روزنامه « جمهوری اسلامی » در سرمقاله روز شنبه با عنوان « شکست راهبردی آمریکا در ژنو 2 » نوشت: اجلاسی که دولتمردان آمریکایی برای برپایی آن ماهها تلاش کرده و جدول برنامه زمانی آن را دو روزه اعلام نموده بودند و آبرو و حیثیت - داشته و نداشته - دبیرکل بزرگترین سازمان بین المللی را وجه المصالحه آن قرار دادند، اکنون به عنوان یک ˈهمایش نمایشیˈ و مفتضح از آن یاد می شود.
به گزارش شهداي ايران به نقل از ايرنا؛ در ادامه این مطلب آمده است : به راستی چرا چنین شد؟ چرا سرمایه گذاری حیثیتی آمریکا و دست نشاندگان منطقه ای واشنگتن برای شکست نظام سیاسی سوریه پس از سه سال تلاش بی وقفه و قربانی کردن مهره هایی همچون حمد بن خلیفه آل ثانی امیر قطر، همچنان بی نتیجه باقی مانده است؟
چرا دولتمردان آمریکائی هرچه بیشتر بر طبل جنگ و ویرانی در سوریه می کوبند، کمتر به نتیجه می رسند؟
چرا سیاست تمرکز القاعده و گروههای تروریستی سلفی در سوریه، نتیجه معکوس برجا گذاشته و آنها به جای انجام مأموریت ساقط کردن نظام سوریه، به جان یکدیگر افتاده اند؟
چرا تروریست هایی که همچون چاقوی سلاخی برای انجام مأموریتی مشخص در سوریه به کار گرفته شدند، اکنون به جان همدیگر افتاده اند و دسته خود را نشانه می روند؟
چرا وزیر خارجه آمریکا و سکاندار سیاست مقابله با نظام سوریه که از آغاز بحران این کشور در مسیر براندازی حکومت بشار اسد حرکت می کرد و حاضر نبود با نمایندگان دمشق بر سر یک میز مذاکره بنشیند، اکنون مجبور شده در اجلاسی حضور یابد که وزیر خارجه دولت سوریه نیز از مدعوین آن است؟
واقعیت اینست که فهرست بلند بالایی از این قبیل چراها، همزمان با اجلاس ژنو 2 وجود دارد که صرفنظر از نتایج نمایشی آن، همگی بر شکست سیاست های آمریکا در قبال بحران سوریه و بر بی نتیجه بودن آن دلالت دارد.
1 - نخستین عامل عدم کارآیی اجلاس ژنو 2، وجود تناقض های عینی و عملی جدی در آنست. این نشست با هدف حل بحران سوریه توسط کسانی برگزار شد که خود از عاملان اصلی و بانیان بحران در سوریه و حامیان تروریسم در این کشور هستند.
دولت های آمریکا، عربستان، قطر و ترکیه چگونه می توانند از برپا کنندگان این اجلاس و علاقمندان به صلح، ثبات و امنیت در سوریه باشند، در حالی که سیاست های گذشته و حال آنها گواه این مدعاست که دست آنان به خون مردم سوریه آغشته است و خود از بانیان جنایت و حامیان تروریسم در منطقه هستند.
این اجلاس درحالی برگزار می شود که خوشبین ترین کارشناسان، شانسی برای موفقیت نسبی آن متصور نیستند و شکست سیاست آمریکائی ها در سرنگونی حکومت بشار اسد، ناکامی عربستان در ایجاد یکپارچگی در میان گروههای معارض، سرخوردگی ترکیه از دشمنی با ملت سوریه و ناکامی قطر در سرمایه گذاری برروی تروریست های القاعده را از نشانه های شکست این مذاکرات می دانند.
آمریکا و هم پیمانان منطقه ای خود در حالی در این اجلاس حضور یافتند که پیش از آن بر سرنگونی رژیم سیاسی دمشق تاکید داشته و هرگونه مذاکره سیاسی با دولت بشار اسد را قبل از برکناری وی رد می کردند ولی اکنون پذیرفته اند بر ادعاهای قبلی خود خط بطلان بکشند.
2 - به اعتراف همه صاحبنظران و کارشناسان، مذاکره درباره آینده سوریه بدون حضور ایران بی نتیجه است ولو اینکه آمریکا حاضر به پذیرش این واقعیت نباشد.
نادیده انگاشتن تأثیر جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقه ای و جهانی از سوی آمریکا، چیزی از نقش مؤثر ایران نمی کاهد و نمی توان بر این واقعیت انکارناپذیر سرپوش گذاشت.
اینکه خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس در تحلیلی با اشاره به قدرت منطقه ای ایران به صراحت اعلام می کند «مذاکره درباره سوریه بدون حضور ایران بی نتیجه است»، دقیقاً از برپایی اجلاس ژنو 2 به طور آشکار این نکته را بیان می کردند که «مخالفت آمریکا با دعوت از ایران برای مشارکت در اجلاس به معنای شکست زودهنگام آن است و باید اذعان کرد که شکست ژنو 2 از پیش رقم خورده است.»
3 - اختلاف نظر میان گروههای معارض سوری از یکسو و نوع مطالبات آمریکا از این اجلاس، پیشاپیش تابلوی ناکامی و عدم موفقیت را بر سر در این اجلاس به نمایش گذاشته و به همین دلیل نمی توان به آن حتی برای رسیدن به توافق حداقلی هم امیدوار بود.
ائتلاف موسوم به معارضان سوری با اختلافاتی که میان این تروریست های بین المللی بوجود آمد باعث شد که حدود نیمی از آنان مشارکت در اجلاس ژنو 2 را تحریم کرده و در آن حضور نیابند.
حتی زمانی هم که در آستانه اجلاس ژنو 2، مخالفان تحت فشار آمریکا در اسلامبول گردهم آمدند نتوانستند به اجماع برای شرکت در کنفرانس ژنو 2 دست بیابند.
از سوی دیگر تاکید و پافشاری آمریکا بر مصوبات ژنو 1 درباره سوریه به عنوان پیش شرط حضور در اجلاس ژنو 2 بدین معنا بود که ژنو 2 باید به ایجاد دولت انتقالی و حذف بشار اسد بیانجامد، چیزی که حتی آمریکا و هم پیمانانش هم می دانند امری خیالی و غیرقابل اجراست، زیرا اوضاع میدانی در سوریه به نفع دولت بشار اسد کاملاً تغییر یافته و برخلاف شرایط در زمان اجلاس اول ژنو است.
به عبارت دیگر، از برگزاری اجلاس ژنو 1 به بعد، علاوه بر اینکه صحنه های نبرد به نفع نظام سوریه بهم خورده ماهیت گروههای معارض نیز کاملاً برملا گردید.
امروزه بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه اروپا این موضوع را به زبان می آورند که سقوط نظام سوریه به منزله رها کردن افسار تروریسم در خاورمیانه و انتقال آن به دیگر کشورها از جمله قلب اروپاست.
بنابر این منوط کردن ژنو 2 به مصوبات ژنو 1 در حکم تعلیق به محال است ضمن اینکه نظام سوریه نشان داده است که اکنون به مراتب قوی تر از گذشته عمل کرده و مدیریت اوضاع را برعهده دارد.
بدین ترتیب، اگر آمریکا در ژنو 2 به دنبال ایجاد دولت انتقالی و حذف نظام سیاسی سوریه است، معنایش اینست که هم اجلاس ژنو 2 را به شکست منتهی می سازد و هم تلاش بیهوده ای را دنبال می کند.
4 - اینکه اجلاس ژنو 2 با حضور وزرای خارجه 40 کشور نتوانست در مدت دو روز برگزاری به هیچ نتیجه ای دست یابد و به دلیل وجود اختلافات عمیق، آنرا در سومین روز به مذاکرات غیرمستقیم نمایندگان دولت سوریه و مخالفان موکول کرد، نشان دهنده برباد رفتن برنامه های از پیش تنظیم شده و عدم توافق برای رسیدن به یک راه حل سیاسی است و همانگونه که روزنامه آمریکایی واشنگتن پست نیز در سرمقاله دیروز خود اذعان کرد، کنفرانس ژنو 2 به شکست منتهی شده است.
در چنین شرایطی است که حتی ناظران معتقدند کنفرانس ژنو 2 بعید است کمترین دستاوردها را برای آمریکا و مخالفان نظام سوریه داشته باشد و چه بسا نتیجه معکوسی را هم به دنبال بیاورد و این فرضیه به واقعیت تبدیل شود که آمریکا فاقد قدرت رهبری در مسائل سوریه و مقابله با توان مقاومت اسلامی در منطقه است، هر چند که شبکه های تکفیری و مجموعه های تروریستی را به سراسر جهان توسعه داده و ویروس افراط گرایی را نیز تعمیم داده است.
آنچه مسلم است اینست که پایان دادن به بحران سوریه نه براساس منطق اجلاس ژنو بلکه برپایه دو تصمیم عقلایی و جدی صورت خواهد گرفت که یکی قطع کمک های تسلیحاتی و مالی از تروریست ها و معارضین نظام سوریه است و دیگری واگذاری آینده سوریه به تصمیمات ملت این کشور و برگزاری انتخاب آزاد می باشد.
چرا دولتمردان آمریکائی هرچه بیشتر بر طبل جنگ و ویرانی در سوریه می کوبند، کمتر به نتیجه می رسند؟
چرا سیاست تمرکز القاعده و گروههای تروریستی سلفی در سوریه، نتیجه معکوس برجا گذاشته و آنها به جای انجام مأموریت ساقط کردن نظام سوریه، به جان یکدیگر افتاده اند؟
چرا تروریست هایی که همچون چاقوی سلاخی برای انجام مأموریتی مشخص در سوریه به کار گرفته شدند، اکنون به جان همدیگر افتاده اند و دسته خود را نشانه می روند؟
چرا وزیر خارجه آمریکا و سکاندار سیاست مقابله با نظام سوریه که از آغاز بحران این کشور در مسیر براندازی حکومت بشار اسد حرکت می کرد و حاضر نبود با نمایندگان دمشق بر سر یک میز مذاکره بنشیند، اکنون مجبور شده در اجلاسی حضور یابد که وزیر خارجه دولت سوریه نیز از مدعوین آن است؟
واقعیت اینست که فهرست بلند بالایی از این قبیل چراها، همزمان با اجلاس ژنو 2 وجود دارد که صرفنظر از نتایج نمایشی آن، همگی بر شکست سیاست های آمریکا در قبال بحران سوریه و بر بی نتیجه بودن آن دلالت دارد.
1 - نخستین عامل عدم کارآیی اجلاس ژنو 2، وجود تناقض های عینی و عملی جدی در آنست. این نشست با هدف حل بحران سوریه توسط کسانی برگزار شد که خود از عاملان اصلی و بانیان بحران در سوریه و حامیان تروریسم در این کشور هستند.
دولت های آمریکا، عربستان، قطر و ترکیه چگونه می توانند از برپا کنندگان این اجلاس و علاقمندان به صلح، ثبات و امنیت در سوریه باشند، در حالی که سیاست های گذشته و حال آنها گواه این مدعاست که دست آنان به خون مردم سوریه آغشته است و خود از بانیان جنایت و حامیان تروریسم در منطقه هستند.
این اجلاس درحالی برگزار می شود که خوشبین ترین کارشناسان، شانسی برای موفقیت نسبی آن متصور نیستند و شکست سیاست آمریکائی ها در سرنگونی حکومت بشار اسد، ناکامی عربستان در ایجاد یکپارچگی در میان گروههای معارض، سرخوردگی ترکیه از دشمنی با ملت سوریه و ناکامی قطر در سرمایه گذاری برروی تروریست های القاعده را از نشانه های شکست این مذاکرات می دانند.
آمریکا و هم پیمانان منطقه ای خود در حالی در این اجلاس حضور یافتند که پیش از آن بر سرنگونی رژیم سیاسی دمشق تاکید داشته و هرگونه مذاکره سیاسی با دولت بشار اسد را قبل از برکناری وی رد می کردند ولی اکنون پذیرفته اند بر ادعاهای قبلی خود خط بطلان بکشند.
2 - به اعتراف همه صاحبنظران و کارشناسان، مذاکره درباره آینده سوریه بدون حضور ایران بی نتیجه است ولو اینکه آمریکا حاضر به پذیرش این واقعیت نباشد.
نادیده انگاشتن تأثیر جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقه ای و جهانی از سوی آمریکا، چیزی از نقش مؤثر ایران نمی کاهد و نمی توان بر این واقعیت انکارناپذیر سرپوش گذاشت.
اینکه خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس در تحلیلی با اشاره به قدرت منطقه ای ایران به صراحت اعلام می کند «مذاکره درباره سوریه بدون حضور ایران بی نتیجه است»، دقیقاً از برپایی اجلاس ژنو 2 به طور آشکار این نکته را بیان می کردند که «مخالفت آمریکا با دعوت از ایران برای مشارکت در اجلاس به معنای شکست زودهنگام آن است و باید اذعان کرد که شکست ژنو 2 از پیش رقم خورده است.»
3 - اختلاف نظر میان گروههای معارض سوری از یکسو و نوع مطالبات آمریکا از این اجلاس، پیشاپیش تابلوی ناکامی و عدم موفقیت را بر سر در این اجلاس به نمایش گذاشته و به همین دلیل نمی توان به آن حتی برای رسیدن به توافق حداقلی هم امیدوار بود.
ائتلاف موسوم به معارضان سوری با اختلافاتی که میان این تروریست های بین المللی بوجود آمد باعث شد که حدود نیمی از آنان مشارکت در اجلاس ژنو 2 را تحریم کرده و در آن حضور نیابند.
حتی زمانی هم که در آستانه اجلاس ژنو 2، مخالفان تحت فشار آمریکا در اسلامبول گردهم آمدند نتوانستند به اجماع برای شرکت در کنفرانس ژنو 2 دست بیابند.
از سوی دیگر تاکید و پافشاری آمریکا بر مصوبات ژنو 1 درباره سوریه به عنوان پیش شرط حضور در اجلاس ژنو 2 بدین معنا بود که ژنو 2 باید به ایجاد دولت انتقالی و حذف بشار اسد بیانجامد، چیزی که حتی آمریکا و هم پیمانانش هم می دانند امری خیالی و غیرقابل اجراست، زیرا اوضاع میدانی در سوریه به نفع دولت بشار اسد کاملاً تغییر یافته و برخلاف شرایط در زمان اجلاس اول ژنو است.
به عبارت دیگر، از برگزاری اجلاس ژنو 1 به بعد، علاوه بر اینکه صحنه های نبرد به نفع نظام سوریه بهم خورده ماهیت گروههای معارض نیز کاملاً برملا گردید.
امروزه بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه اروپا این موضوع را به زبان می آورند که سقوط نظام سوریه به منزله رها کردن افسار تروریسم در خاورمیانه و انتقال آن به دیگر کشورها از جمله قلب اروپاست.
بنابر این منوط کردن ژنو 2 به مصوبات ژنو 1 در حکم تعلیق به محال است ضمن اینکه نظام سوریه نشان داده است که اکنون به مراتب قوی تر از گذشته عمل کرده و مدیریت اوضاع را برعهده دارد.
بدین ترتیب، اگر آمریکا در ژنو 2 به دنبال ایجاد دولت انتقالی و حذف نظام سیاسی سوریه است، معنایش اینست که هم اجلاس ژنو 2 را به شکست منتهی می سازد و هم تلاش بیهوده ای را دنبال می کند.
4 - اینکه اجلاس ژنو 2 با حضور وزرای خارجه 40 کشور نتوانست در مدت دو روز برگزاری به هیچ نتیجه ای دست یابد و به دلیل وجود اختلافات عمیق، آنرا در سومین روز به مذاکرات غیرمستقیم نمایندگان دولت سوریه و مخالفان موکول کرد، نشان دهنده برباد رفتن برنامه های از پیش تنظیم شده و عدم توافق برای رسیدن به یک راه حل سیاسی است و همانگونه که روزنامه آمریکایی واشنگتن پست نیز در سرمقاله دیروز خود اذعان کرد، کنفرانس ژنو 2 به شکست منتهی شده است.
در چنین شرایطی است که حتی ناظران معتقدند کنفرانس ژنو 2 بعید است کمترین دستاوردها را برای آمریکا و مخالفان نظام سوریه داشته باشد و چه بسا نتیجه معکوسی را هم به دنبال بیاورد و این فرضیه به واقعیت تبدیل شود که آمریکا فاقد قدرت رهبری در مسائل سوریه و مقابله با توان مقاومت اسلامی در منطقه است، هر چند که شبکه های تکفیری و مجموعه های تروریستی را به سراسر جهان توسعه داده و ویروس افراط گرایی را نیز تعمیم داده است.
آنچه مسلم است اینست که پایان دادن به بحران سوریه نه براساس منطق اجلاس ژنو بلکه برپایه دو تصمیم عقلایی و جدی صورت خواهد گرفت که یکی قطع کمک های تسلیحاتی و مالی از تروریست ها و معارضین نظام سوریه است و دیگری واگذاری آینده سوریه به تصمیمات ملت این کشور و برگزاری انتخاب آزاد می باشد.