شهدای ایران shohadayeiran.com

شهدای ایران:مهدی شیردلیان/ماه رمضان، فرصتی بی‌نظیر برای خودشناسی و تحول درونی است. سحرهای این ماه پرفیض، جایگاه ویژه‌ و فرصت مناسبی برای «پالایش روح» و «تجدید پیمان با معبود» است.
مَجال فَلَقِ در این سحرگاه لحظه‌های ناب و بی‌بدیل رقم می‌زند. چالش دو تضاد نفس و روح تجربه‌ایست دیدنی! نَفس در حسرتِ خواب می‌سوزد و روح در نور سحرگاه آغوش باز می‌کند.
«کارگاه پالایش و صیقل روح» در این سحرگاه پر کار است؛ جایی که استدلال‌های دنیوی رنگ می‌بازند و زمزمه‌های ایمان، جان را صفا می‌بخشد و اگر زیرکانه این مسیر را طی طریق کنیم از قفس نَفس رها شده و معجون «بیداریِ فَلَق بر روحِ انسان» را با گوشت و پوست و خونمان احساس خواهیم کرد.
در این سکوت سحرگاه، فرصتی است تا با دقیق شدن بر رفتار و گفتار خویش، به ارزیابی جامعی از شخصیت خود دست یابیم و در جهت بهبود آن هر چند با قدم‌های کوتاه، گام برداریم.
این بیداری در این سحرگاه نه یک عادت نیکو، بلکه فرصتی برای احیای «آتشِ عشق به خدا و عَطش عبادت در اعماق وجود» و «زدودن زنگارهای غفلت از دل و جان» هر فرد است.
سفره دل را پهن کردن در سحرگاه نه از روی اجبار و ترس که انسان را سرد، منفعل و مذموم کند بلکه از روی لرزش وجود است که برخاسته از عظمتِ محبت خدای متعال می‌باشد.
سجاده‌ نماز سحر وقتی با عشق پهن شده باشد، هر دعای سحرش همچون چراغی فروزان خواهد شد و هر قطره اشکش به مثابه گامی استوار در مسیر جاودان شدن گام برخواهد داشت و این  اشک‌ها اگر هر روز و هر روز با تواضع درآمیزد همچون مروارید، ارزشمند می‌شود.
سحرهای رمضان به ما می‌آموزد که «زهد»، عزلت و گوشه‌گیری نیست؛ بلکه هنرِ بال گشودن در آسمان تقواست. رهایی از بند هوس‌ها و آرام گرفتن در حریم الهی است.
بارها شاید در ذهن پرورانده باشی که چرا ذکر «لا اله الا الله» در ماه‌های رجب و شعبان به کرات تأکید شده، جواب این ممارست شاید در سحرگاهان ماه رمضان باشد، که در تاریکی مطلق درمی‌یابی که: فقط تویی ای خدا عظیم و نه تنها غیر از تو خدایی نیست، بلکه هر چه هست تویی و هر چه غیر از توست، نیستی است.
در سحری که میهمان خدا، الله و رب خود هستی و شیطان می‌پندارد همچون ماه‌های گذشته تو در دامِ «عبادتِ خود» گرفتار شده‌ای. اما ماه میهمانی خدا نقشه‌اش را نقش بر آب می‌کند. فقط کافیست عاشق باشی و به خدا اعتماد کنی در این هنگام است که حتی سکوتت نیز ندای «یا الله» می‌شود. اشک‌هایت، نامه‌های بی‌زبانی‌ست که به آستانِ معشوق می‌رسد. و اینگونه، «سحر» دیگر پایانِ شب نیست؛ آغازِ ابدیت است. 
سحرهای رمضان به عاشق می‌آموزد: «تا زنده‌ای، بمیر!». مُردن از آرزوهای بی‌پایان، مُردن از ترسِ قضاوتِ و مُردن از غیبت و دروغ و کینه و حسادت و تحقیر دیگران،. این «مَرگِ عاشقانه»، تولدی دوباره است؛ تولدی که در آن، عبادت نه تکلیف، بلکه بالِ پرواز به ملکوت است. روزه‌ات نه گرسنگی، که گُسستن از زنجیرهای دنیای مادی است. 
و در آخر اینکه؛ در کوچه‌های تنگِ «خودسازی» مواظب نفسِ امّاره‌ات باش؛ او تله‌هایی از جنسِ «غفلتِ شیرین» با خود به همراه دارد غفلت از روزمرگی، غفلت از عادت عبادت، غفلت از عُجب؛ اینها تله‌هایی است که در این مسیر پر دام گسترانیده شده است. 
بله اینگونه شیطان را بهم می‌ریزید و این فهم بزرگ و عمیق این را به انسان یادآور می‌شود که: «ای انسان! تا عاشق نشوی، تا عبد نشوی، نمازت قفسی است از الفاظ، روزه‌ات گرسنگی‌ای بی‌ثمر، و ایثارت نقشِ پرده‌ای برای خودشیفتگی است! حال که این سفره میهمانی خدا پهن است چنگ بر ریسمان الهی و ائمه اطهار(ع) زن، تا خدایت تو را به عرش اعلا کشاند». 
امید است در این ماه مبارک، سپیده‌دمِ وجودمان چنان شکوفا شود که انوار الهی تا همیشه در جانمان جاری بماند و بتوانیم با بهره‌گیری از برکات این ماه، گامی استوار در مسیر کمال و سعادت برداریم.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار