شهدای ایران shohadayeiran.com

خاطرات اسارت
افسر اردوگاه در جمع اسرا حاضر شد و با سوگند خوردن به اینکه اذیت و آزاری برای عاملان نشر این مجله در میان نخواهد بود، از آنها خواست که دستگاه تایپ و سایر دستگاه‌هایی را که از آن استفاده کرده‌اند، خودشان تحویل دهند!
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش شهدای ایران، پس از گذشت روزها و ماه‌ها از اسارت، بچه‌ها دیگر در زمینه‌ ابتکارات و انجام آن مهارت و چیره‌دستی قابل توجهی پیدا کرده بودند.

یکی از این ابتکارات، تهیه‌ مجموعه‌ نوشته‌ها به شکل مجله بود که حقیقتاً نسبت به بسیاری از مجله‌هایی که هم‌اکنون در کیوسک‌های روزنامه‌فروشی ارائه و عرضه می‌شود، شکیل‌تر و پرمحتوا‌تر بود.

تا اینکه یکی از شماره‌های آن به دست عراقی‌ها افتاد و آنها نیز بلافاصله جستجوی وسیعی را در سراسر اردوگاه آغاز کردند. ولی جستجویشان بدون نتیجه بود و دست از پا درازتر، ‌مأیوس و ناامید از تفتیش دست کشیدند و متوسل به زور و شکنجه شدند، که باز هم ثمری نداشت تا اینکه افسر اردوگاه در جمع بچه‌ها حاضر شد و با تطمیع بچه‌ها و سوگند خوردن به اینکه اذیت و آزاری برای عاملان نشر این مجله در میان نخواهد بود، از آنها خواست که دستگاه تایپ و سایر دستگاه‌هایی را که از آن استفاده کرده‌اند، خودشان تحویل دهند.

ولی در مقابل، صدای خنده‌ بچه‌ها مانند بمبی در محوطه‌ اسارتگاه ترکید و در همه جا طنین‌انداز شد، زیرا تمام کار آن نشریه با دست و با استفاده از خودکارهای معمولی اما به شکلی بسیار جالب انجام می‌شد، بطوری‌ که وقتی بعداً افراد جاسوس این مطلب را به فرمانده اردوگاه گزارش کردند، او با این ذهنیت که جاسوسان وی او را مورد تمسخر و استهزاء قرار داده‌اند، دستور داد آنها را تنبیه و توبیخ کنند.

راوی: کرامت حیدری - فارس

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار