
شهدای ایران:داستانی شگفتانگیز در دل سفر به کربلا، جایی که ایمان و امید مادر، معجزهوار جان فرزندش را نجات میدهد. این روایت نه تنها تجلی عشق مادرانه بلکه قدرت الهی و الطاف امام حسین (ع) را به تصویر میکشد.
مادر بود و سه ماهه باردار محمد ابراهیم بود. عازم کربلا بودم و او هم هوایی شده بود. آنقدر اصرار کرد که به بردنش راضی شدم. سختی سفر و دوری راه مریضش کرد. دکتر پس از معاینه گفت که محمد ابراهیم بی محمد ابراهیم. مقداری هم دارو داد برای سقط بچه مرده و گفت اگر دارو ها مؤثر واقع نشد، بیایید تا عمل کنم.
مادر گفت: داروی پزشک را نمی خورم. مرا برسان کنار ضریح امام حسین (ع).
از حرم که برگشت احساس سبکب عجیبی داشت. خوابش برد.
صبح شادمانه از خواب بیدار شد. در عالم رؤیا خانمی نقاب دار، بچه ای زیبا را توی بغلش گذاشته بود و گفته بود: «این بچه را بگذار لای چادرت و به کسی هم نده. برش دار و برو».
دوباره رفت پیش همان دکتر. او فقط متعجانه نگاه می کرد. وقتی جریان را فهمید همه پول ویزیت و نسخه را پس داد و داروی تقویتی نوشت.
بالاخره «محمد ابراهیم همت» با عنایت امام حسین (ع) به دنیا آمد.
منبع: کتاب خط عاشقی ۱،