شهدای ایران shohadayeiran.com

تبارش به کوه می رسد، به کردستان ، مرد هنوز هم ایستاده است، مثل «هه ورامان» بی هراس و استوار، مثل زلال چشمه های زادگاهش مهربان است.
به گزارش شهداي ايران به نقل از فاتحان؛ وجودش چون «بانه» بی هیچ بهانه ای لبریز لبخند و امید و زندگی است ، راه که می رود پیداست مرد زتوفان گذشته ای است که یادگار سنگرهای دیروز است. خودش نگوید پای مصنوعی اش می گوید که او یک «جانباز» است.

«دارا» که تمام دارایی اش جان و جوانی اش بوده برای من، برای تو، برای این سرزمین مردانه بر کف نهاده و رفته است تا عزت مان رنگ نبازد. وقتی حرف می زند گویی تاریخی ورق می خورد،در پشت چشمانش گردبادی از غیرت سر بر آسمان می کشد. صبر پرشکوه و حدیث جانفشانی این خاندان بزرگ را وقتی درک کردم که فیلم«سنگ مزاری برای برادر شهیدم» ساخته دوست هنرمند کردستانی ام «رحیم ذبیحی» را به تماشا نشستم.فیلم مستندی که در چند جشنواره خوش درخشیده است.

دارا هم جانباز و هم برادر 6 شهید است، پسر «مجیدخان قادرخانزاده» بزرگ مرد مبارزی که با رنج و مرارت های فراوان استبداد خاندان پهلوی ها را برنتابید و به همراه خانواده اش مهاجر فی سبیل الله شدند و درکردستان عراق سکنی گزیدند و در  سال51 دوباره از آن دیار به ایران رانده شد و با انبوه درد ها خود را به ناچار به شیروان خراسان رساندند و مدتی در اینجا ماندگار شدند و...

«دارا» یادگار عزیز خانواده ای است  که شهیدان «بختیار»، «کامیار»، «بهنام»، «اردشیر»، « کوروش»و «دلاور» را چون همه شهدای پاکباز تقدیم این دین و سرزمین کرده اند و بی هیچ ادعایی دارند روزگار می گذرانند. دارا مردی صاحب درد است که از آن روزهای سرخ رفته بر خویش و خانواده اش حرفها دارد.او غم دوستان جانبازش را دارد. جانبازی که مستأجر است و دارد روزهای پایان زندگی اش را در خانه ای مستأجری سپری می کند.

دارا و خانواده قادرخانزاده ها با این همه ایثار و جانفشانی هیچ ادعایی ندارند، مرزبان صادق ایران و حافظ راستین ارزشهایند.دلم وقتی می گیرد که برخی سنگر ندیدگان وسرد و گرم روزگار ناچشیدگان به بهانه حفظ ارزشها چنان تند می روند که انسان به حیرت می افتد.

کاش حدیث ایستادگی این خانواده در کتابهای درسی می آمد تا فرزندان امروز و فردایمان به یاد این از آتش گذشتگان مشق شیرین عزت و آزادگی  می نوشتند، کاش صداوسیمای ما فیلم مستند« سنگ مزاری برای برادر شهیدم» را از شبکه های سراسری پخش می کرد تا ایثار این خانواده را همه ایران به تماشا می نشست. کاش مرکزی حدیث جوانمردی این خانواده را در کتابی برای فردائیان به ودیعه می نهاد. کاش تابلوی یکی از  خیابانها یا میادین  تهران به نام خانواده قادرخانزاده بود.کاش این خانواده نماد ایثار ایران معرفی می شد.

دارا و خانواده قادرخانزاده از ما چیزی نخواسته اند و نمی خواهند. همه خانواده های شهدا در این ملک آبروی این خاک و سرزمین اند. بیایید با مراسم تجلیل از خانواده های معظم شهدا ایثار را ارج و اوج نهیم. این مردان، این شهیدان، این جانبازان سرمایه های بزرگ و مظلوم این سرزمین اند مبادمان که چشم بر این بلند آفتاب های همواره در طلوع ببندیم.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار