ما قربانی تسویهحسابهای دو یا چند گرایش سیاسی شدیم اما واقعیت این است که در آن شرایط سخت به رغم موانع و محدودیتها، تمام تلاش خود را به کار گرفتیم و اکنون نیز منتظر اعلام نتیجه از سوی نهادهای شهری و کشوری هستیم
به گزارش شهداي ايران به نقل از وطن امروز، «اگر آتشنشانی 2 دقیقه دیرتر میرسید، چند نفر دیگر هم جان میدادند اما الان قربانی سیاستبازی نمیشد... 15 روز است که فحشهای رکیک میشنویم... تشک نجات چندصد کیلو وزن دارد و برای استفاده باید حداقل 50 متر فضای کاملا خالی و بدون مانع مهیا باشد... بادشدن تشک نجات 15 دقیقه زمان میخواهد... مسؤولیت وزارت کار برای تأمین ایمنی کارگران در محیطهای کارگاهی چه میشود؟»
«پلیس»، «آتشنشانی» و «اورژانس»؛ این سه نهاد اگر تضعیف شوند امنیت و سلامت شهروندان به خطر میافتد چراکه آنها در تمام ساعات شبانهروز ماموریت حفاظت از جان مردم و تامین امنیتشان را برعهده دارند و انتقاد از عملکرد آنها نباید از مسیر کارشناسی خارج شده و رنگ و بوی سیاست بگیرد.
حادثه 29 دیماه در خیابان جمهوری که منجر به مرگ 2 بانوی کارگر در کارگاه تولید و انبار پوشاک شد، حساسیتهای زیادی در جامعه ایجاد کرد و واکنشهای منطقی و غیرمنطقی مختلفی به دنبال داشت. قطعا باید علل و زمینههای بروز چنین حوادثی بررسی شود تا از این به بعد شاهد تهدیدشدن جان شهروندان در ساختمانهای ناامن نباشیم اما ناگهان درخواست «استعفای شهردار تهران» تیتر صفحه اول رسانههایی میشود که در پوشش دلسوزی برای جانباختگان حادثه، به دنبال دستیابی به اهداف سیاسی خود هستند. جای تاسف است که برخی همکاران رسانهای ما از جان انسانها نیز بهرهبرداری سیاسی میکنند. اگر آنها حداقل خواستار استعفای رئیس یا معاون یک مرکز و حتی معاون خدمات شهری شهرداری تهران نیز میشدند کمتر رنگ و بوی سیاسی از خواستههایشان احساس میشد.
10 هزار برابر حادثه خیابان جمهوری!
در طول شبانهروز به طور متوسط 60 نفر در حوادث جادهای کشور به علل مختلف جان خود را از دست میدهند؛ یعنی 30 برابر جانباختگان حادثه 29 دی، آنهم در یک روز! و 10 هزار برابر حادثه خیابان جمهوری در یک سال. چرا وزیر راه و شهرسازی فقط به خاطر یکی از این روزها (یک روز در 365 روز) استعفا نکرده است؟ آیا چون صحنههای جاندادن هموطنانمان در جادهها (که اتفاقا تعداد زیادی از آنها زن و کودک هستند) با موبایل فیلمبرداری نمیشود، میتوان به راحتی پشت میز مدیریت نشست و به کارهای روزمره پرداخت؟ آیا تصور جسم خونین، بدن تکهتکه شده، سر و گردن پرس شده و دست و پای قطع شده در تصادفات جادهای و لحظه جانکندن مردم، بدون فیلمبرداری با موبایل کار سختی است؟ مطمئنا اگر این صحنههای وحشتناک و تاسفبار نیز فیلمبرداری شود، دولتمردان روزهای راحت و سادهای را پشتسر نخواهند گذاشت اما نکته اصلی اینجاست که جامعه نیز انتظار ندارد هر روز «یک وزیر راه و شهرسازی» استعفا کند!
حوادث دیگری نیز مانند «سقوط مینیبوس حامل زنان و کودکان درون سد» یا «واژگونی سرویس مدرسه و جان باختن تعداد زیادی دانشآموز» هر از گاهی احساسات جامعه را جریحهدار میکند اما آنچه مردم انتظار دارند برخورد با عاملان مستقیم این حوادث است نه استعفای همزمان وزرای نیرو، راه و آموزش و پرورش یا رئیسجمهور.
الان میگفتند چرا سراغ تشک نجات رفتید
«منصور وزیری» رئیس ایستگاه 40 آتشنشانی میگوید: «57 سال سن دارم و از سال 1359 مشغول خدمت در آتشنشانی هستم. بهرغم رشادتهای همکارانم و شهادت تعدادی از آنان و با وجود رخ دادن حوادث تلخ و ناگوار برای مردم که البته در کشورهای پیشرفته نیز رخ میدهد از سال 59 تا امروز هیچوقت تا این اندازه ما را به چالش نکشیده بودند. هرگز زحمات ما را فدای بازیهای سیاسی نکرده بودند. جنس کار ما «خدمت» است. زمانی که همه از خطر فرار میکنند، ما در دل خطر میرویم. متاسفانه بعد از این حادثه به خاطر جوسازی منفی و سیاسی توسط تعدادی از رسانهها، نگاه مردم به ما سنگین شده و برای ما به عنوان خادمان جانفشان مردم سخت است که آنها به ما اینگونه نگاه کنند. اگر تفسیر مردم از خدمات ما منفی باشد، ما دیگر چه امنیتخاطری داریم و باید برای چه کسی و به چه امیدی کار کنیم و خودمان را به خطر بیندازیم».
وی اظهار میدارد: «آیا کسی به سراغ عاملان اصلی ناامنی در چنین ساختمانهایی رفته است؟ ما مثل تیمی هستیم که وظیفه خنثیکردن بمب را دارد و شاید بمب هم منفجر شود و عدهای آسیب ببینند اما متاسفانه کسی سراغ بمبگذار نمیرود. این کارگاههای تولیدی بسیار ناامن هستند. ایمنسازی آنان وظیفه ما نیست. ما فقط هشدار میدهیم و البته برای خنثیکردن خطر نیز تمام تلاشمان را بهکار میگیریم. بازهم اعلام میکنیم هر کارگاه ناامن یک بمب است؛ مسؤولان هوشیار باشند».
وی میافزاید: «این همه در رسانهها به ما کنایه و زخمزبان زدند که تشک نجات چه شد؟ بله! عقل ما هم میرسید که از تشک نجات استفاده کنیم اما هر وسیله و ابزاری در شرایط خاصی کاربرد دارد. جابهجایی تشک نجات با وزن چندصد کیلویی معمولا به جرثقیل یا تعداد زیادی نیروی انسانی نیاز دارد. همچنین بادشدن آن 15 دقیقه زمان میخواهد. ما اگر مشغول بادکردن تشک نجات میشدیم الان اتهامات دیگری را نیز باید پاسخگو میبودیم و از ما میپرسیدند اصلا چرا در آن شرایط سراغ تشک نجات رفتهاید؟ درباره نردبان هم فقط این را میگویم که به هر حال، این یک وسیله مکانیکی است و هر احتمالی هنگام کارکردن یا به کار انداختن آن وجود دارد».
وزیری ادامه میدهد: «اگر دو جناح سیاسی به جان هم افتادهاند چرا ما را به عنوان نهاد خدمترسان قربانی این دعوا میکنند. ما اصلا سیاست بلد نیستیم و قطعا به طور ناگواری نیز قربانی خواهیم شد.»
اگر 2 دقیقه دیرتر میرسیدیم...
«علیرضا جبارزاده» فرمانده نیروی پنجم عملیات اطفای حریق خیابان جمهوری نیز به خبرنگار ما میگوید: «افراد من جان 5 نفر را نجات دادند اما نهتنها الان شرایط روحی مناسبی ندارند بلکه یکی از آنها بشدت از ناحیه کمر مصدوم شده و باید تحت عمل جراحی قرار گیرد. ما انتظار تشکر نداشته و نداریم چون وظیفه ما تلاش برای نجات جان انسانها تا آخرین لحظه ممکن است اما خیلی سخت است که در اذهان و افکار مردم، ما را مقصر جلوه دادهاند و هر روز از افراد مختلف فحشهای رکیک میشنویم و سرمان را پایین میاندازیم و سکوت میکنیم.» وی در پاسخ به سوالی درباره علت عدم استفاده از تشک نجات نیز توضیح میدهد: «تشک نجات برای پهنشدن به 50 متر فضای امن و مناسب نیاز دارد. اما وجود معارضانی همچون تیر چراغ برق، جوی آب، خودروهای پارک شده در محل، ریختن شیشه و مواد قابل اشتعال، وجود موتوسیکلتها و درختان استفاده از تشک نجات را غیرممکن کرده بود.» جبارزاده میافزاید: «ما مطابق استاندارد میتوانیم تا 6 دقیقه بعد از اطلاع از حادثه به محل برسیم اما حضور ما کمتر از 4 دقیقه بود. نمیخواهم مسؤولیت کاری آتشنشانی را زیر سوال ببرم اما اگر (تاکید میکنم اگر) به هر دلیلی در همان 6 دقیقه میرسیدیم نهتنها همه حوادث به وقوع پیوسته بود و شاید افراد دیگری نیز جان میباختند اما قطعا الان نیروهای آتشنشانی در خط اول انتقادهای سیاسی نبودند. با این حال معتقدم همکاران من همواره بیشترین تلاش را برای نجات شهروندان عزیز داشتهاند و از این به بعد نیز خواهند داشت اما واقعیت این است که سیاسیشدن موضوع، جسم و روح ما را خسته کرده و این یک تهدید برای سلامت و امنیت جامعه است.»
قربانی تسویهحساب سیاسی شدیم
«مرتضی اصفهانی» مدیر عملیات منطقه 5 آتشنشانی نیز اظهار میدارد: «حضور آتشنشانی از ارتش هم در داخل شهر واجبتر است. وظیفه ارگان محترم ارتش حفاظت از کشور در زمان جنگ است اما آتشنشانی شبانهروز در حال دفاع از شهر و شهروندان است.»
او ادامه میدهد: «ما قربانی تسویهحسابهای دو یا چند گرایش سیاسی شدیم اما واقعیت این است که در آن شرایط سخت به رغم موانع و محدودیتها، تمام تلاش خود را به کار گرفتیم و اکنون نیز منتظر اعلام نتیجه از سوی نهادهای شهری و کشوری هستیم. من فقط میتوانم بگویم بهرغم تجمع بیش از حد اتوبوسها در چهارراه ولیعصر، وجود معابر کمعرض محدوده مرکزی شهر و شرایط ناامن و غیراستاندارد محیط، خود را در کمترین زمان ممکن به محل حادثه رساندیم و از جان تعداد دیگری از شهروندان حفاظت کردیم. ببخشید! من بیش از این اجازه اظهارنظر ندارم».
«پلیس»، «آتشنشانی» و «اورژانس»؛ این سه نهاد اگر تضعیف شوند امنیت و سلامت شهروندان به خطر میافتد چراکه آنها در تمام ساعات شبانهروز ماموریت حفاظت از جان مردم و تامین امنیتشان را برعهده دارند و انتقاد از عملکرد آنها نباید از مسیر کارشناسی خارج شده و رنگ و بوی سیاست بگیرد.
حادثه 29 دیماه در خیابان جمهوری که منجر به مرگ 2 بانوی کارگر در کارگاه تولید و انبار پوشاک شد، حساسیتهای زیادی در جامعه ایجاد کرد و واکنشهای منطقی و غیرمنطقی مختلفی به دنبال داشت. قطعا باید علل و زمینههای بروز چنین حوادثی بررسی شود تا از این به بعد شاهد تهدیدشدن جان شهروندان در ساختمانهای ناامن نباشیم اما ناگهان درخواست «استعفای شهردار تهران» تیتر صفحه اول رسانههایی میشود که در پوشش دلسوزی برای جانباختگان حادثه، به دنبال دستیابی به اهداف سیاسی خود هستند. جای تاسف است که برخی همکاران رسانهای ما از جان انسانها نیز بهرهبرداری سیاسی میکنند. اگر آنها حداقل خواستار استعفای رئیس یا معاون یک مرکز و حتی معاون خدمات شهری شهرداری تهران نیز میشدند کمتر رنگ و بوی سیاسی از خواستههایشان احساس میشد.
10 هزار برابر حادثه خیابان جمهوری!
در طول شبانهروز به طور متوسط 60 نفر در حوادث جادهای کشور به علل مختلف جان خود را از دست میدهند؛ یعنی 30 برابر جانباختگان حادثه 29 دی، آنهم در یک روز! و 10 هزار برابر حادثه خیابان جمهوری در یک سال. چرا وزیر راه و شهرسازی فقط به خاطر یکی از این روزها (یک روز در 365 روز) استعفا نکرده است؟ آیا چون صحنههای جاندادن هموطنانمان در جادهها (که اتفاقا تعداد زیادی از آنها زن و کودک هستند) با موبایل فیلمبرداری نمیشود، میتوان به راحتی پشت میز مدیریت نشست و به کارهای روزمره پرداخت؟ آیا تصور جسم خونین، بدن تکهتکه شده، سر و گردن پرس شده و دست و پای قطع شده در تصادفات جادهای و لحظه جانکندن مردم، بدون فیلمبرداری با موبایل کار سختی است؟ مطمئنا اگر این صحنههای وحشتناک و تاسفبار نیز فیلمبرداری شود، دولتمردان روزهای راحت و سادهای را پشتسر نخواهند گذاشت اما نکته اصلی اینجاست که جامعه نیز انتظار ندارد هر روز «یک وزیر راه و شهرسازی» استعفا کند!
حوادث دیگری نیز مانند «سقوط مینیبوس حامل زنان و کودکان درون سد» یا «واژگونی سرویس مدرسه و جان باختن تعداد زیادی دانشآموز» هر از گاهی احساسات جامعه را جریحهدار میکند اما آنچه مردم انتظار دارند برخورد با عاملان مستقیم این حوادث است نه استعفای همزمان وزرای نیرو، راه و آموزش و پرورش یا رئیسجمهور.
الان میگفتند چرا سراغ تشک نجات رفتید
«منصور وزیری» رئیس ایستگاه 40 آتشنشانی میگوید: «57 سال سن دارم و از سال 1359 مشغول خدمت در آتشنشانی هستم. بهرغم رشادتهای همکارانم و شهادت تعدادی از آنان و با وجود رخ دادن حوادث تلخ و ناگوار برای مردم که البته در کشورهای پیشرفته نیز رخ میدهد از سال 59 تا امروز هیچوقت تا این اندازه ما را به چالش نکشیده بودند. هرگز زحمات ما را فدای بازیهای سیاسی نکرده بودند. جنس کار ما «خدمت» است. زمانی که همه از خطر فرار میکنند، ما در دل خطر میرویم. متاسفانه بعد از این حادثه به خاطر جوسازی منفی و سیاسی توسط تعدادی از رسانهها، نگاه مردم به ما سنگین شده و برای ما به عنوان خادمان جانفشان مردم سخت است که آنها به ما اینگونه نگاه کنند. اگر تفسیر مردم از خدمات ما منفی باشد، ما دیگر چه امنیتخاطری داریم و باید برای چه کسی و به چه امیدی کار کنیم و خودمان را به خطر بیندازیم».
وی اظهار میدارد: «آیا کسی به سراغ عاملان اصلی ناامنی در چنین ساختمانهایی رفته است؟ ما مثل تیمی هستیم که وظیفه خنثیکردن بمب را دارد و شاید بمب هم منفجر شود و عدهای آسیب ببینند اما متاسفانه کسی سراغ بمبگذار نمیرود. این کارگاههای تولیدی بسیار ناامن هستند. ایمنسازی آنان وظیفه ما نیست. ما فقط هشدار میدهیم و البته برای خنثیکردن خطر نیز تمام تلاشمان را بهکار میگیریم. بازهم اعلام میکنیم هر کارگاه ناامن یک بمب است؛ مسؤولان هوشیار باشند».
وی میافزاید: «این همه در رسانهها به ما کنایه و زخمزبان زدند که تشک نجات چه شد؟ بله! عقل ما هم میرسید که از تشک نجات استفاده کنیم اما هر وسیله و ابزاری در شرایط خاصی کاربرد دارد. جابهجایی تشک نجات با وزن چندصد کیلویی معمولا به جرثقیل یا تعداد زیادی نیروی انسانی نیاز دارد. همچنین بادشدن آن 15 دقیقه زمان میخواهد. ما اگر مشغول بادکردن تشک نجات میشدیم الان اتهامات دیگری را نیز باید پاسخگو میبودیم و از ما میپرسیدند اصلا چرا در آن شرایط سراغ تشک نجات رفتهاید؟ درباره نردبان هم فقط این را میگویم که به هر حال، این یک وسیله مکانیکی است و هر احتمالی هنگام کارکردن یا به کار انداختن آن وجود دارد».
وزیری ادامه میدهد: «اگر دو جناح سیاسی به جان هم افتادهاند چرا ما را به عنوان نهاد خدمترسان قربانی این دعوا میکنند. ما اصلا سیاست بلد نیستیم و قطعا به طور ناگواری نیز قربانی خواهیم شد.»
اگر 2 دقیقه دیرتر میرسیدیم...
«علیرضا جبارزاده» فرمانده نیروی پنجم عملیات اطفای حریق خیابان جمهوری نیز به خبرنگار ما میگوید: «افراد من جان 5 نفر را نجات دادند اما نهتنها الان شرایط روحی مناسبی ندارند بلکه یکی از آنها بشدت از ناحیه کمر مصدوم شده و باید تحت عمل جراحی قرار گیرد. ما انتظار تشکر نداشته و نداریم چون وظیفه ما تلاش برای نجات جان انسانها تا آخرین لحظه ممکن است اما خیلی سخت است که در اذهان و افکار مردم، ما را مقصر جلوه دادهاند و هر روز از افراد مختلف فحشهای رکیک میشنویم و سرمان را پایین میاندازیم و سکوت میکنیم.» وی در پاسخ به سوالی درباره علت عدم استفاده از تشک نجات نیز توضیح میدهد: «تشک نجات برای پهنشدن به 50 متر فضای امن و مناسب نیاز دارد. اما وجود معارضانی همچون تیر چراغ برق، جوی آب، خودروهای پارک شده در محل، ریختن شیشه و مواد قابل اشتعال، وجود موتوسیکلتها و درختان استفاده از تشک نجات را غیرممکن کرده بود.» جبارزاده میافزاید: «ما مطابق استاندارد میتوانیم تا 6 دقیقه بعد از اطلاع از حادثه به محل برسیم اما حضور ما کمتر از 4 دقیقه بود. نمیخواهم مسؤولیت کاری آتشنشانی را زیر سوال ببرم اما اگر (تاکید میکنم اگر) به هر دلیلی در همان 6 دقیقه میرسیدیم نهتنها همه حوادث به وقوع پیوسته بود و شاید افراد دیگری نیز جان میباختند اما قطعا الان نیروهای آتشنشانی در خط اول انتقادهای سیاسی نبودند. با این حال معتقدم همکاران من همواره بیشترین تلاش را برای نجات شهروندان عزیز داشتهاند و از این به بعد نیز خواهند داشت اما واقعیت این است که سیاسیشدن موضوع، جسم و روح ما را خسته کرده و این یک تهدید برای سلامت و امنیت جامعه است.»
قربانی تسویهحساب سیاسی شدیم
«مرتضی اصفهانی» مدیر عملیات منطقه 5 آتشنشانی نیز اظهار میدارد: «حضور آتشنشانی از ارتش هم در داخل شهر واجبتر است. وظیفه ارگان محترم ارتش حفاظت از کشور در زمان جنگ است اما آتشنشانی شبانهروز در حال دفاع از شهر و شهروندان است.»
او ادامه میدهد: «ما قربانی تسویهحسابهای دو یا چند گرایش سیاسی شدیم اما واقعیت این است که در آن شرایط سخت به رغم موانع و محدودیتها، تمام تلاش خود را به کار گرفتیم و اکنون نیز منتظر اعلام نتیجه از سوی نهادهای شهری و کشوری هستیم. من فقط میتوانم بگویم بهرغم تجمع بیش از حد اتوبوسها در چهارراه ولیعصر، وجود معابر کمعرض محدوده مرکزی شهر و شرایط ناامن و غیراستاندارد محیط، خود را در کمترین زمان ممکن به محل حادثه رساندیم و از جان تعداد دیگری از شهروندان حفاظت کردیم. ببخشید! من بیش از این اجازه اظهارنظر ندارم».