فلاحی فیلم هیچ نیست مگر مقوا. و وصالی فیلم خیلی بی کله است و تا حدی وسترن.
به گزارش شهداي ايران به نقل از مشرق - مسعود فراستی: چ فیلم نزدیک به خوبی است. فیلمی تحقیق شده و کار شده. نه سرهم بندی شده. فیلم بی مساله ای نیست. مفهوم زده هم نیست. خوشبختانه مساله دارد. مساله دیروز و مهمتر مساله امروز. فیلم کهنه و دیروزی هم نیست. فیلم سخت و آبرومند و سرپایی است که نه ملودرام سطحی می شود نه جنگی دِمُده. فیلمی است که می تواند مخاطب امروز را جلب کند حتی مخاطب نا آشنا با چمران و بیگانه با پاوه آن زمان. فیلم جنگ زده نیست و جنگ طلب و قهرمان ساز دروغین. صلح طلب است اما نه تسلیم طلب. آسیب شناسانه است و تا حدی تحلیل گر. ملی است و نگاهش نیز خیلی خصوصی نیست.
چ بهترینِ حاتمی کیا است بعد از مهاجر و دیده بان و مهمترین فیلم جشنواره امسال است و یکی از دو بهترین های آن.
و اما چرا نزدیک به خوب ؟ نه خوب. مشکل اول فیلم خود شخصیت چمران است. اگر او را از فیلم برداریم یا تبدیل به رزمنده ای بی نام و نشان اش کنیم با بیش و کم همین خصوصیات و کنش ها ، چه می شود؟ شخصیت چریک عارف و متفکر چمران تا حد بسیاری در نیامده. کمی منفعل است. استاد جنگ های چریکی و استراتژی و تاکتیک چریکی نیست. در مقابل حرکات دشمن شارپ نیست. تاخیر دارد. عرفانش هم غایب است. یک صحنه عبادت چیزی نمی رساند. خلوت ندارد. متفکر است و بیشتر سیاسی و اهل پلمیک اما در جواب دشمن راجب زن و فرزند کم می آورد. یشتر مردم دوست است و ملی تا متفکر. اولین اسلحه گرفتنش خیلی حرفه ای است – با دوربین خوب – اما نه ایرانی. شلیک کردن های بعدی اش بهتر است.
این که فیلمساز می گوید چمران اوست، قبول. اما چقدر به چمران واقعی نزدیک است؟ مساله این است. درباره یک شخصیت بسیار مهم و مانده در تاریخ حرف زدن، شعار ندادن وخصوصی - و شخصی- نکردن اش سخت است. قطعا فیلمساز به جنبه هایی از شخصیت نزدیک تر است و از جنبه هایی دورتر. اما این توجیه کافی نیست. هم باید یک شخصیت درست و واقعی و چند بعدی در بیاید و هم نگاه فیلمساز به او غایب نباشد. نه اینکه فقط با نگاه فیلم ساز مواجه باشیم. حس کلی شخصیت، خلوت و جلوت اش و دیالکتیک آن مهم است، که در فیلم نیست. و جنگ و صلح. آیا چمران اساسا صلح طلب بوده –و قطعا نه سازش کار- یا چریک اما عارف؟ اینها دو چیزاند. آیا می شود سیاسی نبود ، اهل جنگ نبود ، عارف نبود و... و درباره همه این ها در یک آدم حرف زد؟
و اما درباره فلاحی و اصغر وصالی که فیلمساز معتقد است فیلم آنها هم هست، که خیلی جدی نیست. فلاحی فیلم هیچ نیست مگر مقوا. و وصالی فیلم خیلی بی کله است و تا حدی وسترن.
درباره سینمای چ ، دوربین و نگاه اش ، کادر اسکوپ و تدوین و... بعدا در اکرانش خواهم گفت. فعلا بگویم پاوه در فیلم خیلی شهر نشده. شاید برای فیلم جنگی دیگری کافی بود اما نه برای این فیلم. صحنه هلیکوپتر که در سینمای ایران بی نظیر است و موثر، ته اش در نیامده و نمی فهمیم هلیکوپتر سرانجام چگونه می نشیند. سر قطع شده در صحنه زیادی است و حس صحنه را خراب می کند. خلاصه چ از معدود فیلم های قابل بحث این سال ها است. و تمرین خوبی است برای فیلمی ملی درباره حصر آبادان یا فتح خرمشهر. انشاءاله.
چ بهترینِ حاتمی کیا است بعد از مهاجر و دیده بان و مهمترین فیلم جشنواره امسال است و یکی از دو بهترین های آن.
و اما چرا نزدیک به خوب ؟ نه خوب. مشکل اول فیلم خود شخصیت چمران است. اگر او را از فیلم برداریم یا تبدیل به رزمنده ای بی نام و نشان اش کنیم با بیش و کم همین خصوصیات و کنش ها ، چه می شود؟ شخصیت چریک عارف و متفکر چمران تا حد بسیاری در نیامده. کمی منفعل است. استاد جنگ های چریکی و استراتژی و تاکتیک چریکی نیست. در مقابل حرکات دشمن شارپ نیست. تاخیر دارد. عرفانش هم غایب است. یک صحنه عبادت چیزی نمی رساند. خلوت ندارد. متفکر است و بیشتر سیاسی و اهل پلمیک اما در جواب دشمن راجب زن و فرزند کم می آورد. یشتر مردم دوست است و ملی تا متفکر. اولین اسلحه گرفتنش خیلی حرفه ای است – با دوربین خوب – اما نه ایرانی. شلیک کردن های بعدی اش بهتر است.
این که فیلمساز می گوید چمران اوست، قبول. اما چقدر به چمران واقعی نزدیک است؟ مساله این است. درباره یک شخصیت بسیار مهم و مانده در تاریخ حرف زدن، شعار ندادن وخصوصی - و شخصی- نکردن اش سخت است. قطعا فیلمساز به جنبه هایی از شخصیت نزدیک تر است و از جنبه هایی دورتر. اما این توجیه کافی نیست. هم باید یک شخصیت درست و واقعی و چند بعدی در بیاید و هم نگاه فیلمساز به او غایب نباشد. نه اینکه فقط با نگاه فیلم ساز مواجه باشیم. حس کلی شخصیت، خلوت و جلوت اش و دیالکتیک آن مهم است، که در فیلم نیست. و جنگ و صلح. آیا چمران اساسا صلح طلب بوده –و قطعا نه سازش کار- یا چریک اما عارف؟ اینها دو چیزاند. آیا می شود سیاسی نبود ، اهل جنگ نبود ، عارف نبود و... و درباره همه این ها در یک آدم حرف زد؟
و اما درباره فلاحی و اصغر وصالی که فیلمساز معتقد است فیلم آنها هم هست، که خیلی جدی نیست. فلاحی فیلم هیچ نیست مگر مقوا. و وصالی فیلم خیلی بی کله است و تا حدی وسترن.
درباره سینمای چ ، دوربین و نگاه اش ، کادر اسکوپ و تدوین و... بعدا در اکرانش خواهم گفت. فعلا بگویم پاوه در فیلم خیلی شهر نشده. شاید برای فیلم جنگی دیگری کافی بود اما نه برای این فیلم. صحنه هلیکوپتر که در سینمای ایران بی نظیر است و موثر، ته اش در نیامده و نمی فهمیم هلیکوپتر سرانجام چگونه می نشیند. سر قطع شده در صحنه زیادی است و حس صحنه را خراب می کند. خلاصه چ از معدود فیلم های قابل بحث این سال ها است. و تمرین خوبی است برای فیلمی ملی درباره حصر آبادان یا فتح خرمشهر. انشاءاله.