به گزارش شهدای ایران به نقل از روزنامه جوان، شهید محمد منتظر قائم پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ در ماجرای تجاوز و حضور نیروهای امریکایی به منطقه طبس به شهادت رسید. این شهید اولین فرمانده سپاه یزد بود که به دلیل نزدیکی محل خدمتش به بیابانهای طبس با شنیدن آمدن کماندوهای امریکایی خود را به محل حادثه رساند و سعی داشت از مدارک باقیمانده محافظت کند که در اثر بمباران منطقه از سوی فانتومهای نیروی هوایی به شهادت رسید. شهید منتظر قائم زمان شهادتش ۳۲ سال داشت، اما سابقه فعالیتهای انقلابی او به سالهای دوری برمیگشت. از زمانی که نوجوانی ۱۵ ساله بود همراه پدر وارد جریان انقلاب شد و تا زمان شهادتش همواره در همین مسیر قرار داشت. از او به عنوان یک نیروی نخبه یاد میشود که اگر عمر درازتری مییافت، به حتم اکنون از محمد منتظر قائم به عنوان یکی از چهرههای شناخته شده انقلاب و دفاع مقدس یاد میشد. در آستانه سالگرد واقعه طبس، مروری به زندگی و خدمات او انداختیم و در این رهگذر خاطراتی را از دو همرزمش جویا شدیم.
سال ۱۳۲۷ فردوس
کانال ایتا جهان نیوزشهید محمد منتظر قائم سال ۱۳۲۷ در شهر فردوس که اکنون در استان خراسان جنوبی قرار دارد به دنیا آمد. شهری که تقریباً تا ۱۰ سالگی از محمد میزبانی کرد و سپس با سکونت او در یزد، این شهر قدیمی محلی برای زندگی و فعالیتهای انقلابی شهید محمد منتظر قائم شد. جواد بهبودزاده از همرزمان شهید در خصوص نحوه آشناییاش با او میگوید: «ما در سپاه یزد فعالیت میکردیم. ایشان اولین فرمانده سپاه یزد بود و من و تعدادی از دوستان از نیروهای این سپاه به شمار میرفتیم. علت انتخاب شدن محمد به فرماندهی سپاه یزد به خاطر سابقه جهادی و فعالیتهای انقلابیاش بود. این شهید بزرگوار از انقلابیهای شناخته شده منطقه و خصوصاً شهر یزد به شمار میرفت. در تظاهرات یا پخش اعلامیهها و نوارهای حضرت امام بسیار فعال بود و شجاعت زیادی هم داشت. سابقه فعالیتهای انقلابیاش به سالها قبل برمیگشت.»
دانش سیاسی
یکی از خصوصیات شهید محمد منتظر قائم، دانش بالای سیاسی او بود. گفته میشود این شهید از قیام ۱۵ خرداد سال ۴۲ و زمانی که ۱۵ سال داشت، با نهضت حضرت امام آشنا میشود و همراه پدرش در مسیر مبارزه قدم برمیدارد. از آنجایی که محمد از سال چهارم دبستان به شهر یزد رفته بود تا درسش را آنجا ادامه دهد، حضورش در این شهر فضای بازتری را برای فعالیتهای انقلابی در اختیارش گذاشته بود. همرزم شهید میگوید: «محمد بعد از اتمام خدمت سربازی در شرکت برق کار میکرد. همزمان یک گروه انقلابی راه انداخته بود و فعالیت سیاسی میکرد. سال ۵۱ ایشان دستگیر میشود. آن زمان خیلی از مردم عادی هنوز با حضرت امام و اندیشههای ایشان آشنا نشده بودند، اما محمد منتظر قائم معلومات سیاسی واقعاً بالایی داشت. ایشان بعد از چند ماه که آزاد میشود، همچنان مبارزه را ادامه میدهد تا اینکه انقلاب به پیروزی میرسد.»
حضور در کمیته
یکی از اولین مسئولیتهای شهید منتظر قائم بعد از پیروزی انقلاب عضویت در کمیته انقلاب اسلامی شهر یزد بود. عضویت در کمیته که تأسیس آن درست روز بعد از پیروزی انقلاب یعنی در ۲۳ بهمن ۵۷ رقم خورد، موردی است که اغلب جوانان انقلابی آن را تجربه کرده بودند. اردیبهشت ۵۸ که سپاه رسماً تشکیل شد، شهید محمد منتظر قائم نیز به عضویت این نهاد انقلابی در آمد و همراه تعدادی از همرزمانش سپاه یزد را تأسیس کردند. محمد به فرماندهی این سپاه برگزیده میشود. همرزمش بهبودزاده میگوید: «با حضور در سپاه یزد، بیشتر با خصوصیات شهید منتظر قائم آشنا شدیم. ایشان یک فرد باهوش، شجاع و مطلع به مسائل روز بود. فرماندهیاش را همه پذیرفته بودند، چراکه شجاعت و درایت را توأمان داشت. در عین حال بسیار هم متواضع بود. فرقی بین خودش و نیروها قائل نبود. اگر کاری پیش میآمد، اولین نفر خودش داوطلب میشد. در ماجرای حمله امریکاییها به طبس هم او به محض شنیدن آمدن آنها لحظهای درنگ نکرد و همراه چند نفر از بچههای سپاه یزد راهی آنجا شد.»
پنجم اردیبهشت ۵۹
امریکاییها در چهارم اردیبهشت ۵۹ به طبس آمدند تا آنجا را محلی برای استقرار موقت نیروهایشان قرار دهند.
قرار بود بالگردهای امریکایی از طبس تعدادی کماندو را به فرماندهی سرهنگ چارلز بکویث به اطراف تهران هلی برن و در یک عملیات غافلگیر کننده، گروگانهای امریکایی را آزاد کنند، اما بر اثر طوفان شن این عملیات که نامش را پنجه عقاب گذاشته بودند با شکست روبهرو شد. در نتیجه امریکاییها با هشت کشته و چند مجروح، از منطقه فرار کردند. محمد صفار از افراد حاضر در منطقه طبس میگوید: «بعد از اینکه خبردار شدیم امریکاییها به بیابانهای طبس آمده و اتفاقاتی در آنجا رخ داده است، سریع به منطقه رفتیم. من آن موقع در طبس حضور داشتم و نزدیک به ماجرا بودم. از آن طرف هم بچههای سپاه یزد و شهید محمد منتظر قائم متوجه موضوع شده بودند. آنها هم روز پنجم اردیبهشت خودشان را میرسانند. شهید منتظر قائم آدم باهوشی بود. ایشان متوجه میشود باید تا میتواند از داخل بالگردهای امریکاییها باقیمانده مدارک را بردارد؛ بنابراین همراه دوستانش به سمت بالگردها میروند، اما فانتومهای نیروی هوایی که انگار از سوی بنیصدر فرمان داشتند همه مدارک را از بین ببرند، به سمت بالگردها شلیک میکنند و در انفجارهای رخ داده، محمد منتظر قائم به شهادت میرسد.»
شهادت فرمانده
در باره چرایی بمباران بالگردهای باقیمانده امریکایی از سوی فانتومهای نیروی هوایی مباحث زیادی صورت گرفت.
انگشت اتهام به سمت فرمانده وقت نیروی هوایی نشانه گرفته شد. امیر بهمن باقری از سمت خود برکنار شد، اما او میگفت دستور از بنی صدر داشته و بنیصدر هم عنوان میکرد قصدش از بین بردن ادوات دشمن بوده است.
ماجرا هر چه بود، منجر به شهادت یکی از فرزندان انقلاب شد؛ شهیدی که از سالها قبل از پیروزی انقلاب در مسیر جهاد قرار گرفت و بعد از پیروزی انقلاب هم در کمیته و سپاه فعالیت میکرد. شهید محمد منتظر قائم حتی برای مدتی به جبهه کردستان اعزام شد. او همان خط سیری را دنبال میکرد که شهدای گرانقدری، چون حاج همت، حسین خرازی و دیگر چهرههای تأثیرگذار دنبال میکردند. شاید اگر محمد در ماجرای طبس به شهادت نمیرسید، بعدها از فرماندهان دفاع مقدس میشد. نحوه شهادت محمد منتظر قائم به نقل از یکی از همرزمانش به این ترتیب بود که بعد از شلیک فانتومها به بالگردهای باقیمانده از نیروهای امریکایی، انفجاری حاصل میشود. ترکشهای این انفجار مهیب دست شهید محمد منتظرقائم را قطع میکند و با اصابت چند ترکش دیگر، او به شهادت میرسد. پیکرش تا روز بعد در منطقه میماند و عصر روز ششم اردیبهشت ۱۳۵۹ پیکر محمد و یکی از مجروحان حادثه طبس با آمبولانس به یزد منتقل و سپس تشییع پیکر باشکوهی برای او برگزار میشود.
کلت فرماندهی
از حضور شهید محمد منتظر قائم در میادین مختلف خاطراتی وجود دارد. یکی از خاطرات به نقل از همرزم او مربوط به حضورش در جبهه کردستان میشود. همرزم شهید میگوید: مأموریت هرچه دشوارتر، محمد اولین نفری بود که داوطلب میشد، جلو میرفت تا دیگر بچهها تشویق شوند و او را همراهی کنند. بعد از ماجراهایی که در خطه کردستان پیش آمد و خصوصاً پس از قضیه پاوه که امام دستور دادند غائله پاوه برطرف شود، او درنگ نکرد و اولین نفری بود که نام خودش را برای اعزام به آنجا نوشت. در کردستان به حدی از خودش شجاعت و لیاقت نشان داد که او را به عنوان فرمانده منطقه عملیاتی غرب انتخاب کردند و بسیاری از مسئولان و فرماندهان رده بالای سپاه در آن زمان تحت امر ایشان بودند. در کردستان معمولاً فرماندهان کلت به کمر میبستند. برای شهید محمد منتظر قائم هم دو کلت فرستاده بودند تا از آنها استفاده کند، اما ایشان حاضر نبود کلتها را به کمر ببندد. میگفت احتیاجی به اینها ندارم. به رانندهها بدهید تا در مسیر که میآیند و میروند، حداقل سلاحی برای خودشان داشته باشند. در واقع ایشان نمیخواست کلت به کمر ببندد تا مبادا دچار غرور شود. میخواست گمنام و بیادعا کارش را انجام دهد. خیلی آدم مخلصی بود تا جایی که باید او را شهید بصیرت و اخلاص بدانیم.