تسلیم ارمنستان در برابر طرح نابودی کشورش +جزئیات
رئیسجمهور آمریکا با ولعی سیریناپذیر به دنبال تسلط بر منابع و منافع اقتصادی است؛ راهی برای کسب سود مازاد و البته بیشتر از آن تضمین برتری دلار که سودی بادآورده برای واشنگتن ایجاد میکند.
به گزارش شهدای ایران ، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا ساعت 14:30 روز جمعه به وقت واشنگتن در کاخ سفید با الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان و نیکول پاشینیان نخستوزیر ارمنستان دیدار کرد. رئیسجمهور آمریکا پیش از دیدار در توئیتی به اهداف خود از این نشست اشاره کرده بود.
در بخش ابتدایی متن ترامپ آمده است: «این دو کشور سالها در جنگ بودهاند که به مرگ هزاران نفر انجامیده است. رهبران بسیاری تلاش کردهاند این جنگ را پایان دهند، اما موفقیتی حاصل نشده بود... تا امروز، و این به لطف «ترامپ» است.» این توصیفات و برجستهسازی شخصی حکایت از تمایل ترامپ به ساختن یک جایگاه بزرگ برای خود در تاریخ جهان و آمریکا دارد. او با ادعای تلاشش برای جلوگیری از جنگها و کشته شدن مردم در پی کسب جایزه صلح نوبل است.
با این حال بخش اصلی متن مربوط به بندهای پایانی بود. در این قسمت آمده است: «ایالات متحده همچنین با هر دو کشور توافقنامههای دوجانبهای امضا خواهد کرد تا فرصتهای اقتصادی مشترک را دنبال کنیم، بهطوری که بتوانیم پتانسیل کامل منطقه قفقاز جنوبی را آزاد کنیم.»
رئیسجمهور آمریکا با ولعی سیریناپذیر به دنبال تسلط بر منابع و منافع اقتصادی است؛ راهی برای کسب سود مازاد و البته بیشتر از آن تضمین برتری دلار که سودی بادآورده برای واشنگتن ایجاد میکند.
نکات
درخصوص وقایع مرتبط با کریدور جعلی زنگزور نکاتی وجود دارند که در ادامه مورد بررسی قرار گرفتهاند.
1- در قضیه ایجاد کریدور آیمک که جنوب آسیا را از مسیر خلیج فارس و فلسطین اشغالی به مدیترانه و اروپا متصل میکرد، کار به اجرای عملیات ۷ اکتبر رسید.
با وقوع جنگ طوفان الاقصی اجرای طرح به تعویق افتاده و با موانعی روبهرو شد. در برابر این طرح مقاومتی چندجانبه با اهداف متنوع شکل گرفت که شجاعانه و فداکارانه بود.
جنگ طوفان الاقصی برای مسدودسازی آیمک بود اما منحصر به فلسطین نمیشد. فلسطینیها و اهالی غزه میدانستند رژیم صهیونی برای فراهم آوردن زمینههای کریدور آیمک و تسلط کامل بر ساحل و تثبیت خود حمله خواهد کرد، اما ضربهای پیشدستانه وارد کردند. پس از آن از یمن و لبنان تا ایران و عراق در نبردها مشارکت کردند. در برابر کریدور جعلی زنگزور، ایران خود بارها از احتمال ورود مستقیم خبر داده است.
2- بسیاری از مشکلات قابل تشخیص وجود دارند که به دلیل بیسابقه بودن، برخی کارشناسان و سیاستمداران بر اساس خطای ذهنی، وقوع آن را بعید و دور از واقعیت ارزیابی میکنند.
استفاده از نفوذیها در پوشش اتباع بیگانه و گسیل نظامیان سابق افغان که توسط ناتو آموزش دیده بودند به داخل کشور یکی از این ماجراهاست. همچنین حمله رژیم صهیونی و آمریکا که بالاخره رخ داد. با تجربهای که در جنگ ۱۲ روزه حاصل شد، باید مراقبتهای بیشتری داشت و تحقق سناریوها را به دلیل بیسابقه بودن، بعید و دور از واقعیت تلقی نکرد. این احتمال میرود که در صورت اقدام در زنگزور، دشمن با امکانات خود در شرق به ایران ضربه بزند. خبرهای تأیید نشده از همکاری ترکمنستان همراه با آذربایجان و ترکیه در تسهیل حملات رژیم صهیونی به کشور یکی از این وقایع است. ترکیه عضوی از ناتوست و آذربایجان مدتهاست دست به تحرکات نامعمول زده و به شدت مسلح شده است، اما گمان نمیرفت ترکمنستان به عنوان کشوری بسته که رویهاش بیطرفی در نظام بینالملل است، اینگونه رفتار کند.
یک سناریوی محتمل ورود امواج مسلح به داخل کشور است. باید توجه داشت که سابقه دشمن نشان میدهد، آنها علاقه دارند مشابه ضرباتی را که میخورند برای ایران به وجود آورند. در سال ۱۴۰۱ یکی از اهداف تبدیل کردن برخی اقشار در ایران به هدف عملیاتهای کور بود؛ تلاشی برای بازسازی حملات شهادتطلبانه فلسطینیها در قالب تیراندازی، سلاح سرد و زیرگیری با خودرو علیه شهرکنشینان راستگرا در کرانه باختری.
از این رو محتمل است دشمن از روی کینه به دنبال حملهای خارجی تقریباً مشابه ۷ اکتبر باشد؛ به این شکل که دستههای مسلح به سلاحهای سبک، راکت و وانتهای تاکتیکال مرزهای شرقی را شکافته و با غافلگیری ضرباتی وارد کنند. تحقق این امر دشوار اما یکی از اهداف دشمن برای انتقام ۷ اکتبر است. از این رو آسیای میانه، افغانستان و شمال شبهقاره اهمیت بالایی دارند. در شمال غرب به دلیل مرزهای کمتر، مراقبت بالا و کوهستانی بودن و وجود جمعیت بومی کرد اجرای چنین عملیاتی چندان امکانپذیر نیست.
تحولات شکلگرفته در ۲۲ ماه درگیری طوفان الاقصی تلاش دشمن برای ایجاد امواج گسترده تروریستی در شرق و تا حدی کردستان را نشان میدهد.
3- هدف صهیونیستها که در کریدور آیمک مدتی دچار وقفه شدند، درگیرسازی فوری ایران با محیط پیرامونی است تا بتوانند نقش پشتیبانی ایران از محور مقاومت و فلسطین را کاهش دهند. حملات مستقیم رژیم صهیونی و ناتو آسیبهایی به خط پشتیبانی زد اما در عمل حملات ایران به سرزمینهای اشغالی در حکم حمایت از مقاومت منطقه شام به حساب آمد.
از سوی دیگر حملات رژیم و آمریکا به طور گستردهای به ایرانیان ضروری بودن حضور در منطقه شام را گوشزد کرد. این محاسبات حکایت از آن دارند که حملات مستقیم رژیم نمیتواند کاهشی از حمایت ایران از قضیه فلسطین و مقاومت لبنان ایجاد کند. آنچه در اینجا مهم است انحراف تمرکز سپاه و مستشاران آن و سیاستمداران به حوزههای دیگر است. اگر رژیم برای تضعیف حمایت ایران از فلسطین مستقیم اقدام کند، برعکس توقعش، حملات مجدد ایران با تضعیف تلآویو، موقعیت مقاومت لبنان و غزه را بهبود میبخشد اما اگر ایران در مرزهای شمالی و شرقی درگیر شود، اینگونه نخواهد بود.
4- ترامپ چشم به منابع منطقه دارد و تاکنون در چند مرحله این اقدام را انجام داده است. او در ابتدا خواهان اشغال نوار غزه توسط ارتش آمریکا و الحاق آن شد که به دلیل مدیریت جغرافیایی در غرب آسیا و منابع انرژی تازه کشف شده در شرق مدیترانه دارای اهمیت بود.
وی سپس در خلیجفارس تریلیونها دلار تعهد به خرید کالا، همکاری و سرمایهگذاری جلب کرد. حتی در پاکستان موفق به دریافت امتیاز بهرهبرداری از معادن و منابع انرژی شد. حالا ترامپ علاوه بر مدیترانه، خلیج فارس و شمال شبه قاره درصدد کسب دستاورد اقتصادی در قفقاز است. در این دستاوردها دیگران نیز مشارکت داشتهاند اما ترامپ خواهان بلعیدن بخشهای بزرگتری است.
5- ارمنستان از اقدامات صورتگرفته در منطقه که شامل تصرف قرهباغ و از بین بردن جمهوری ارمنینشین خودمختار ارتساخ بود، نابودی غزه و ساقط کردن سوریه و همچنین درگیرسازی روسیه و ایران در جنگ احساس خطر کرده است. هرچند نفوذ و وجود جریانات غربگرا مؤثرند اما چنین محاسباتی اثر نهایی را میگذارند.
در این شرایط ارمنستان به دلیل ابعاد کوچک، جمعیت کم و تحت فشار بودن از شرق توسط آذربایجان و غرب توسط ترکیه و افزوده شدن آمریکا و انگلیس به آنها درصدد مدیریت اوضاع است تا در خلال آن ضرباتی ویرانگرتر به این کشور وارد نشود.
در بخش ابتدایی متن ترامپ آمده است: «این دو کشور سالها در جنگ بودهاند که به مرگ هزاران نفر انجامیده است. رهبران بسیاری تلاش کردهاند این جنگ را پایان دهند، اما موفقیتی حاصل نشده بود... تا امروز، و این به لطف «ترامپ» است.» این توصیفات و برجستهسازی شخصی حکایت از تمایل ترامپ به ساختن یک جایگاه بزرگ برای خود در تاریخ جهان و آمریکا دارد. او با ادعای تلاشش برای جلوگیری از جنگها و کشته شدن مردم در پی کسب جایزه صلح نوبل است.
با این حال بخش اصلی متن مربوط به بندهای پایانی بود. در این قسمت آمده است: «ایالات متحده همچنین با هر دو کشور توافقنامههای دوجانبهای امضا خواهد کرد تا فرصتهای اقتصادی مشترک را دنبال کنیم، بهطوری که بتوانیم پتانسیل کامل منطقه قفقاز جنوبی را آزاد کنیم.»
رئیسجمهور آمریکا با ولعی سیریناپذیر به دنبال تسلط بر منابع و منافع اقتصادی است؛ راهی برای کسب سود مازاد و البته بیشتر از آن تضمین برتری دلار که سودی بادآورده برای واشنگتن ایجاد میکند.
نکات
درخصوص وقایع مرتبط با کریدور جعلی زنگزور نکاتی وجود دارند که در ادامه مورد بررسی قرار گرفتهاند.
1- در قضیه ایجاد کریدور آیمک که جنوب آسیا را از مسیر خلیج فارس و فلسطین اشغالی به مدیترانه و اروپا متصل میکرد، کار به اجرای عملیات ۷ اکتبر رسید.
با وقوع جنگ طوفان الاقصی اجرای طرح به تعویق افتاده و با موانعی روبهرو شد. در برابر این طرح مقاومتی چندجانبه با اهداف متنوع شکل گرفت که شجاعانه و فداکارانه بود.
جنگ طوفان الاقصی برای مسدودسازی آیمک بود اما منحصر به فلسطین نمیشد. فلسطینیها و اهالی غزه میدانستند رژیم صهیونی برای فراهم آوردن زمینههای کریدور آیمک و تسلط کامل بر ساحل و تثبیت خود حمله خواهد کرد، اما ضربهای پیشدستانه وارد کردند. پس از آن از یمن و لبنان تا ایران و عراق در نبردها مشارکت کردند. در برابر کریدور جعلی زنگزور، ایران خود بارها از احتمال ورود مستقیم خبر داده است.
2- بسیاری از مشکلات قابل تشخیص وجود دارند که به دلیل بیسابقه بودن، برخی کارشناسان و سیاستمداران بر اساس خطای ذهنی، وقوع آن را بعید و دور از واقعیت ارزیابی میکنند.
استفاده از نفوذیها در پوشش اتباع بیگانه و گسیل نظامیان سابق افغان که توسط ناتو آموزش دیده بودند به داخل کشور یکی از این ماجراهاست. همچنین حمله رژیم صهیونی و آمریکا که بالاخره رخ داد. با تجربهای که در جنگ ۱۲ روزه حاصل شد، باید مراقبتهای بیشتری داشت و تحقق سناریوها را به دلیل بیسابقه بودن، بعید و دور از واقعیت تلقی نکرد. این احتمال میرود که در صورت اقدام در زنگزور، دشمن با امکانات خود در شرق به ایران ضربه بزند. خبرهای تأیید نشده از همکاری ترکمنستان همراه با آذربایجان و ترکیه در تسهیل حملات رژیم صهیونی به کشور یکی از این وقایع است. ترکیه عضوی از ناتوست و آذربایجان مدتهاست دست به تحرکات نامعمول زده و به شدت مسلح شده است، اما گمان نمیرفت ترکمنستان به عنوان کشوری بسته که رویهاش بیطرفی در نظام بینالملل است، اینگونه رفتار کند.
یک سناریوی محتمل ورود امواج مسلح به داخل کشور است. باید توجه داشت که سابقه دشمن نشان میدهد، آنها علاقه دارند مشابه ضرباتی را که میخورند برای ایران به وجود آورند. در سال ۱۴۰۱ یکی از اهداف تبدیل کردن برخی اقشار در ایران به هدف عملیاتهای کور بود؛ تلاشی برای بازسازی حملات شهادتطلبانه فلسطینیها در قالب تیراندازی، سلاح سرد و زیرگیری با خودرو علیه شهرکنشینان راستگرا در کرانه باختری.
از این رو محتمل است دشمن از روی کینه به دنبال حملهای خارجی تقریباً مشابه ۷ اکتبر باشد؛ به این شکل که دستههای مسلح به سلاحهای سبک، راکت و وانتهای تاکتیکال مرزهای شرقی را شکافته و با غافلگیری ضرباتی وارد کنند. تحقق این امر دشوار اما یکی از اهداف دشمن برای انتقام ۷ اکتبر است. از این رو آسیای میانه، افغانستان و شمال شبهقاره اهمیت بالایی دارند. در شمال غرب به دلیل مرزهای کمتر، مراقبت بالا و کوهستانی بودن و وجود جمعیت بومی کرد اجرای چنین عملیاتی چندان امکانپذیر نیست.
تحولات شکلگرفته در ۲۲ ماه درگیری طوفان الاقصی تلاش دشمن برای ایجاد امواج گسترده تروریستی در شرق و تا حدی کردستان را نشان میدهد.
3- هدف صهیونیستها که در کریدور آیمک مدتی دچار وقفه شدند، درگیرسازی فوری ایران با محیط پیرامونی است تا بتوانند نقش پشتیبانی ایران از محور مقاومت و فلسطین را کاهش دهند. حملات مستقیم رژیم صهیونی و ناتو آسیبهایی به خط پشتیبانی زد اما در عمل حملات ایران به سرزمینهای اشغالی در حکم حمایت از مقاومت منطقه شام به حساب آمد.
از سوی دیگر حملات رژیم و آمریکا به طور گستردهای به ایرانیان ضروری بودن حضور در منطقه شام را گوشزد کرد. این محاسبات حکایت از آن دارند که حملات مستقیم رژیم نمیتواند کاهشی از حمایت ایران از قضیه فلسطین و مقاومت لبنان ایجاد کند. آنچه در اینجا مهم است انحراف تمرکز سپاه و مستشاران آن و سیاستمداران به حوزههای دیگر است. اگر رژیم برای تضعیف حمایت ایران از فلسطین مستقیم اقدام کند، برعکس توقعش، حملات مجدد ایران با تضعیف تلآویو، موقعیت مقاومت لبنان و غزه را بهبود میبخشد اما اگر ایران در مرزهای شمالی و شرقی درگیر شود، اینگونه نخواهد بود.
4- ترامپ چشم به منابع منطقه دارد و تاکنون در چند مرحله این اقدام را انجام داده است. او در ابتدا خواهان اشغال نوار غزه توسط ارتش آمریکا و الحاق آن شد که به دلیل مدیریت جغرافیایی در غرب آسیا و منابع انرژی تازه کشف شده در شرق مدیترانه دارای اهمیت بود.
وی سپس در خلیجفارس تریلیونها دلار تعهد به خرید کالا، همکاری و سرمایهگذاری جلب کرد. حتی در پاکستان موفق به دریافت امتیاز بهرهبرداری از معادن و منابع انرژی شد. حالا ترامپ علاوه بر مدیترانه، خلیج فارس و شمال شبه قاره درصدد کسب دستاورد اقتصادی در قفقاز است. در این دستاوردها دیگران نیز مشارکت داشتهاند اما ترامپ خواهان بلعیدن بخشهای بزرگتری است.
5- ارمنستان از اقدامات صورتگرفته در منطقه که شامل تصرف قرهباغ و از بین بردن جمهوری ارمنینشین خودمختار ارتساخ بود، نابودی غزه و ساقط کردن سوریه و همچنین درگیرسازی روسیه و ایران در جنگ احساس خطر کرده است. هرچند نفوذ و وجود جریانات غربگرا مؤثرند اما چنین محاسباتی اثر نهایی را میگذارند.
در این شرایط ارمنستان به دلیل ابعاد کوچک، جمعیت کم و تحت فشار بودن از شرق توسط آذربایجان و غرب توسط ترکیه و افزوده شدن آمریکا و انگلیس به آنها درصدد مدیریت اوضاع است تا در خلال آن ضرباتی ویرانگرتر به این کشور وارد نشود.