شهدای ایران shohadayeiran.com

همزمانی داغ شدن بحث‌های مربوط به «سینمای امید» در رسانه‌ها و در سخنرانی‌های مدیران سینمایی کشور در روزهای پیش از آغاز جشنواره سی‌و‌دم فجر که ظاهرا قرار است با محوريت این رویکرد و جهت‌گیری برگزار شود،با اکران عمومی- هرچند مهجور- «روز روشن» از یک جهت تقارن مهم و قابل بحثی‌ست؛ اینکه اساسا «سینمای امید» می‌تواند مهم‌ترین دریچه برای ورود به بحث در مورد «روز روشن» باشد
به گزارش شهداي ايران به نقل از رجا؛ .اولین فیلم سینمایی «حسین شهابی» از آن فیلم‌هایی بود که اتفاقا در جشنواره‌ی سال گذشته مورد توجه قرار گرفت و نظر مثبت خیلی‌ها را جلب کرد اما در انتها در داوری‌ها کاملا نادیده گرفته شد و حتی در بسیاری از رشته‌ها که لیاقتش را داشت کاندیدا هم نشد. سیری که ظاهرا در اکران فیلم هم ادامه پیدا کرد و «روز روشن» در بدترین روزهای اکران سال-چند روز مانده به آغاز جشنواره- و در چند سانس محدود اکران شد.
 
حالا اما با همه‌ی این اوصاف چرا می‌گویم بحث‌های دنباله‌دار این روزها در مورد «سینمای امید» مهم‌ترین دریچه برای ورود به بحث در مورد «روز روشن» است؟ این نکته‌ی مهمی‌ست که در روزهای برگزاری جشنواره فجر گذشته و اساسا پیش از انکه ترکیب «سینمای امید» با آمدن دولت جدید وارد فضای سینمایی کشور بشود هم به آن اشاره کردیم؛ اینکه اولین ساخته‌ی حسین شهابی جزو چند فیلم اجتماعی سال‌های اخیر است که با وجود بیان یک نقد اجتماعی تند و جدی، نه یاس‌اور است و نه به جای نقد به مردم توهین می‌کند. و از همه مهم‌تر هم اینکه به جای افتادن به دام پایان‌های تلخ مثلا تاثیرگذار، پایانی کاملا روشن و امیدوارکننده دارد.
 
ظاهر داستان «روز روشن» مانند بسیاری از آثار «ضدقصاص» سال‌های اخیر دم مرگ بودن یک جوان بی‌گناه است: «جوانی‌ به اتهام قتل برادر صاحب شرکتی که در آن کار می‌کرده در زندان است و قرار است تا ساعاتی دیگر آخرین جلسه از دادگاه‌ش تشکیل شود و حکم قصاص‌ش صادر، اما با این وجود تمام افرادی که شاهد ماجرا بوده‌اند و از بی‌گناهی جوان خبر دارند به دلیل اینکه نمی‌خواهند با صاحبان شرکت درگیر شوند و زندگی و موقعیت شغلی‌شان به خطر بیفتد حاضر نیستند در دادگاه حاضر شوند و شهادت دهند. فیلم داستان تلاش چند ساعته‌ی یک زن- پانته‌آ بهرام- برای راضی کردن شاهدین ماجرا برای آمدن به دادگاه و شهادت دادن به بی‌گناهی جوان است.»
 
همین خلاصه داستان اتفاقا شاید بزرگترین نکته‌ی منفی فیلم حسین شهابی به حساب آید. قصاص حالا دیگر موقعیت دستمالی‌ و کلیشه‌شده ایست و طبعا اگر کارگردان و نویسنده جدیدی دنبال به تصویر کشیدن موقعیت یک جوان بی‌گناه نزدیک چوبه‌ی اعدام باشند، از منظر قصه‌پردازی و خلاقیت داستانی خیلی نباید نمره‌ی بالایی بگیرد.
 
اما برگ برنده فیلم آنجاست که این دساتان ظاهرا مربوط به قصاص را بهانه‌ای برای زدن حرف‌های دیگر قرار می‌دهد. برای یک نقد اجتماعی جدی و مهم. ظاهر داستان «روز روشن» شاید در مورد جوان بی‌گناهی باشد که چند ساعت بیشتر با صادر شدن حکم قصاص‌ش فاصله نداشته باشد، اما تمرکز اصلی قصه روی افرادی‌ست که با دانستن بی‌گناهی جوان به خاطر منافع مالی خود حاضر به شهادت دادن در دادگاه نیستند. به همین دلیل اساسا فیلم به جای آنکه به دام آثار «ضدقصاص» بیافتد تبدیل به اثری در مورد مسئولیت‌های اجتماعی افراد جامعه در قبال هم می‌شود و به جای زدن یک حرف غلط تکراری، حرف اجتماعی مهم و درستی را بیان می‌کند.
 
این اتفاقا حرفی‌ست که بد گفتن‌ش باعث می‌شد فیلم به جای تبدیل شدن به یک فیلم اجتماعی منتقد اما منصف، تبدیل شود به فیلمی تلخ که همه‌چیز را سیاه می‌بیند و تمام افراد جامعه را دروغگو و منفعت‌طلب نشان می‌دهد و همه درها را بسته می‌داند. کافی بود همین فیلم را یک شبه‌روشنفکر غرب‌زده می‌ساخت تا ببینیم چه محصول جشنواره‌پسند و یاس‌آوری از دل آن بیرون می‌آمد.
 
اما جز نگاه منصفانه‌ی شهابی به شخصیت‌ها چه چیزی باعث شده است که «روز روشن» به جای تبدیل شدن به اثری دیگر در بین فیلم‌های «سینمای افسرده» شبه‌روشنفکران وطنی به اثری امیدوارانه و روشن تبدیل شود؟ پاسخ این سوال را باید در «قهرمان»ی یافت که در فیلم حسین شهابی هست و اساسا در سینمای روشنفکری ایران و مبدا اصلی‌ش یعنی سینمای اروپا نیست.
 
فرق اصلی «روز روشن» با سایر اثار اجتماعی این سال‌ها و کلید اصلی درک این تفاوت در «قهرمان» داشتن این فیلم و عدم وجود قهرمان در سینمای روشنفکری‌ست. «روز روشن» قهرمان فعالی دارد که با وجود نشان دادن زشتی‌های جامعه در فیلم در نهایت مشکل را حل می‌کند. یک راننده که در ابتدا ظاهرا فقط یک رانند آژانس ساده است اما در نهایت تبدیل به قهرمان ماجرا می‌شود. شخصیت دغدغه‌مندی که هم انسان مطلوب فیلم‌ساز است و هم عنصری که حضورش باعث می‌شود فیلم از یک‌جانبه‌گرایی خارج شود و به چاه سیاه‌نمایی نیفتد.  این اصل اساسی تمایز بین «انتقاد کردن» و «نق زدن» است. تمایز بین «سینمای افسرده» و «سینمای امید». اگر مدیران سینمایی دولت جدید به واقع دنبال تحقق «سینمای امید» هستند «روز روشن» نمونه‌ی خوبی‌ست. فیلمی که «قهرمان» دارد. این لازمه‌ی تحقق سینمای اجتماعی امیدمحور است.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار