شهدای ایران shohadayeiran.com

هیچ کس به آقای شوشتری رو نمی‌انداخت که رویش زمین بیفتد. در سال ۷۲ لشکر ۵ نصر بودجه‌ای را در صندوق انصار المجاهدین پس‌انداز کرد که تنها شهید شوشتری از آن آگاهی داشت تا برای رفع مشکلات معیشتی نیروهای لشکر هزینه کند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از"مهدی خویشاوندی" از همرزمان شهید شوشتری در سال‌های دفاع مقدس و پس از آن بود. اگرچه خویشاوندی بدون تعارف ادعای هم رزمی با شهید شوشتری را ندارد و تاکید می‌کند توفیقی بوده که در مقاطعی زیر دست این شهید باشد اما بودن در کنار شهید بزرگواری چون شهید شوشتری نیز عنایتی است که به دوستان و همسنگران این شهید داده شده است.


فرمانده ما از خودمان میدانی‌تر بود

در مقطعی که منافقان با یورش ناجوانمردانه معروف به چلچراغ شهر مهران را به اشغال خود دراورده بودند به همراه برادر یعقوب نظری که آن زمان فرمانده تیپ ۴۱۴ حر و مسئول اطلاعات سپاه هشتم بود، برای شناسایی منطقه و شرایط خط دشمن و کسب اطلاعات رفتیم تا ببینیم که وضعیت گسترش آنان به چه صورت است؟

این شد که هر دو از راه کمربندی شهر و مسیری که به سمت دهلران می‌رود وارد هرمز آباد شدیم. رفتیم و پشت یک خاکریز مستقر شدیم تا سر و گوشی آب بدهیم و دستگیرمان بشود که وضعیت منافقان به چه ترتیبی است؟

همین که سرک کشیدیم دیدم شهید شوشتری خودش یک خاکریز جلو‌تر دارد کار شناسایی را انجام می‌دهد! پیش خودمان گفتیم که ببین فرمانده ما از خود ما میدانی‌تر است.

روی هیچ کس را زمین نمی‌انداخت

باید بگویم که هیچ کس به آقای شوشتری رو نمی‌انداخت که رویش زمین بیفتد. در سال ۷۲ لشکر ۵ نصر بودجه‌ای را در صندوق انصار المجاهدین پس‌انداز کرد که تنها شهید شوشتری از آن آگاهی داشت تا برای رفع مشکلات معیشتی نیروهای لشکر هزینه کند. او خیلی آبرومندانه و نه با منت از این پول برای حل مشکل افراد تخصیص می‌داد؛ به گونه‌ای به نیرو‌ها کمک می‌کرد که انگار دارد بدهی‌اش را به آنان پرداخت می‌کند.

با همه مرزبانان همنشین می‌شد

شهید شوشتری پیرامون مسأله کنترل و نظارت حیطه تحت مسئولیت خود یک فرمانده منحصر به فرد بود آن هم در گستره استان بزرگ خراسان قدیم که طی سال چندین بار به شهرهای بیرجند و بجنورد که هرکدام صد‌ها کیلومتر با مشهد فاصله دارند سر می‌زد و حتی با سربازهای ساده گفت‌و‌گو می‌کرد و مسایل و مشکلاتشان را جویا می‌شد.

اگر به مرز می‌رفت با تک تک مرزبان‌ها همنشین می‌شد تا چنان چه حرف و درد دلی دارند با جان و دل بشنود.

در یکی از همین بازدید‌ها که به همراه شهید شوشتری به مرز قائن رفته بودیم دیدیم که چند نفر از سرباز‌ها اورکت به تن کرده‌اند؛ در حالی که گرمای تیرماه در حال سپری شدن بود. شهید شوشتری رو به آنان خنده‌ای کرد و گفت: شما گرمتان نمی‌شود؟

گفتند که ما بچه خوزستان هستیم و اتفاقا یکی از مشکلات ما این است که سردمان است و اگر خودمان را خوب نپوشانیم اینجا سرما می‌خوریم.

شهید شوشتری هم فکری کرد و پس از کمی خوش و بش با آنان گفت: خیلی خب پس معلوم می‌شود که شما اینجا خیلی معذب هستید. سعی می‌کنیم که شما را به منطقه مناسب تری بفرستیم. آنان هم از اینکه دیدند مشکلشان حل خواهد شد خوشحال شدند.

اهل برنامه ریزی و نظم بود

بسیار اهل برنامه ریزی و نظم تشکیلاتی و دارای یک ذهن بسیار قوی بود که می شود گفت هیچ چیزی از خاطرش نمی رفت. مثلا گاهی یک نامه ای را به خدمتش می بردیم و با دیدن آن می گفت: فلانی، یادت هست چنین نامه ای را شش سال پیش به نیروی زمینی زده بودیم و سردار مصطفی ایزدی فلان دستور را به ما داده بود؟ تا این اندازه تاریخ و گفته ها در خاطرش می ماند.

نامه های دقیق

یک خصوصیت دیگر شهید شوشتری در بحث نظم ایشان در مکاتبات است که دشوارترین کار برای ما این بود که نامه ای را برای سایر یگان‌ها یا خارج از حوزه سپاه از طرف شهید شوشتری تنظیم می کردیم تا نظرش نسبت به متن و ادبیات آن جلب شود تاکید داشت خیلی صریح و محترمانه نوشته شود. سخت گیری فراوانی در این زمینه به خرج می داد.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار