شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۲۵۵۳۶۰
تاریخ انتشار: ۰۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۸
واکنش غرب به صدور حکم بنیانگذار جمهوری اسلامی در‌باره نویسنده آیات شیطانی، منفعلانه بود. آنان در گام نخست، سفرای خود را از تهران فراخواندند و تا مدت‌ها به رجزخوانی سیاسی و تهدید پرداختند. با این همه پس از سپری شدن مدتی نه چندان طولانی، ناگزیر سفرای خویش را به ایران بازگرداندند! هر چند که حمایت از سلمان رشدی را، همچنان در منظومه تبلیغی خویش حفظ کردند و همچنان به این رویکرد ادامه می‌دهند

شهدای ایران:به نقل از جوان آنلاین، روز‌هایی که بر ما می‌گذرد، تداعی‌گر سالروز صدور حکم تاریخی امام‌خمینی، درباره سلمان رشدی، نویسنده کتاب آیات شیطانی است. این رویکرد از آن روی در خور توجه است که حساسیت نظام اسلامی و مرجعیت دینی را، در قبال توهین به مقدسات خویش نشان می‌دهد و می‌تواند تذکاری به موارد مشابه در آینده باشد. مقال پی‌آمده کوشیده است، تا با استناد به پاره‌ای از روایات و تحلیل‌ها، ابعاد این مقوله را بازنمایاند. امید آن که علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید. 

متن و تکمله «حکم تاریخ ساز»

نخستین گام ما در این مقال، بازخوانی متن حکم قاطع و تاریخ ساز امام‌خمینی، درباره نویسنده آیات شیطانی است. امری که کانون‌های قدرت در جهان، از پیش‌بینی آن ناتوان بودند و پس از انتشارش، جز رفتار‌های منفعلانه چاره‌ای نیافتند:
«بسمه تعالی‏
إنا لله و إنا إلیه راجعون‏
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌رسانم، مؤلف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌‏باشند. از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند، تا دیگر کسی جرئت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان‌شاء‌الله. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد، ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد؛ و السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته. 
روح‌الله الموسوی الخمینی‏». 
چند روز پس از صدور حکم فوق آمده، دفتر امام خمینی در پاسخ به برخی ذهنیت پراکنی‌های رسانه‌های بیگانه، اینگونه بر قطعی و غیر قابل تغییر بودن دستور رهبر انقلاب مهر تأیید زد:
«بسمه تعالی‏
 رسانه ‏های گروهی استعماری خارجی، به دروغ به مسئولان نظام جمهوری اسلامی نسبت می‌دهند که اگر نویسنده کتاب آیات شیطانی توبه کند، حکم اعدام درباره او لغو می‌شود. امام خمینی- مد‌ظله- فرمودند: این موضوع صددرصد تکذیب می‌شود. سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم شود، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامی هم خود را به کار گیرد، تا او را به درک واصل گرداند. 
 حضرت امام اضافه کردند: اگر غیر مسلمانی از مکان او مطلع شود و قدرت این را داشته باشد تا سریع‌تر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این عمل می‏خواهد، به عنوان جایزه یا مزد عمل به او بپردازند». 

 با یک فرد مواجه نیستیم، با یک جریان مواجهیم!

با صدور حکم تاریخی رهبر کبیر انقلاب اسلامی، جامعه ایران درپی اطلاعاتی بیشتر درباره ماهیت این رویداد بود. مردم هم سلمان رشدی را به درستی نمی‌شناختند، هم کتابش را و هم ماهیت انتشار این توهین‌نامه در آن مقطع را. هم از این روی آیت‌الله اکبرهاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، در نطق پیش از دستور مورخه ۲۶ بهمن ۱۳۶۷ بدان پرداخت. بخش‌هایی از این سخنان، به قرار پی آمده است:
«ممکن است بعضی از رنود و شیاطین موجود در میان جامعه، ذهن مردم را از این جهت آلوده کنند و بگویند، که این چه اهمیتی دارد و یک کتاب یا یک نویسنده که یک غلطی کرده، این همه هیاهو و اقدام و تعطیلی در جامعه درست کند؟ لذا نیاز دارد یک مقدار مسئله باز شود که ملت ما اگر در مقابل چنین وسوسه‌هایی قرار گرفتند، بدانند مسئله این نیست، این ظاهر قضیه است. آنچه از مجموع حوادث برمی‌آید که به همین دلیل من فکر می‌کنم رهبر بزرگوار ما، امام امت با این شور و هیجان به مقابله با مسئله پرداختند، مقام معظم قائم مقام رهبری انقلاب را، آیات عظام قم را، روحانیت را، مردم را اینگونه ناراحت کرده و در سراسر دنیا چنین حالتی می‌بینیم، این به خاطر آن مسائل پشت پرده‌ای است، که در این قضیه به چشم می‌خورد. آنچه آدم می‌تواند از مجموعه حوادث بفهمد، این است که برنامه‌ریزی شده، سازماندهی شده، برای یک حرکت بسیار خطرناکی که بدتر از یک نوع جنگ رسمی است. اینها به دنبال ضربه‌ای که بعد از انقلاب اسلامی در ایران خوردند و قدرتی که از اسلام در لبنان و افغانستان دیدند و تحرک و بیداری سراسری که در مسلمان‌ها دیدند، در تحلیل‌شان به اینجا رسیدند که مایه اصلی آن تقدس و هاله قداستی است که بر عقائد و مقدسات اسلام کشیده شده که ذهن مردم اسلامی را همیشه صاف و پاک نگاه می‌دارد و به دنیای اسلام نشاط و حرکت می‌دهد. با جنگ و انواع حیله‌های سیاسی نتوانستند این تقدس را بشکنند، با این شیوه وارد عمل شدند. با یک شخصی که مثلاً از جایی مثل هندوستان باشد که ظاهراً از دنیای غرب فاصله دارد و با یک اسم غلط‌انداز کار را شروع می‌کنند. آدم می‌بیند که قبلاً پول داده می‌شود به این شخص، به عنوان حق التألیف! آدم می‌بیند قبلاً برای این شخص محافظ می‌گذارند، به عنوان اینکه می‌دانند چه کار دارند می‌کنند. می‌بینیم یک بنگاه انتشاراتی صهیونیست، دنبال کار است. می‌بینیم از پیش، ترجمه‌ها در کشور‌هایی مثل امریکا و ایتالیا آماده می‌شود. می‌بینیم تبلیغات به گونه‌ای است که ذهن مردم را قبلاً برای خرید کتاب آماده می‌کنند. همه اینها حکایت از یک سازماندهی در یک برنامه‌ریزی می‌کند و حرکت، یک حرکت معمولی نیست که آقایان بگویند خب، حالا کتاب که زیاد نوشته شده، فحاشی به اسلام زیاد شده، به خداوند، به همه بد گفته‌اند و در تاریخ اینجوری بوده. بله بوده، اما من فکر می‌کنم یک چنین حرکتی با این شیوه‌هایی که الان دارد مرموزانه انجام می‌شود، نبوده و این یک مقابله‌ای است برای شکستن قداست اسلام و مقدسات اسلام و لذا اهمیت قضیه ایجاب می‌کند رهبری عظیم ما - که معمولاً در مسائل سطحی وارد نمی‌شوند- در این مسئله با آن شدت و حدت وارد می‌شوند و اینگونه ایشان برانگیخته می‌شوند که تشخیص ایشان همیشه برای ما حجت بوده و همیشه هم دیده‌ایم، ایشان به موقع مسائل حساس دنیای اسلام را درک می‌کنند و به موقع معالجه می‌کنند...». 

 حمایت بدنه جهان اسلام، از حکم قاطع امام

 «حماسه حکم»، بلافاصله با واکنش حمایت آمیز جهان اسلام مواجه شد. گویی مسلمانان در اقصی نقاط دنیا، جلوه‌ای دیگر از عزت را درک کرده بودند و به آن می‌بالیدند. هم از این روی در بسا کشور‌های اسلامی و به اشکال گوناگون، از این حکم تاریخ‌ساز حمایت شد. نویسنده اثر «تاریخ شفاهی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران» از انتشارت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در این فقره آورده است:
«فتوای امام خمینی درباره ارتداد سلمان رشدی، یکی از مهم‌ترین رخداد‌ها در اواخر دهه ۶۰ بود که اثرات بین‌المللی گسترده‌ای داشت. این مسئله به یکی از محور‌های مهم دستگاه سیاست خارجه، به ویژه در ارتباط با کشور‌های اروپایی تبدیل شد. از این رو روایت دیپلمات‌ها از اثرگذاری فتوای تاریخی امام، قابل توجه و تأمل است. محمدرضا باقری از دیپلمات‌های قدیمی وزارت خارجه، در همین زمینه می‌گوید: این فتوا بازتاب زیادی نه تنها در ترکیه، بلکه در بسیاری از کشور‌های سنی‌مذهب دیگر داشت. در بنگلادش یک جریان بزرگ اهل تسنن، در حمایت از امام راهپیمایی بزرگی راه انداختند. بنابراین فقط بازتاب این فتوا در ترکیه نبود، بلکه در همه جای دنیا بازتاب داشت. حتی در ترکیه، نویسنده‌ای مقاله‌ای با عنوان: امام کلامش در حد قانون است، نوشت. در واقع یکی از نقاط قوت سیاست خارجی ما، فتوای امام راجع به سلمان رشدی بود. آنهایی که می‌گفتند فتوای امام موجب ایجاد مشکل برای ما می‌شود، مشکل در خودشان بود. زیرا این داستان بیشتر باعث شد، تا جوامع مختلف به ما توجه کنند و آنهایی که فکر می‌کنند، باید در مقابل غرب لبخند زد تا با ما مشکل نداشته باشند، اشتباه می‌کنند. ایران از اینکه پای حکم فقهی‌اش بایستد، ابایی ندارد و این نقطه قوتی برای ما بود. حمیدرضا آصفی، سخنگوی وزارت خارجه در دوره اصلاحات نیز با یادآوری خاطرات آن دوران نقل می‌کند: موضوع سلمان رشدی و فتوای امام را داشتیم که منجر به فراخوانی سفرا شد. یکی از دوران درخشان جمهوری اسلامی، آن دوره است. مجله تایم طی مقاله‌ای در آن دوران نوشت: موضوع سلمان رشدی، تقابل اسلام ناب با غرب است... و جمهوری اسلامی در این تقابل پیروز شد، زیرا لغو فتوا که خواسته غرب بود، محقق نشد و آنها سفرای خود را [به ایران]بازگرداندند. نیرو‌های وزارت خارجه هم، همه با این فتوا همدل و هم راستا عمل کردند، چراکه بدنه وزارت تابع رهبری بوده و هستند. مقام معظم رهبری، هم رهبر است و هم کارشناس سیاسی که این از ویژگی‌های بارز ایشان است. در سفری به لندن در دیدار با وزیر خارجه انگلیس، از وی خواستم تا زمینه باز شدن سرکنسولگری ما در هنگ‌کنگ را - که آن زمان تحت قیمومت انگلیس بود- فراهم کند. ابتدا موافقت کرد، اما در یادداشتی که در جلسه به وی داده شد، اعلام شده بود بازگشایی سفارت منوط به لغو حکم ارتداد سلمان رشدی است! ما قبول نکردیم و صبر کردیم تا هنگ‌کنگ از قیمومت انگلیس خارج شود و پس از آن در سال ۱۹۹۹ [میلادی]، سرکنسولگری خود را دایر کردیم. دنیای غرب مسائل را به یکدیگر پیونده داده و مرتبط می‌کرد، تا بهره‌برداری کند. بعد از دوران جنگ و برای بازسازی کشور، نیاز به امکانات زیادی داشتیم که غرب در زمینه بی‌مهری کم نگذاشت و هر چه می‌خواستیم، نداد! حتی سموم شیمیایی برای کشاورزان را، به ما نمی‌دادند. فراموش نکنیم غرب در موضع سلمان رشدی قصد کوتاه آمدن نداشت، اما این کار را کرد [کوتاه آمد]. هنر دیپلماسی، جمع کردن هنرمندانه مسائل است...». 

سفرای غرب، از قهر تا بازگشت!

همانگونه که اشارت رفت، واکنش غرب به صدور حکم رهبر انقلاب درباره نویسنده آیات شیطانی، منفعلانه بود. آنان در گام نخست، سفرای خود را از تهران فراخواندند و تا مدت‌ها به رجزخوانی سیاسی و تهدید پرداختند. با این همه پس از سپری شدن مدتی نه چندان طولانی، ناگزیر سفرای خویش را به ایران بازگرداندند! هر چند که حمایت از سلمان رشدی را، همچنان در منظومه تبلیغی خویش حفظ کردند. پرتال امام خمینی طی مقالی در این خصوص، خاطرنشان ساخته است:
«بعد از پایان جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی ایران، صدور فتوای امام خمینی در ۲۵بهمن ۱۳۶۷ (۱۴ فوریه ۱۹۸۹)، حاوی حکم قتل سلمان رشدی، نویسنده هندی تبار انگلیسی، موجب واکنش شدید و موضع‌گیری تند اتحادیه اروپا در مقابل آن شد. پارلمان اروپا در استراسبورگ قطعنامه‌ای به تصویب رساند و طی آن از ۱۲ دولت عضو خواست تا به تهران اعلام کنند، اگر به تهدیدات خود عمل نمایند، تدابیر جدی علیه منافع این کشور اتخاذ خواهد شد! وزیران امورخارجه کشور‌های عضو اتحادیه اروپا در اول اسفند ۱۳۶۷ (۲۰ فوریه ۱۹۸۹)، بیانیه‌ای انتشار دادند و در آن تهدید به قتل سلمان رشدی را غیر قابل قبول دانستند و اقدامی مخالف با منشور ملل متحد و بی‌حرمتی به اصول و مقررات بین‌المللی اعلام کردند. واکنش فوری اتحادیه اروپا نسبت به فتوای صادره، تصمیم و اقدام مشترکی در سه زمینه بود: احضار سفرای دولت‌های عضو از تهران و کاهش سطح روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران، لغو ملاقات و بازدید مقامات دو طرف در سطح وزیران و معاونان آنها، تقلیل همکاری‌های اقتصادی و کاهش واردات کالا از ایران. پس از قطع روابط سیاسی ایران و انگلستان در ۱۵اسفند ۱۳۶۷ (۵ مارس ۱۹۸۹)، دولت آلمان نیز در حمایت از انگلستان، اجرای موافقتنامه فرهنگی با ایران را که در آبان ۱۳۶۷ (نوامبر۱۹۸۸) امضا شده بود، به حالت تعلیق در آورد. انگلستان می‌کوشید تا با توسعه مسئولیت حمایت از سلمان رشدی، به بقیه کشور‌های اروپایی به ویژه دو عضو مؤثر آن یعنی آلمان و فرانسه، هم به اعمال محدودیت و فشار علیه ایران از سوی اتحادیه تأکید نماید و هم خود را یک جانبه در این مسئله درگیر نسازد. نهایتاً این کشور‌ها در مقابل پایمردی و استقامت ایران و پشتیبانی جهان اسلام، کوتاه آمده و سفرای این کشور‌ها که با سر و صدا ایران را ترک کرده بودند، یکی یکی و بی‌سرو‌صدا به جمهوری اسلامی ایران بازگشتند...». 

راه حل ماجرا، اجرای حکم الهی است

رحلت امام خمینی اما، پایانی بر تلاش غرب برای الغای حکم اعدام سلمان رشدی نبود. آنان همچنان با اتخاذ سیاست چماق و هویج، سعی داشتند تا ایران را به بازپس‌گیری این حکم وادار سازند. به نظر می‌رسد در این میان، اساسی‌ترین عامل در پافشاری جمهوری اسلامی بر تغییر ناپذیر‌بودن فتوای بنیانگذار آن، مواضع قاطع حضرت آیت‌الله العظمی‌خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده است. ایشان طی بیاناتی در مورخه ۱۵ خرداد ۱۳۶۹، در باب تلاش‌های آشکار و پنهان غرب در عقب راندن ایران از این موضع دینی و عقیدتی، اظهار داشتند:
«عکس‌العمل و ضربه متقابل امام، آنقدر قوى بود که به‌کلى ورق را دگرگون کرد. حکم اعدام سلمان رشدى که با اقبال و تصدیق و شوق وافر ملت‌هاى اسلامى در همه‌جا مواجه شد، کار را دگرگون کرد. حالا روحیه آنها بود که تضعیف مى‌شد. حالا طرفداران آنها، باید در طول این مدت از خودشان دفاع مى‌کردند؛ لذا از آن روز تا حالا، سردمداران غرب و استکبار، در مقابله‌هایى که با جمهورى اسلامى کردند از اولین کلمات‌شان این است که بیایید این قضیه سلمان رشدى را یک‌طور حلش کنید! هرجا یکى از این مهره‌هاى زنجیره استکبار جهانى، کسى را پیدا کرد که فهمید ممکن است حرف او را به گوش مسئولان جمهورى اسلامى برساند، اولین حرفى که زد - یا جزء اولین حرف‌ها- این بود که کارى کنید که این قضیه حل شود. فشار آوردند، هو و جنجال کردند، متهم نمودند، بالا رفتند، پایین آمدند، نوشتند، گفتند، محکوم کردند، نویسندگان و هنرمندان آلت دست را جمع کردند، طومار امضاکردند، تا شاید بتوانند در این حکم استوار الهى، اندکى خدشه وارد کنند، ولى نتوانستند، بعد از این هم نمى‌توانند، چون حکم اعدام سلمان رشدى متکى به آیات الهى است و مثل آیات الهى، مستحکم و غیرقابل خدشه است. مى‌گویند: راه‌حلش چیست؟ راه‌حلش خیلى ساده است، مجرمى است که جرمى مرتکب شده و باید مثل بقیه مجرمان عالم، حکم الهى درباره او جارى شود. به دست همان مسلمانان انگلیس بدهند - نمى‌گوییم به دست ما بدهند- تا حکم الهى را درباره او جارى کنند. با چنین اقدامى، این قضیه حل خواهد شد و دیگر تمام مى‌شود. گرهى نیست که باز نشود. این، همان گره است. این، همان نحوه باز شدن این گره است. باید حکم الهى درباره این موجودى که بر حسب آیات الهى و احکام قطعى اسلامى، به مجازاتى محکوم شده، اجرا شود...». 

 «جنگ اراده ها» در مواجهه با آیات شیطانی

در ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ و ۳۴ سال پس از صدور فتوای تاریخی امام خمینی، مبنی بر ارتداد سلمان رشدی، وی در حاشیه حضور در انستیتو چائوتائوکئوای نیویورک، از سوی یک جوان ۲۴ ساله عرب به نام هادی مطر، مورد حمله و ضربات سخت چاقو قرار گرفت. این رویداد نشان داد حکم رهبر انقلاب، به سان تیری از کمان پریده، همچنان در کمین اوست! در مجموع تجربه مواجهه با آیات شیطانی عیان ساخت که اگر رهبران و ملل مسلمان در برابر مهاجمان با قدرت و قاطعیت ظاهر شوند، آنان عقب‌نشینی خواهند کرد و اگر در این فقره سستی و کاهلی ورزند، دشمن را جسورتر ساخته‌اند. این امر در مقالی بر تارنمای رهبر معظم انقلاب اسلامی، اینچنین مورد تحلیل قرار گرفته است:
«قرار بود که کتاب آیات شیطانی، نقطه‌آغازی بر تحقیر نظام‌مند جهان اسلام باشد، اما حکم قاطعانه‌امام خمینی (ره) آن برنامه را از بین برد. زنجیره پلید توهین به اسلام از راه‌های مختلف دنبال می‌شود، تا در جنگ اراده‌ها، اراده جهان اسلام را بشکند. تجربه برخورد با آیات شیطانی به ما ثابت کرد که پایبندی بر اصول اسلامی و کوتاه نیامدن از آنها در چالش‌های بین‌المللی، از مهم‌ترین بایسته‌هایی است که باید برای موفقیت در دیپلماسی رعایت شود...».

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار