به گزارش شهدای ایران علی با وجود محروميت ها خیلی با استعداد بود، خوب درس می خواند. خیلی با استعداد و شاگرد ممتاز بود. به هم سن و سال هایش در یاد گیری درس کمک می کرد. در زمانی که خیلی ها به درس و مدرسه اهمیت نمی دادند، علی شاگرد اول در درس و اخلاق و حتی فوتبال بود. برای همین همه ی بچه های حصیر آباد او را به عنوان الگو قول داشتند.
همیشه وقتی را برای تدریس به دوستانش اختصاص می داد. اما در کنار همه ی فعالیتهایش حضور در مسجد امام علی(ع) و امام سجاد (ع) حصیرآباد جای خودش را داشت.
این گونه شخصیت انقلابی علی در مسجد شکل گرفت.
علی در همه ی کارهایش نظم داشت. مراقب خواهر و برادرهایش بود. به وضع درسی آنها رسیدگی می کرد. از طرفی علی بسیار انسان با ادبی بود. او به همه ی ما درس اخلاق و ادب میداد. من هیچگاه ندیدم در حضور پدرمان پایش را دراز کند. این ویژگی ها بود که علی را اسوه و الگوی بچه های محل کرده بود. انگار شده بود خادم مسجد! بارها میشد که سر میچرخاندم ولی على را درخانه نمی دیدم، اما می دانستم که باز رفته مسجد.
در مسجد هم هر کاری که زمین میماند به دست علی انجام می گرفت. از نظافت تا گفتن اذان و... یک بار در ماه رمضان حالش خیلی بد شد. هر چه اصرار کردم روزه ات را افطار کن؛ قبول نکرد.
دیدم یک دفعه بلند شد و راه افتاد به سمت مسجد!
گفتم: با این حال و احوال ؟! گفت: «بله میرم مسجد و خوب میشم.» تا نیمه شب چشم انتظار نشستم وقتی دیدم نیامد، بلند شدم و چادر سر کردم و رفتم مسجد. دیدم مشغول شستن حیاط مسجده!
گفتم: علی جان خوبی؟ بهتر شدی؟ گفت: «بله، آمدم مسجد و نماز خواندم، بعد قرآن و دعا و.... الان هم که میبینی خوب شدم!»
من دیگه چیزی نمی توانستم بگویم، فقط گفتم: الحمد لله.
از دیگر فعالیتهای علی این بود که روی درب خانه تابلویی زده بود. رویش نوشت: «تقویتی درس زبان، در مسجد امام علی(ع) ، ساعت دو تا چهار، ساعتی ده تا صلوات، قبولی با خدا».
آن زمان علی کلاس زبان می رفت، از بقیه ی بچه ها قوی تر بود. از طرفی شاگرد اول مدرسه بود. با این کلاس، خیلی از بچه های محل را جذب مسجد کرد.
برگرفته از کتاب هوری زندگی نامه و خاطرات شهید علی هاشمی
راوی:نادر هاشمی(برادر) و مادر شهید