اکنون در آستانه سالگرد شهادت آیتالله رئیسی و همراهانش، فرصتی فراهم شده تا نگاهی دوباره به دستاوردهای دولت رئیسجمهور شهید انداخته شود.
به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، بعد از ظهر سیام اردیبهشت ماه سال 1403 کشور شاهد یکی از تلخترین و اندوهبارترین حوادث معاصر بود. هنوز ساعات زیادی از بازگشت رئیس جمهور و همراهانش از آیین افتتاح سد قیز قلعهسی نگذشته بود که خبری تلخ تمام کشور را در بهت و شوک فرو برد. «بالگرد رئیس جمهور آیتالله رئیسی و همراهانش سقوط کرد.»
بسیاری از مردم، آیتالله سید ابراهیم رئیسی را بهخاطر روحیه مردمی و تلاش بیوقفهاش برای خدمت به مردم میشناختند. رئیسجمهوری که در مسیر خدمترسانی، خستگی برایش معنا نداشت. در میان حوزههای مختلف، شاید بتوان گفت سلامت یکی از مهمترین اولویتهای او در دوران سهساله مسئولیتش بود؛ از مدیریت بحران کرونا و تسریع واردات واکسن، تا راهاندازی پروژههای بزرگ بهداشتی و درمانی در نقاط مختلف کشور، بخشی از میراث ماندگار "شهید خدمت" برای ملت ایران بود.
اکنون در آستانه سالگرد شهادت آیتالله رئیسی و همراهانش، فرصتی فراهم شده تا نگاهی دوباره به دستاوردهای دولت رئیسجمهور شهید انداخته شود.
در همین راستا به گفتوگو با دکتر بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دولت سیزدهم پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
آقای دکتر! چه شد که شما وزیر بهداشت دولت سیزدهم شدید؟
من از سال 1372 در وزارت بهداشت مشغول به کار بودم و مسئولیتهای مختلفی داشتم. در مسئولیتهای مختلف از جمله مدیرکل دفتر نظارت و ارزیابی، دبیر شورای گسترش، دبیر شورای آموزش پزشکی تخصصی حضور داشتم و دو دوره معاون آموزشی وزارت بهداشت شدم. در سال 1396 در کمیته سلامت ستاد انتخاباتی آیت الله رئیسی به فعالیت پرداختیم و مشکلات اساسی نظام سلامت و مسائل مربوط به طرح تحول نظام سلامت را بررسی و برای آنها راهکارها و برنامههایی تدوین کردیم، در سال 1400 نیز حضرت آیتالله رئیسی، مرا به عنوان مسئول کمیته سلامت ستاد انتخاباتی خودشان برگزیدند.
در دوران فعالیت در ستاد، ما برنامههایی برای حوزه سلامت داشتیم و وقتی زمان معرفی وزرا فرارسید ایشان به من اعتماد کردند و من نیز این افتخار را داشتم که مسئولیت را پذیرفتم.
دوران وزارت شما با یکی از سختترین اتفاقات تاریخ نظام سلامت یعنی همهگیری کرونا همراه شده بود. وقتی شما وزارت بهداشت را تحویل گرفتید اوضاع کرونا در کشور چطور بود؟
در اسفند 98 یعنی همان روزهای ابتدایی شیوع بیماری، من خودم به کرونا مبتلا شدم. آن زمان کرونا به تازگی اعلام شده بود و همه از کرونا میترسیدند. من مجبور شدم برای درمان به بیمارستان مراجعه کنم. در ابتدا، وضعیت کرونا در کشور بسیار بحرانی بود و من به دلیل شرایط حاد به بخش آیسییو منتقل شدم. وضعیت من بسیار بحرانی بود و میزان اکسیژن خونم به 75 درصد رسیده بود. در آن زمان هنوز هیچ کس نمیدانست کرونا را باید چطور درمان کرد اما به لطف خدا، پس از چند روز من از آن وضعیت بحرانی بیرون آمدم.
در سال 99، آقای دکتر زارع، رئیس بیمارستان لبافی نژاد، که از دوستان بنده بودند به دلیل ابتلا به کرونا درگذشتند و به فیض شهادت رسیدند. پس از ایشان مسئولیت بیمارستان به من واگذار شد و تمام بیمارستان به بیماران کرونایی اختصاص یافت. علاوه بر بیمارستان، ما با هماهنگی آموزش و پرورش یک مدرسه روبروی بیمارستان را گرفتیم و 100 تخت بیمارستانی در آنجا آماده کردیم. یعنی من هم خودم سابقه ابتلا به فرم سخت بیماری را داشتم و هم تجربهای از مدیریت بخشهای کرونایی را کسب کرده بودم و این آمادگی برای مدیریت کرونا کسب شده بود.
اما زمانی که بنده وزیر شدم، در وزارت بهداشت، مسئولیتها در اوج بحران کرونا بسیار سنگین بود. در آن زمان، روزانه بیش از 700 مورد مرگ ناشی از کرونا گزارش میشد و حدود 50 هزار نفر در روز به این بیماری مبتلا میشدند. به یاد دارم که پس از جلسه رای اعتماد در مجلس، به تعدادی از بیمارستانها سر زدم و از آنها بازدید کردم و وضعیت بسیار وخیم بود. تمام بخشهای آیسییو پر از بیماران بدحال بود و دیگر جایی برای پذیرش بیماران جدید وجود نداشت.
در دولت دوازدهم تلاشهایی برای کنترل کرونا صورت گرفت اما بسیاری از آنها بینتیجه ماند و یا بسیاری از سیاستگذاریهای غلط باعث افزایش شیوع بیماری شد، در عین حال انتقادات زیادی به پایین بودن آمار واکسیناسیون در دولت قبلی وارد بود؛ اما وقتی این انتقادات پس از پایان دولت دوازدهم مطرح میشد، یکی از ادعاهایی که در آن دوران میشد این بود که ثبت سفارش واکسنهایی که در دوران ریاست جمهوری آیتالله رئیسی وارد کشور شدند، در دولت دوازدهم انجام شده بود. واقعیت چه بود؟
در آن زمان، همه میدانستند که تنها راه کنترل کرونا واکسیناسیون است. تا زمانی که ما وزارت بهداشت را تحویل گرفتیم، تنها 15 میلیون نفر فقط یکبار واکسن دریافت کرده بودند که بیشتر آنها از کادر درمان و افراد بالای 60 سال بودند.
معاهدهای که برای واکسن در دولت دوازدهم منعقد شده بود معاهده کوواکس بود که تحت نظر سازمان بهداشت جهانی انجام میشد. صندوق کوواکس در بحث تهیه واکسن فعالیت میکرد و واکسنها را به کشورهای مختلف ارسال میکرد. حدود 180 میلیون دلار از بدهیهایی که ما از کشورهای دیگر طلب داشتیم، در این صندوق ذخیره شده بود اما جالب است بدانید که بخش بسیار زیادی از این پول تا پایان دوره مسئولیت بنده هم دست نخورده باقی مانده بود و 140 میلیون دلار آماده تحویل به ما بود که استفاده نشده و در حال برگشت به کشورمان بود.
بنابراین، واکسن زیادی از محل این معاهده به دست کشور ما نرسید و البته به جز آن نیز قراردادی برای واردات واکسن نداشتیم که واکسن برای ما ارسال شود؛ از سوی دیگر عمده واکسنهایی هم که آنها در این معاهده قرار بود تحویل بدهند واکسنهای آسترازنکا و جانسون بودند که تولید کشورهای انگلستان و دیگر کشورهای غربی بودند.
من وقتی مسئولیت را به عهده گرفتم، واکسنی در دسترس نبود. هرچه واکسن بود در دولت قبلی تزریق کرده بودند که هیچ واکسنی برای ما نمانده بود و وقتی ما دولت را تحویل گرفتیم در انبارها هیچ واکسنی برای تزریق وجود نداشت. آن وقت بود که آیت الله رئیسی به موضوع ورود کردند. ما اولین دیدار خود را خدمت مقام معظم رهبری رفتیم و ایشان در رهنمودهای خود خطاب به آیت الله رئیسی فرمودند که کنترل و مدیریت کرونا باید در اولویت قرار بگیرد.
آقای دکتر مخبر، معاون اول رئیسجمهور، مسئول اجرایی این کار شد و جلسات متعددی برای تأمین واکسن برگزار کردیم زیرا این موضوع تنها در حیطه وظایف وزارت بهداشت نبود و نیاز به همکاری با وزارت راه، هلال احمر، گمرک، بانک مرکزی و بسیاری از دستگاههای دیگر داشت. در نهایت واکسن از طریق وزارت بهداشت و با همکاری هلال احمر و دیگر نهادها و دستگاهها وارد کشور شد و به کنترل کرونا در کشور خیلی کمک کرد.
یکی از واکسنهای خیلی خوب در کرونا واکسن سینوفارم چین بود، چون بیماری از چین شروع شد و این کشور تجربه بیماری را قبل از ایجادش داشت و اولین کشوری هم بود که مبتلا شد، واکسن خوبی در چین تولید شده بود، ولی قبلا تلاشی برای دریافت این واکسن انجام نگرفته بود اما آیت الله رئیسی ارتباط بسیار خوبی با کشورها برقرار میکرد و دیپلماسی قویای داشت.
با تماس آیت الله رئیسی با رئیس جمهور چین، میزان واردات واکسن سینوفارم به کشور به شدت افزایش یافت. ما منتظر باران واکسن بودیم اما سیل واکسن کرونا وارد کشور شد.
در عین حال به تدریج تولیدکنندگان داخلی نیز واکسنهای خود را وارد بازار کردند زیرا مجوز مصرف دریافت کرده بودند. حتی وقتی که مجوز تولید واکسن در کشورمان صادر شد، مشکل ما این بود که نمیتوانستیم به سرعت واکسنهای کافی تولید کنیم و مردم روز به روز فوت میکردند. در همین زمان، پنج مرکز تولید واکسن دیگر موفق به اخذ مجوز شدند و توانستند واکسن تولید کنند. پس از اینکه مشخص شد واکسن داخلی تولید میشود، کشورهای دیگر پیشنهادهایی برای ارسال واکسن به کشور دادند.
یکی دیگر از دستاوردهایی که در دولت سیزدهم در حوزه کرونا حاصل شد، افزایش سرعت تزریق واکسنهای کرونا بود که در آن زمان به دلیل شیوع همهگیری اهمیت بسیار زیادی داشت. چه شد که سرعت و پوشش واکسیناسیون در کشور به یکباره زیاد شد؟
افزایش واردات و تولید واکسن به کشور تا جایی ادامه یافت که آقای دکتر مخبر از من پرسیدند که میتوانیم این حجم از واکسن را به تعداد زیادی از افراد تزریق کنیم؟ و پاسخ بنده به این سؤال مثبت بود چون تجربه ای از دوران جنگ تحمیلی داشتیم، در آن زمان استفاده از ظرفیتهای مردمی بسیار مؤثر بود. در همین راستا از این ظرفیت مردمی برای تزریق واکسن کرونا نیز استفاده کردیم زیرا تزریق این واکسنها کار خیلی سختی نبود و ثبت آنها در سامانه نیز نیاز به مهارت خیلی خاصی نداشت و بسیاری از افراد این امکان را داشتند.
نیروهای داوطلبی که در اختیار داشتیم، بهطور گسترده در مراکز مختلف فعالیت میکردند و ما نیز در هر مرکز نیروهای خود وزارت بهداشت را برای نظارت بر این موضوع مستقر کرده بودیم. در ابتدا، تعداد واکسیناسیون در کشور بسیار محدود بود، اما با تلاش و استفاده از ظرفیت مردمی توانستیم این عدد را به یک میلیون و 600 هزار در هفته و در نهایت به هشت میلیون و 600 هزار واکسن در هفته افزایش دهیم، این میزان واکسیناسیون در یک هفته، معادل واکسیناسیون کل جمعیت برخی از کشورهای همسایه ما بود. این شد که منحنی واکسیناسیون به سرعت بالا رفت و با لطف خدا، در آذر 1400 موفق شدیم که وضعیت را کنترل کنیم، حتی زودتر از آنچه پیشبینی میشد. در اردیبهشت 1401، میزان مبتلایان به صفر رسید. این حجم از واکسیناسیون و درمانهای مختلف موجب کنترل بیماری شد.
همکاری مردم نیز نقش اساسی در این موفقیت داشت. علیرغم تبلیغات منفی علیه واکسن، مردم به واکسیناسیون اعتقاد داشتند و با مراجعه به مراکز واکسیناسیون، در این امر مشارکت کردند و در یک مدت کوتاه، بیش از 90 درصد مردم دوز اول واکسن را دریافت کردند. همچنین کمکهای جوانان کشور در این مسیر تأثیر زیادی داشت.
یکی دیگر از مسائلی که در کرونا مردم را گرفتار کرده بود، داروهایی بود که برای بیماران کرونایی تجویز میشد که بازار سیاه گستردهای را نیز شکل داده بود. در این زمینه برای مدیریت درمان کروناییها چه اقدامی کردید؟
برخی درمانها در دوران کرونا قبلاً انجام میشد که پشت پرده برخی از آنها تعارض منافع بود که البته اسناد این موضوع نیز به کمیسیون اصل نود ارجاع شده است، اقدام ما این بود که کمیته علمی جدید کرونا را با حضور 60 نفر از اساتید برتر کشور تشکیل دادیم. درمانها پس از تصمیم علمی بهترین اساتید دانشگاهها استاندارد شد و وضعیت سامان گرفت.
در یک بازه زمانی به دلیل شیوع سویه اومیکرون مجدداً شاهد افزایش موارد ابتلا به کرونا بودیم؛ دولت در آن زمان چه کرد؟
در آن زمان بیمارستانها به سرعت تجهیز شدند. در روزهای اول کمبود دستگاههای اکسیژن و تجهیزات ویژه بیمارستانها بهویژه در بخش مراقبتهای ویژه و بخشهای اختصاصی برای کودکان (که به آن PICU گفته میشود) یکی از نگرانیهای اصلی بود. ما به سرعت تعداد تخت مراقبت ویژه کودکان را به دو برابر افزایش دادیم و نزدیک به هزار تخت آی سی یو کودکان تأسیس کردیم.
یکی از مشکلاتی که ما در هنگام دریافت دولت داشتیم مشکلات مالی و بحران مالی بود؛ در آن زمان به دلیل افزایش شدید بدهیهای نظام سلامت درآمد اختصاصی بیمارستانها کاهش یافته بود و همه بخشها تعطیل و تبدیل به بخش کرونا شده بود که این موضوع بحران مالی جدی برای بیمارستانها ایجاد کرده بود اما به تدریج با افزایش پوشش واکسیناسیون و تدابیری که برای کنترل کرونا در کشور در نظر گرفته شد؛ بحران کرونا کنترل شد و بخشهای عادی نیز فعالیت خود را از سر گرفتند که به افزایش درآمد بیمارستانها و بهبود وضعیت مالی بیمارستانها کمک کرد.
یک نکته دیگر این بود که آیت الله رئیسی ستاد کرونا را بسیار فعال کرد. ستاد در ابتدا یک جلسه مقدماتی برگزار میکرد که با تعداد محدودی از افراد و دستگاهها برگزار میشد. این جلسات معمولاً روزهای چهارشنبه یا پنجشنبه برگزار میشد و جلسه عمومی بعدی برای همه بود. در ستاد کرونا مشکلات زیادی داشتیم، به ویژه در ابتدای کار که کشور تقریباً قفل شده بود. مدارس و دانشگاهها تعطیل شده بودند، مردم سفر نمیکردند و محدودیتهای زیادی در تردد، مغازهها و انتقالات وجود داشت. در این شرایط، واکسنی وجود نداشت و برخی از مردم حتی برای تزریق واکسن مجبور بودند به کشورهای مجاور مانند ارمنستان بروند.
در ستاد کرونا، آیتالله رئیسی تمام تلاش خود را کرد تا کشور دوباره به راه بیفتد. مصوبات ستاد کرونا همگی در جهت آزادسازی بود. اولین و مهمترین اقدام، هوشمندسازی محدودیتها بود. به این معنا که به جای محدود کردن همه، افرادی که واکسن نمیزدند، محدود شدند. نرمافزاری تولید شد که مشخص میکرد افراد واکسن زدهاند یا نه، و این اطلاعات به وزارت کشور ارسال میشد. این کار باعث شد که محدودیتها به شکلی مؤثرتر اعمال شود.
یکی از اقدامات مهم دیگر، بازگشایی مدارس و دانشگاهها بود. وزارت بهداشت به دلیل حساسیتها، بیمارستانها را فعال کرد و محدودیتها را کاهش داد. محدودیتهای مسافرتی، تجمعات، اشتغال و کسبوکارها برداشته شد و همین امر باعث شد که کشور از رکود اقتصادی خارج شود و رونق اقتصادی ایجاد گردد.
آقای دکتر بهرحال یک بخش مهمی از سلامت، سیاسی است اما آنچه اهمیت دارد این است که سلامت مردم قربانی سیاسی کاریها نشود، در دولت دوازدهم گاهاً شاهد سیاسی شدن امر سلامت بودیم از جمله این که واردات واکسن به FATF مرتبط دانسته میشد؛ آیتالله رئیسی نسبت به موضوعات سلامت چه قدر نگاه صرف سیاسی داشتند؟
در دوران آیت الله رئیسی حمایت از سلامت مردم در این دوران به یک اولویت تبدیل شد حضرت آیت الله رئیسی دیانت و سلامت مردم را فدای سیاست نمیکرد و انصافاً در جاهایی حتی اگر در ظاهر به ضرر دولت تمام میشد نیز می گفت باید کارها به نفع مردم انجام شود. هدف اصلی در این دوران، حفظ سلامت مردم بود و در این راستا پروژههای مختلف به اجرا درآمدند. گاها وقتی برخی از پروژه ها را افتتاح میکردیم می شنیدیم که برخی آن را مصادره به مطلوب می کردند و می گفتند این پروژه ها مربوط به دولت قبلی است که در دولت جدید افتتاح میشود؛ وقتی این موضوع را به شهید رئیسی می گفتیم آقای رئیسی میگفت ایرادی ندارد بگذارید اینطور بگویند، مهم این است که کار برای مردم انجام شود.
یکی از نکات مهم در دولت آقای رئیسی، پیگیری ویژهای بود که در حوزه سلامت انجام میشد. من در اکثر سفرها با رئیس جمهور بودم و ایشان تلاش داشت که در بیشتر این سفرها پروژه های بهداشتی نیز به بهره برداری برسند.
در زمان ایشان 17 هزار تخت بیمارستانی در کشور افتتاح شد و حتی در نوروز 1403 ایشان در سخنرانی خود وعده دادند که تا پایان سال 1403، 9 هزار بیمارستان در کشور افتتاح خواهند شد که البته متأسفانه عمر دولت آقای رئیسی به افتتاح این تختها قد نداد اما بسیاری از آنها پیشرفت فیزیکی خوبی داشتند و حتی به پیشرفت بالای 90 درصد نیز رسیدهاند.
ما بحث عدالت در سلامت را نیز در دوران ایشان پیگیری میکردیم. ما یک کمربندی را تعریف کرده بودیم به نام کمربند سفید که از فردیس شروع میشد، شهرستان فردیس در آن زمان با 700 هزار جمعیت، هیچ بیمارستانی نداشت، اما با دست مبارک رئیس جمهور، بیمارستان حاج قاسم سلیمانی افتتاح شد. پس از 13 سال، بیمارستان در ملارد افتتاح شد. سپس به شهریار آمدیم. در شهریار، که پس از 30 سال همچنان فاقد بیمارستان بود بیمارستانی، به دست رئیس جمهور افتتاح شد. سپس در اسلامشهر بیمارستانی با پیشرفت بیش از 90 درصد داشتیم. یک اتفاق خوب دیگر که در دوران آیت الله رئیسی افتاد این بود که در روز نیمه شعبان بیمارستان حضرت مهدی(عج) با هزار تخت افتتاح شد که بیمارستانی هوشمند است. این بیمارستان بزرگترین پروژه بهداشت و درمان از زمان انقلاب اسلامی تا آن زمان بود.
در روز عید غدیر نیز بیمارستان غدیر در مجاورت بیمارستان شهدای تجریش با 800 تخت خواب افتتاح شد و بیمارستان حکیم که بیمارستانی مختص کودکان است نیز در جنوب تهران به بهره برداری رسید و افتتاح شد. در سطح کشور، پروژههای بزرگ دیگری نیز در حال اجرا بود. حتی سه روز قبل از شهادت ایشان، آیت الله رئیسی در افتتاح بیمارستان قائمشهر حاضر شد.
شما در بسیاری از سفرهای استانی همراه رئیس جمهور بودید؛ خاطرهای در این سفرها از ایشان دارید؟
یکی از ویژگیهای آیتالله رئیسی این بود که همیشه از مراکز حوزه سلامت بازدید میکرد و به تک تک بیماران سر میزد. او بیشتر علاقه داشت به بخش اطفال برود و با دست نوازش به سر بیماران کودک میکشید. این رفتار او دلگرمی و دلداری به خانوادهها میداد. همچنین همیشه پیگیر نحوه درمان بیماران بود و از آنها میپرسید که دارو دریافت کردهاند یا نه، و در صورت نیاز، به دنبال حل مشکلات میرفت. ایشان همواره قبل از ورود به بخش اطفال نیز توصیه میکرد که اسباببازیهایی برای کودکان تهیه شود تا به دلجویی از آنها بپردازد.
با وجود صلابت و قاطعیت، روحیه لطیف و مهربانی او در تعاملات با مردم کاملاً مشهود بود. خاطرم هست که در فردیس برای افتتاح بیمارستان رفته بودیم که یکی از ارباب رجوع آمد و گفت حاج آقا فرزند من امروز در این بیمارستان متولد شده و درخواست کرد رئیس جمهور در گوش نوزادش اذان بگوید و رئیس جمهور نیز علیرغم کم بودن وقت و شلوغ بودن برنامه هایشان این موضوع را پذیرفتند و در گوش آن کودک اذان گفتند.
بسیاری از مردم، آیتالله سید ابراهیم رئیسی را بهخاطر روحیه مردمی و تلاش بیوقفهاش برای خدمت به مردم میشناختند. رئیسجمهوری که در مسیر خدمترسانی، خستگی برایش معنا نداشت. در میان حوزههای مختلف، شاید بتوان گفت سلامت یکی از مهمترین اولویتهای او در دوران سهساله مسئولیتش بود؛ از مدیریت بحران کرونا و تسریع واردات واکسن، تا راهاندازی پروژههای بزرگ بهداشتی و درمانی در نقاط مختلف کشور، بخشی از میراث ماندگار "شهید خدمت" برای ملت ایران بود.
اکنون در آستانه سالگرد شهادت آیتالله رئیسی و همراهانش، فرصتی فراهم شده تا نگاهی دوباره به دستاوردهای دولت رئیسجمهور شهید انداخته شود.
در همین راستا به گفتوگو با دکتر بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دولت سیزدهم پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
آقای دکتر! چه شد که شما وزیر بهداشت دولت سیزدهم شدید؟
من از سال 1372 در وزارت بهداشت مشغول به کار بودم و مسئولیتهای مختلفی داشتم. در مسئولیتهای مختلف از جمله مدیرکل دفتر نظارت و ارزیابی، دبیر شورای گسترش، دبیر شورای آموزش پزشکی تخصصی حضور داشتم و دو دوره معاون آموزشی وزارت بهداشت شدم. در سال 1396 در کمیته سلامت ستاد انتخاباتی آیت الله رئیسی به فعالیت پرداختیم و مشکلات اساسی نظام سلامت و مسائل مربوط به طرح تحول نظام سلامت را بررسی و برای آنها راهکارها و برنامههایی تدوین کردیم، در سال 1400 نیز حضرت آیتالله رئیسی، مرا به عنوان مسئول کمیته سلامت ستاد انتخاباتی خودشان برگزیدند.
در دوران فعالیت در ستاد، ما برنامههایی برای حوزه سلامت داشتیم و وقتی زمان معرفی وزرا فرارسید ایشان به من اعتماد کردند و من نیز این افتخار را داشتم که مسئولیت را پذیرفتم.
دوران وزارت شما با یکی از سختترین اتفاقات تاریخ نظام سلامت یعنی همهگیری کرونا همراه شده بود. وقتی شما وزارت بهداشت را تحویل گرفتید اوضاع کرونا در کشور چطور بود؟
در اسفند 98 یعنی همان روزهای ابتدایی شیوع بیماری، من خودم به کرونا مبتلا شدم. آن زمان کرونا به تازگی اعلام شده بود و همه از کرونا میترسیدند. من مجبور شدم برای درمان به بیمارستان مراجعه کنم. در ابتدا، وضعیت کرونا در کشور بسیار بحرانی بود و من به دلیل شرایط حاد به بخش آیسییو منتقل شدم. وضعیت من بسیار بحرانی بود و میزان اکسیژن خونم به 75 درصد رسیده بود. در آن زمان هنوز هیچ کس نمیدانست کرونا را باید چطور درمان کرد اما به لطف خدا، پس از چند روز من از آن وضعیت بحرانی بیرون آمدم.
در سال 99، آقای دکتر زارع، رئیس بیمارستان لبافی نژاد، که از دوستان بنده بودند به دلیل ابتلا به کرونا درگذشتند و به فیض شهادت رسیدند. پس از ایشان مسئولیت بیمارستان به من واگذار شد و تمام بیمارستان به بیماران کرونایی اختصاص یافت. علاوه بر بیمارستان، ما با هماهنگی آموزش و پرورش یک مدرسه روبروی بیمارستان را گرفتیم و 100 تخت بیمارستانی در آنجا آماده کردیم. یعنی من هم خودم سابقه ابتلا به فرم سخت بیماری را داشتم و هم تجربهای از مدیریت بخشهای کرونایی را کسب کرده بودم و این آمادگی برای مدیریت کرونا کسب شده بود.
اما زمانی که بنده وزیر شدم، در وزارت بهداشت، مسئولیتها در اوج بحران کرونا بسیار سنگین بود. در آن زمان، روزانه بیش از 700 مورد مرگ ناشی از کرونا گزارش میشد و حدود 50 هزار نفر در روز به این بیماری مبتلا میشدند. به یاد دارم که پس از جلسه رای اعتماد در مجلس، به تعدادی از بیمارستانها سر زدم و از آنها بازدید کردم و وضعیت بسیار وخیم بود. تمام بخشهای آیسییو پر از بیماران بدحال بود و دیگر جایی برای پذیرش بیماران جدید وجود نداشت.
در دولت دوازدهم تلاشهایی برای کنترل کرونا صورت گرفت اما بسیاری از آنها بینتیجه ماند و یا بسیاری از سیاستگذاریهای غلط باعث افزایش شیوع بیماری شد، در عین حال انتقادات زیادی به پایین بودن آمار واکسیناسیون در دولت قبلی وارد بود؛ اما وقتی این انتقادات پس از پایان دولت دوازدهم مطرح میشد، یکی از ادعاهایی که در آن دوران میشد این بود که ثبت سفارش واکسنهایی که در دوران ریاست جمهوری آیتالله رئیسی وارد کشور شدند، در دولت دوازدهم انجام شده بود. واقعیت چه بود؟
در آن زمان، همه میدانستند که تنها راه کنترل کرونا واکسیناسیون است. تا زمانی که ما وزارت بهداشت را تحویل گرفتیم، تنها 15 میلیون نفر فقط یکبار واکسن دریافت کرده بودند که بیشتر آنها از کادر درمان و افراد بالای 60 سال بودند.
معاهدهای که برای واکسن در دولت دوازدهم منعقد شده بود معاهده کوواکس بود که تحت نظر سازمان بهداشت جهانی انجام میشد. صندوق کوواکس در بحث تهیه واکسن فعالیت میکرد و واکسنها را به کشورهای مختلف ارسال میکرد. حدود 180 میلیون دلار از بدهیهایی که ما از کشورهای دیگر طلب داشتیم، در این صندوق ذخیره شده بود اما جالب است بدانید که بخش بسیار زیادی از این پول تا پایان دوره مسئولیت بنده هم دست نخورده باقی مانده بود و 140 میلیون دلار آماده تحویل به ما بود که استفاده نشده و در حال برگشت به کشورمان بود.
بنابراین، واکسن زیادی از محل این معاهده به دست کشور ما نرسید و البته به جز آن نیز قراردادی برای واردات واکسن نداشتیم که واکسن برای ما ارسال شود؛ از سوی دیگر عمده واکسنهایی هم که آنها در این معاهده قرار بود تحویل بدهند واکسنهای آسترازنکا و جانسون بودند که تولید کشورهای انگلستان و دیگر کشورهای غربی بودند.
من وقتی مسئولیت را به عهده گرفتم، واکسنی در دسترس نبود. هرچه واکسن بود در دولت قبلی تزریق کرده بودند که هیچ واکسنی برای ما نمانده بود و وقتی ما دولت را تحویل گرفتیم در انبارها هیچ واکسنی برای تزریق وجود نداشت. آن وقت بود که آیت الله رئیسی به موضوع ورود کردند. ما اولین دیدار خود را خدمت مقام معظم رهبری رفتیم و ایشان در رهنمودهای خود خطاب به آیت الله رئیسی فرمودند که کنترل و مدیریت کرونا باید در اولویت قرار بگیرد.
آقای دکتر مخبر، معاون اول رئیسجمهور، مسئول اجرایی این کار شد و جلسات متعددی برای تأمین واکسن برگزار کردیم زیرا این موضوع تنها در حیطه وظایف وزارت بهداشت نبود و نیاز به همکاری با وزارت راه، هلال احمر، گمرک، بانک مرکزی و بسیاری از دستگاههای دیگر داشت. در نهایت واکسن از طریق وزارت بهداشت و با همکاری هلال احمر و دیگر نهادها و دستگاهها وارد کشور شد و به کنترل کرونا در کشور خیلی کمک کرد.
یکی از واکسنهای خیلی خوب در کرونا واکسن سینوفارم چین بود، چون بیماری از چین شروع شد و این کشور تجربه بیماری را قبل از ایجادش داشت و اولین کشوری هم بود که مبتلا شد، واکسن خوبی در چین تولید شده بود، ولی قبلا تلاشی برای دریافت این واکسن انجام نگرفته بود اما آیت الله رئیسی ارتباط بسیار خوبی با کشورها برقرار میکرد و دیپلماسی قویای داشت.
با تماس آیت الله رئیسی با رئیس جمهور چین، میزان واردات واکسن سینوفارم به کشور به شدت افزایش یافت. ما منتظر باران واکسن بودیم اما سیل واکسن کرونا وارد کشور شد.
در عین حال به تدریج تولیدکنندگان داخلی نیز واکسنهای خود را وارد بازار کردند زیرا مجوز مصرف دریافت کرده بودند. حتی وقتی که مجوز تولید واکسن در کشورمان صادر شد، مشکل ما این بود که نمیتوانستیم به سرعت واکسنهای کافی تولید کنیم و مردم روز به روز فوت میکردند. در همین زمان، پنج مرکز تولید واکسن دیگر موفق به اخذ مجوز شدند و توانستند واکسن تولید کنند. پس از اینکه مشخص شد واکسن داخلی تولید میشود، کشورهای دیگر پیشنهادهایی برای ارسال واکسن به کشور دادند.
یکی دیگر از دستاوردهایی که در دولت سیزدهم در حوزه کرونا حاصل شد، افزایش سرعت تزریق واکسنهای کرونا بود که در آن زمان به دلیل شیوع همهگیری اهمیت بسیار زیادی داشت. چه شد که سرعت و پوشش واکسیناسیون در کشور به یکباره زیاد شد؟
افزایش واردات و تولید واکسن به کشور تا جایی ادامه یافت که آقای دکتر مخبر از من پرسیدند که میتوانیم این حجم از واکسن را به تعداد زیادی از افراد تزریق کنیم؟ و پاسخ بنده به این سؤال مثبت بود چون تجربه ای از دوران جنگ تحمیلی داشتیم، در آن زمان استفاده از ظرفیتهای مردمی بسیار مؤثر بود. در همین راستا از این ظرفیت مردمی برای تزریق واکسن کرونا نیز استفاده کردیم زیرا تزریق این واکسنها کار خیلی سختی نبود و ثبت آنها در سامانه نیز نیاز به مهارت خیلی خاصی نداشت و بسیاری از افراد این امکان را داشتند.
نیروهای داوطلبی که در اختیار داشتیم، بهطور گسترده در مراکز مختلف فعالیت میکردند و ما نیز در هر مرکز نیروهای خود وزارت بهداشت را برای نظارت بر این موضوع مستقر کرده بودیم. در ابتدا، تعداد واکسیناسیون در کشور بسیار محدود بود، اما با تلاش و استفاده از ظرفیت مردمی توانستیم این عدد را به یک میلیون و 600 هزار در هفته و در نهایت به هشت میلیون و 600 هزار واکسن در هفته افزایش دهیم، این میزان واکسیناسیون در یک هفته، معادل واکسیناسیون کل جمعیت برخی از کشورهای همسایه ما بود. این شد که منحنی واکسیناسیون به سرعت بالا رفت و با لطف خدا، در آذر 1400 موفق شدیم که وضعیت را کنترل کنیم، حتی زودتر از آنچه پیشبینی میشد. در اردیبهشت 1401، میزان مبتلایان به صفر رسید. این حجم از واکسیناسیون و درمانهای مختلف موجب کنترل بیماری شد.
همکاری مردم نیز نقش اساسی در این موفقیت داشت. علیرغم تبلیغات منفی علیه واکسن، مردم به واکسیناسیون اعتقاد داشتند و با مراجعه به مراکز واکسیناسیون، در این امر مشارکت کردند و در یک مدت کوتاه، بیش از 90 درصد مردم دوز اول واکسن را دریافت کردند. همچنین کمکهای جوانان کشور در این مسیر تأثیر زیادی داشت.
یکی دیگر از مسائلی که در کرونا مردم را گرفتار کرده بود، داروهایی بود که برای بیماران کرونایی تجویز میشد که بازار سیاه گستردهای را نیز شکل داده بود. در این زمینه برای مدیریت درمان کروناییها چه اقدامی کردید؟
برخی درمانها در دوران کرونا قبلاً انجام میشد که پشت پرده برخی از آنها تعارض منافع بود که البته اسناد این موضوع نیز به کمیسیون اصل نود ارجاع شده است، اقدام ما این بود که کمیته علمی جدید کرونا را با حضور 60 نفر از اساتید برتر کشور تشکیل دادیم. درمانها پس از تصمیم علمی بهترین اساتید دانشگاهها استاندارد شد و وضعیت سامان گرفت.
در یک بازه زمانی به دلیل شیوع سویه اومیکرون مجدداً شاهد افزایش موارد ابتلا به کرونا بودیم؛ دولت در آن زمان چه کرد؟
در آن زمان بیمارستانها به سرعت تجهیز شدند. در روزهای اول کمبود دستگاههای اکسیژن و تجهیزات ویژه بیمارستانها بهویژه در بخش مراقبتهای ویژه و بخشهای اختصاصی برای کودکان (که به آن PICU گفته میشود) یکی از نگرانیهای اصلی بود. ما به سرعت تعداد تخت مراقبت ویژه کودکان را به دو برابر افزایش دادیم و نزدیک به هزار تخت آی سی یو کودکان تأسیس کردیم.
یکی از مشکلاتی که ما در هنگام دریافت دولت داشتیم مشکلات مالی و بحران مالی بود؛ در آن زمان به دلیل افزایش شدید بدهیهای نظام سلامت درآمد اختصاصی بیمارستانها کاهش یافته بود و همه بخشها تعطیل و تبدیل به بخش کرونا شده بود که این موضوع بحران مالی جدی برای بیمارستانها ایجاد کرده بود اما به تدریج با افزایش پوشش واکسیناسیون و تدابیری که برای کنترل کرونا در کشور در نظر گرفته شد؛ بحران کرونا کنترل شد و بخشهای عادی نیز فعالیت خود را از سر گرفتند که به افزایش درآمد بیمارستانها و بهبود وضعیت مالی بیمارستانها کمک کرد.
یک نکته دیگر این بود که آیت الله رئیسی ستاد کرونا را بسیار فعال کرد. ستاد در ابتدا یک جلسه مقدماتی برگزار میکرد که با تعداد محدودی از افراد و دستگاهها برگزار میشد. این جلسات معمولاً روزهای چهارشنبه یا پنجشنبه برگزار میشد و جلسه عمومی بعدی برای همه بود. در ستاد کرونا مشکلات زیادی داشتیم، به ویژه در ابتدای کار که کشور تقریباً قفل شده بود. مدارس و دانشگاهها تعطیل شده بودند، مردم سفر نمیکردند و محدودیتهای زیادی در تردد، مغازهها و انتقالات وجود داشت. در این شرایط، واکسنی وجود نداشت و برخی از مردم حتی برای تزریق واکسن مجبور بودند به کشورهای مجاور مانند ارمنستان بروند.
در ستاد کرونا، آیتالله رئیسی تمام تلاش خود را کرد تا کشور دوباره به راه بیفتد. مصوبات ستاد کرونا همگی در جهت آزادسازی بود. اولین و مهمترین اقدام، هوشمندسازی محدودیتها بود. به این معنا که به جای محدود کردن همه، افرادی که واکسن نمیزدند، محدود شدند. نرمافزاری تولید شد که مشخص میکرد افراد واکسن زدهاند یا نه، و این اطلاعات به وزارت کشور ارسال میشد. این کار باعث شد که محدودیتها به شکلی مؤثرتر اعمال شود.
یکی از اقدامات مهم دیگر، بازگشایی مدارس و دانشگاهها بود. وزارت بهداشت به دلیل حساسیتها، بیمارستانها را فعال کرد و محدودیتها را کاهش داد. محدودیتهای مسافرتی، تجمعات، اشتغال و کسبوکارها برداشته شد و همین امر باعث شد که کشور از رکود اقتصادی خارج شود و رونق اقتصادی ایجاد گردد.
آقای دکتر بهرحال یک بخش مهمی از سلامت، سیاسی است اما آنچه اهمیت دارد این است که سلامت مردم قربانی سیاسی کاریها نشود، در دولت دوازدهم گاهاً شاهد سیاسی شدن امر سلامت بودیم از جمله این که واردات واکسن به FATF مرتبط دانسته میشد؛ آیتالله رئیسی نسبت به موضوعات سلامت چه قدر نگاه صرف سیاسی داشتند؟
در دوران آیت الله رئیسی حمایت از سلامت مردم در این دوران به یک اولویت تبدیل شد حضرت آیت الله رئیسی دیانت و سلامت مردم را فدای سیاست نمیکرد و انصافاً در جاهایی حتی اگر در ظاهر به ضرر دولت تمام میشد نیز می گفت باید کارها به نفع مردم انجام شود. هدف اصلی در این دوران، حفظ سلامت مردم بود و در این راستا پروژههای مختلف به اجرا درآمدند. گاها وقتی برخی از پروژه ها را افتتاح میکردیم می شنیدیم که برخی آن را مصادره به مطلوب می کردند و می گفتند این پروژه ها مربوط به دولت قبلی است که در دولت جدید افتتاح میشود؛ وقتی این موضوع را به شهید رئیسی می گفتیم آقای رئیسی میگفت ایرادی ندارد بگذارید اینطور بگویند، مهم این است که کار برای مردم انجام شود.
یکی از نکات مهم در دولت آقای رئیسی، پیگیری ویژهای بود که در حوزه سلامت انجام میشد. من در اکثر سفرها با رئیس جمهور بودم و ایشان تلاش داشت که در بیشتر این سفرها پروژه های بهداشتی نیز به بهره برداری برسند.
در زمان ایشان 17 هزار تخت بیمارستانی در کشور افتتاح شد و حتی در نوروز 1403 ایشان در سخنرانی خود وعده دادند که تا پایان سال 1403، 9 هزار بیمارستان در کشور افتتاح خواهند شد که البته متأسفانه عمر دولت آقای رئیسی به افتتاح این تختها قد نداد اما بسیاری از آنها پیشرفت فیزیکی خوبی داشتند و حتی به پیشرفت بالای 90 درصد نیز رسیدهاند.
ما بحث عدالت در سلامت را نیز در دوران ایشان پیگیری میکردیم. ما یک کمربندی را تعریف کرده بودیم به نام کمربند سفید که از فردیس شروع میشد، شهرستان فردیس در آن زمان با 700 هزار جمعیت، هیچ بیمارستانی نداشت، اما با دست مبارک رئیس جمهور، بیمارستان حاج قاسم سلیمانی افتتاح شد. پس از 13 سال، بیمارستان در ملارد افتتاح شد. سپس به شهریار آمدیم. در شهریار، که پس از 30 سال همچنان فاقد بیمارستان بود بیمارستانی، به دست رئیس جمهور افتتاح شد. سپس در اسلامشهر بیمارستانی با پیشرفت بیش از 90 درصد داشتیم. یک اتفاق خوب دیگر که در دوران آیت الله رئیسی افتاد این بود که در روز نیمه شعبان بیمارستان حضرت مهدی(عج) با هزار تخت افتتاح شد که بیمارستانی هوشمند است. این بیمارستان بزرگترین پروژه بهداشت و درمان از زمان انقلاب اسلامی تا آن زمان بود.
در روز عید غدیر نیز بیمارستان غدیر در مجاورت بیمارستان شهدای تجریش با 800 تخت خواب افتتاح شد و بیمارستان حکیم که بیمارستانی مختص کودکان است نیز در جنوب تهران به بهره برداری رسید و افتتاح شد. در سطح کشور، پروژههای بزرگ دیگری نیز در حال اجرا بود. حتی سه روز قبل از شهادت ایشان، آیت الله رئیسی در افتتاح بیمارستان قائمشهر حاضر شد.
شما در بسیاری از سفرهای استانی همراه رئیس جمهور بودید؛ خاطرهای در این سفرها از ایشان دارید؟
یکی از ویژگیهای آیتالله رئیسی این بود که همیشه از مراکز حوزه سلامت بازدید میکرد و به تک تک بیماران سر میزد. او بیشتر علاقه داشت به بخش اطفال برود و با دست نوازش به سر بیماران کودک میکشید. این رفتار او دلگرمی و دلداری به خانوادهها میداد. همچنین همیشه پیگیر نحوه درمان بیماران بود و از آنها میپرسید که دارو دریافت کردهاند یا نه، و در صورت نیاز، به دنبال حل مشکلات میرفت. ایشان همواره قبل از ورود به بخش اطفال نیز توصیه میکرد که اسباببازیهایی برای کودکان تهیه شود تا به دلجویی از آنها بپردازد.
با وجود صلابت و قاطعیت، روحیه لطیف و مهربانی او در تعاملات با مردم کاملاً مشهود بود. خاطرم هست که در فردیس برای افتتاح بیمارستان رفته بودیم که یکی از ارباب رجوع آمد و گفت حاج آقا فرزند من امروز در این بیمارستان متولد شده و درخواست کرد رئیس جمهور در گوش نوزادش اذان بگوید و رئیس جمهور نیز علیرغم کم بودن وقت و شلوغ بودن برنامه هایشان این موضوع را پذیرفتند و در گوش آن کودک اذان گفتند.