تاثیر گذاشته، سعی میکند که تاثیر این انقلاب را در لبنان کمرنگ کند و نهایتا از بین ببر؛. در سال 1982 اسرائیل مناطق زیادی از لبنان و خودِ بیروت را اشغال میکند. سیدعباس موسوی و عماد مغنیه و راغب حرب به ایران میآیند و با امام بیعت میکنند و تشکلی به نام حزبالله را پایهگذاری میکنند.
وی در ادامه افزود: همسر سیدعباس موسوی که دختر عموی سید و مسئول یکی از حوزههای علمیهای بود که سید تاسیس کرده بود. آقای مروی که در آن زمان دوست سیدعباس بوده و در یک دوره هم سفیر ایران در سودان بود نقل میکند که همسر سیدعباس را سوار ماشینم کردم تا به مقصد برسانم. در راه از ایشان سوال کردم شما نمیترسی که سید این همه به جبهه می رود. همسر سیدعباس جواب داد که نه نمیترسیم، چون دعا کردم یا شهید نشود و یا با هم شهید شویم که دقیقا هم همینطور شد. اسرائیل با هلیکوپتری به ماشین سیدعباس موسوی شلیک کرد و سیدعباس و همسرش و فرزند دو ساله او شهید میشوند. بعد از این گفتهها به این نکته هم اشاره کرد که امام خمینی در اینکه بخواهد بودجه جمهوری اسلامی را به گروههای مختلف بدهند تا به نوعی تبلیغ اسلام بکنند نهایت دقت و ظرافت را به خرج میداد. اما وقتی گروه حزبالله طلب یاری و کمک کرد امام بدون هیچ تامل و تعللی وجهی را در اختیار این گروه قرار داد.
شیخالاسلام در پایان هم به بیان علت آرامش سیدعباس موسوی در لحظات پرخطر اشاره کرد و گفت: اعتقاد و تکیه او به خدا باعث این آرامش بود.
در ادامه الله کرم، مسئول شورای هماهنگی نیروهای حز الله کرم به ارائه سخن پرداخت. وی ابتدا آیه 23 سوره احزاب را قرائت کرده و گفت: بدون شک عماد مغنیه مصداق یکی از مردانی است که در آیه 23 سوره احزاب توصیف میشود و در پیمانشان با خدا تا پای جان ایستادهاند. حتی رهبر معظم انقلاب هم در دیدارش با مادر شهید عماد مغنیه که به مناسبت ایام شهادت ایشان رفته بودند فرمودند من همواره سیدحسن نصرالله و عماد مغنیه را دعا میکردم و امیدوارم شهید حاج رضوان در روز قیامت شفیع من باشد.
وی در ادامه به بیان دستاوردها و درسهایی که میشود از این شهید بزرگوار آموخت اشاره کرد و گفت: اولین درسی که این شهید به ما داد این بود که به دشمن هرگز نباید اعتماد کرد. عماد مغنیه از یازده سالگی وارد گروه 17 آزادسازی فلسطین میشود و این گروه هم گروه عملیات ویژه بوده است و از همان روزها خصوصا در سال 1361 بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر شهید عماد مغنیه با استفاده از وضعیت زمین تعدادی از تانکهای دشمن را مورد حمله قرار میدهد و منهدم میکند.
الله کرم تصریح کرد: دومین درس غافلگیری دشمن است. عماد مغنیه اعتقاد داشت که باید دشمن غافلگیر شود. لذا در یکی از سالهایی که آمریکا وارد شده بود با پرتاب یک موشک به ناو آمریکایی آنها را غافلگیر کرده بود. او به این نکته اعتقاد داشت که باید طوری به دشمن ضربه وارد کرد که متوجه نشود از کجا ضربه دیده است. باید با دشمن پیچیده و مرموز مبارزه کرد. و سومین درس و مهمترین درس ولایتپذیری و ولایتمداری شهید عماد مغنیه بود. چرا که انسان زیر سایه ولایت به پیروزی بزرگ میرسد.
وی گفت: شهید عماد مغنیه حتی برای انتقال مهمات روی نیروهای مردمی هم حساب میکرد تا جایی که دیدهبان او پیرزنی در نزدیکترین روستا به مرز اسرائیل بود و او به عماد مغنیه گزارش میداد.
در ابتدا شیخالاسلام با گرامیداشت یاد شهید راغب و شهید عماد مغنیه و سیدعباس موسوی به بیان وضعیت لبنان قبل از انقلاب پرداخت و گفت: انقلاب اسلامی در لبنان تاثیر بسزایی داشته است. در لبنان قبل از انقلاب هرچند شیعه از نظر مذهبی غالب بود اما از نظر اجتماعی و اقتصادی و قدرتی، در ضعیفترین جایگاه قرار داشت. رتبه جایگاهی در لبنان به ترتیب متعلق به مسیحیت بود که در عالیترین رتبه قرار داشت و بعد از آن اهل سنت و سپس شیعه. در چنین بحبوحهای امام موسی صدر فعالیتهای خود را آغاز کرد و شهید چمران هم به او پیوست. در چنین فضایی است که شیخ راغب حرب پرورش پیدا میکند و از آنجایی که با ظلم و جور کاملا مخالف بوده و فرد ظلمستیزی بود، یک سری گروهکهایی را برای ظلمستیزی تشکیل داد و پایهگذار این گروهکها بود.
وی ادامه داد: زمانی که شیخ راغب عازم نجف میشود همراه با سیدعباس موسوی شاگرد سیدمحمدباقر صدر میشوند. در سال 1980 شیخ راغب حرب با تفکرات امام خمینی آشنا میشود. با پیروزی انقلاب اسلامی نوعی خط فکری در منطقه مابین خیر و شر کشیده میشود. اسرائیل وقتی احساس میکند که این انقلاب در لبنان تاثیر گذاشته، سعی میکند که تاثیر این انقلاب را در لبنان کمرنگ کند و نهایتا از بین ببر؛. در سال 1982 اسرائیل مناطق زیادی از لبنان و خودِ بیروت را اشغال میکند. سیدعباس موسوی و عماد مغنیه و راغب حرب به ایران میآیند و با امام بیعت میکنند و تشکلی به نام حزبالله را پایهگذاری میکنند.
وی در ادامه افزود: همسر سیدعباس موسوی که دختر عموی سید و مسئول یکی از حوزههای علمیهای بود که سید تاسیس کرده بود. آقای مروی که در آن زمان دوست سیدعباس بوده و در یک دوره هم سفیر ایران در سودان بود نقل میکند که همسر سیدعباس را سوار ماشینم کردم تا به مقصد برسانم. در راه از ایشان سوال کردم شما نمیترسی که سید این همه به جبهه می رود. همسر سیدعباس جواب داد که نه نمیترسیم، چون دعا کردم یا شهید نشود و یا با هم شهید شویم که دقیقا هم همینطور شد. اسرائیل با هلیکوپتری به ماشین سیدعباس موسوی شلیک کرد و سیدعباس و همسرش و فرزند دو ساله او شهید میشوند. بعد از این گفتهها به این نکته هم اشاره کرد که امام خمینی در اینکه بخواهد بودجه جمهوری اسلامی را به گروههای مختلف بدهند تا به نوعی تبلیغ اسلام بکنند نهایت دقت و ظرافت را به خرج میداد. اما وقتی گروه حزبالله طلب یاری و کمک کرد امام بدون هیچ تامل و تعللی وجهی را در اختیار این گروه قرار داد.
شیخالاسلام در پایان هم به بیان علت آرامش سیدعباس موسوی در لحظات پرخطر اشاره کرد و گفت: اعتقاد و تکیه او به خدا باعث این آرامش بود.
در ادامه الله کرم، مسئول شورای هماهنگی نیروهای حز الله کرم به ارائه سخن پرداخت. وی ابتدا آیه 23 سوره احزاب را قرائت کرده و گفت: بدون شک عماد مغنیه مصداق یکی از مردانی است که در آیه 23 سوره احزاب توصیف میشود و در پیمانشان با خدا تا پای جان ایستادهاند. حتی رهبر معظم انقلاب هم در دیدارش با مادر شهید عماد مغنیه که به مناسبت ایام شهادت ایشان رفته بودند فرمودند من همواره سیدحسن نصرالله و عماد مغنیه را دعا میکردم و امیدوارم شهید حاج رضوان در روز قیامت شفیع من باشد.
وی در ادامه به بیان دستاوردها و درسهایی که میشود از این شهید بزرگوار آموخت اشاره کرد و گفت: اولین درسی که این شهید به ما داد این بود که به دشمن هرگز نباید اعتماد کرد. عماد مغنیه از یازده سالگی وارد گروه 17 آزادسازی فلسطین میشود و این گروه هم گروه عملیات ویژه بوده است و از همان روزها خصوصا در سال 1361 بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر شهید عماد مغنیه با استفاده از وضعیت زمین تعدادی از تانکهای دشمن را مورد حمله قرار میدهد و منهدم میکند.
الله کرم تصریح کرد: دومین درس غافلگیری دشمن است. عماد مغنیه اعتقاد داشت که باید دشمن غافلگیر شود. لذا در یکی از سالهایی که آمریکا وارد شده بود با پرتاب یک موشک به ناو آمریکایی آنها را غافلگیر کرده بود. او به این نکته اعتقاد داشت که باید طوری به دشمن ضربه وارد کرد که متوجه نشود از کجا ضربه دیده است. باید با دشمن پیچیده و مرموز مبارزه کرد. و سومین درس و مهمترین درس ولایتپذیری و ولایتمداری شهید عماد مغنیه بود. چرا که انسان زیر سایه ولایت به پیروزی بزرگ میرسد.
وی گفت: شهید عماد مغنیه حتی برای انتقال مهمات روی نیروهای مردمی هم حساب میکرد تا جایی که دیدهبان او پیرزنی در نزدیکترین روستا به مرز اسرائیل بود و او به عماد مغنیه گزارش میداد.