به گزارش شهدای ایران سایت دیدبان نوشت: تاریخ لبنان پر است از روزهایی که در آن بین گروه های مختلف بر سر قدرت، درگیری و نزاع بوده که اغلب به جنگ داخلی منتهی شده است. در اکثر این جنگ ها نحوه ی توزیع قدرت دستخوش تغییر می شد، اما آنچه ثابت می ماند نقش و قدرت شیعیان لبنان بود. گروهی در حاشیه، محروم و اغلب در خدمت منافع دیگران. این وضع تا زمان امام موسی صدر ادامه داشت.
* «امل» کوششی برای انسجام
بعد از اینکه وساطت امام موسی صدر در جنگ داخلی 1975 بین مسلمانان و مسیحیان در بیروت به نتیجه نرسید، ایشان برای حفاظت از شیعیان دست به تاسیس شاخه ی نظامی گروهی که از قبل با نام «حرکه المحرومین» تاسیس کرده بود، زد. این شاخه نظامی، «افواج المقاموه اللبنانیه» یا امل بود که وظیفه اش تنها محافظت از شیعیان بود. بعد از ماجرای ربوده شدن امام موسی صدر در لیبی، رهبری این گروه به دست "نبیه بری" سپرده شد. در جریان عملیات الجلیل و حمله به بیروت، این گروه همراه با دیگر گروه های لبنانی به مذاکرات با اسرائیل در قالب هیات نجات ملی پیوست و این حرکت باعث شد که عده ی کثیری از شیعیان از امل جدا شوند.
* اولین قدم، سند 9
عده کثیری از شیعیان که از امل جدا شدند به بقاع رفتند. از میان آنها می توان به 3 گروه اصلی اشاره کرد:
1 – امل اسلامی: فرماندهی این گروه را سید حسین موسوی، جانشین نبیه بری در امل در اختیار داشت که از آنها جدا شده بود.
2 – حزب دعوت اسلامی: از کسانی بودند که به مقاومت در برابر اشغالگری معتقد بودند. از بزرگان این حزب می توان به "آیت الله سید محمد حسین فضل الله" و "آیت الله شیخ محمد مهدی شمس الدین" اشاره کرد.
3 – تجمع علمای مسلمین: به مسئولیت "شیخ صبحی طفیلی"
گروه هایی که به بقاع رفته بودند، چاره ی کار را در مبارزه دیدند و برای تشکیل ساختاری برای این امر، گروهی 9 نفره را مامور رسیدگی به این امر کردند. ثمره ی تلاش گروه مذکور، سند 9 بود. سندی که در آن به تشکیل گروهی جدید توافق شده بود. معیارهای این گروه جدید عبارت بود از: "ایمان به اسلام – مقاومت در برابر اسرائیل – پذیرش رهبری ولی فقیه". بعد از توافقات انجام شده، 5 نفر از آن گروه 9 نفره، اولین هیات رهبری گروه جدید را با نام «شورای لبنان» تشکیل دادند.
* مقاومت در سایه
در ابتدای تشکیل گروه جدید، هیچ یک از فعالیت ها رسمی نشد. آنها به آموزش نظامی نیروها پرداخته و دست به تشکیل گروه ها، دسته ها و یگان ها زدند. چریکی می جنگیدند. کسی از موجودیت این گروه جدید مطلع نبود.
در نوامبر 1982 اولین عملیات استشهادی مقاومت توسط "احمد قصیر" در "صور" انجام شد.
در حالیکه اسرائیل آماده می شد امتیازات زیادی از دولت لبنان در مذاکرات صلح و خروج از بیروت بگیرد. سفارت آمریکا در بیروت، که مرکز این طرح به اصطلاح صلح بود، در عملیاتی منفجر شد. از بین گروه های زیادی که این عملیات را بر عهده گرفتند، گروهی که با یک نشریه فرانسوی تماس گرفته بود، خود را "جهاد اسلامی" معرفی کرد و نام عملیات را اعلام کرد: "والفجر".
بعد از آن در 23 اکتبر 1983 پایگاه نظامیان آمریکایی و مقر چتربازان فرانسوی در بیروت هدف حمله قرار گرفت که در جریان آن 241 آمریکایی و 58 فرانسوی کشته شدند. در فاصله ی کمی، در 4 نوامبر همان سال در حمله ایی به پایگاه اسرائیل در صور 29 افسر به هلاکت رسیدند. گروه جهاد اسلامی باز هم مسئولیت عملیات ها را پذیرفت.
حالا دیگر توجه همه به شعیان بقاع جلب شده بود. آمریکا و اسرائیل برای سرکوب گروه های شیعی دست به بمباران بقاع و ضاحیه زدند و حملاتی را بر ضد آنها انجام دادند. همچنین آمریکا و دیگر نیروهای متحدش از جمله فالانژهای لبنان که از مسیحیان مارونی بودند، حمله ی گسترده ایی را به ضاحیه انجام دادند که به شکست انجامید و در نتیجه ی آن گروه های شیعی توانستند به وسیله ائتلاف با "دروزی ها" به رهبری "کمال جنبلاط" بیروت را تصرف کنند. در نتیجه ی این درگیری ها نیروهای آمریکا، انگلیس و ایتالیا نیروهای خود را از لبنان خارج کرده و توافق نامه ی با اسرائیل لغو شد. ولی هنوز 1100 کیلومتر از خاک لبنان در اشغال صهیونیست ها بود و آنها در خاک لبنان دارای 25 پایگاه مسلط بر روی تپه ها بودند.
* مقاومت رودرروی دشمن
با توجه به شرایط پیش آمده، مقاومت تصمیم گرفت تشکیل سازمان خود را علنی کند. 16 فوریه 1985 حسینیه ی "شیاح" در بیروت در اولین سالگرد شهید "شیخ راغب حرب" از رهبران معنوی مقاومت در برابر اسرائیل که الهام بخش حرکت های اسلامی و طلایه دار مقاومت بود، به محلی برای اعلام موجودیت رسمی این گروه بدل شد. در این مراسم اولین اعلامیه ی رسمی حزب قرائت شد. از این پس با توجه به علنی شدن و عقب نشینی دشمن و کاهش منطقه ی درگیری، حزب الله مشی جدیدی در عملیات هایش اتخاذ کرد. مجموعا تا سال 1992 نیروهای مقاومت 38 حمله را به پایگاه های اسرائیلی ترتیب دادند که در بزرگترین آنها با نام «بدرکبری»، 300 رزمنده ی مقاومت هم زمان به 16 پایگاه اسرائیلی در خاک لبنان حمله کردند.
تا سال 1989، با اینکه فعالیت گروه رسمی و علنی شده بود ولی کسی هنوز از رهبران آن اطلاع چندانی نداشت. تا اینکه در اکتبر 1989 اولین کنگره ی حزب الله برگزار شد. در این کنگره اولین انتخابات عمومی درون کادرهای حزبی انجام شد که در آن، 9 نفر شورای رهبری مشخص شدند: شیخ صبحی طفیلی، به عنوان دبیرکل معرفی شد، شیخ نعیم قاسم، جانشین، محمد فنیش، رییس دفتر سیاسی و سید حسن نصرالله رییس شورای اجرایی. تاسیس بخش رسانه ها (رادیو النور و تلویزیون المنار) از مصوبات همین کنگره بود.
"صبحی طفیلی" زادهی سال 1327 روستای "بریتال" از توابع بعلبک در درهی بقاع، مدارج علمی حوزوی را در نجف اشرف طی کرد و یکی از شاگردان شهید "سید محمد باقر صدر" محسوب میشود.
شیخ صبحی طفیلی و متحدانش معتقد بودند بین دشمنان داخلی و خارجی نباید فرق گذاشت و باید با آنها همانطور برخورد کرد که با دشمن خارجی برخورد می شود. این در حالی بود که اکثر اعضا مخالف درگیری با گروه های داخلی بودند. این امر باعث شد که وی در کنگره ی بعدی رای نیاورد و حتی برای شورای رهبری هم انتخاب نشود.
پس از جدا شدن کامل از حزبالله، سال 1377 اقدام به راهاندازی حرکتی با عنوان "ثوره الجیاع" (انقلاب گرسنگان) در درهی بقاع نمود که به درگیریهای شدید در منطقه انجامید که سرانجام توسط دولت و ارتش لبنان، صبحی طفیلی در حصر خانگی قرار گرفت. پس از چندی، وی به یکی از منتقدین سیاست های ایران وحزب الله در منطقه بدل گشت. در می1991 کنگره ی دوم تشکیل و سید عباس موسوی به دبیر کلی حزب الله رسید.
* روحی تازه در کالبد مقاومت
سید عباس موسوی در سال 1952 (1331ش ) در شهرک "نبی شیت" از توابع بعلبک لبنان به دنیا آمد. پس از چند سال خانواده ایشان به ضاحیه می روند. در 18 سالگی با گروهی از جوانان برای آموزش نظامی به سوریه می روند ولی با اصرار خانواده بر میگردند. بعد از آن ماجرا با امام موسی صدر آشنا شده و مدت دوسال را در محضر ایشان به کسب علوم دینی می پردازند و با معرفی امام موسی صدر به عراق رفته و در محضر سید محمد باقر صدر حاضر می شود و به شاگردان ایشان می پیوندد. پس از بازگشت به لبنان در سال 1979 ایشان و همسرشان دو حوزه ی علمیه را در بعلبک راه اندازی می کنند. در همان سال در سفری به ایران از نزدیک با حضرت امام (ره) دیدار می کنند.
در جریان حمله به بیروت توسط اسرائیل، در ضاحیه دست به مقاومت جانانه ایی همراه با جوانان شیعه می زند. سپس در جریان گروه شورای لبنان در روند شکل گیری حزب الله قرار می گیرد و در دومین کنگره ی این حزب به سمت دبیر کلی انتخاب می شود.
ولی دوران دبیرکلی ایشان طولانی نبود. در 16 فوریه بعد از بازگشت از مراسم شیهد شیخ راغب حرب در شهر جبشیت در جاده ی "تفاحتا" ماشین ایشان توسط هلی کوپترهای رژیم صهیونیستی مورد اصابت قرار گرفت و ایشان همراه همسر و فرزند 6 ساله اش به شهادت رسیدند. بعد از ایشان، حزب الله، سید حسن نصرالله را به سمت دبیرکلی معرفی کرد.
در ابتدای دوران دبیر کلی سید حسن نصرالله، حزب الله با شرکت در انتخابات و ائتلاف توانست در مجلس این کشور ائتلاف "وفای به مقاومت" را تشکیل دهد.
حمله به نیروهای فالانژ (جیش العملاء یا ارتش مزدوران) که تحت نظر اسرائیل و از مسیحیان مارونی بودند که در جنوب با اسرائیل همکاری می کردند، از دیگر کارها در ابتدای دوران تصدی ایشان بر حزب الله بود.
در 25 ژوئیه 1993 در جریان عملیات تسویه حساب علیه لبنان، حزب الله به مقابله به مثل و موشک باران شهرک های شمالی مناطق اشغالی پرداخت. این جنگ با وساطت آمریکا و سوریه 5 روز بعد پایان گرفت. اندکی بعد باز هم به منظور نابودی مقاومت در 11 آوریل 1996، عملیات خوشه های خشم اجرا شد، که باز هم با شکست اسرائیل همراه بود.
عملیات های مشابهی نیز تا سال 2000 در خاک لبنان انجام شد که نتیجه ایی جز شکست به بار نیاورد و در مقابل نیروهای مقاومت با ضربه های پی در پی دشمن صهیونیستی را وادار کردند تا سرانجام در بهار 2000 به عقب نشینی تن دهد.
ولی با باقی ماندن مزارع "شبعا" که منطقه ایی استراتژیک برای سوریه، حزب الله و اسرائیل است، در اشغال؛ نیروهای مقاومت عملیات های خود را ادامه دادند. با عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان، حزب الله به عنوان یک نیروی مقاومت بی بدیل در منطقه معرفی شد. این امر باعث شد تا کمتر کسی باشد که دبیرکل آن را نشناسد، نامی که دیگر برای همه آشنا بود: سید حسن نصرالله.
* رهبر مومن و دلاور عربی
سید حسن نصرالله در سال1960 در شهرک "البازوریه" واقع در 10 کیلومتری شرق بیروت به دنیا آمد. او به دلیل فشارهای اقتصادی جنوب لبنان به همراه خانواده به بیروت مهاجرت کرد و در حاشیه پایتخت در محله "کرنتینا" سکنی گزید.
او تحصیلات ابتدایی را در مدرسههای کوی النجاح و سن الفیل پشتسر گذاشت و همزمان با جنگهای داخلی لبنان به اتفاق خانواده به "البازوریه" زادگاه خود بازگشت و در شهر "صور" دوران دبیرستان را تمام کرد. سیدحسن به عنوان نماینده "امل" در البازوریه فعالیت سیاسیاش را گسترش داد.
نصرالله تحصیلاتش را در نجف نزد موسوی و آیتالله صدر ادامه داد و در سال 1978 مقدمات را به پایان رساند. نصرالله به دلیل فشارهای موجود در عراق به لبنان برگشت و در حوزه علمیه بعلبک مشغول به تحصیل و تدریس شد. در کنار تحصیلات حوزوی، سید از آموزشهای نظامی غافل نماند و دورههای مختلف چریکی را پشت سر گذاشت. سیدحسن به دلیل توانایی در مدیریت و فرماندهی، به عنوان نماینده جنبش امل در دره بقاع منصوب شد.
پس از ماجرای انشعاب از جنبش امل، به گروه مقاومت پیوست. در ابتدای تشکیل حزبالله، سیدحسن 22 ساله بود و به عنوان یک نیروی تبلیغاتی برای جذب جوانان شیعی برای پیوستن به حزب کار می کرد. پس از مدتی وی به سمت معاون دفتر حزب در بیروت در کنار "ابراهیم امین السید" ایفای مسئولیت کرد تا اینکه معاونت اجرایی حزب که به منظور تنفیذ مصوبات شورای مرکزی حزب الله ایجاد شده بود، تأسیس شد. نصرالله در این زمان به سمت معاون اجرایی حزب مشغول به کار شد. پس از آن برای ادامه تحصیلات حوزوی راهی قم شد و پس از مدتی به دلیل اختلافات تنش زای جنبش امل و حزبالله دوباره به لبنان برگشت. در سال 1992 سیدعباس موسوی دبیرکل حزب الله و استاد سیدحسن به دست صهیونیستها ترور شد. بدین ترتیب به سمت دبیر کلی حزب رسید.
نصرالله با قدرت مدیریت و تدبیر خود، فضای جدیدی را در مقابل حزب گشود و افق های تازه ایی برای فعالیت های مقاومت مشخص کرد. وی با نظم بخشیدن به ساختار تشکیلاتی حزب، به آن استحکام بیشتری بخشید. وی با مدیریت اتفاقات و حوادث، از انحراف حزب از مسیر مقاومت در طوفان های سیاسی و امنیتی بوجود آمده برای لبنان (نظیر ترور رفیق حریری و توافق صلح بین عرفات و اسرائیل و...) توانست جایگاه حزب الله در منطقه و لبنان را تثبیت کند.
* مانور قدرت حزب الله در منطقه
از سال 2000 تا اکنون، رژیم صهیونیستی هیچگاه در از بین بردن مقاومت تردید نداشته است و در این راه از هیچ عملی فروگذار نبوده است. از مهمترین آنها می توان به جنگ 33 روزه و پروژه ی خاورمیانه ی جدید اشاره کرد که به شکست انجامید. در این میان حزب الله لبنان توانسته است با فعالیت های خود ضربات سختی به پیکره ی رژیم صهیونیستی وارد سازد.
از جمله آنها می توان به:
- عملیات مزارع شبعا در 7 اکتبر 2000؛
- به اسارت گرفتن سرتیپ حنان تننباوم در اکتبر 2000؛
- تبادل 420 اسیر و تحویل 59 شهید در قبال اجساد 3 کشته ی اسرائیلی و سرتیپ تننباوم در 29 فوریه 2000؛
- عملیات وعد الصادق و اسارت 2 سرباز اسرائیلی در 12 ژوئیه 2006؛
- 33 روز مقاومت و جواب دندان شکن به تهاجم دشمن؛
- آزادی تمام اسرای لبنانی از زندانهای رژیم صهیونیستی؛
و... اشاره کرد.
* نتیجه گیری
با توجه به روند روبه رشد مقاومت در سالهای اخیر و افزایش توان سیاسی و نظامی، امروزه شاهد آن هستیم که رژیم صهیونیستی و متحدانش با احتیاط بیشتری نسبت به لبنان عمل می کنند و از بی باکی و بی پروایی سالهای گذشته خبری نیست.
حزب الله با عملکرد خوب خود در چند ساله ی اخیر علاوه بر مهار بحران ها در لبنان و ارتقای جایگاه شیعیان در آن کشور توانست به قدرتی بی بدیل در برابر زیاده خواهان و اشغالگران تبدیل شود.
اما امروز سوریه به آزمون دیگری برای حزب الله بدل شده است. دفاع از مظلوم و ایستادگی در برابر متجاوز و دفاع از مسلمانان و پاسداری از ارزشها اهدافی است که حزب الله در سوریه دنبال می کند. با توجه به روند تغییرات در سوریه و غلبه ی نیروهای مدافع و ارتش سوریه بر تکفیری ها، و آزادسازی بیشتر مناطق سوریه، اوضاع حاکی از آن است که استراتژی حزب الله این بار نیز با موفقیت همراه بوده است و این نشان دهنده ی ساختار مستحکم و نیروهایی با قدرت ایمان و اراده ی قوی و فرماندهی بی بدیل است.