نظامیان تقریبا راهی برای مشارکت اخوان در قدرت باقی نگذاشتهاند؛ اخوان از یکسو غیرقانونی اعلام شده و از سوی دیگر در قالب یک حزب دیگر هم نمیتواند فعالیت کند چون اسلامگرایی در عرصه سیاست منع شده است.
به گزارش شهدای ایران؛ مصر اگرچه سرزمینی کهن و مزین به فرهنگی فاخر است اما به عنوان یک موجودیت سیاسی مستقل از یک سو فاقد ریشههای دیرینه محسوب شده و از دیگر سو حائز بحران هویت است.
همانطور که پیشتر از این گفته شده است، هویت نظامی و هویت اخوانی اصلیترین هویتهای معارض در تاریخ معاصر مصر هستند و در کنار این دو هویت نسبتا اصیل، هویتهای غربگرایانه، ناصریستی، چپ، تکفیری و ... هم در حال تعامل و تعارض با یکدیگرند.
انقلاب 25 ژانویه را که به سرنگونی حسنی مبارک انجامید باید ضربه هویت اخوانی در کنار برخی دیگر از هویتهای نامبرده به هویت نظامی انگاشت و از سوی دیگر شبه کودتای ژوئن علیه دولت مرسی را نیز باید پاتک موفق هویت نظامی در کنار برخی هویتهای مزبور به جریان اخوانی تلقی کرد.
نکته جالب در این فقره سیالیت هویتهای غربگرایانه و برخی دیگر از هویتها بین حمایت از هویت اخوانی و هویت نظامی است. در دوران انقلاب مصر این هویتها در کنار اخوان بودند و در دوران کودتا در کنار نظامیان قرار گرفتند.
همین چرخش 180 درجهای بیانگر عدم اصالت و فقدان ریشه این هویتهاست. از سوی دیگر تفکیک جدی بین هویت اخوانی از هویت تکفیری کار سادهای نیست چون در واقع پدیده تکفیر در تعالیم اخوانی دوران جمال عبدالناصر ریشه دارد.
با این وصف تعارض اصلی در مصر تعارضی هویتی است و آنچه انفجارهای روز جمعه بیان کردند هم معنای هویتی داشت:
1- اندکی پس از تصویب قانون اساسی نظامیان که فعالیت احزاب دارای صفت اسلامی را ممنوع میکند، سرخوردگی بر جریانهای مخالفت کودتا مستولی گشته و اساسا اعتراضات دموکراتیک خود را بینتیجه نشان میدهند.
2- نظامیان تقریبا راهی برای مشارکت اخوان در قدرت باقی نگذاشتهاند. اخوان از یکسو غیرقانونی اعلام شده و از سوی دیگر در قالب یک حزب دیگر هم نمیتواند فعالیت کند چون اسلامگرایی در عرصه سیاست منع شده است.
3- معارضههای هویتی عموما به راحتی رادیکالیزه شده و به سوی خشونت پیش میروند بالاخص اگر محیط، زمینه خشونت را برای آنها فراهم کند. محیط مصر دور از جریانهای سلفی منطقه نیست و فضای رادیکالی که نظامیان فراهم آوردهاند کاملا برای ورود جریانهای افراطی سلفی به میدان مهیا است.
4- از این پس پیشبینی خشونت در مصر کار دشواری نیست و نباید از انفجارهای انتحاری و عملیات مسلحانه در قاهره، اسکندریه و دیگر شهرهای این کشور تعجب کرد. وقتی یک هویت ریشهدار سرکوب میشود، خشونت مورد انتظارترین نتیجه ممکن است.
5- انتصاب این خشونتها به اخوان به ضرر این جریان تمام خواهد شد. متاسفانه اکنون برای مشتی گروه تکفیری فرصت آن فراهم آمده است که به نام اخوان جنایت کنند. لازم است که جریان اخوان المسلمین سریعتر حساب خود را از خشونتطلبان جدا کند تا پس از ضربهای که خورد، دچار انزوای بیشتر نشود.
همانطور که پیشتر از این گفته شده است، هویت نظامی و هویت اخوانی اصلیترین هویتهای معارض در تاریخ معاصر مصر هستند و در کنار این دو هویت نسبتا اصیل، هویتهای غربگرایانه، ناصریستی، چپ، تکفیری و ... هم در حال تعامل و تعارض با یکدیگرند.
انقلاب 25 ژانویه را که به سرنگونی حسنی مبارک انجامید باید ضربه هویت اخوانی در کنار برخی دیگر از هویتهای نامبرده به هویت نظامی انگاشت و از سوی دیگر شبه کودتای ژوئن علیه دولت مرسی را نیز باید پاتک موفق هویت نظامی در کنار برخی هویتهای مزبور به جریان اخوانی تلقی کرد.
نکته جالب در این فقره سیالیت هویتهای غربگرایانه و برخی دیگر از هویتها بین حمایت از هویت اخوانی و هویت نظامی است. در دوران انقلاب مصر این هویتها در کنار اخوان بودند و در دوران کودتا در کنار نظامیان قرار گرفتند.
همین چرخش 180 درجهای بیانگر عدم اصالت و فقدان ریشه این هویتهاست. از سوی دیگر تفکیک جدی بین هویت اخوانی از هویت تکفیری کار سادهای نیست چون در واقع پدیده تکفیر در تعالیم اخوانی دوران جمال عبدالناصر ریشه دارد.
با این وصف تعارض اصلی در مصر تعارضی هویتی است و آنچه انفجارهای روز جمعه بیان کردند هم معنای هویتی داشت:
1- اندکی پس از تصویب قانون اساسی نظامیان که فعالیت احزاب دارای صفت اسلامی را ممنوع میکند، سرخوردگی بر جریانهای مخالفت کودتا مستولی گشته و اساسا اعتراضات دموکراتیک خود را بینتیجه نشان میدهند.
2- نظامیان تقریبا راهی برای مشارکت اخوان در قدرت باقی نگذاشتهاند. اخوان از یکسو غیرقانونی اعلام شده و از سوی دیگر در قالب یک حزب دیگر هم نمیتواند فعالیت کند چون اسلامگرایی در عرصه سیاست منع شده است.
3- معارضههای هویتی عموما به راحتی رادیکالیزه شده و به سوی خشونت پیش میروند بالاخص اگر محیط، زمینه خشونت را برای آنها فراهم کند. محیط مصر دور از جریانهای سلفی منطقه نیست و فضای رادیکالی که نظامیان فراهم آوردهاند کاملا برای ورود جریانهای افراطی سلفی به میدان مهیا است.
4- از این پس پیشبینی خشونت در مصر کار دشواری نیست و نباید از انفجارهای انتحاری و عملیات مسلحانه در قاهره، اسکندریه و دیگر شهرهای این کشور تعجب کرد. وقتی یک هویت ریشهدار سرکوب میشود، خشونت مورد انتظارترین نتیجه ممکن است.
5- انتصاب این خشونتها به اخوان به ضرر این جریان تمام خواهد شد. متاسفانه اکنون برای مشتی گروه تکفیری فرصت آن فراهم آمده است که به نام اخوان جنایت کنند. لازم است که جریان اخوان المسلمین سریعتر حساب خود را از خشونتطلبان جدا کند تا پس از ضربهای که خورد، دچار انزوای بیشتر نشود.