شهدای ایران:محسن وزوایی در سال ۱۳۳۹ در خانوادهای مذهبی در محله نظامآباد تهران متولد شد. او پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۵ و قبولی در کنکور با کسب رتبه اول در رشته شیمی، وارد دانشگاه صنعتی شریف (دانشگاه آریا مهرسابق) شد و از همان ابتدا در انجمن اسلامی دانشجویان عضو شد.
وزوایی آنقدر در انجمن اسلامی فعال بود که در سال ۱۳۵۶ مسئولیت جهتدهی به مبارزات دانشجویی در تهران را بر عهده گرفت؛ همچنین او در همه تظاهرات مردمی از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ تا پیروزی انقلاب و در تسخیر پادگانها در تهران، نقش ویژهای ایفا کرد.
وزوایی در تابستان ۱۳۵۸ به جهاد سازندگی پیوست و برای فعالیتهای عمرانی و کمک به مستضعفان در مناطق محروم کشور، عازم استان لرستان و در مناطق عشایری این خطه مشغول خدمت به محرومان شد.
وی در تسخیر سفارت (لانه جاسوسی) آمریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ نیز حضوری فعال داشت؛ همچنین در جمعآوری و بازخوانی اطلاعات و اسناد لانه جاسوسی، نقش ویژهای ایفا کرد و به دلیل تسلط خوبش به زبان انگلیسی، مسئولیت سخنگویی دانشجویان در مصاحبه با خبرنگاران رسانههای خارجی را بر عهده گرفت.
وزوایی از زمان تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عضویت این سازمان درآمد و مسئولیت گردان مخابرات سپاه تهران را بر عهده گرفت.
در ادامه نیز مسئولیت مقر سپاه در وزارت پست و تلگراف و تلفن را عهدهدار و مدتی بعد هم بهعنوان سرپرست واحد اطلاعات عملیات سپاه تهران منصوب شد.
همچنین پس از تشکیل گردانهای سپاه در پادگان ولیعصر(عج) تهران، فرماندهی گردان ۹ را بر عهده گرفت و عازم جبههها شد. او در اردیبهشت ۱۳۶۰ همراه غلامعلی پیچک، علیرضا موحد دانش و محسن حاجیبابا، حماسهساز نبرد بازیدراز شد و پس از پیروزی در عملیات بازیدراز، به فرماندهی سپاه گیلانغرب منصوب شد.
در شهریور ۱۳۶۰ نیز در دومین عملیات بازیدراز شرکت کرد و پس از تحمل جراحتی شدید به تهران بازگشت. وزوایی با آغاز عملیات مطلعالفجر در ۲۰ آذر ۱۳۶۰، به جبهه بازگشت، اما در آن عملیات دوباره مجروح شد.
وی در ۸ اسفند ۱۳۶۰ نیز پس از سازماندهی یک گردان رزمی در پادگان ولیعصر (عج) سپاه تهران، راهی خوزستان و به نیروهای تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص) در پادگان دوکوهه ملحق شد. سپس فرماندهی گردان حبیب این تیپ را بر عهده گرفت که در مرحله اول عملیات فتحالمبین، این گردان نقش درخشانی ایفا کرد.
محسن وزوایی پس از نبرد فتحالمبین در ۱۵ فروردین ۱۳۶۱، طبق حکمی به فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهداء منصوب شد و پس از عزیمت به منطقه عملیاتی جنوب، با موافقت احمد متوسلیان، همراه نیروهای تیپ ۲۷ در نبرد الی بیتالمقدس شرکت کرد. او در این عملیات، فرماندهی محور محرم را بر عهده داشت و گردانهای بلال، حبیب، میثم و مقداد را هدایت میکرد؛ همچنین در شرایط سخت و بحرانی نبرد و در اوج درگیری با تانکهای دشمن، پیشاپیش رزمندگان مشغول مبارزه بود.
سرانجام مهندس محسن وزوایی دانشجوی مسلمان پیرو خط امام، فرمانده نبرد بازیدراز، حماسهآفرین نبرد فتحالمبین و بنیانگذار و اولین فرمانده تیپ ۱۰ سیدالشهدا(ع)، در مرحله اول نبرد الی بیتالمقدس، همراه جانشین خود، حسین تقوا منش، درحالیکه تانکهای دشمن از زمین و بالگردهایش از آسمان، آتش میریختند، شهد شیرین شهادت را نوشیدند و به جمع یاران شهیدشان پیوستند.
توسل محسن وزوایی به پروردگار برای هدایت گردان گمشدهاش
در مرحله اول عملیات فتحالمبین، گردان حبیب بهاتفاق گردانهای سلمان و حمزه (لشکر ۲۷ محمد رسولالله)، کارنامه درخشانی از خود برجای گذاشتند.
آنان در این مرحله مأموریت داشتند در عمق مواضع دشمن در تپههای «علی گره زد»، نفوذ و توپخانه سپاه چهارم عراق را تصرف کنند. اقدامی که بسیار دشوار بود.
برای اجرای این مأموریت، دو گردان حمزه و سلمان مقدمات لازم را برای نفوذ گردان حبیب فراهم کردند؛ اما آن شب اتفاق عجیبی افتاد.
نیروهای گردان حبیب به فرماندهی محسن وزوایی، نزدیک به ۲ ساعت در منطقه عملیات گم شدند و هیچ ارتباط رادیویی با قرارگاه فرماندهی تیپ نداشتند. این وضعیت نگرانی خاصی در قرارگاه به وجود آورده بود؛ طوری که نیروهای قرارگاه دست به دعا برداشتند و با تضرع، درخواست گشایش و فرج کردند.
احمد متوسلیان؛ فرمانده تیپ هم آرام و قرار نداشت. به همین دلیل، نصرتالله قریب، جانشین گردان حمزه را برای جستوجو و یافتن موقعیت گردان حبیب، عازم منطقه عملیاتی کرد.
از سوی دیگر، محسن وزوایی هنگامیکه دریافت مسیر را گم کردهاند، از جمع گردان جدا شد و کمی آنطرفتر، با خضوع و خشوع، دو رکعت نماز بهجا آورد و چنین از پروردگار بینیاز، طلب یاری کرد:
«خدایا الآن تمام مردم ایران چشمانتظارند و مادران و پدران شهدا در التهاباند. قلب امام نگران این حمله است. در این حمله نه آبروی ما بندگان حقیر، بلکه آبروی اسلام در میان است. خدایا اگر میدانی نیتهای ما خالص و فقط برای توست، یاریمان کن و راه رانشانمان بده. خدایا تو برای موسی دریا را شکافتی و راهش دادی. تو برای محمد (ص) غاری را قرار دادی و به امر تو عنکبوت بر درگاه آن تار تنید. خدایا ما کوچکتر از آنیم که درخواست کنیم برای ما کاری انجام بدهی. پس خداوندا تو را بهحق امام زمان (عج)، تو را بهحق نایبش خمینی، تو را بهحق حسین (ع) که ما به خونخواهی او قیام کردهایم، قسمت میدهیم، ما بندگان حقیر و ضعیف را از این درماندگی نجات بخشی.»
وزوایی پس از اقامه نماز، گردان حبیب را حرکت داد و مدتی نگذشت که نصرتالله قریب آنها را پیدا کرد. سپس گردان در مسیر اصلی قرار گرفت و بهسوی هدف (توپخانه سپاه چهارم عراق) حرکت کرد.
این گردانها پس از محاصره توپخانه سپاه چهارم عراق، توپهای آنان را به غنیمت گرفتند و به این ترتیب، پیروزی قرارگاه نصر در مرحله اول حاصل شد؛ یعنی زمانی که فرماندهان عراقی متوجه شروع عملیات ایران شدند و به توپخانه دستور آتش دادند، با این پیام پشت بیسیمها مواجه شدند که ما در محاصره ایرانیها بودیم و تسلیم شدیم.
ماجرای درگیری محسن وزوایی و احمد متوسلیان دیگر خاطره مهم مربوط به محسن وزوایی است که پیش از عملیات فتحالمبین و در تمرینات این گردان برای انجام همین امر در عملیات اتفاق افتاد.
یکی از نتایج این اقدام گردان حبیب، تأسیس واحد توپخانه سپاه با همین توپهای غنیمتی بود که شهید طهرانیمقدم و شهید شفیعزاده به دنبال آن بودند. /دفاع پرس