رضا رویگری گفت: پدرم همیشه با بازیگری و خواننده شدن من مخالف بود، این مخالفتها ادامه داشت تا اینکه ترانه ایران ایران را خواندم، بعد از شنیدن این ترانه دستی به شانهام زد و گفت سربلندم کردی پسر، این کار تو هنر است نه مطربی.
به گزارش شهدای ایران؛ رضا رویگری بازیگر مطرح سینما و تلویزیون کشورمان این روزها در بستر بیماری است و رسانهها برای جویا شدن از حالش از یکدیگر سبقت میگیرند. اما آنچه که امروز ما را با او پای صحبت نشانده چیزی بیشتر از سایر رسانهها است. به بهانه بیماری او به سراغش رفتیم و به مناسبت آغاز دهه فجر با او درباره سرود ایران ایران به گفت و گو نشستیم.
وی دراین باره به سایت سیمرغ گفت: آن روزها 25 سال بیشتر نداشتم. خیابانها شلوغ بود و هر روز و هر لحظه به تعداد مردمی که برای تظاهرات بیرون میآمدند افزوده میشد. من و عدهای از دوستانم مشغول تمرین نمایشی با عنوان سهراب و عصر سنجاقک بودیم. یکی دو روزی که گذشت شلوغی به قدری زیاد شد که ما هم تمرین و نمایش را رها کردیم و زدیم به دل خیابان تا مثل مردم دیگر در انقلاب سهم داشته باشیم. همان موقع بود که فریدون خشنود آهنگساز و تنظیم کننده سرود ایران ایران به من پیشنهاد داد تا این سرود را بخوانم.
سرسری از کنار پیشنهاد خشنود گذشتم و با خودم گفتم این روزها سرود به چه کار مردم میآید. اصلا گیرم که من سرود را خواندم، کسی آن را گوش نمیکند. بعد هم فکر میکردم من یک بازیگر تئاترم. من را چه به خوانندگی. اما خوشنود گوشش به این حرفها بدهکار نبود. آنقدر اصرار کرد که دست آخر راضی شدم سرود را بخوانم. به دعوت او به خانهاش رفتیم تا سرود را تمرین کنم. چند باری که آن را خواندم نظرش جلب شد. حالا باید یک استودیو پیدا میکردیم و کار را در آن ضبط میکردیم. تازه اول مشکل بود. حساسیت کار بالا بود و هیچ استودیویی حاضر نمیشد مسئولیت آن را بر عهده بگیرد تا اینکه استودیو صبا در خیابان کاخ به ما اجازه داد این سرود را در آنجا ضبط کنیم.
بعد از پیدا کردن استودیو یک مشکل دیگر هم وجود داشت و آن حکومت نظامی بود. برای همین هم ما ناچارا چند روزی را در استودیو ماندیم تا کار تمام شود بعد از آنجا بیرون آمدیم. روزی که از استودیو صبا بیرون میآمدم به خودم افتخار کردم که یک کار انقلابی پر خطر انجام دادهام اما هیچگاه فکر نمیکردم ایران ایران اینقدر ماندگار شود و همیشه یادآور انقلاب باشد.
از همه اینها بگذریم پدرم همیشه با بازیگری و خواننده شدن من مخالفت داشت. حتی میگفت نقاشی هم نکنم. چه میتوانستم بکنم. از آن شمیرانیهای مذهبی دو آتیشه بود. این مخالفتها ادامه داشت تا اینکه ترانه ایران ایران را خواندم. بعد از شنیدن این ترانه دستی به شانهام زد و گفت سربلندم کردی پسر. این کار تو هنر است نه مطربی.
رضا رویگری در دی ماه 1325 در تجریش به دنیا آمد و تنها فرزند خانوادهای متدین و سنتی بود. دوران ابتدایی و دبیرستان را در همان تجریش به پایان رساند. در این میان به نقاشی رو آورد و پس از آن با نمایش ویس و رامین به کارگاه نمایش پیوست. سپس با بازی در سریال محله بهداشت پا به دنیای تلویزیون گذاشت. بعد از با بازی در فیلم عقابه وارد سینما شد. به کجا چنین شتابان، عملیات 125، اجاره نشینها، زمهریر، قرنطینه و مختارنامه برخی از آثار او در سینما و تلویزیون است.
وی دراین باره به سایت سیمرغ گفت: آن روزها 25 سال بیشتر نداشتم. خیابانها شلوغ بود و هر روز و هر لحظه به تعداد مردمی که برای تظاهرات بیرون میآمدند افزوده میشد. من و عدهای از دوستانم مشغول تمرین نمایشی با عنوان سهراب و عصر سنجاقک بودیم. یکی دو روزی که گذشت شلوغی به قدری زیاد شد که ما هم تمرین و نمایش را رها کردیم و زدیم به دل خیابان تا مثل مردم دیگر در انقلاب سهم داشته باشیم. همان موقع بود که فریدون خشنود آهنگساز و تنظیم کننده سرود ایران ایران به من پیشنهاد داد تا این سرود را بخوانم.
سرسری از کنار پیشنهاد خشنود گذشتم و با خودم گفتم این روزها سرود به چه کار مردم میآید. اصلا گیرم که من سرود را خواندم، کسی آن را گوش نمیکند. بعد هم فکر میکردم من یک بازیگر تئاترم. من را چه به خوانندگی. اما خوشنود گوشش به این حرفها بدهکار نبود. آنقدر اصرار کرد که دست آخر راضی شدم سرود را بخوانم. به دعوت او به خانهاش رفتیم تا سرود را تمرین کنم. چند باری که آن را خواندم نظرش جلب شد. حالا باید یک استودیو پیدا میکردیم و کار را در آن ضبط میکردیم. تازه اول مشکل بود. حساسیت کار بالا بود و هیچ استودیویی حاضر نمیشد مسئولیت آن را بر عهده بگیرد تا اینکه استودیو صبا در خیابان کاخ به ما اجازه داد این سرود را در آنجا ضبط کنیم.
بعد از پیدا کردن استودیو یک مشکل دیگر هم وجود داشت و آن حکومت نظامی بود. برای همین هم ما ناچارا چند روزی را در استودیو ماندیم تا کار تمام شود بعد از آنجا بیرون آمدیم. روزی که از استودیو صبا بیرون میآمدم به خودم افتخار کردم که یک کار انقلابی پر خطر انجام دادهام اما هیچگاه فکر نمیکردم ایران ایران اینقدر ماندگار شود و همیشه یادآور انقلاب باشد.
از همه اینها بگذریم پدرم همیشه با بازیگری و خواننده شدن من مخالفت داشت. حتی میگفت نقاشی هم نکنم. چه میتوانستم بکنم. از آن شمیرانیهای مذهبی دو آتیشه بود. این مخالفتها ادامه داشت تا اینکه ترانه ایران ایران را خواندم. بعد از شنیدن این ترانه دستی به شانهام زد و گفت سربلندم کردی پسر. این کار تو هنر است نه مطربی.
رضا رویگری در دی ماه 1325 در تجریش به دنیا آمد و تنها فرزند خانوادهای متدین و سنتی بود. دوران ابتدایی و دبیرستان را در همان تجریش به پایان رساند. در این میان به نقاشی رو آورد و پس از آن با نمایش ویس و رامین به کارگاه نمایش پیوست. سپس با بازی در سریال محله بهداشت پا به دنیای تلویزیون گذاشت. بعد از با بازی در فیلم عقابه وارد سینما شد. به کجا چنین شتابان، عملیات 125، اجاره نشینها، زمهریر، قرنطینه و مختارنامه برخی از آثار او در سینما و تلویزیون است.